پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    گل برای درمسال «مهمانداری جی ایم سید نماینده سند هودیش [سند آزاد]»

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20171122

    گل برای درمسال «مهمانداری جی ایم سید نماینده سند هودیش [سند آزاد]» Empty گل برای درمسال «مهمانداری جی ایم سید نماینده سند هودیش [سند آزاد]»

    پست  admin

    گل برای درمسال «مهمانداری جی ایم سید نماینده سند هودیش [سند آزاد]» O_a_oo18

    گل برای درمسال
    نویسنده: جمعه خان صوفی
    برگردان: قاسم آسمایی
    12
    تذکر کوتاه: بعضی مطالب کتاب به شکل یادداشت ها تاریخوار و طولانی نوشته شده و تنها بخش های مهم ومربوط به افغانستان برگردان شده است
    مهمانداری جی ایم سید نماینده سند هودیش [سند آزاد]
    آوازه جنگ آوران نیپ به هرطرف پخش شده بود، بلوچها به کوه بالا شده بودند. جنبش پشتون زلمی اگر زور نداشت  اما شور آن زیاد بود. صحبت های تندوتیز وتهدید آمیز و لی خان و موضعگیری موافق دولت افغانستان و امید اینکه در عقب این جنبش حمایت بین المللی ومنطقوی وجود دارد؛ جی ایم سید را تحریک نمود تا برای ما و از طریق ما به دولت افغانستان دست کمک را دراز نماید.
    در سال 1974، جی ایم سیدشاه محمدشاه، اسماعیل وسان وسائین را (رفیق ارشد که اسمش را فراموش کرده ام) فرستاندند. آنها به منزل ما آمدند. داوودخان در اوایل برای پذیرش اینها آماده نبود؛ زیرا نخست موقف داوودخان مرحوم این بود که پشتون ها و بلوچها برادران ما اند و حمایه اینها از یکدیگر طبعی است اما پنجابی ها وسندی ها پاکستانی هستند وافغانستان بر آنها و بالمقابل انها بر افغانستان ادعای نمیتوانند داشته باشند. اینها در اثر پا فشاری ولی خان تقریباً چهارسال نزد ما زیستند.
    ما با هند وسفارت آن روابط مفید وفعال داشتیم و طبعاً این رابطه برای آنها نیز مفید بود. کتاب جی ایم سید بزبان انگلیسی زیر عنوان  "سند دوهیش در زولانه" از جانب ما در هندوستان چاپ و طی چنیدن مرتبه و از طرق گوناگون به پاکستان فرستاده شد.
    4 جون 1975 شاه محمد وقمرالزمان سکرترجنرال شورای متحد یونیورستی جام به کابل آمدند. بتاریخ 14  اگست برای این مهمانان  سندی توسط محراب الدین پکتیاوال رئیس بودیجه در قرغه و پغمان دعوت داده شد ومن، نیکزاد، خلیل زمر و تورلالی نیز در زمره دعوت شدگان بودیم.
    16 اگست، من عضو رابط هند را از آمدن انها مطلع و بتاریخ 17 اگست به هوتل لودی انتقال داده شدند.
    حزب کمونیست، ما و پرچم
    نمایندگان حزب کمونیست، سائین عزیزالله و روف وارثی چندین ماه در منزل دومی ما در جمال مینه، لب سرک کوته سنگی اقامت داشتند.اینها با پرچم دیدووادید های کردند وبا مانیز جلساتی داشتند و با اشتراک هم تصامیم گرفتیم و کمیته خارجی حزب کمونیست را ایجاد کردیم. آنها وعده دادند تا جوانان را برای آموزش بفرستند.
    میاشاهین شاه که به اثر تقاضای اجمل صاحب آمده است، بتاریخ دوم دسمبر در منزل یک رفیق با لایق، خیبر و کارمل ملاقات کرد و از رفقای اینجا شکایاتی زیادی داشت.
    8 فبروری 1975 بعد از قتل شیرپاو وضع بسیار خراب و بگیروببند شروع و فدراسیون محصلین پشتون مورد ضربه قرار گرفته است. شیرمحمد و افراسیاب نیز فرار کردند و ما آنها را بتاریخ دهم مارچ در منزل مخفی در میکروریون انتقال دادیم و مدتی در آنجا از سایر افراد مخفی بودند.
    31 مارچ 1975 خبر شدیم که  پینده گل (میا شاهین شاه) آمده و در منزل داکتر نجیب بودوباش دارد. از زبان نجیب جان خبر شدیم که بسیار به قهر است واز عدم تعمیل فیصله های قبلی شاکی میباشد.
    5 اپریل، هزار افغانی جهت خرچ برای افراسیاب، شیرمحمد و شاهنشاه میا داده شد.
    8 اپریل، میاصاحب رخصت شد و هیچ فیصله  با او صورت نگرفت. انسان عجیبی است؛ میگوید که از طرف کمیته مرکزی آمده ام و باز میگوید از جانب رفقای سرحد (پشتونخواه) آمده ام. ولی در حقیقت هیچکس اورا نفرستا ده است. به آدرس رفقا یک نامه و نشراتی از دموکراتیک پاکستان و جزوه پشتون ستودنت فدراسیون را برایش دادیم.
    6 تا 13 می من، میاصاحب، شیرمحمد، افراسیاب و سیدمختار باچا آموزش نظامی دیدیم.
    20 می 1975 نوشته های میان صاحب و باچا توسط سلیم مومند به گوشته ارسال شد تا از آنجا توسط مظفر به کوداخیل و سپس به منطقه انتقال داده شود.
    24 می 1975 میان صاحب و باچا رخصت شدند.
    در باره تشویش های ناشی از وضع  بتاریخ 18 جولای با کارمل صاحب ملاقات صورت گرفت و تحلیل و نظر من با او تقریباً همسان بود. وی میگوید:
    الف.  فشار عناصر راستی در حکومت بیشتر شده است و به همین علت دیروز در مراسم دومین سالگرد انقلاب (کودتا) در مورد حزب و قانون اساسی مطلبی گفته نشد. سردار نعیم تهدید نموده که اگر تو (داودخان) به اینکار ها ادمه دهی من از نزدت میروم، برای اینکه در این حزب عناصر چپ نفوذ خواهند کرد و کمونیست ها آنرا تصرف خواهد کرد.
    ب. حکومت متمایل بطرف راست شده است ولی این وضع قطعی نیست و امکان گردش به چپ نیز وجود دارد.
    ت.  در کمیته مرکزی حکومت، تمام مشوره با وزرای جناح راست صورت میگیرد؛ ممکن این یک مانور هم باشد. اما اگر با عناصر چپ نیز مجلس صورت گیرد آنرا نیز میتوان مانور دانست. باید اطلاعات درست به دست آورده شود. به هرحال الترنتیف دیگری برای حکومت داودخان نیست، حمایت او شریفانه و عملی است.
    ث. داودخان ذهناً ضد امپریالیسم است، امریکا هرگز بر او اتکا نمیکند. خطر کودتا از طرف راستی ها و ارتجاع حال هم وجود دارد.
    ج. سخن مهم و اساسی برای ما این است که بر اساس اطلاعات دقیق و واقعی شعار درست داده شود.  حالت انتظار بسیار طولانی و وضع مغلق است، مطلب اساسی حفظ حزب است وباید شعار مناسب بدهیم در غیرآن وضع خراب میشود.
    ح. وضع در دوسال گذشته مغلق شده و از حالت ساده به طرف پیچیدگی روان است.
    خ. در مناسبات با شوروی هیچ تغییر نه آمده است و شوروی بر رئیس صاحب متکی است.
    اما اجمل صاحب میگوید هرگاه حزب اعلان میشد، حتماً بطرف ارتجاع میرفتیم. برای اینکه ارتجاع و عناصر راستی بسیار قوی هستند. حال در کمیته مرکزی عناصر چپ اکثریت است. در نتیجه ایجاد حزب انارشی آمده، عناصر شریف در اثر دسیسه و پول به حیث کافر و اجنت معرفی خواهند شد. پس در چنین حالت حزب ضرور نیست. رئیس صاحب اقداماتی را انجام میدهد که بنیاد اجتماعی حکومت را ایجاد نماید.
    البته برای پرچم دشوار است سازمان را حفظ نماید؛ آنها در حالت قرار دارند که یک طرف پلنگ است و دیگر طرف سوته. حزب بصورت علنی برعلیه  حکومت فعالیت کرده نمیتواند و اگر نماید، جناح راست تشویق میگردد تا آنها نیز به فعالیت بپردازند.اما از طرف دیگر صفوف مأیوس و سازمان صدمه می بیند .
    رئیس صاحب هم در تشویش است و کار بالای قانون اساسی جریان دارد و این مطلب نیز غلط است که حزب در نتیجه فشار راستی ها اعلان نشد؛ زیرا اعلان حزب به نفع انهاست.
    این سخن دقیق است که حکومت موجود پایه اجتماعی ندارد؛ باید قدمهای برداشته شود که این تکیه گاه ایجاد گردد.
    به هرحالت وضع بحرانی است و دوام آن خطرناک؛ زیرا این قانونمندی جامعه است.
     18 جولای امروز نجیب جان برایم گفت گه  وکیل نیک محمد (شوهر همشیره او) میراکرم بلوچ و مراد بزنجو را به خانه خود دعوت کرده بودند اما نسبت رفتن من، دعوت را فسخ نمود  وآنها را به رستورانت خیبر برد. از آنها پرسیده بود که مناسبات حکومت با شما چگونه است؟ با شما کمک صورت میگیرد یاخیر؟ آنها به جواب گفته بودند که مناسبات با حکومت و اجمل خوب است، ما هیچ اعتراضی نداریم و اعتماد کامل بر او داریم. این سخنان را نجیب بعدآ برایم گفت.
    چنین معلوم میشود که نیک محمد با کسی در ارتباط است و وظیفه دارد که پشتونها و بلوچها را از افغانستان آزرده سازند و بدینگونه  پلان دشمن را عملی سازد.
    نیک محمد با نجیب جان جنگ کرده و برایش گفته که شما اجنتان شوروی هستید و نوبت ما  رسیدنی است آنوقت خواهیم دید. اجمل هیچ چیز کرده نمیتواند؛ اجنت پرچم است؛ باچاخان را من با آنها معرفی کردم و حال چنین لاف میزند
    ادامه دارد






    [/size]


    قسمت دوهم






    قسمت دوهم







    قسمت چهارم









    قسمت پنجم






    قسمت دوهم







    قسمت دوهم







    قسمت دوهم








    قسمت دوهم







    قسمت دوهم




     


    قسمت دوهم







    قسمت دوهم


    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    لا يوجد حالياً أي تعليق

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الخميس 2 مايو 2024 - 21:14 ميباشد