محمدالله وطندوست
اسلامگرایان افراطی لشکریان سرمایداری
اگربه حافظه تاریخی خود مراجعه کنیم بیاد می آوریم که مجاهدین افغانستان به کمک ایران و پاکستان ایجاد و بکمک مالی و لوژیسکی امریکا و متحدین جهانی آن کشور به کشور ما فرستاده شدند.
نشرات و اسناد آی.اس.آی پاکستان آگنده از حقایقی در مورد تسلیح تهجیز و تربیت مجاهدین در پاکستان و گسیل آنان غرض تخریب و ویرانی در افغانستان است.
استخبارات پاکستان که از زمان مرحوم محمد داود تنظیم های جهادی را در اختیار داشت، بعد از حادثه هفتم ثوربه آنان وظیفه سپرد تا در افغانستان هر جا که می توانند آتش افزوزند و هرگونه دارایی مادی و معنوی این کشور را به خاکستر تبدیل نمایند. این مسخ شده گان تاریخ نیز بنام دفاع از دین با نا عاقبت اندیشی مکتب، مدرسه، مسجد و عبادتگاه، سرک و جاده، پل و پلچک و فابریکه و مزرعه را به آتش کشیدند و از کشتن معلم، مامور، سرباز و افسر، روحانی و تاجر، متعلم و محصل، پیر و جوان و زن و مرد دریغ نورزیدند. در برابر این همه تخریب و ویرانی و قتل و کشتار توقع رفتن به جنت را داشتند و پاداش نیک از خداوند را خواهان بودند. این کوردلان حتی بعد از کسب قدرت سیاسی نیز جهاد علیه همدیگر را لازم دانستند و در این جهاد هفتاد هزار باشنده گان مظلوم کابل را قربان اهداف خود خواهانه خود ساختند.
باید متذکر شد که جهاد گران خارجی نیز این مجاهدین راه حق را مدد می رساندند و شانه به شانه آنان در حریم مقدس کشور مان تجاوز روا می داشتند.
سازمان القاعده از آغازین روزهای مداخله پاکستان به افغانستان در خدمت آی.اس.آی و غرب قرار گرفت و به جهادیون خود فروخته افغانی یاری رسانید.
زمانیکه پاکستان متوجه شد در افغانستان با تنظیم های پراکنده جهادی به اهداف خود دست نمی یابد، گروه تازه دمی را موظف نمود تا وظایف اجرا ناشده را به سر انجام برساند و حتی گروه های از مجاهدین را در متابعت از طالبان ترغیب و تشویق کرد.
طالبان جهل و خرافات با استفاده از مخالف های تنظیم های جهادی و با سربازگیری از صفوف مجاهدین به کمک کرنیل ها و جرنیل های پاکستان در نود درصد افغانستان نظام قرون وسطای خود را مسلط و کشور را به زندان بزرگ باشنده گان آن تبدیل نمودند.
نافرمانی سازمان القاعده و تمرد گاه و ناگاه طالبان ازدساتیر باداران شان باعث شد تا به بهانه حادثه یازدهم سپتامبر امریکا با متحدین حاکمیت امریکایی_ جهادی را در بن پی ریزی نموده تکنوکرات های قبلاً استخدام شده و چهره های مخفی جهادی و طالبی را از غرب وارد نمایند و با سر گروپ های مجاهدین یکجا بر اریکه قدرت نشاند. نتیجه این جابجایی ظهور قشر فاسد و طفیلی نو کیسه یی است که امروز هرم های اقتصادی و سیاسی کشور را بدست دارند
. گرچه یورش امریکا باچهل کشور بنام مبارزه با تروریزم و بازسازی افغانستان صورت گرفت اما متحدین قدیم و نمکپروردگان طالبی خود را نیز برای روز مبادا در مناطق سرحدی جابجا و تحت حمایه پاکستان قرار دارد.
مدت زیادی سپری نشده بود که طالبان دوباره در افغانستان سر بر افراشتند و در برابر نیرو های مسلح و متحدین بین المللی آنان به مبارزه آغاز نمودند. با وجودیکه بیشتر از یک صد و پنجاه هزار نیروی ناتو در کشور مستقر بود، طالبان روز تا روز ساحه فعالیت خود را گسترش می دادند و حتی ولسوالی های را در جنوب کشور به اختیار داشتند. از برکت موجودیت نیروهای خارجی و تسلط طالبان، کشت وپرورش و قاچاق مواد مخدر به منبع بزرگ ثروت اندوزی طالبان، جهادیون و حتی منسوبین نظامی خارجی تبدیل شد و سراسر کشور به مزرعه بزرگ خشخاش مبدل شد.
اینک داعش این پدیده تازه مدعی تطبیق اسلام ناب همچون سلف خود طالب، القاعده و جهادیون، افغانستان را جولانگاه خود قرار داده، اسلام گرایان چچنی، ازبکستانی، تاجکستانی و حتی چینی را در صفوف خود متحد نموده است. جالب است همان طوریکه طالبان از مجاهدین سربازگیری می نمودند امروز داعش از طالبان سربازگیری می کنند و بکمک آنان صفوف خود را تقویت می بخشند.
اگر حقایق فوق را پهلوی هم قرار دهیم به این نتیجه می رسیم که مجاهدین، طالبان، القاعده و داعش همه و همه از یک آبشخور آب می خورند و هدف یگانه را تعقیب می کنند.
مجاهدین جمهوری اسلامی را مستقر نمودند، طالبان امارات اسلامی ساختند و داعش خلافیت اسلامی را می خواهند احیا نمایند. اگر فجایع جهادیون، طالبان و داعش ها با هم مقایسه شود چندان فرق فاحش در میان آنان مشاهده نمی شود و منبع تمویل، بسیج و تربیت این گروه ها نیز واحد است. امریکا و شرکا بمنظور تامین اهداف استراتیژیک به این نیرو ها ضرورت دارد و طبق ضرورت و مقتضاد زمان یکی را بر دیگری ترجیع می دهد در حالیکه همه سازمان های اسلامگرای افراطی با عنوان های مختلف ساختهو پرداخته سرمایه جهانیست که زمانی بمنظور خنثی سازی فعالیت کمونیزم جهانی وامرو را بمنظور تسلط به منابع غنی شرق میانه و آسیای مرکزی و کنترول رقبای بالفعلو با القوه سرمایداری مورد استفاده قرار می گیرد.
وضع امروزی افغانستان و دست بدست شدن ولسوالی ها و مناطق شمال کشور مختصراً بمنظور ایجاد کریدور به آسیای میانه و تحت فشار قرار دادن روسیه پلان گذاری شده و تحقق آن مربوط و منوط به کنش و واکنش امریکا و روسیه در برابر همدیگر می باشد. مسلماً این کشمکش ها به این زودی ها خاتمه نمی یابد. در چنین حالتی هرگونه امید بستن به تنظیم های ساخت پاکستان که در بیست سال اخیر امتحان خود را داده اند. فقط تکیه بر دیوار فرسوده است و بس.
راه نجات از وضع موجود به تشکل و آگاهی نسل جوان و نیروهای واقعاً عدالت خواه، ملی، مترقی و دموکرات مربوط است. نیروهای ملی و مترقی اعم از فعالین جامعه مدنی، فرهنگیان رسالت مند، تاجران ملی، روحانیون خیر اندیش و زنان در یک جبهه واقعاً ملی می توانند از میان این همه تاریکی ها و سیاهی ها به فردای درخشان ره گشایند و هرگونه پلان شوم دشمنان را با تدبیر و همبستگی ملی خنثی نمایند. در غیر آن کشور محبوب ما آماج حملات دشمنان رنگارنگ و پایگاه جنگ نیابتی کشور های مختلف خواهد بود و تامین صلح و آرامش آرزوهای دست نیافتن که قربانی های بی شماری خواهند گرفت.
لا يوجد حالياً أي تعليق