پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    جنگ ها يي که هم علت اند وهم معلول

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20140216

        جنگ ها يي که هم علت اند وهم معلول Empty جنگ ها يي که هم علت اند وهم معلول

    پست  admin

        جنگ ها يي که هم علت اند وهم معلول 218
    عبدالو کيل کوچي

    جنگ سي ساله در افغانستان به همان زخم ناسوري مي ماند که ويروس کشنده آن ازآنسوي حظ منحوس ديورند برخاسته ودر زمان اعلام  کشوري بنام پاکستان متورم گرديده بود . از نظريه فوق چنين استنباط ميگردد که جنگ در افغانستان نه بخاطر آنست که پاکستان آنرا دامن ميزند ، بلکه اين رژيم جنگ طلب پاکستان است که در تباني با شرکاي داخلي وخارجيء خود جنگ را در افغانستان دامن زده راه اندازي ورهبري ميکند .خط تحميلي ديورند که در زمان استعمار کهن در کمين کشورما کشيده شد ، جان مردم وبخصوص نسل نو را به قرباني ميگيرد . طوريکه معلوم است وقوع جنگ از سرحدات کشوربيش از نيم قرن را در برگرفته که به اشکال مختلف ادامه دارد و درسه دهه اخير پاي قدرت هاي کلان وجامعه جهاني را نيز به ميدان تنشهاي خطرناک کشانيده است . درامتداد چنين جنگ ها و طولاني شدن بحرانات ناشي از آن  دربرخي از نقاط جهان  بنظر مي رسد که بعضي از جنگ ها در ابتدا روي عوامل وعلت هايي بو جود مي آيند که در امتداد زمان خود معلول عوامل خودي ميشوند .بگواهيء تاريخ آنهايي که گزينه جنگ را سبب بقاي خود ميدانند ، ايشان نيز چندان آينده خوبي هم نخواهند داشت  .
     بنظر ميرسد که تضاد وجنگيدن يکي از طرف ها براي نا بودي واز ميان برداشتن جانب ديگر ظاهرا تا اندازه يي کسب شدت ميکند که جنگ را براي هر دو طرف تو جيه پذير ميسازد . گفته ميتوان اين گونه تضاد ها ي بظاهرعميق  همچون سياهي شب وسفيدي روزرا ماند که برغم اختلاف و گريز ازهمديگر درعين زمان بدوريک ديگر خود تنيده وچرخيده تا به حدي که يکي بدون ديگري مفهوم واهميت خود را از دست بدهد.  قدر مسلم آن است که در چشم انداز اين گونه جنگها  از ميان طرف هاي درگير برنده وبازنده مشخص نگرديده ومعلوم شدن آن به زمان بيشتر نياز دارد .  بنا برآن اين يک حقيقت آشکاراست که درچنين جنگ هاي فرمايشي و فرسايشي،  صف آرايي هاي جنگ طلبانه  ادامه داشته وهزينه آن بدوش مردم تحميل ميگردد.
    جامعه بشري که جز لا ينفک طبيعت است نميتواند ازين  قوانين مستثني بوده بلکه آدم ها از همان آغازمراحل پيدايش خويش در ارتباط و تضاد با يکديگر تاريخ را دنبال کرده اند . قرن ها گذشت وبشريت با طي نمودن مراحل مختلف زندگي  نزاع ها وکشمکش هاي بزرگ را تجربه کرده اند . پايان قرن بيستم به بسياري چيز ها پايان داد . بخصوص دهه اخير قرن بيستم با فرو پاشي نظام بزرگ سوسياليستي جهاني همراه بود که در نتيجه آن صلح نيم بند جهان به خطر نا بودي روبرو گرديد . پايان قرن بيستم معادلات  بين المللي روند سياسي و مديريت جهاني را دگر گون ساخت . اوضاع سياسي جهان در مجموع عوض شد .در نقشه هاي جغرافياي برخي از گوشه ونقاط جهان تغيراتي بوجود آمد ثبات نسبي سياسي ،اقتصادي واجتماعي جهان برهم خورد وصلح جهان در خطر افتاد تخنيک عصري جايش را به تکنا لوژي  پيچيده وپيشرفته داد ، بازار ها عوض شد حتي در اوضاع طبيعت نيز تغيراتي رونما گرديد .
    جهان در قرني که گذشت وچندي قبل از آن شخصيت هاي معروف سياسي  را  مانند ناپليون بنا پارت ، کارل مارکس ، فريدريش انگلس ويلاديمير ايلچ لنين  جوزف استالين ، ماءو تسه دنگ ، ليو شاوچي ، مهاتما گاندي ، جواهر لعل نهرو  انديرا گاندي ، داکتر هوچيمن ، غازي امان الله خان ، ببرک کارمل ،  خان عبدالغفارخان ،سيد جمال الدين افغان ، محمد علي جنا ح، امير فيصل ، رضا شاه
    پهلوي دکتور مصدق ،جمال عبدالناصر، ياسر عرفات ، وينستون چرچيل ، روز ولت ، ابرهام لينکن ، جان کنيدي ، داکتر مارتين لوتر کينگ ، پاتريس لوممبا ، فيدل کاسترو ، چکوارا ، اتا ترک ، مارشال تيتو ، سخاباتو ، لوييس کار ولان ، بيسمارک ، شارل دوگل ، نلسن مانديلا ،کلاراتگين ،انگيلا دويس ،ليلا خالد  
    وديگر ابر شخصيت هاي سياسي ، نوابغ وفيلسوف ها  را در آغوش خود پرورانيده است که هر کدام آنان در تاريخ نقش واثر مندي خود را داشته اند.
    واما  ميراث قرن بيستم  برغم دستاورد هاي علمي پيشرفته وفراورده هاي فرهنگي ، اقتصادي واجتماعي آن دوران ، بايد گفت که بي ثباتي امنيت جهاني  وبحران اقتصادي واجتماعي ، گسترش القاعده وتروريزم در جهان ،ظهور قوت ها وقدرت هاي منطقوي گرايش تک قطبي جهاني، لشکر کشي هاي نظامي وگسترش چالش هاي منطقوي وفرا منطقوي ، کار بري وکنترول بسا مناطق جهان از راه دور وبروز درد سر هايي مانند مسايل اتمي ، فرقه گرايي ، مشکل بازار وکشمکش هاي زير نام بهار اعراب وبسا مسايل ديگر سيماي جهان را تغير داد که نمونه مثال هاي آن ، جنگ هاي جاري منطقوي خاصتا در کشور هاي عربي واسلامي در شرق ميانه ، گوشه نقاط افريقا ،عراق وافغانستان که بشکل طولاني جريان دارد درين کشور ها جنگهاي برادر کشي وتبهکن که عمدتا از خارج منشاء ميگيرد جوامع را بکام نيستي ونا بودي فرو مي برد .کشور هاي عربي که در آتش نفت خود ميسوزند بدليل اينکه تيکه داران قدرت در تباني با دلالان خارجي،  توده هاي مردم را بگروگان گرفته و در نتيجه آن مردم بستوه آمده ومنجر به صف آرايي ميشوند که قدرت هاي سود جو و گروه هاي فنده منتاليست ، القاعده وتروريزم بين المللي از آن سود مي برند . درنتيجه دوام چنين جنگ ها تمدن بشري وزير ساختار هاي اقتثصادي درين کشور ها منهدم گرديده شيرازه وشالوده نظام قانونمند اجتماعي از بين ميرود وجامعه در مجموع آسيب پذير گرديده و شرايطي را بو جود مي آورد که طرح صف آرايي ولشکر کشي هاي نظامي را ضروري ميسازد . که در يکطرف عناصر فنده منتالست ،فرصت طلب واستفاده جو ودر مقابل آن نيرو هاي دولتي وقواي نظامي کمکي خارجي . در کشور هاي اسلامي مهمترين موضوع در جنگها تبليغات ديني جاي اول رادارد  فنده منتاليست هاي تند رو وجنگ طلب با استفاده از عقب ماندگي هاي جامعه که خود عامل آن هستند سوي استفاده کرده  وبا بکار گيري کلمات ابزاري وعاطفي احساس عامه را برعليه طرف مقابل خود بر مي انگيزند بآنکه اين گونه جنگها شکل متفاوت دارد ولي خصلتا همان آتش وخون است که در مناطق جنگ زده جريان دارد . بگونه مثال در سوريه  نيرو هاي جنگ طلب در تباني با لشکر خارجي ودر سوي ديگرميدان جنگ ، دولت سوريه مجهز به کمک هاي روسيه ايران وحزب الله که معادلات جنگ را برهم ميزند . ودر کشور يمن حالت بالعکس را نشان ميدهد . در مصر با شرايط متفاوت از دو کشور ياد شده ودر تونس وليبيا جنبش هاي مردمي وبهار عرب خوانده ميشود ، ايران که شرايط خاص خود را دارد وروز تا روز  اشتهار بزرگمنشيء آن گسترده تر ميشود . چنانچه اثر گذاري اين سياست بازي هاي بزرگ وتبليغات کلان در سطح منطقه وجهان افسانه هاي گذشته بخصوص  دوران جنگ سرد را در ذهن انسان زنده ميسازد . زيرا در آن زمان  اسلام را از خطر کمونيزم واين بار منطقه را از خطر جاه طلبي ها  گويا برحذر ميساخته اند و به اين ترتيب بازار معاملات پر رونق شده وچشم اندازآتيه   نشان دهنده استراتيژي هاي بزرگ.
    در کشور ما افغانستان دوام بيش از سي سال جنگ نشان دهنده آنست که گروه هاي بنياد گراي اسلامي در تباني با فنده منتاليست هاي عربي وپاکستاني وبا دستياري القاعده وتروريزم که از خاک پاکستان وارد کشور ما ميشوند دامنه جنگ را روز بروز گسترده تر ساخته چنانچه شرايط بوجود آمده ناشي از آن پاي جامعه جهاني را به جنگ کشانيد. جنگ طلبان پاکستاني که خود سبب اصلي  صف آرايي نظامي در کشور ما هستند با اين بهانه وتوجيه حملات ظالمانه خود روز بروز جنگ را مطابق ميل شبکه هاي استخباراتي ولينعمتان شان ادامه داده طبعيست که دوام جنگ، دوام موجوديت قواي نظامي نا تو را ضروري ميسازد. سوال اساسي اين است که آيا مردم صلحدوست افغانستان با استفاده از کمکهاي امريکا وجامعه جهاني  توان مقابله با دهشت افگنان پرتاپ شده ازسوي خارج را پيدا کرده اند که سرنوشت جنگ وصلح را در کشور آبايي شان بدست خود تعين کنند .مردم افغانستان که در گرداب جنگ وبازي هاي بزرگ گير مانده اند از جنگ بيزار وتشنه به صلح اند ولي اوضاع آنقدر پيچيده بنظر ميرسد که صلح هم به آساني دستياب نخواهد گرديد .تا وقتي که نيروهاي وطنپرست ،آگاه ،روشنفکران مترقي وعدالت پسند وساير ترقي خواهان کشور با تحمل وپذيرش يکديگر در يک صف واحد متشکل نگردند محال است که به جنگ غلبه کرده وبه صلح نايل آيند .صلح در کشور وقتي تامين شده ميتواندکه تمام ترقي خواهان کشور اعم از احزاب سياسي وطندوست ،گروهاي چپ ودموکراتيک وسازمانهاي عدالت پسند ترقي خواه روشنفکران دلسوز وآگاه در يک طيف وسيع براي  تحکيم وحدت ملي وهمبستگي وطنپرستانه متحد ومتشکل گرديده به نيروي واحد ودژ شکست نا پذير صلح ودموکراسي مبدل گردند تند روان چپي وراستي با نگرش تازه ودگر انديشي ،  جهان را با بينش نوانديشانه وبا ديد وسيع نگريسته آنگاه ميتوانند وقادر خواهند بود که با نيروي اتحاد ، جنگ را مهارساخته وقوت هاي دفاعي وطن اعم از قواي مسلح کشور را تقويت نموده  ودر کنار آن با دفاع مستقلانه آرامش ملي وکلي را به ارمغان بيآورند تا تکليف نيروهاي نظامي در گير جنگ معلوم گردد که جنگ بخاطر بقا ويا بقا بخاطر جنگ تلقي ميگردد.
    زنده باد صلح 

    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    لا يوجد حالياً أي تعليق

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الجمعة 17 مايو 2024 - 9:25 ميباشد