عظمت فردوسي را درين دو بيت از مثنوي آن ملاحظه فرمايند:
اين شخصيت بي الگو در اورنگ ادب در خور زبان من نيست که به وصف آن کمر همت بندم. زبان من ظرفيت وصف آنرا ندارد زيرا گفته اند :(در انديشه ي سخته کي کنجد او )
بپاس احترام به اين شخصيت گرامي، عظمت مقام آنرا از نظر صنايع شعري و بدعي در دو بيت رزمي شان تبارز مي دهم :
بروز نبرد آن يل ارجمند
به شمشيرو خنجر، به گرز و کمند
بريد و دريدو شکست و ببست
يلان را سرو سينه و پا و دست
صنعت شعري لف و نشر مرتب:
صنعت ادبي است که شاعر و يا نويسنده چند فقره را به صورت اجمال مي آورد ، باز با کليمات و فقرات بعدي لا علي التعيين توضيح مي دهد به اعتماد آنکه خواننده و مخاطب هر يک را به صاحبش مي رساند.
در مصرع دوم بيت اول فقرات:شمشير، خنجر،گرز و کمند به صورت اجمال تذکار يافته اند.و در مصرع اول بيت دوم وظايف هر يک را بيان ميدارد يعني شمشير مي برد، خنجر مي درد،گرز(پتک)مي شکند و کمند بسته مي نمايد.
عظمت مقام ادبي درين جااست که نشر لف نخست ،خود لف قرار ميگيرد و باز فقرات ديگر آنرا شرخ ميدارد.يعني بريد سرش را دريد سينه اش را شکست پايش را بسته کرد دستش راکه بالترتيب کلمات را توضيح ميدارد.
که اين توانايي را نه ادبيات عرب دارد و نه هم در ادبيات عجم ديده ميشود.
صنعت ديگر شعري آن مراعات النظير است
مراعات النظير صنعت بدعي را ميگويند که چند کليمه از يک خانواده و يا فاميل باشد که در يک بيت و يا جمله عرض وجود کند، مثلآ :شمشير ، خنجر و گرز از خانواده ي آهن و فولاد اند.