پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    سخني چند پيرامون گفتار اخير آقاي رنگين دادفر سپنتا

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20140201

    سخني چند پيرامون  گفتار اخير آقاي رنگين دادفر سپنتا Empty سخني چند پيرامون گفتار اخير آقاي رنگين دادفر سپنتا

    پست  admin

    سخني چند پيرامون  گفتار اخير آقاي رنگين دادفر سپنتا 2ouuou11
     
    دستگير صادقي


    آقاي سپنتا در مصاحبه اخير شان در ارتباط به پيمان امنيتي با آمريکا از جمله چنين فرمودند: «امريکا مي خواهد هم با گرگ همکار و دوست ستراتژيک باشد و هم با بره. امريکا بايد ميان بره و گرگ يکي را انتخاب کند.»
    شايد اين گفتار جناب سپنتا شماري  را شوکه کرده باشد و بسياري هم به روايت معمول با بي تفاوتي از کنار آن گذشته باشند. به هر حال از ديد نگارنده چنين  گفتار و آنهم از جانب يک شخصيت سياسي بسيار شگفت انگيز است.
    مردم مبارز و دلير  افغانستان که در درازناي تاريخ همواره اين  صفت ها را با افتخار درج برگه هاي تاريخ نموده  و در حفظ آن کوشيده است، حالا  از جانب مشاور امنيت ملي و يکي از همکاران برجسته تيم جناب کرزي به «بره» اين حيوان مطيع و بسيار بي آزار تشبيه مي گردد. اصولا هم مانند کردن يک ملت و مردم به هر حيواني حتا شيردرنده که برخي ها به آن افتخار مي کنند، دور از آداب پذيرفته شده معمول است.
     اگر امريکا گرگ را انتخاب کند پس سرنوشت بره چه خواهد بود؟ شايد و صرف يک وعده نهار لذيذ براي اين دو دوست و همکار ستراتژيک!
    مگر همين جناب کرزي نبودند که مي گفتند:« ما شير هستيم! ما شير هستيم!» حالا چرا يک و يکباره اين شير نيرومند و درنده  به بره ي بي آزار تنزيل نوعيت و مقام داده است. جالبتر اين که گرگ و بره چه هم خواني با هم دارند که بار ها اين گرگ از جانب جناب کرزي به عنوان «کشور برادر و دوست» و حتا اين دو کشور بحيث «برادران دو قلو» ناميده شده اند. مگر اين بيست بار سفر رسمي به آن کشور و سفر هاي متقابل رهبران پاکستاني به افغانستان و همچنان نشست هاي مشترک با رهبران کشور هاي دوست با همه تشريفات و بيان خوش بيني ها، روي کدام آجندا و دست آوردي مي چرخيد که حالا در ختم ماموريت شان نشانگر هيچ وهمان نقطه آغاز کار است؟
    وقتي چنين گفته شود که امريکا ميان بره و گرگ يکي را انتخاب کند و در حقيقت ميان دو کشور يکي را برگزيند، آيا چنين درخواست  با تمام پيچيده گي هاي که در منطقه و جهان وجود دارد و آن هم از يک ابر قدرت جهاني، بسيار ساده لوحانه نيست؟ مگر امکان دارد که امريکا پاکستان اتمي را با اهميت و نقشي که در منطقه دارد بخاطر گل روي جناب سپنتا کاملا ناديده بگيرد؟ قبل از آن که ما امريکا را مخاطب قرار مي دهيم آيا بهتر نبود که نخست تمام امکانات و توانايي هاي خود را در محدوده ي ملي بررسي و بسيج مي کرديم و با يک سياست مشخص و روشن و بدون تناقض، موقعيت خود را در منطقه و جهان تثبيت مي نموديم تا از اين آسيب پذيري هاي موجود نجات مي يافتيم؟ آقاي سپنتا که خود به صفت يک شخص موثر رهبري طرف افغاني را در تدوين پيمان امنيتي داشتند و به اين باور اند که اين يک سند پس از مذاکرات طولاني بطور دقيق ترتيب شده و مفيد براي افغانستان است، کاش ارتباط اين سند با معاهده هاي گندمک و ديورند را که از جانب رييس جمهورمطرح گرديده، و توهم ناشي از آن را روشن مي ساختند، تا تشويش بوجود آمده از بين مي رفت. اگر در پشت پرده خارج از اين پيماني که در لويه جرگه مشورتي پيش گرديد، حرف هاي ديگري در ميان است که مردم از آن بي خبر اند، آنهم بايد نه در لفافه که به نحوي روشن بيان مي گرديد.
    مردم شاهد اند که در همين ده سال اخير، براي چندين بار، آن گاهي که موجوديت و اعتماد پاکستان در سطح بين المللي بنابر اتخاذ سياست هاي متناقض، دو گانه و نبود صداقت در روابط بين المللي سخت آسيب پذير شده بود،  اين حکومت افغانستان بود که بدون در نظر داشت منافع ملي، به آن کشور کمک وياري رسانيده است. بويژه در زماني که اقامت بن لادن رهبر تروريست هاي جهان در زير چتر حمايه وي نظاميان آن کشور برملاء گرديد و آن همه  پافشاري ها و دروغ هاي شاخدار زمامداران آن بخاطر نبود وي در آن کشور، پاکستان را بمثابه يک کشور غير قابل اعتماد در جهان رسوا و بدنام ساخته بود. حکومت افغانستان در همچو مواقع بسيار حساس همواره خاموش مانده  و از وضعيت مساعد بوجود آمده بر طبق منافع ملي کشور استفاده نبرده است. اين حکومت حتا دست به کوچکترين تبليغات ضروري براي روشن ساختن افکار جهاني به نفع سياست و ديپلماسي کشور نزده و نخواسته اين «برادر دو قلو» را از خود برنجاند.
    د ر مقابل هر باري که حکومت پاکستان توانايي ضربه زدن به افغانستان را پيدا کرده، از آن فرصت بيشترين استفاده برده و بي تعلل به فرق اين کشور همسايه کوبيده است.
    اين بار هم حکومت افغانستان بخاطر بهانه جويي ها در مورد امضاي پيمان امنيتي يکبار ديگر راه را براي پاکستان بخاطر آغاز مذاکرات ستراتژيک آن کشور با امريکا باز نموده است. در اين مذاکرات ستراتژيک به احتمال زياد،  ديپلمات هاي کار کشته پاکستاني تمام نيازمندي هاي امريکا را در خاک آن کشور فراهم خواهند ساخت و به امريکا هر نوع وعده همکاري خواهند داد تا از اهميت ستراتژيک افغانستان کاسته شده و موجوديت اين کشور هر چه بيشتر به مخاطره افتد.
    براي آقاي سپنتا بايد گفت که پيش از اين همه شکايت از پاکستان، مي بايست حکومت افغانستان موجوديت ستون پنجم آن کشور، اين همه جواسيس آي اس آي را که در تمام ارگانهاي دولتي به شمول دفتر رياست جمهوري جابجا شده اند، حداقل در سطح مقامات عالي دولتي از بين مي بردند تا دست حکومت در طرح و تطبيق سياست ها بر طبق منافع ملي کشور باز مي گرديد. ولي در عمل چنين معلوم مي شود که نقش آنان (ستون پنجم) در تدوين سياست ها و موضعگيري هاي حکومت روز تا روز پُر رنگتر مي شود.
    بايد خاطرنشان ساخت که مردم افغانستان هيچگاه در برابر پاکستان احساس بره بودن ندارند؛ اين تنها به اصطلاح رهبران دست پرورده پاکستان اند که  چنين درک  را در مقابل جنرالان پاکستاني دارند و نبايد احساس آنان را آقاي سپنتا بازتاب ميداد.
     

    31 جنوري 2014
    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    لا يوجد حالياً أي تعليق

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الجمعة 17 مايو 2024 - 10:25 ميباشد