الرئيسية
أحدث الصور
ماريا دارو
زنان، مادران و دختران وطنم؛ به پا خيزيد!)(
خطاب به زنان افتخار آفرين کشور!
هرگاه تو نبودي جهاني هستي وجود نداشت…اين تويي که تسلسل بشريت را بوجود آوردي و اين تويي که از شيرهء وجودت از خون رگهايت طفلي را تغذيه و بدنيا ميآوري و اورا بارور ميسازي و آن نهالي پروده دامان توست که عليه آزاديها و حقوق حقه تو دستور خفه شدنت را صادر مينمايد.
آري...! اي زن ! اي زيبايي جهان! و اي درخشش صفا و محبت ! بتو ميگويم که حق گرفته ميشود. اگر قامتت را راست نسازي، و براي گرفتن حقوقت مبارزه نکني، دليل بي تفاوتيها برانست که طرف ستمگران را انتخاب نموده اي.
آيا ميداني چه کساني بر ستم و اذيت تو حکمران است؟
همان کوردلان که نه سويه ونه سواد، و نه از قوانين حقوقي و مدني جامعه آگاهي دارند. مگر بنابر جبر زمان بالايت حکم ميرانند.
صبر و حوصله مندي و عاطفه شما باعث بسته شدن بال هاي تان ميگردد. بيا و به پرواز آ !
سرزمين ما داراي تاريخ پر افتخار زنان بوده و ميباشد. در همه عرصه هاي زندگي زنان تکميل کننده مردان بوده اند. هرگاه زن نبود عقل خام چطور پخته ميشد ؟ ...بلي همين زنان اند که بخاطر ترحم و لطافت قلب شان از خود گذري مينمايد که کور دلان مغز بسته آنهارا به متاع ترجيع ميدهند.
زنان کشور مان طي چندين دهه جنگ، بزرگترين آسيب را ديده و در کنار مردان آتش جنگ تحميلي را حس و لمس کرده اند و بيشترين غم ومصيبت را با از دست دادن جگر گوشه ها و پدران و شوهران وهمه و همه ءايشان متحمل گرديده اند.
نظر به شرايط فعلي جهان که افغانستان تمثيل وتمرين دموکراسي را در زير چتر حمايت قواي بين المللي مينمايد، اما هنوز هم نتواسته است که حقوق حقه زنان سراسر کشور را اعاده نمايد.
قانون منع خشونت در تمام کشورهاي جهاني شديداٌ از حمايت و پيشتباني مردم برخوردار است. اما در کشور ما باآنکه از طرف دولت توشيح گرديده است، اما در عملي و نهادينه نميگردد. زيرا يک عده کوردلان متعصب و زن ستيز بر ضد ارزشها و خلاقيت معيارهاي قبول شده انساني عمل مينمايند.
هرگاه بازيگر زندگي خويش نباشيد؛ بازيچه ديگران خواهيد شد. پس بهتر است که بازيگر زندگي خويش باشيم و بخاطر حفظ کرامت انساني و بخاطر احترام بمقام والاي انسان و بخاطر اعاده حيثيت مقام زن به پا خيزيم و نگذاريم تا سرنوشت زنان وطن ما دست خوش بازيگران زن ستيزمتحجر قرون ميانه گردد. نگذاريم تا بيشتر صديقه ها و آمنه ها و ملالي ها، صفيه ها، شکيبا ها و ناهيد ها جان هاي شيرين شان را از دست بدهند.
اين دولت بي ماهيت و دست نشانده حدود پنجاه کشور که به دهل هر کشور تمام کابينه آن ميرقصد و روي کدام صلاحيت به سرنوشت ميلونها زن آن سرزمين بازي ميکنند.
زنان با شهامت کشور ! شما قوي تر از آن ايد که تصور ميکنيد. اگر تو، من شوي ومن تو شوم همه گي ما ميشويم ...ما اگر دست هم بستگي باهم بدهيم زنجير اسارت را کسي بدستان ما بسته نميتواند... اين حقيقت تلخ را بايد گفت که قانون اساسي را اين کوردلان به مسخره گرفته اند و جز درج جملات زيبا بنام حقوق زن در مواد قانون ويا تجليل هاي تجملي و مسخره و اهداي چادر بنام تحفه از طرف رئيس جمهور کشور درد من و درد تو و درد مارا دوا کرده نميتواند.
پس به پا خيزيد وبا مشت کوبنده به دهان کوردلان متعصب بکوبيم و خونهاي نخشکيده شهيدان گلگون کفن راه آزادي و دموکراسي را به فراموشي نه گذاريم.
کور دلان زن ستيز به زخم هاي مادران داغديده وطن نمک پاشي مينمايند ُ برماست که صداي خويش را هرچه رسا تر بگوش جنايت کار برسانيم!
چنانچه شاعر با احساس وطن ما نذير ظفر ميگويد:
دراين ميهن جفا را تازه کردند غم و درد و بلا را تازه کردند
بريدند و شکستند و ربودند جفاي نا روا را تازه کردند
به چشمان يتيمان پريشان سرشک ديده هارا تازه کردند
گذشتند از پکول و از قديفه به مود نو قـــبا را تازه کردند
به فکر قصر وشيادي فتادند در هرکوچه بنا را تازه کردند
نخواندن مکتب وکرسي گرفتند به هرمنصب خطا را تازه کردند
به قتل يکديگر خنجر کشيدند تمام عقده هارا تازه کردند
اين شعر قيافه تمام کابينه حامد کرزي را به نمايش گذاشته است و پس برمن تو و بر آن مادر عذا دار به آن بيوهء يتيم دار و به آن زن جواني که بخاطر کسب علم و دانش برويش تيزاب پاشيده ميشود و به آن جوانانيکه حق انتخاب شريک زندگي ي ايشان را ملا بدست دارد و امر حتمي است که بخاطر اعاده حيثيت ووقار زنان و بخاطر جلوگيري از حق تلفي ها قد علم نماييم.
همانطوريکه زنجير تسلسل بشريت را از شيره وجود خويش بوجود آورده ايم. باخون خو يش بخاطر دفاع از حقوق حقه خويش چون زنجير باهم پيوست شويم ونگذاريم که زنجير همبستگي و يک صدايي ما از هم بپاشد و زن ستيزان سوگند خورده اهداف شوم شان را هويت قانوني ببخشند و دست و پاي مان را بسته و زنجير پيچ سازند.
خواهران هموطنم!
بياييد از شعار هاي کليشه يي و از تجليل هاي نمايشي روز مادر و هشت مارچ و محو خشونت زنان که هيچگونه جنبه عملي ندارد، انرا در عمل پياده و در کارزار زندگي خويش تحقق بخشيم. اين ديوهاي آدم نما را به زباله دان تاريخ بسپاريم. ديگر منتظر آن نباشيم که بنام زن رنجور و زن قفس نشين، زن بي چاره ومظلوم درج اخبار و زبان زد رسانه هاي جمعي باشيم ...چرا زنان حماسه آفرين قرن بيست ويک جهان نباشيم. تا از کارهاي انقلابي ما جرقه ها از نداي جمعي ما صداي همبستگي بر خيزد و تا باشد که زن ستيزان رابسوزاند و آن هاي که ترا آتش زده و تيزاب پاشيده و ضد انسانيت اعمال خشونت شان را عملي کرده اند با صفير گلوله هاي وحدت و هم بستگي نابود سازيم.
آنانيکه بيچاره تر اند و مارا مظلوم و رنجور و بيچاره ميخوانند ... ما بيچاره نيستم که فريب حرفها و شعارهاي ميان تهي را بخوريم.سرشک از رويم پاک کردن چه سود - علاجي کن که از ديده خون نيايد.
زنان غيور و افتخار آفرين!
شما خود سرشک را از روي تان پاک کنيد. اين شما ايد که نيم نفوس جامعه را تشکيل ميدهيد و نيم ديگر را به دامان تان تربيت ميداريد .... پس چرا انتظار داريد که اين دشمنان کينه توز بخاطر تصاحب قدرت با استفاده از نام خدا و دين مقدس و سرانجام از نام جهاد وطن را به زندان و مرگ تدريجي مبدل ساختند و مادران و خواهر و همسران را بنام مظلوم و ضعيفه و سياه سر و بيچاره، پر و بال بسته اند و ميخواهند تطبيق اعمال وحشيانه و آدم کشي و سنگسار را قانونيت بخشند ...
بيدار شويد و با شهامت و هم صدايي مشت کوبنده به دهان اين گروه بي نام ونشانيکه ملت ما را به گروگان گرفته اند حواله نماييد!.
نفرين به کسانيکه گلوي ترا ميفشارند!
بااظهار سپاس و حمايت از فراخوان آقاي سليمان کبير نوري زير عنوانزنان، مادران و دختران وطنم؛ به پا خيزيد!)(
خطاب به زنان افتخار آفرين کشور!
هرگاه تو نبودي جهاني هستي وجود نداشت…اين تويي که تسلسل بشريت را بوجود آوردي و اين تويي که از شيرهء وجودت از خون رگهايت طفلي را تغذيه و بدنيا ميآوري و اورا بارور ميسازي و آن نهالي پروده دامان توست که عليه آزاديها و حقوق حقه تو دستور خفه شدنت را صادر مينمايد.
آري...! اي زن ! اي زيبايي جهان! و اي درخشش صفا و محبت ! بتو ميگويم که حق گرفته ميشود. اگر قامتت را راست نسازي، و براي گرفتن حقوقت مبارزه نکني، دليل بي تفاوتيها برانست که طرف ستمگران را انتخاب نموده اي.
آيا ميداني چه کساني بر ستم و اذيت تو حکمران است؟
همان کوردلان که نه سويه ونه سواد، و نه از قوانين حقوقي و مدني جامعه آگاهي دارند. مگر بنابر جبر زمان بالايت حکم ميرانند.
صبر و حوصله مندي و عاطفه شما باعث بسته شدن بال هاي تان ميگردد. بيا و به پرواز آ !
سرزمين ما داراي تاريخ پر افتخار زنان بوده و ميباشد. در همه عرصه هاي زندگي زنان تکميل کننده مردان بوده اند. هرگاه زن نبود عقل خام چطور پخته ميشد ؟ ...بلي همين زنان اند که بخاطر ترحم و لطافت قلب شان از خود گذري مينمايد که کور دلان مغز بسته آنهارا به متاع ترجيع ميدهند.
زنان کشور مان طي چندين دهه جنگ، بزرگترين آسيب را ديده و در کنار مردان آتش جنگ تحميلي را حس و لمس کرده اند و بيشترين غم ومصيبت را با از دست دادن جگر گوشه ها و پدران و شوهران وهمه و همه ءايشان متحمل گرديده اند.
نظر به شرايط فعلي جهان که افغانستان تمثيل وتمرين دموکراسي را در زير چتر حمايت قواي بين المللي مينمايد، اما هنوز هم نتواسته است که حقوق حقه زنان سراسر کشور را اعاده نمايد.
قانون منع خشونت در تمام کشورهاي جهاني شديداٌ از حمايت و پيشتباني مردم برخوردار است. اما در کشور ما باآنکه از طرف دولت توشيح گرديده است، اما در عملي و نهادينه نميگردد. زيرا يک عده کوردلان متعصب و زن ستيز بر ضد ارزشها و خلاقيت معيارهاي قبول شده انساني عمل مينمايند.
هرگاه بازيگر زندگي خويش نباشيد؛ بازيچه ديگران خواهيد شد. پس بهتر است که بازيگر زندگي خويش باشيم و بخاطر حفظ کرامت انساني و بخاطر احترام بمقام والاي انسان و بخاطر اعاده حيثيت مقام زن به پا خيزيم و نگذاريم تا سرنوشت زنان وطن ما دست خوش بازيگران زن ستيزمتحجر قرون ميانه گردد. نگذاريم تا بيشتر صديقه ها و آمنه ها و ملالي ها، صفيه ها، شکيبا ها و ناهيد ها جان هاي شيرين شان را از دست بدهند.
اين دولت بي ماهيت و دست نشانده حدود پنجاه کشور که به دهل هر کشور تمام کابينه آن ميرقصد و روي کدام صلاحيت به سرنوشت ميلونها زن آن سرزمين بازي ميکنند.
زنان با شهامت کشور ! شما قوي تر از آن ايد که تصور ميکنيد. اگر تو، من شوي ومن تو شوم همه گي ما ميشويم ...ما اگر دست هم بستگي باهم بدهيم زنجير اسارت را کسي بدستان ما بسته نميتواند... اين حقيقت تلخ را بايد گفت که قانون اساسي را اين کوردلان به مسخره گرفته اند و جز درج جملات زيبا بنام حقوق زن در مواد قانون ويا تجليل هاي تجملي و مسخره و اهداي چادر بنام تحفه از طرف رئيس جمهور کشور درد من و درد تو و درد مارا دوا کرده نميتواند.
پس به پا خيزيد وبا مشت کوبنده به دهان کوردلان متعصب بکوبيم و خونهاي نخشکيده شهيدان گلگون کفن راه آزادي و دموکراسي را به فراموشي نه گذاريم.
کور دلان زن ستيز به زخم هاي مادران داغديده وطن نمک پاشي مينمايند ُ برماست که صداي خويش را هرچه رسا تر بگوش جنايت کار برسانيم!
چنانچه شاعر با احساس وطن ما نذير ظفر ميگويد:
دراين ميهن جفا را تازه کردند غم و درد و بلا را تازه کردند
بريدند و شکستند و ربودند جفاي نا روا را تازه کردند
به چشمان يتيمان پريشان سرشک ديده هارا تازه کردند
گذشتند از پکول و از قديفه به مود نو قـــبا را تازه کردند
به فکر قصر وشيادي فتادند در هرکوچه بنا را تازه کردند
نخواندن مکتب وکرسي گرفتند به هرمنصب خطا را تازه کردند
به قتل يکديگر خنجر کشيدند تمام عقده هارا تازه کردند
اين شعر قيافه تمام کابينه حامد کرزي را به نمايش گذاشته است و پس برمن تو و بر آن مادر عذا دار به آن بيوهء يتيم دار و به آن زن جواني که بخاطر کسب علم و دانش برويش تيزاب پاشيده ميشود و به آن جوانانيکه حق انتخاب شريک زندگي ي ايشان را ملا بدست دارد و امر حتمي است که بخاطر اعاده حيثيت ووقار زنان و بخاطر جلوگيري از حق تلفي ها قد علم نماييم.
همانطوريکه زنجير تسلسل بشريت را از شيره وجود خويش بوجود آورده ايم. باخون خو يش بخاطر دفاع از حقوق حقه خويش چون زنجير باهم پيوست شويم ونگذاريم که زنجير همبستگي و يک صدايي ما از هم بپاشد و زن ستيزان سوگند خورده اهداف شوم شان را هويت قانوني ببخشند و دست و پاي مان را بسته و زنجير پيچ سازند.
خواهران هموطنم!
بياييد از شعار هاي کليشه يي و از تجليل هاي نمايشي روز مادر و هشت مارچ و محو خشونت زنان که هيچگونه جنبه عملي ندارد، انرا در عمل پياده و در کارزار زندگي خويش تحقق بخشيم. اين ديوهاي آدم نما را به زباله دان تاريخ بسپاريم. ديگر منتظر آن نباشيم که بنام زن رنجور و زن قفس نشين، زن بي چاره ومظلوم درج اخبار و زبان زد رسانه هاي جمعي باشيم ...چرا زنان حماسه آفرين قرن بيست ويک جهان نباشيم. تا از کارهاي انقلابي ما جرقه ها از نداي جمعي ما صداي همبستگي بر خيزد و تا باشد که زن ستيزان رابسوزاند و آن هاي که ترا آتش زده و تيزاب پاشيده و ضد انسانيت اعمال خشونت شان را عملي کرده اند با صفير گلوله هاي وحدت و هم بستگي نابود سازيم.
آنانيکه بيچاره تر اند و مارا مظلوم و رنجور و بيچاره ميخوانند ... ما بيچاره نيستم که فريب حرفها و شعارهاي ميان تهي را بخوريم.سرشک از رويم پاک کردن چه سود - علاجي کن که از ديده خون نيايد.
زنان غيور و افتخار آفرين!
شما خود سرشک را از روي تان پاک کنيد. اين شما ايد که نيم نفوس جامعه را تشکيل ميدهيد و نيم ديگر را به دامان تان تربيت ميداريد .... پس چرا انتظار داريد که اين دشمنان کينه توز بخاطر تصاحب قدرت با استفاده از نام خدا و دين مقدس و سرانجام از نام جهاد وطن را به زندان و مرگ تدريجي مبدل ساختند و مادران و خواهر و همسران را بنام مظلوم و ضعيفه و سياه سر و بيچاره، پر و بال بسته اند و ميخواهند تطبيق اعمال وحشيانه و آدم کشي و سنگسار را قانونيت بخشند ...
بيدار شويد و با شهامت و هم صدايي مشت کوبنده به دهان اين گروه بي نام ونشانيکه ملت ما را به گروگان گرفته اند حواله نماييد!.
لا يوجد حالياً أي تعليق