پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    چرا پيمان امنيتي با ايالات متحده امريکا امضاء نمي شود؟

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20140121

    چرا پيمان امنيتي با ايالات متحده امريکا امضاء نمي شود؟ Empty چرا پيمان امنيتي با ايالات متحده امريکا امضاء نمي شود؟

    پست  admin

    چرا پيمان امنيتي با ايالات متحده امريکا امضاء نمي شود؟ 2ouuou10
    دستگير صادقي
    اين مساله مدت هاست که ذهن مردم، رسانه ها، سازمانهاي سياسي و اجتماعي را سخت آزار ميدهد؛ و در نتيجه نگراني ها به خاطر امضاء نشدن اين سند ميان اين دو کشور روز تا روز بيشتر مي گردد. همه ميدانند که نيروهاي امنيتي افغانستان به شمول اردو، پليس ملي و امنيت ملي  براي مقابله با حمله ها و تجاوز نيروهاي به اصطلاح طالباني که در حقيقت همانا لشکر زير اداره و رهبري آي اس آي پاکستان است، از توانايي هاي لازم برخوردار نيست. فعاليت نيروهاي امنيتي که تمام هزينه هاي آنان از جانب امريکا و ناتو، سالانه بيش از پنج مليارد دالر، تمويل ميگردد، کاملن به اين مساعدت ها وابسته است. در نبود اين همه مساعدت هاي بي دريغ و بسيار پرهزينه، ماشين جنگي افغانستان به يکباره متوقف مي شود و همه زراد خانه آن يک بار ديگر به تاراج مي رود. تشويش و نگراني از چنين وضعيت ناگوار، عرصه هاي مختلف زنده گي اجتماعي، اقتصادي و سياسي افغانستان را تحت شعاع قرار داده است. اين نگراني ها آهسته آهسته به تشويش و اضطراب بزرگ و در نهايت به بحران عظيم، مبدل ميگردد.
    با وجود اين که اين پيمان را لويه جرگه مشورتي تاييد و براي امضاي آن ضرب الاجل يک ماهه تعيين نموده بود، مردم هم با تجارب بسيار تلخ از گذشته و ترس از آينده، مصرانه خواهان امضاي آن شده اند و صداي شان را با استفاده از وسايل گوناگون به گوش رهبران دولتي مي رسانند. سازمان ها و شخصيت هاي سياسي و جامعه مدني همه در جريان اين مدت تقاضاي امضاي پيمان را دارند و زواياي گوناگون وضعيت کنوني را به بررس گرفته اند. وسايل ارتباط جمعي افغانستان يا رسانه هاي همه گاني هم در تاييد از امضاي پيمان پافشاري دارند. فشار جامعه جهاني و رهبران آن از راه هاي گوناگون  بالاي حکومت افغانستان زياد شده و حتا مساله گزينه صفر و خارج ساختن تمام نيروهاي امريکايي از افغانستان نيز مطرح گرديده است. در اين راستا، شخصت هاي بزرگ سياسي امريکا، بشمول وزير خارجه، مشاور امنيت ملي، شماري از سناتوران برجسته و متنفذ، رهبري ناتو، و حتا وزير خارجه عراق به افغانستان سفر کردند و برخي از رهبران کشورهاي اروپايي به شمول نخست وزير آلمان نيز تقاضا کرده اند که پيمان امنيتي با امريکا بايد به امضاء رسد و از عواقب وخيم عدم امضاي آن هوشدار داده اند. مقامات امريکايي ادعا دارند که تمام خواسته هاي کرزي را در نظر گرفته اند و سند براي امضاء آماده شده است.
    بر اساس سخنان جناب کرزي، به استثناي ايران و آنهم با مخالفت مشروط، همه کشورهاي همسايه، هند، روسيه و سايرقدرتهاي منطفه يي و جهاني از امضاي پيمان ميان امريکا و افغانستان پشتي باني کرده اند و آن را براي حفظ ثبات و امنيت در منطقه ضروري دانسته اند.
    با آنچه گفته آمد چرا اين سند تا اکنون امضاء نشده است؟
    در ظاهر جناب کرزي يک سلسله پيشنهاد هاي جديدي را مطرح نموده اند که بيشتر به خود شان بر ميگردد. به شمول برگزار نمودن انتخابات شفاف و عادلانه، به نتيجه رسانيدن پروسه صلح با مخالفين دولت و جلوگيري از حملات هوايي به مناطق و خانه هاي مسکوني افغانها. در حالي که اين حکومت افغانستان است که نه تنها امروز که از سالها به اين طرف و به ويژه از آغاز دور دوم رياست جمهوري مي بايست با در نظرداشت منافع ملي،  با قاطعيت و اراده قوي سياسي در مقابل قدرتهاي بين المللي و بخصوص پاکستان محکم مي ايستاد و در جهت رسيدن به اين مأمول از همه امکانات خويش بهره مي گرفت. با دريغ که چنين نشد و سياستهاي کاملن متناقض، کج دار و مريز و به اصطلاح کوبيدن هم به ميخ و هم به نعل ادامه يافت. اين حکومت  بر اساس  زد و بند هاي شخصي و منافع گروهي، با خونسردي و بي تفاوتي کامل در برابر وضعيت رقتبارمردم قرار گرفت و عمل کرد. همان بود که حاکميت مافيايي افغانستان به مثابه فاسدترين و بي کفايت ترين اداره در تاريخ کشور ثبت گرديده و با سوء مديريت و سوء استفاده بخش بزرگي از همه کمک ها و مساعدت هاي جامعه بين المللي را هدر داده است. چنين موقعيت شرم آور در تحليل ها و بررسي هاي سازمانهاي بين المللي به شمول سازمان بين المللي شفافيت بازتاب يافته است.
    حالا که ماموريت جناب کرزي به دم رسيده و ناگزير بايد آن را به شخص ديگري واگذار نمايد، اين همه هياهو در برابر امضاي پيمان امنيتي و ايستادن در برابر خواسته هاي مردم، براي چي است؟
    شماري به اين باور اند که گويا جناب کرزي در پشت پرده يک سلسله خواسته ها و امتياز هاي شخصي را مطرح نموده و مي خواهد در اين مرحله حساس با تحت فشار قرار دادن امريکا، آنها را به کرسي نشاند. به شمول مصونيت خويش و وابسته گان پس از ختم ماموريت که تقريبا با اعمار قصر مجلل در محوطه ارگ رياست جمهوري به مثابه محل اقامت دايمي و تاديه معاش و امتيازات بسيار بلند براي تمام عمر در حدود يک مليون افغاني ماهانه، و همچنان پرداخت مبالغ هنگفت مليون دالري در جريان سالهاي متمادي از طريق سازمانهاي استخباراتي ، برآورده شده است.
     تاييد و پشتي باني  امريکا از کانديد مورد نظر شان در انتخابات رياست جمهوري که در مرحله اول انتخابات چندان آسان نيست و احتمالن در مرحله دوم به يک مساله اساسي و با اهميت زياد مبدل خواهد گرديد و در همان موقع قابل مذاکره خواهد بود. اگر چه جناب شان مي خواهد انتخابات رياست جمهوري در مرحله اول به نتيجه برسد و از ورود به مرحله دوم جلوگيري شود، در حالي که موجوديت يازده تيم با ترکيب بسيار نامتجانس اين امر را به دشواري زياد مواجه مي گرداند و حتا ناممکن مي سازد.
    چنين معلوم مي شود که جناب کرزي در اداره بارک اوباما رييس جمهور امريکا از احترام و حرمت کافي برخوردار نبوده است. چنانچه در دوره رياست جمهوري جورج بوش پسر به حيث يک شخصيت بر جسته بين المللي در کانگرس امريکا، حين ايراد بيانيه سالانه رييس جمهور امريکا حضور داشت و با افتخار معرفي شد که با کف زدن هاي اعضاي کنگره مورد استقبال قرار گرفت. در دوره بارک اوباما، بنا بر بي کفايتي در کنگره مورد بازپرس قرار گرفت که سخت تحقير کننده و دور از برخورد هاي ديپلماتيک و رسمي با روساي جمهور کشور هاي مستقل بوده است. مداخله امريکا در انتخابات دوره دوم رياست جمهوري که در اين اواخر در کتاب خاطرات گيتس وزير دفاع سابق امريکا به نشر رسيده نيز مورد آبرو ريزي شده و جناب کرزي از آن سخت رنج مي برد.
    با در نظرداشت آن چه نگاشته شد، رنج و تاثر ناشي از حقارت که براي افغانها همواره جبران ناپذ است، موجب گرديده که  جناب کرزي بدون در نظرداشت منافع ملي و به شکل لجوجانه نسبت به اين امر برخورد نمايد تا به گونه يي اعاده حيثيت گردد.
    اين پرسش مطرح ميگردد که چرا اين عقده حقارت جناب کرزي حالا و پس از سپري شدن چند سال سر برآورده است؟ چرا در موقع آن و يا پس از آن و بويژه حين امضاي سند پيمان استراتژيک با امريکا و ناتو اين حالت ناهنجار رواني خودنمايي نکرد و در نتيجه اين  به اصطلاح پيش شرطها مطرح نشد؟
    شايد هم آناني که با بازي هاي اوپراتيفي ارگان هاي امنيتي و آنهم از نوع بسيار پيچيده و مغلق آن در افغانستان آشنايي دارند چنين بيانديشند که همه يي اين بازي ها يک سناريوي از قبل تنظيم شده است که بر بنياد رفتار دوگانه و چند گانه ابر قدرتها تنظيم گرديده و به جناب کرزي وظيفه داده شده که چنين لجوجانه از امضاي پيمان سرپيچي نمايد تا به اين ترتيب اهداف ديگري که مورد نظر است بدست آيد و در ضمن راه گريز براي خروج سربازان شان نيز فراهم گردد. بعيد است که جناب کرزي به تنهايي و بدون يک پشتي باني قوي سياسي و نشان دادن چراغ سبز از جانب برخي از ارگانهاي مقتدر امريکايي  در برابر اين همه فشار ها مقاومت کند و خون سرد باقي بماند. اگر هدف امضاي پيمان امنيتي نباشد، آنگاه کشاندن افغانستان به يک بحران جدي تا تجزيه کشور و تغيير در جيوپولتيک منطقه، ادامه خواهد يافت.
    شگفت آور اين که چرا نخبه گان سياسي و آناني که گويا از مردم نماينده گي مي کنند، به شمول اراکين دولتي، شخصيت هاي متنفذ و اوپوزيسيون سياسي، اين همه ايتلافها و اتحاديه ها، جامعه مدني، صرف به پخش اعلاميه ها و پيام ها اکتفا مي کنندد و دست به عمل نمي زنند. گويا يک غبارگاز آلوده سياه و تاريک سياسي همه را در هم پيچيده و توانايي عمل را از آنان صلب نموده است.
    اگر چنين نباشد اين سکوت را چگونه بايد توجيه کرد؟ مگر همين اکنون رويداد هاي جمهوري اوکراين بطور زنده در مقابل چشمان مان قرار ندارد؟ مگر نمي بينيم که صدها هزار نفر بخاطر عقد پيمان با اتحاديه اروپا، با وجود عقب نشيني دولت، براي مدت طولاني در زير سرماي طاقت فرسا به جاده ها ريخته اند و به تظاهرات شان تا پيروزي نهايي ادامه مي دهند.
    اگر از لحاظ سياسي امريکا و ناتو معتقد به امضاي پيمان امنيتي  باشند و بدانند که در مقابل تاييد پيمان امنيتي واقعن مشکلي جدي وجود دارد، نخست جناب کرزي اين قدر مقاومت نشان نمي داد و در غير آن با استفاده از همه امکانات دست بکار مي  شدند، سازمانها و گروه هاي  بسيار بزرگي از مردم راکه در طي بيش از ده سال تمويل نموده اند، در دفاع از امضاي  پيمان امنيتي بسيج مي کردند و در ميادين و جاده هاي شهرها، بخصوص شهر کابل مي کشيدند. آنها به اين  وسيله  حکومت را وادار به امضاي پيمان امنيتي مي  ساختند و يا هم از وسايل نرم آفزار ديگري سود مي بردند.
    به هر حال اين سکوت تلخ را چگونه بايد توضيح داد؟
      20 جنوري 2014 
    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    لا يوجد حالياً أي تعليق

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الجمعة 17 مايو 2024 - 11:08 ميباشد