سکوت نيرو هاي ديموکراتيک چپ در داخل ميهن و خارج از آن

سکوت نيرو هاي ديموکراتيک چپ در داخل ميهن و خارج از آن به چه مفهوم ؟

طوريکه همه مي بينيم عمدتا، از مدتي تقريبا يکسال باينطرف طور واضح، اوضاع در کشــور يعني ميهن عزيزم افغانستان در تمام عرصه هاي سياسي ، اقتصادي ، فرهنگي، مذهبي و عمدتا وضع امنيتي فوق العاده رو به خرابي ميرود . حتي رهبران دسته هاي راست گـرا کـــه خود زماني طور مستقيم دروخامت اوضاع در ميهن به تحريک و پشتيباني نيروي هاي ارتجاع در سطح ميهن، منطقه و جهان و خاصتا دستگاه سيا و پاکستان ،مسئول چنين اوضاع بودند و به حمايت آنها بقدرت رسيدند، حالا به خرابي آن بطور واضح انکشت انتقاد ميگذارند .
ما شاهديم که با وجود سرازير شدن بيليون ها دالرکمک هاي کشور هاي ذيدخل در قضاياي افغانستان از زمان تسلط راستگرايان افراطي،تا ايندم هيچ نوع پيشرفت هاي لازم و کـــاري درهمه شئون مربوط خلقهاي ميليوني ميهنم، صورت نپذيرفته است . کنترول و تامين امنيت هم بنابر سياست هاي زير پرده يي و رو پرده يي، تمام جوانب در گير در قضاياي افغانستـــان خاصتا از طرف پاکستان ، کشور هاي عربي و ايران بشکل لازم از طرف قوت هاي ناتو، عملي شده نتوانست . تبليغ اينکه طالبان روز تا روز قوت ميگيرند و ترس از اينکه اگر نيرو هاي نا تو و بخصوص سر بازان امريکايي در 2014 که قرار است ميهن ما را ترک بگويند، پيروزي شـــان( طالبان)روز تا روز قوت ميگيرد. گرچه عده اي از خوشبينان هم اند که اردوي افغانســـتان را، اردوي ي ميشمارند که ميتوانند در صورت عدم موجوديت قطعات نظامي ناتو، از مــيهن دفاع کنند. ولي مسله بحران اوضاع از طريق رسانه ها فردي و گروهي و بخـصوص تيلويزيون طلوع هرروز برجسته و بــرجسته تر ميگردد. مصاحبات با مسولين احزاب تنظيم ها،اعضاي مجلس نماينده گان ، استادان دانشگاه ها، و تااندازهء نظرات عوام و سا ير بخش ها ي سياســـــي موجود ديگردرميهن، نگراني هاي زيادي را منعکس ميسازند .
نماينده گان تنظيم ها در صحبت هاي شان از اپوزيسيون صحبت ميکنند که اتـــــحاد با گروه هاي اپوزيسيون ، سر درگمي دارد . چنانچه اين موضوع امروز صبح از طريق مصـــــاحبه خبرنگار طلوع نيوز با محقق رهبر حزب وحدت اسلامي نيز بر جسته گرديده است . ولي مــــــن بطور واضح نفهميدم که هدف محقق عبارت از اپوزيسون نيرو هاي مخالف تنظيم هاي مربوط خود شان اند و يا نيرو هاي مترقي چپ ديموکراتيک .
بهر حال طوريکه فوقا طور فشرده ازخرابي اوضاع مختصرا در همه بخشها اشاره کردم . يـــک چيزي مرا به حيرت و تعجب وا داشته است . و آن عبارت از سکوت نيرو هاي جپ ديموکراتيک چه درداخل ميهن و چه در خارج از ميهن ميباشد . تاجاييکه من ميدانم نيرو هاي چپ مترقي در خارج از ميهن هنوز هم در گير وحدت سازماني و تشکيلاتي خود ها تا گلو غرق اند . آنهـامنظورم، تمام احزاب سياسي ايکه از حزب واحد ( حزب ديموکراتيک خلق افغانستان ) بــــــه شاخه هاي متعدد و با ساختار هاي تشکيلاتي متفاوت و آرمانهاي تقريبا مشابه،جداشـــده اند، با تمام تلاش ها نتوانستند که نه تنها وحدت عام و تام نيرو هاي جداشده از بدنه حــزب ديموکراتيک خلق افغانستان را تامين نمايند بلکه نتوانستند قسما هم دراين راستا موفقيت چشم گير و اميد وار کننده حاصل نمايند. اين جلسات نوبتي و سازماني که درهر جايي تدوير ميشود و روي تعيين کادر هاکار ميشود و يا گفته ميشود در فلان جا و فلان جا سازمانهـاي محل زيست ايجاد شد ، و براي بهبود کار تشکيلاتي چنين و چنان اقدام شد، اينها اگردرست هم باشند فقط ميتوانند در رفع مشکلات عايده و سازماندهي خود احزاب جدا شده اي جپ
مترقي سودمند باشد . ولي هراس من و سوال من از همه اي اين بخش ها، فعاليت هـــاي ميباشد که بايد در چنين اوضاع و احوال وخيم در ميهن و بخاطر نجات مردم و ميهن، از طر ف اين نيرو هاي جپ مترقي عملا گام بر داشته شود . با شعار هاي خالي و چار مقاله و شعر وطنـز و گذارش از وضع کاري خود سازمانهاي جپ مترقي، نميتوان کاري به نفع مردم و ميهن کرد .
من يک چيزي ديگري هم از پراگنده گي اوضاع و عدم تنظيم و کنترول امور در تمام عرصه هـــادر ميهنم به رهبري دولتمردان کنوني ، در تعجب ميباشم . همه ميگويند از خرابي اوضــآ ع خصوصا فساد اداري . ولي آنها نميدانند که فساد اداري پيوندي دقيق با عدم مرکزيت سيتم اداره ء امور از يکطرف و از طرفي عدم احساس مسئوليت رهبران دولتي حکومت اقاي کـرز ي ميباشد . آنها به اصطلاح در يخ نوشته ميکنند و در آفتاب ميگذارند . تعقيبات مسئولانه ارگان هاي مسنول در همه زمينه ها از کاربرد هاي عملي و سودمند مبرا است. اگر در راس امــــورادارهء دولت ، اشخاص مسئول و با تقوا بدون در نظر داشت هيچ نوع تعلقاتي بجز تعلقات در لياقت وصداقت و حسن مردم دوستي، قرار گيرند واضحا نتايج مطلوب بدست مي آيد .
بياييد يک کمي به گذشته هاي حاکميت حزبي و دولتي حزب ديموکراتيک خلق افغانســــان بر گرديم. در آنزمان باوجود دخالت مستقيم همه نيرو هاي ارتجاعي ازداخل ميهن گرفـــــته تا سطح منطقه و جهان در راس دستگاه سيا و آي اس آي پاکستان و دخالت مستقيم کشورهاي عربي در راس عربستان سعودي و دولت ايران، اردوي قهرمان افغانستان که از اشخـا ص مسلکي و با تجربه و تحصيل کرده ووطنپرست متشکل بود، در امر دفاع و تامين امنيت بــــــاوجود اين همه دخالت هاي مستقيم و غير مستقيم موفقانه عمل ميکردند . خروج نيرو ها ي نظامي شوروي ار افغانستان و دفاع از ميهن و خاصتا دفاع از ولايت مشرقي ما بدون حضـــور قوت هاي نظامي شوروي، بر جهانيان برتريت اردوي قهرمان ما را به اثبــــات رسياند که حتي کشور هاي امپرياليستي نيز نيرو هاي نظامي دوران حاکميت ح د خ ا را از لحاظ کيفي ستوده بودند. اين از کجا سر چشمه ميگرفت. اين از همان نيروي رهبري کننده ء و برخورد مسئولانه با قضايا، نميتوانست جدا باشد .
در قسمت ساير امور يک چيز عمده بود و آن تلفيق حرف و عمل بود. از تشکل نهاد هاي اوليه حزبي گرفته تا سطوح رهبري، همه مسئولانه درامور اجتماعي، سياسي، اقتـــــــــــصادي و فرهنگي، مذهبي و غيره عمل ميکردند. درست است کمبوديها وجودداشت ولي حــــس بازپرسي ها برجسته بود ، متختلفين حزبي و دولتي به هر سويه ايکه بودند به مجازات حزبي ودولتي و تنزل مقام ها از سطح بيروي سياسي تا تنزيل حتي به عضويت آزمايشي، صورت گرفته است .
هدف از گذارش بسيار بسيار مختصر، اين بوده است که چرا در اين شرايط ما نيرو هايي کــه خود هارا چپ مترقي ميگوييم و بواقعيت هم چنين است در چنين اوضاع و حالات که در ميهن عزيز هر روز صد ها تن از خون بيگناهان به زمين ريخته ميشود و هر روز توطئه و دسيسه اي ديگري در حاکميت ملي ما ازطرف دشمنان داخلي ، منطقه و جهان و خاصتا پاکستان درحال رشد سريع است همه خاموش اند.کجا شد آن تظاهراتي دوران حاکميت شما رفقاي انقلابي کجا شد آن شعار هاي آتشين که زماني به صدا درمي آمديد ،کاخ هاي ستم را به لرزه مـــي آورديد . کجا شد آن جان دادن ها دريک سنگر نه بنام خلقي نه بنام پرچمي بلکه بنام يـــــک عضو حزب قهرمان ( ح د خ ا ). اين سکوت ها بهر چه. و باز ميگويم بهر چه .
شما اي همه رفقاي رزمنده ! از خصلت هاي روشنفکرانه و جاه طلبي ها، که بوضاحت دربين ديده ميشود و هواي رهبر بودن از هر ساختار تشکيلاتي،بوضاحت ديده ميشود. به حال وطن ووطنداران عملا بينديشيد . نشان بدهيد عملا باز با همان شعار هاي انقلابي : که اي مرد م شرافتمند مهين. ما زنده استيم و براي شما در تکاپو استيم ،ما زنده استيم چون شما وطن پرستان صديق را در کنار داريم . بياييد با ما همگام و همصدا شويد . نگذاريد ديگر ميهن بـــه دست اين گماشتگان سيا و آي اس آي پاکستان و ايجنت ها ي معلوم الحال شــــــــان يعني طالبان بيفتد. نگذاريد که ديگر با مليت زحمت کش هزارهء ما نه تنها در ميهن بلکه درپاکستان و حتي دورترين نقاط جهان ظلم شود. عصمت دري ها صورت بگيردو خانه و کاشانه اي شـا ن به آتش کشانيده شود . نگذاريد ديگر تحت لواي مذهب و دين استفاده ها از شما صـــــور ت بگيرد، نگذاريد ديگر بنام ملک و خان و قريه دار، پير و ملا به دام دشمنان اسير باشيد.
بلي رفقاي گرامي ام يعني فرزندان صديق حزب ديموکراتيک خلق افغانستان که به سازمانهاو تشکيلات متعددي رقم خورده ايد هرچه زودتر قطع نظر از جاه طلبيها و خصال روشنفکرانه باهم يکي شويد، وطن بما و شما نياز دارند . ديگر بس است تحريک اين هـــــمه قتل و قتال و عصمـــت عصمت دريها و تحاوزات به نواميس مردم از طرف ارتجـــــــــاع ملي و بين المللي . استقلال و هويـــــت ملي ما در خطر است . ما بايد با صــــــداي بلند ، همه وطنپرستان واقعا صديق را با خــــــــود يکي بسازيم و براه و هدفي که غايهء آخري آن اعمار يک افغانستان نويــــــــــن و شگوفان و سربلند و مستقل است قدم هاي مثبت عــــملي بر داريم . کاميابي از آن ما اســـــت ، از آن مردم افغانستان عزيز ما است . مرده باد ارتجاع ملي و بين المللي . پيروز باد وحدت سراسري ح د خ ا با همه ء وطنپرستان صديق ميهن.