فـــــــــــــــــرخ زرنــــــــــــــــــــــــــــگار
عده ای که تا دیروز در مقامات بلند پایه حزبی و دولتی حزب دموکراتیک خلق افغانستان قرار داشتند خواب قدر ت می بینند و به هر در و دیوار خود را میزنند اگر شود مورد توجه قرار گیرند ، آدمهایی مثل فرید مزدک ، ثریا بها ، سلیم مجاز و چند تای دیگر در گیراین کابوس جنون برانگیز شده اند.
بعضی آنها گاه گرباچف ، گاه شهید نجیب الله و گاه میراکبر خیبر را ابزار کتمان نیات شوم خود میسازند. اینها هرچه کردند .اگر هزاران دشنام به ح.د.خ.ا دادند ، به شوروی دادند ، بهرهبران حزب دادند ، بیرق دموکراسی و آزادی بیان غرب را به آسمانها بردند و به گفته عام هرچه ک..ن خود را پاره کردند مورد لطف و حاتم بخشی های غرب قرار نگرفتند.
اکنون راه دیکری ندارند جز دست تگدی دراز کردن به سوی روسیه و ازینرو نماینده آنها سلیم مجاز با گردن پتی در صفحه خود با همان قلم مالیخولیایی مشرب می نویسد:
باز هم تاکید باید کرد که دولت فعلی روسیه در راه اندازی کودتای ثور و رویداد های متذکره فوق هیچنوع مسئولیت ندارد. ما از حکومت کنونی روسیه و مردم روسیه ، هیچنوع کینه به دل نداریم .امید و آرزو ما اینست تا در آینده مردم افغانستان با مردم شریف روسیه روابط بسیاردوستانه داشته باشند.
ترچمه این متن مالیخولیایی به زبان عام فهم:
قابل توجه دولتمردان کی جی بی روسیه
ما اعضای پیشین و پشت پرده کی جی بی پیشین بازهم حاضریم در خدمت روسیه مافیایی و سرمایه داری قرار گیریم . ما عادت به جاسوسی کرده ایم. ما میخواهیم به شما کمک کنیم و گلیم نیروهای چپ را که بوسیله نسل دوم وسوم حزب ما ایجاد گردیده است جمع کنیم. ما گلم جم های چپ نما هستیم.ما به شما کمک می کنیم تا در آیندهء افغانستان ، تنها جواسیس امریکا و روسیه حضور داشته باشند و حکومتهای فاسد افغانی نام افغانستان را در صدر جدول فساد جهانی و ترور زنده نگهدارند.
زنده باد آزادی بیان
راستی این چواسیس از تاریخ سه دهه پیش افغانستان هم اطلاع ندارند.
در وقت کودتای حفیظ الله امین آقای حسن شرق در کابل نبود.مناسباتش با سردار داود برهم خورده بود و به حیث سفیر در اندونیزیا کار میکرد.
این هم از کشفیات کاذب ثریا بها است.در حالی که به هیچ کس پوشیده نیست که ثریا بهاء توسط حیدر مسعود فرد شماره 2 روسیه به ح.د.خ.ا معرفی شده بود. استاد خیبر بزرگ که اصلا پشتونستانی الاصل بود قبل از تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان به کمک جی آر یوی شوروی سازمان انقلابی اردو را ایجاد کرده بود. این سازمان انقلابی اردو تا آخر منبع فرکسیونبازی در درون جناح پرچم باقی ماند.
بدون شک راز مرگ خیبر را تنها سی آی دی پاکستان و کی جی بی شوروی میدانست.
باری ببرک کارمل از نورمحمد تره کی پرسیده بود:
چرا رفیق خیبر را کشتند؟
تره کی فقط یک حرف زد:
هر کسی در بازی های بزرگ شامل باشد و بد معامله کند به این سرنوشت گرفتار میشود.
بعد از خیبر ، در نتیچه جنگ تحمیلی امپریالیزم حزب آنقدر شهید و معلول داد که دیگر کسی بیاد خیبر و تره کی نیافتاد.حالا این جواسیس برای پوشانیدن سیما های خود خیبر را دستاویز ساخته اند.
راستی ، راز این کودتای ثور 57 که برای آن داستانها ، قصه ها ، افسانه ها و حماسه ها ساخته شد و کسی آنرا به شوروی و کسی به ح.د.خ.ا و کسی به انقلاب های چهانی ارتباط میدهد ،چه بود؟
تره کی در اولین روزها گفت: ما چنان انقلابی پرولتاری کردیم که برژنف در مسکو و کارتر در واشنکتن حیران ماندند.
چنین هم بود.
سردار داود دیکتاتور و دیوانه که مغرور چان خود بود در پنج سال جمهوریت سست ترین دولت را نگهداری میکرد. میراث استبداد زشت خانواده گی بخاطر بیداد گری های خودش ، هاشم غدار و نادر غدار بر پیشانی او بیش از هر عضو دیگر خانواده سلطنتی حک بسته بود.
این دیکتاتور دیوانه حتا یک وزیر دفاع باشهامت نداشت.
چند خرد ضابط و دو سه دگرمن از قوای پانزده حرکت کردند و تا دم ارگ و رادیو افغانستان بلا مانع پیش رفتند. ارگ مقاومت جانانه کرد.تانک های کودتا چی ها را زدند. مردم به چشم سر خود فرار گلابزوی ، مزدوریار ، تنی ،وطنچار را دیدند که به سمت نخاس مکروریان سرکنده و پای کنده می گریختند ، دیدند..
جگرن رفیع بزدل همه و بعدا قهرمان انقلاب در خانهء سرور نورستانی پنهان شد.
کار را دو نفر خراب کردند:
قادر هراتی هوایی اچنت پخته جی آر یو
حیدر سلیم آواز خوان
رفیع از همان سازمان انقلابی اردو به حزب پرچم آمده بود و تابع امر جی آر یو بود .ازینرو در روز 7 ثور با آنکه پرچمی ها در دفاع از دولت داود قرار داشتند رفیع مستقلانه عمل کرد.
قادر هوایی وقتی از فرار پیاده و توپچی خبر شد ف توانست یک هواپیمای میگ را خودش به پرواز بیارد و ارگ را بمبارد کند. اما تا هنوز همه چیز حل نشده بود. گروپ امام الدین که وظیفه قتل داود ، سردار عمر و سردار میرویس را داشت تا هنوز داخال ارگ نشده بود.
پس از بمبارد قادر . قطعه ضربتی بالاحصار به قوماندانی ولی محمد خان آماده گی حمله برکودتا کران میشود..
در صحن قطعه پرخاشی صورت میگیرد.حیدر سلیم سرباز محمد زایی بر ولی محمد خان حمله میکند و او را از پا در میاورد.کسی حیدر سلیم را زخمی میسازد اما حیدر سلیم بوسیله محترم تیمورشاه سدوزی عاجل به شفاخانه انتقال می یابد.
در قطعه پراگنده گی رخ داد و از حمله به ارگ اشغالی انصراف صورت گرفت.
فکر نکنید همه چیز پلان شده بوده است.در چنین تغییرات همیشه تصادف های نقش خود را بازی میکند. ضرورت و تصادف دو مقولهء با ارزش فلسفهء ماتریالیزم تاریخی کارل مارکس است.ماتریالیزم تاریخی چیز دیگر چز تبلور اجتماعی ماتریالیزم دیالکتیک نیست.حالا شما خود دیلکتیک کودتای ثور را پیدا کنید.نه این که فلا چنان گفت و فلان چنان کرد. اگر ... اگر ..اگر. پشت اگر مگر نگردین .دیاالکتیک را دریابید.
من همیشه در لابلای مزاح ها و ساده نویسی ها حرفها و اسرار مهم تاریخ و فلسفه را برای شما گفته ام. قدر زر را زرگر میداند. ازینرو پس از هرنوشته ده ها میل امتنان برایم مواصلت کرده است. یک دو بی وجدان همیشه دشنام میدهند.
در بالا از قادر هراتی و دگرمن رفیع بعدا ستر چنرال معاون داکتر نجیب به عنوان اعضای جی آر یو یاد کردم. این بدان معنا نیست که جی آر یو در کودتا نقش داشت. نه!
روسها تا هنوز داود را بهتر از هر فرد دیگر میپنداشتند.این را سفیر کبیر مرحوم نوراحمد اعتمادی نیز به آنها تفهیم کرده بود. اما در جی آر یو اصلی دیگری وجود داشت.
عده ای که تا دیروز در مقامات بلند پایه حزبی و دولتی حزب دموکراتیک خلق افغانستان قرار داشتند خواب قدر ت می بینند و به هر در و دیوار خود را میزنند اگر شود مورد توجه قرار گیرند ، آدمهایی مثل فرید مزدک ، ثریا بها ، سلیم مجاز و چند تای دیگر در گیراین کابوس جنون برانگیز شده اند.
بعضی آنها گاه گرباچف ، گاه شهید نجیب الله و گاه میراکبر خیبر را ابزار کتمان نیات شوم خود میسازند. اینها هرچه کردند .اگر هزاران دشنام به ح.د.خ.ا دادند ، به شوروی دادند ، بهرهبران حزب دادند ، بیرق دموکراسی و آزادی بیان غرب را به آسمانها بردند و به گفته عام هرچه ک..ن خود را پاره کردند مورد لطف و حاتم بخشی های غرب قرار نگرفتند.
اکنون راه دیکری ندارند جز دست تگدی دراز کردن به سوی روسیه و ازینرو نماینده آنها سلیم مجاز با گردن پتی در صفحه خود با همان قلم مالیخولیایی مشرب می نویسد:
باز هم تاکید باید کرد که دولت فعلی روسیه در راه اندازی کودتای ثور و رویداد های متذکره فوق هیچنوع مسئولیت ندارد. ما از حکومت کنونی روسیه و مردم روسیه ، هیچنوع کینه به دل نداریم .امید و آرزو ما اینست تا در آینده مردم افغانستان با مردم شریف روسیه روابط بسیاردوستانه داشته باشند.
ترچمه این متن مالیخولیایی به زبان عام فهم:
قابل توجه دولتمردان کی جی بی روسیه
ما اعضای پیشین و پشت پرده کی جی بی پیشین بازهم حاضریم در خدمت روسیه مافیایی و سرمایه داری قرار گیریم . ما عادت به جاسوسی کرده ایم. ما میخواهیم به شما کمک کنیم و گلیم نیروهای چپ را که بوسیله نسل دوم وسوم حزب ما ایجاد گردیده است جمع کنیم. ما گلم جم های چپ نما هستیم.ما به شما کمک می کنیم تا در آیندهء افغانستان ، تنها جواسیس امریکا و روسیه حضور داشته باشند و حکومتهای فاسد افغانی نام افغانستان را در صدر جدول فساد جهانی و ترور زنده نگهدارند.
زنده باد آزادی بیان
راستی این چواسیس از تاریخ سه دهه پیش افغانستان هم اطلاع ندارند.
در وقت کودتای حفیظ الله امین آقای حسن شرق در کابل نبود.مناسباتش با سردار داود برهم خورده بود و به حیث سفیر در اندونیزیا کار میکرد.
این هم از کشفیات کاذب ثریا بها است.در حالی که به هیچ کس پوشیده نیست که ثریا بهاء توسط حیدر مسعود فرد شماره 2 روسیه به ح.د.خ.ا معرفی شده بود. استاد خیبر بزرگ که اصلا پشتونستانی الاصل بود قبل از تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان به کمک جی آر یوی شوروی سازمان انقلابی اردو را ایجاد کرده بود. این سازمان انقلابی اردو تا آخر منبع فرکسیونبازی در درون جناح پرچم باقی ماند.
بدون شک راز مرگ خیبر را تنها سی آی دی پاکستان و کی جی بی شوروی میدانست.
باری ببرک کارمل از نورمحمد تره کی پرسیده بود:
چرا رفیق خیبر را کشتند؟
تره کی فقط یک حرف زد:
هر کسی در بازی های بزرگ شامل باشد و بد معامله کند به این سرنوشت گرفتار میشود.
بعد از خیبر ، در نتیچه جنگ تحمیلی امپریالیزم حزب آنقدر شهید و معلول داد که دیگر کسی بیاد خیبر و تره کی نیافتاد.حالا این جواسیس برای پوشانیدن سیما های خود خیبر را دستاویز ساخته اند.
راستی ، راز این کودتای ثور 57 که برای آن داستانها ، قصه ها ، افسانه ها و حماسه ها ساخته شد و کسی آنرا به شوروی و کسی به ح.د.خ.ا و کسی به انقلاب های چهانی ارتباط میدهد ،چه بود؟
تره کی در اولین روزها گفت: ما چنان انقلابی پرولتاری کردیم که برژنف در مسکو و کارتر در واشنکتن حیران ماندند.
چنین هم بود.
سردار داود دیکتاتور و دیوانه که مغرور چان خود بود در پنج سال جمهوریت سست ترین دولت را نگهداری میکرد. میراث استبداد زشت خانواده گی بخاطر بیداد گری های خودش ، هاشم غدار و نادر غدار بر پیشانی او بیش از هر عضو دیگر خانواده سلطنتی حک بسته بود.
این دیکتاتور دیوانه حتا یک وزیر دفاع باشهامت نداشت.
چند خرد ضابط و دو سه دگرمن از قوای پانزده حرکت کردند و تا دم ارگ و رادیو افغانستان بلا مانع پیش رفتند. ارگ مقاومت جانانه کرد.تانک های کودتا چی ها را زدند. مردم به چشم سر خود فرار گلابزوی ، مزدوریار ، تنی ،وطنچار را دیدند که به سمت نخاس مکروریان سرکنده و پای کنده می گریختند ، دیدند..
جگرن رفیع بزدل همه و بعدا قهرمان انقلاب در خانهء سرور نورستانی پنهان شد.
کار را دو نفر خراب کردند:
قادر هراتی هوایی اچنت پخته جی آر یو
حیدر سلیم آواز خوان
رفیع از همان سازمان انقلابی اردو به حزب پرچم آمده بود و تابع امر جی آر یو بود .ازینرو در روز 7 ثور با آنکه پرچمی ها در دفاع از دولت داود قرار داشتند رفیع مستقلانه عمل کرد.
قادر هوایی وقتی از فرار پیاده و توپچی خبر شد ف توانست یک هواپیمای میگ را خودش به پرواز بیارد و ارگ را بمبارد کند. اما تا هنوز همه چیز حل نشده بود. گروپ امام الدین که وظیفه قتل داود ، سردار عمر و سردار میرویس را داشت تا هنوز داخال ارگ نشده بود.
پس از بمبارد قادر . قطعه ضربتی بالاحصار به قوماندانی ولی محمد خان آماده گی حمله برکودتا کران میشود..
در صحن قطعه پرخاشی صورت میگیرد.حیدر سلیم سرباز محمد زایی بر ولی محمد خان حمله میکند و او را از پا در میاورد.کسی حیدر سلیم را زخمی میسازد اما حیدر سلیم بوسیله محترم تیمورشاه سدوزی عاجل به شفاخانه انتقال می یابد.
در قطعه پراگنده گی رخ داد و از حمله به ارگ اشغالی انصراف صورت گرفت.
فکر نکنید همه چیز پلان شده بوده است.در چنین تغییرات همیشه تصادف های نقش خود را بازی میکند. ضرورت و تصادف دو مقولهء با ارزش فلسفهء ماتریالیزم تاریخی کارل مارکس است.ماتریالیزم تاریخی چیز دیگر چز تبلور اجتماعی ماتریالیزم دیالکتیک نیست.حالا شما خود دیلکتیک کودتای ثور را پیدا کنید.نه این که فلا چنان گفت و فلان چنان کرد. اگر ... اگر ..اگر. پشت اگر مگر نگردین .دیاالکتیک را دریابید.
من همیشه در لابلای مزاح ها و ساده نویسی ها حرفها و اسرار مهم تاریخ و فلسفه را برای شما گفته ام. قدر زر را زرگر میداند. ازینرو پس از هرنوشته ده ها میل امتنان برایم مواصلت کرده است. یک دو بی وجدان همیشه دشنام میدهند.
در بالا از قادر هراتی و دگرمن رفیع بعدا ستر چنرال معاون داکتر نجیب به عنوان اعضای جی آر یو یاد کردم. این بدان معنا نیست که جی آر یو در کودتا نقش داشت. نه!
روسها تا هنوز داود را بهتر از هر فرد دیگر میپنداشتند.این را سفیر کبیر مرحوم نوراحمد اعتمادی نیز به آنها تفهیم کرده بود. اما در جی آر یو اصلی دیگری وجود داشت.
چی آر یو سازمان نظامی خارجی کی جی بود ؛ مثل آی اس آی در وچود سی آی دی پاکستان.آی اس آی شاخه نظامی خارجی استخبارات پاکستان است ، نه تمام استخبارات.
در دهه 60 موج انقلابها و جنبشهای آزادیخواهی ، مترقی ، چپ و عدالتخواه تمام جهان را از شاخ افریقا تا شاخ برنتی دهکدهء کمری بگرامی فرا گرفته بود
شوروی با سرعت بی سابقه پیش میرفت.دوران دوران شگوفایی سوسیالیزم و تثبیت برتری های نظام انسانی سوسیالیزم شوروی بود. غرب با تمام عظمتش بهت زده شده بود. در هر کشور و بخصوص در کشور های اسلامی مرتجع ترین و عقبمانده ترین نیروهای افراطی متعصب را برای مقابله با این موج آماده ساخته بود. رهبری شوروی وقت به صدور انقلابها بوسیله جی آر یو موافقت نموده بود. راه اندازی کودتا های انقلابی دیگر مجاز شمرده میشد. خود جی آر یو کودتا نمیکرد.بلکه به اعضایش مثلا سازمان انقلابی اردو که بعدا تعداد آنها پرچمی شدند آزادی عمل در مواقع معین را داده بود. قادر و رفیع با استفاده ازین آزادی عمل دست به همیاری با امینی ها زدند و انقلاب ثور را گ.یا به پیروزی رسانیدند.
هفت یا هشت سال پیش زمانی که کتاب محترم کشتمنذ صاحب بر سر زبانها بود ، جناب عبدالوکیل وزیر خارجه پیشین را دیدم.او را هم شوق کتاب نوشتن گرفته بود.هر باری که او را میدیدم حرف از کتاب خود میزد.برایش گفتم: وزیر صاحب شما بنویسید اما مثل کتابهای امین ، کشتمند صاحب و دیگران خود را قهرمان و دیگران را مقصر نسازید. اگر چنان کردید من کتابهای نامکتوب دارم که در یک ماه مکتوب و مشهور میشوند و قصهء کتابهای شما را مفت میکنند
گفت : نه نه من ریالیستی می نویسم.از همان زمان تا کنون من و بازار منتظر این اثر گرانبهای ریالیستیک هستیم.
راستی وزیر صاحب درین کودتا نقش داشت:
مستقیما نه ،
وزیر صاحب در وقت شهادت میر اکبر خیبر و انقلاب ثور در اتحادشوروی بود. به مجرد برگشت به افغانستان به عنوان سکرتر جنرال وزارت خارجه اولین دعوا را با ببرک کارمل و بعد با حفیظ الله امین به راه انداخت .
وزیر صاحب با این حرفها چه ارتباطی دارد؟
اگر حفیظ الله امین کودتا نمیکرد ، وزیر صاحب درتمام این جریانها فیگور اصلی میماند ، همانگونه که در وقت نجیب علیرغم حسادت و مقاومت او ماند.
قبل از پرداختن به نقش وزیر صاحب میخواهم چند حرفی در باره نقش میراکبر خیبر بنویسم.
با آنکه میر اکبر خیبر تا کنون توسط اکثر پرچمی ها و بخصوص و بخصوص هواداران خط ببرک کارمل به عنوان یکی از موءسسین حزب و استاد قلمداد گردیده است اما به صراحت میگویم که او هیچ نقشی در تاسیس ح.د.خ.ا نداشت.او که قبل از تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان رهبر سازمان انقلابی اردو وابسته به جی آر یو بود ، وقتی به جناح پرچم پیوست که پرچمی ها اصل مبارزه مسلحانه را از (مرام دموکراتیک خلق) برداشتند و یگانه راه تداوم مبارزه را مبارزه مسالمت آمیز پنداشتند. حذف این اصل باعث آن شد تا خلقی ها پرچمی ها متهم به انحراف از اصول فلسفهء انقلابی سازند و خود را به شوروی بیشتر نزدیک سازند. پس از حذف این اصل دیگر ضرورت به سازمان انقلابی اردو نبود. خیبر و یارانش مجبور شدند در حزب خود را مدغم کنند.
پس از آن که خیبر پشتونستانی داخل حزب پرچم شد ، سنگ تهداب فرکسیونبازی و قومبازی را در بین جناح پرچم گداشت و بهترین رهبران حزب مثلا سلیمان لایق را با بهترین کادر ها با ده ها حیله و نیرنگ از کنار کارمل دور ساخت. ازینرو او نه استاد بلکه اولین فرکسیونباز محیل در درون جناح پرچم بود و درد فعالیتهای او را تا امروز بهترین فرزندان حزب از طریق بازمانده هایش مثلا ثریا بها ، سلیم مجاز و کبیر رنجبر میکشند.خیبر هر چه کرد نتوانست نجیب را از کارمل دور سازد و این یکی از عواملی بود که ببرک کارمل واناهیتا راتبزاد نجیب را تا کودتای درون حزبی ثور 13 65 فرزند خود می پنداشتند.
این نوشته را نه تا هنوز اصلاح ÷رده ام و نه تفصیل آنرا نوشته ام.
اگر زنده گی وقت کافی در اختیار من داد آنرا اصلاح میکنم و تفصیلش را می نویسم. در غیر آن مطالب مورد بحث را در نوشته های دیگر بخوانید.
ادام دارد
..........................................................................................................................
آقای سلیم مجاز گویا پی اچ دی و گویا داکتر!
شما نه تنها از حقوق چیزی میدانید بلکه نوشته های شما در سطح شاگردان صنف 6 مکتب است.
شما هتک حرمت را به غلط حتک حرمت نوشته اید.
حتک یعنی چوچه شتر مرغ ، یعنی سلیم مجاز.
معنای حتک ، شترمرغ چوچه است.
هتک یعنی دریدن
دیگر چه بگویم.اعلانهای دو پیسگی ، نظر سنچی های مبتذل و خود سایت تان مبین سویهء پایین شماست. من باشما بیسواد و خام کله روی چه مسئله ای به بحث بپردازم.
شما که یک جمله را به فارسی درست نوشته نمی توانید ، صورت دعوا را چگونه خواهید نوشت.
راستی کدام خر به شما سند دوکتورا داده است؟
همه فارغان غرب مثل شما بیسواد بوده اند؟
درسابق در مورد فارغ التحصیلان شوروی نظر منفی ارایه میشد اما باور کن هر چه دوکتور و ماستر افغانی فارغ غرب دیدم مثل شما بیسواد ، کودن ، ایلاگوی و خشکه دماغ است.
.
ازبرای خدا!!!
تا کنون این بیسواد که خود را دوکتور حقوق میداند تفاوت بین جرم و اتهام را نمیداند.
اسناد ترتیب دهید و به محاکم آلمان ، امریکا و سویدن بفرستید
زیاد حوصله کردم سلیم مجاز همان بیسواد ماند و آدم نشد!
موضوع بعدا
اسناد ترتیب دهید و به محاکم آلمان ، امریکا و سویدن بفرستید!!!
در دهه 60 موج انقلابها و جنبشهای آزادیخواهی ، مترقی ، چپ و عدالتخواه تمام جهان را از شاخ افریقا تا شاخ برنتی دهکدهء کمری بگرامی فرا گرفته بود
شوروی با سرعت بی سابقه پیش میرفت.دوران دوران شگوفایی سوسیالیزم و تثبیت برتری های نظام انسانی سوسیالیزم شوروی بود. غرب با تمام عظمتش بهت زده شده بود. در هر کشور و بخصوص در کشور های اسلامی مرتجع ترین و عقبمانده ترین نیروهای افراطی متعصب را برای مقابله با این موج آماده ساخته بود. رهبری شوروی وقت به صدور انقلابها بوسیله جی آر یو موافقت نموده بود. راه اندازی کودتا های انقلابی دیگر مجاز شمرده میشد. خود جی آر یو کودتا نمیکرد.بلکه به اعضایش مثلا سازمان انقلابی اردو که بعدا تعداد آنها پرچمی شدند آزادی عمل در مواقع معین را داده بود. قادر و رفیع با استفاده ازین آزادی عمل دست به همیاری با امینی ها زدند و انقلاب ثور را گ.یا به پیروزی رسانیدند.
هفت یا هشت سال پیش زمانی که کتاب محترم کشتمنذ صاحب بر سر زبانها بود ، جناب عبدالوکیل وزیر خارجه پیشین را دیدم.او را هم شوق کتاب نوشتن گرفته بود.هر باری که او را میدیدم حرف از کتاب خود میزد.برایش گفتم: وزیر صاحب شما بنویسید اما مثل کتابهای امین ، کشتمند صاحب و دیگران خود را قهرمان و دیگران را مقصر نسازید. اگر چنان کردید من کتابهای نامکتوب دارم که در یک ماه مکتوب و مشهور میشوند و قصهء کتابهای شما را مفت میکنند
گفت : نه نه من ریالیستی می نویسم.از همان زمان تا کنون من و بازار منتظر این اثر گرانبهای ریالیستیک هستیم.
راستی وزیر صاحب درین کودتا نقش داشت:
مستقیما نه ،
وزیر صاحب در وقت شهادت میر اکبر خیبر و انقلاب ثور در اتحادشوروی بود. به مجرد برگشت به افغانستان به عنوان سکرتر جنرال وزارت خارجه اولین دعوا را با ببرک کارمل و بعد با حفیظ الله امین به راه انداخت .
وزیر صاحب با این حرفها چه ارتباطی دارد؟
اگر حفیظ الله امین کودتا نمیکرد ، وزیر صاحب درتمام این جریانها فیگور اصلی میماند ، همانگونه که در وقت نجیب علیرغم حسادت و مقاومت او ماند.
قبل از پرداختن به نقش وزیر صاحب میخواهم چند حرفی در باره نقش میراکبر خیبر بنویسم.
با آنکه میر اکبر خیبر تا کنون توسط اکثر پرچمی ها و بخصوص و بخصوص هواداران خط ببرک کارمل به عنوان یکی از موءسسین حزب و استاد قلمداد گردیده است اما به صراحت میگویم که او هیچ نقشی در تاسیس ح.د.خ.ا نداشت.او که قبل از تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان رهبر سازمان انقلابی اردو وابسته به جی آر یو بود ، وقتی به جناح پرچم پیوست که پرچمی ها اصل مبارزه مسلحانه را از (مرام دموکراتیک خلق) برداشتند و یگانه راه تداوم مبارزه را مبارزه مسالمت آمیز پنداشتند. حذف این اصل باعث آن شد تا خلقی ها پرچمی ها متهم به انحراف از اصول فلسفهء انقلابی سازند و خود را به شوروی بیشتر نزدیک سازند. پس از حذف این اصل دیگر ضرورت به سازمان انقلابی اردو نبود. خیبر و یارانش مجبور شدند در حزب خود را مدغم کنند.
پس از آن که خیبر پشتونستانی داخل حزب پرچم شد ، سنگ تهداب فرکسیونبازی و قومبازی را در بین جناح پرچم گداشت و بهترین رهبران حزب مثلا سلیمان لایق را با بهترین کادر ها با ده ها حیله و نیرنگ از کنار کارمل دور ساخت. ازینرو او نه استاد بلکه اولین فرکسیونباز محیل در درون جناح پرچم بود و درد فعالیتهای او را تا امروز بهترین فرزندان حزب از طریق بازمانده هایش مثلا ثریا بها ، سلیم مجاز و کبیر رنجبر میکشند.خیبر هر چه کرد نتوانست نجیب را از کارمل دور سازد و این یکی از عواملی بود که ببرک کارمل واناهیتا راتبزاد نجیب را تا کودتای درون حزبی ثور 13 65 فرزند خود می پنداشتند.
این نوشته را نه تا هنوز اصلاح ÷رده ام و نه تفصیل آنرا نوشته ام.
اگر زنده گی وقت کافی در اختیار من داد آنرا اصلاح میکنم و تفصیلش را می نویسم. در غیر آن مطالب مورد بحث را در نوشته های دیگر بخوانید.
ادام دارد
..........................................................................................................................
آقای سلیم مجاز گویا پی اچ دی و گویا داکتر!
شما نه تنها از حقوق چیزی میدانید بلکه نوشته های شما در سطح شاگردان صنف 6 مکتب است.
شما هتک حرمت را به غلط حتک حرمت نوشته اید.
حتک یعنی چوچه شتر مرغ ، یعنی سلیم مجاز.
معنای حتک ، شترمرغ چوچه است.
هتک یعنی دریدن
دیگر چه بگویم.اعلانهای دو پیسگی ، نظر سنچی های مبتذل و خود سایت تان مبین سویهء پایین شماست. من باشما بیسواد و خام کله روی چه مسئله ای به بحث بپردازم.
شما که یک جمله را به فارسی درست نوشته نمی توانید ، صورت دعوا را چگونه خواهید نوشت.
راستی کدام خر به شما سند دوکتورا داده است؟
همه فارغان غرب مثل شما بیسواد بوده اند؟
درسابق در مورد فارغ التحصیلان شوروی نظر منفی ارایه میشد اما باور کن هر چه دوکتور و ماستر افغانی فارغ غرب دیدم مثل شما بیسواد ، کودن ، ایلاگوی و خشکه دماغ است.
.
ازبرای خدا!!!
تا کنون این بیسواد که خود را دوکتور حقوق میداند تفاوت بین جرم و اتهام را نمیداند.
اسناد ترتیب دهید و به محاکم آلمان ، امریکا و سویدن بفرستید
زیاد حوصله کردم سلیم مجاز همان بیسواد ماند و آدم نشد!
موضوع بعدا
اسناد ترتیب دهید و به محاکم آلمان ، امریکا و سویدن بفرستید!!!
اين مطلب آخرين بار توسط admin در الخميس 20 ديسمبر 2012 - 4:18 ، و در مجموع 18 بار ويرايش شده است.