تفسیر عنوان مطلب بزودی نشر می گردد.
اخگر از هامبورگ
نخست ازهمه ، توجه شما را به خوانش چند سطری معطوف میدارم که چند گماشته خلقی یا پرچمی آی اس آی برای به راه انداختن رسوایی درونی دربین نهضت چگونه از مزخرفات ثریا بهای با سواد و چرندند وپرند های موسی عثمان بیسواد نتیجه گیری کرده بودند:
در مورد محکوم کردن گذشته آن حزب ( ح.د.خ.ا – حزب وطن) باید اظهار شود که: چون آن حزب دیگر از برکت کارنامه های رهبران دیروز از هم فرو پاشیده و پشت کار خود رفته است و دیگر وجود ندارد. بنا هر کس میتواند آن حزب را به میل خود انتقاد و محکوم کند. انتقاد عام از حزب را هر قلم بدست میتواند انجام بدهد و میشود در مورد محکوم کردنش کتاب ها نوشت، زیرا در میان صلاحیتداران دیروز ، آن حزب دیگر مدافع ندارد.
امروز اخوانی های یک دنده، شعله ای ها، افغان ملتی ها ، تکنوکرات های غرب مانند اقای مسکینیار و خانم سجیه، بهتر از ما خطوط فکری، وابسته بودن و غیر دیموکراتیک بودن آن حزب را منحیث یک حزب غدار، خشن، قدرت طلب، زورگو، جنگجو، ماجراجو و بحران زای محکوم میکنند و زیاد در موردش گفته اند و میگویند.
خانم ثریا« بها» در کتاب « رها در باد»، چهرهء آن حزب و رهبران آنرا خوب و چنان برهنه و آفتابی ساخت، که دیگر چیزی برای برهنه شدن آن حزب باقی نمانده است، تا ما در برهنه شدن آن نقش بازی کنیم. یقین دارم که حرف های خانم ثریا« بها» از هیچ بر نخاسته است. برای من خواندن چند صفحه کتاب ثریا بها « رها در باد» کافی است که بگویم حیف جوانی ما و ده ها هزار جوانی دیگريکه در همان حزبیکه شما در موردش می گویید، خاکستر شد و در نتیجه هیچ شد!
آدرس نوشتهء پرچمی وابسته به آی اس آی در سایت پرچمی وابسته به آی اس آی:
http://azadi.dk/modules/newbb/viewtopic.php?topic_id=125&forum=4
.
حرف اخگر را بخوان ای دایهء مهربان تر از مادر یا پرچمی وابسته به آی اسآی:
حیف جوانی من و هزاران شهید و زخمی آن حزب بد نصیب که شما را هم در قطار خود جا داده بود و رفیق میخواند.
متصدی سایت آی اس آی به بهانهء =رندیات و مزخرفات موسای دیوانه طعنه گویا به جناب زرنگار و سایت پندار چنین نوشت.
کسی که اردو بلد است ، خوب میداند که متن زیر از اردو به فارسی ترجمه شده است:
خوانندهء عزيز!
آنگونه که از ادامهء نقد آقای سيد موسی هستی در مورد کتاب «رها در باد» بر می آيد، اين بحث تا آنجا گرم و داغ شده است، که بار بعضی اتهامات نويسندهء کتاب و تبصره های محترم سيد موسی هستی را، نمی توان بر شانه ها حمل کرد.
هرچند اين کتاب تا هنوز به دسترس همگان قرار نگرفته است، اما از قراين بر ميآيد که اراده برای تائيد و يا هم ترديد ادعا های مطروحه در اين کتاب، وجود ندارد، ورنه لازم بود تا زمان دسترسی به اين کتاب، در برابر نقد و تبصره های آقای هستی، که اينک قسمت هفتم آن انتشار می يابد، در عوض دشنام و تهديد که دور از اخلاق سياسی ماست، از جانب بعضی شخصيت های مطرح در کتاب و يا هواداران آنها، پاسُخ هايی کم و بيش داده ميشد.
به باور ما، انتشار نقد آقای هستی در «آزادی»، برخلاف تصور شماری از دوستان، يک اقدام مفيد، خردمندانه و عاقلانه در جهت کشف حقايق و خنثی ساختن جعليات در برابر آرمانهای نخستين ح.د.خ.ا بوده، تا سکوت در برابر آن! تحريم نشراتی عليه مخالفين رنگارنگ ح.د.خ.ا، به معنی قطع تبليغات و شکست آنها نيست، بلکه برعکس صداقت و پاکدامنی اکثريت قربانيان ديروز حزب را نيز زير سوال می برد! چرا هزاران راهی صادق و پاکنهاد حزب سابق ح.د.خ.ا، در برابر اين ادعا ها و اتهامات سکوت می کنند، در حاليکه در تمام سالهای حيات سياسی خويش، پاک زيسته اند و تا هنوز اهداف و آرمانهای نخستين ح.د.خ.ا، از صحت و قوت خود برخوردار اند؟!
«آزادی» از تمام دوستان و هواداران چپ ديروز افغانستان، خاصتاً آن سايت های انترنتی ايکه صفحات خويش را با فوتو ها، ويديوها، بيانات و کارنامه های رهبران سابق ح.د.خ.ا(حزب وطن) تزئين کرده و در صدد زندگی دوبارهء حزب ديروزشان اند می طلبد، تا در قدم اول به رد علمی و مستند اتهامات وارده بپردازند. تا زمانيکه ما به هزار و يک سوال ديروز پاسُخ درست ندهيم و گذشته ای مانرا خود ما نقد نکنيم، گامی را در جهت احيای دوبارهء چپ افغانستان برداشته نمی توانيم!
اميدواريم روشنفكران افغان، خاصتاً اعضای سابق ح.د.خ.ا(حزب وطن)، نه تنها كتاب خانم ثريا بها و نقد محترم هستی را با دقت و حوصله مندى بخوانند، بلكه با اين فرهنگ نيز آشنا شوند، كه در بررسی وقايع تاريخی از دنباله رويها بپرهيزند و خود با درك از حوادث ديروز و امروز، قضاوت سالم و مستقلانه داشته باشند. متاسفانه بسيارى دوستان در مورد آثار و کتب مخالفين ح.د.خ.ا منجمله کتاب «رها در باد»، بنابر عقده مندی هاى پيشن از نويسندگان آن، قضاوت كرده و مى كنند.
هموطن عزيز سيد موسی هستی، اينک در قسمت هفتم با صراحت اظهار می دارد که می خواهد به بهانهء نقد کتاب «رها در باد»، در حقيقت تاريخ ح.د.خ.ا را بنويسد. «آزادی» از اين اقدام استقبال می کند و با حفظ و رعايت پاليسی نشراتی اش، با امانتداری به نشر اين بحث ادامه می دهد./
حالا بر میگردم بر سر اصل مطلب:
تا من خود را برای نوشتن ادامه مطلب جم و جور کنم و چند نفر را بسیج کنم ، این آهنگ را بشنوید:
ادامه دارد
اخگر از هامبورگ
نخست ازهمه ، توجه شما را به خوانش چند سطری معطوف میدارم که چند گماشته خلقی یا پرچمی آی اس آی برای به راه انداختن رسوایی درونی دربین نهضت چگونه از مزخرفات ثریا بهای با سواد و چرندند وپرند های موسی عثمان بیسواد نتیجه گیری کرده بودند:
در مورد محکوم کردن گذشته آن حزب ( ح.د.خ.ا – حزب وطن) باید اظهار شود که: چون آن حزب دیگر از برکت کارنامه های رهبران دیروز از هم فرو پاشیده و پشت کار خود رفته است و دیگر وجود ندارد. بنا هر کس میتواند آن حزب را به میل خود انتقاد و محکوم کند. انتقاد عام از حزب را هر قلم بدست میتواند انجام بدهد و میشود در مورد محکوم کردنش کتاب ها نوشت، زیرا در میان صلاحیتداران دیروز ، آن حزب دیگر مدافع ندارد.
امروز اخوانی های یک دنده، شعله ای ها، افغان ملتی ها ، تکنوکرات های غرب مانند اقای مسکینیار و خانم سجیه، بهتر از ما خطوط فکری، وابسته بودن و غیر دیموکراتیک بودن آن حزب را منحیث یک حزب غدار، خشن، قدرت طلب، زورگو، جنگجو، ماجراجو و بحران زای محکوم میکنند و زیاد در موردش گفته اند و میگویند.
خانم ثریا« بها» در کتاب « رها در باد»، چهرهء آن حزب و رهبران آنرا خوب و چنان برهنه و آفتابی ساخت، که دیگر چیزی برای برهنه شدن آن حزب باقی نمانده است، تا ما در برهنه شدن آن نقش بازی کنیم. یقین دارم که حرف های خانم ثریا« بها» از هیچ بر نخاسته است. برای من خواندن چند صفحه کتاب ثریا بها « رها در باد» کافی است که بگویم حیف جوانی ما و ده ها هزار جوانی دیگريکه در همان حزبیکه شما در موردش می گویید، خاکستر شد و در نتیجه هیچ شد!
آدرس نوشتهء پرچمی وابسته به آی اس آی در سایت پرچمی وابسته به آی اس آی:
http://azadi.dk/modules/newbb/viewtopic.php?topic_id=125&forum=4
.
حرف اخگر را بخوان ای دایهء مهربان تر از مادر یا پرچمی وابسته به آی اسآی:
حیف جوانی من و هزاران شهید و زخمی آن حزب بد نصیب که شما را هم در قطار خود جا داده بود و رفیق میخواند.
متصدی سایت آی اس آی به بهانهء =رندیات و مزخرفات موسای دیوانه طعنه گویا به جناب زرنگار و سایت پندار چنین نوشت.
کسی که اردو بلد است ، خوب میداند که متن زیر از اردو به فارسی ترجمه شده است:
خوانندهء عزيز!
آنگونه که از ادامهء نقد آقای سيد موسی هستی در مورد کتاب «رها در باد» بر می آيد، اين بحث تا آنجا گرم و داغ شده است، که بار بعضی اتهامات نويسندهء کتاب و تبصره های محترم سيد موسی هستی را، نمی توان بر شانه ها حمل کرد.
هرچند اين کتاب تا هنوز به دسترس همگان قرار نگرفته است، اما از قراين بر ميآيد که اراده برای تائيد و يا هم ترديد ادعا های مطروحه در اين کتاب، وجود ندارد، ورنه لازم بود تا زمان دسترسی به اين کتاب، در برابر نقد و تبصره های آقای هستی، که اينک قسمت هفتم آن انتشار می يابد، در عوض دشنام و تهديد که دور از اخلاق سياسی ماست، از جانب بعضی شخصيت های مطرح در کتاب و يا هواداران آنها، پاسُخ هايی کم و بيش داده ميشد.
به باور ما، انتشار نقد آقای هستی در «آزادی»، برخلاف تصور شماری از دوستان، يک اقدام مفيد، خردمندانه و عاقلانه در جهت کشف حقايق و خنثی ساختن جعليات در برابر آرمانهای نخستين ح.د.خ.ا بوده، تا سکوت در برابر آن! تحريم نشراتی عليه مخالفين رنگارنگ ح.د.خ.ا، به معنی قطع تبليغات و شکست آنها نيست، بلکه برعکس صداقت و پاکدامنی اکثريت قربانيان ديروز حزب را نيز زير سوال می برد! چرا هزاران راهی صادق و پاکنهاد حزب سابق ح.د.خ.ا، در برابر اين ادعا ها و اتهامات سکوت می کنند، در حاليکه در تمام سالهای حيات سياسی خويش، پاک زيسته اند و تا هنوز اهداف و آرمانهای نخستين ح.د.خ.ا، از صحت و قوت خود برخوردار اند؟!
«آزادی» از تمام دوستان و هواداران چپ ديروز افغانستان، خاصتاً آن سايت های انترنتی ايکه صفحات خويش را با فوتو ها، ويديوها، بيانات و کارنامه های رهبران سابق ح.د.خ.ا(حزب وطن) تزئين کرده و در صدد زندگی دوبارهء حزب ديروزشان اند می طلبد، تا در قدم اول به رد علمی و مستند اتهامات وارده بپردازند. تا زمانيکه ما به هزار و يک سوال ديروز پاسُخ درست ندهيم و گذشته ای مانرا خود ما نقد نکنيم، گامی را در جهت احيای دوبارهء چپ افغانستان برداشته نمی توانيم!
اميدواريم روشنفكران افغان، خاصتاً اعضای سابق ح.د.خ.ا(حزب وطن)، نه تنها كتاب خانم ثريا بها و نقد محترم هستی را با دقت و حوصله مندى بخوانند، بلكه با اين فرهنگ نيز آشنا شوند، كه در بررسی وقايع تاريخی از دنباله رويها بپرهيزند و خود با درك از حوادث ديروز و امروز، قضاوت سالم و مستقلانه داشته باشند. متاسفانه بسيارى دوستان در مورد آثار و کتب مخالفين ح.د.خ.ا منجمله کتاب «رها در باد»، بنابر عقده مندی هاى پيشن از نويسندگان آن، قضاوت كرده و مى كنند.
هموطن عزيز سيد موسی هستی، اينک در قسمت هفتم با صراحت اظهار می دارد که می خواهد به بهانهء نقد کتاب «رها در باد»، در حقيقت تاريخ ح.د.خ.ا را بنويسد. «آزادی» از اين اقدام استقبال می کند و با حفظ و رعايت پاليسی نشراتی اش، با امانتداری به نشر اين بحث ادامه می دهد./
حالا بر میگردم بر سر اصل مطلب:
تا من خود را برای نوشتن ادامه مطلب جم و جور کنم و چند نفر را بسیج کنم ، این آهنگ را بشنوید:
ادامه دارد