ویژه نامهء درفش جوانان سایت تابناک اصالت امروز نوشت:
تبصره یی بر:
“چرا نقد گذشته واکنش میآفریند؟”
و
“بحثی در نقد از حزب دیموکراتیک خلق افغانستان”
و
“بحثی در نقد از حزب دیموکراتیک خلق افغانستان”
احمد حیدری
بحثی در نقد از حزب دموکراتیک خلق افغانستان
“چرا نقد گذشته واکنش میآفریند؟” و “بحثی در نقد از حزب دیموکراتیک خلق افغانستان” عنوان های اند که از روی تصادف توجه مرا در یکی از صفحه های انترنیتی به خود جلب کرد. ناگذیر موضوع مورد بحث را از روی علاقمندی و دلچسپی که به ح.د.خ.ا. دارم تعقیب نمودم و در آخرین تحلیل به این نتیجه رسیدم که شوربختانه در همین اواخر گروپی معلوم الحالی از اشخاص و افراد نامتجانس، که در رابطه با ح.د.خ.ا. خصومت آشکار و وجوهات مشترک دارند، دست و آستین ها را بالا زده زیر نام “نقد” از ح.د.خ.ا. هر آنچه در چانته دارند فیلسوفانه و . . . به ادرس حزب و اعضای معتقد و رهبری اصولی و سالم آن به شیوۀ خاص یاوه سرائی میکنند و جالب اینکه خود سوالی را مطرح میکنند که چرا نقد گذشته واکنش میآفریند؟
در این میان، فرید احمد مزدک، که پیشینه ی آن به همگان اظهر من الشمس است، در رأس همین گروپ قرار دارد که برای پاک کردن و معرفی کردنش باید بسیار فاصله را خود طی نماید تا بتواند به نقد برسد آن هم به نقد از حزب دموکراتیک خلق افغانستان! فرید احمد مزدک، شخصیت سوال بر انگیز و مرموز، از کودتای ثور ۱۳۶۵- انتقال قدرت به “مجاهدین”- تا کنون به دلیل داشتن ارتباطات خاص با جمعیت اسلامی، که در بیرون برای همه حیثیت مشاور خاص برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود را داشت، و غرق بودن در مسایل زبانی- سمتی و ملیتی، زبانزد عام و خاص هست. سوال اساسی هم همینجاست، چطور بعد تقریباً ۲۰ سال وی یکباره به فکر حزب دموکراتیک خلق افغانستان می افتد؟ وی شخص عقده یی، خود خواه، و در خصومت علیه حزب دموکراتیک خلق افغانستان از هیچگونه تلاش دریغ نمی ورزد.
بی بی سی هم به هیچکسی دیگر نی، به فرید احمد مزدک و سلیمان لایق رجوع میکند و هردو نمایشی در آن اجراء میکنند. یکی در محکومیت و بدتر از آن “شرمنده گی” و دیگری “خیرخواه خالص و خاص”.
امروز با داشتن تجارب تلخ از گذشته و چشمدیدها، هر افغان، چه عضویت حزب دموکراتیک خلق افغانستان را داشته باشد یا نداشته باشد، گفتار و اعمال مسئولان و رهبران حزبی و دولتی را دقیق و موشگافانه تعقیب و ارزیابی میکند. و این حرکت مرموز و حسابی فرید احمد مزدک هم زیر دید وسیع قرار دارد و همه اینرا پیشبینی میکنند که توطیه یی جدی آغاز و در حال اجراء است که مرحله به مرحله به پیش میرود، و در مقابل شان واکنش های جدی صورت میگرد که این خود نشاندهنده این است که دیگر به ساده گی نمیتوان هر توطیه را اجرا کرد. و امروز همه نیات عقب پرده را به درستی درک میکنند، فرق بین خالصانه و خصمانه را دقیق اند و این خود ضربه ی شدیدی بود به این توطئه که امروز مزدک نزدیک ترین دوستان شخصی و آنعده که به پاس زمانه های کار مشترک در سازمان دموکراتیک جوانان با ایشان مناسبات و احترامی را داشتند از دست داد و از وی فاصله گرفتند و خودش هم از حضور در اجتماع دیگر نیرو و اخلاقی را در خود نمیبیند و به همین اساس خود را به در و دیوار میزند، گاهی آتش خصم، گاهی محبت بی باور، و اینرا دقیق میداند که با تاریخ و واقعیت دیگر بازی توطئه جایی ندارد، و کج رفتن و کج بازی کردن نتیجه و انتهایش در آخرین تحلیل به سر خوردن است، امروز باید دقیق شود تا بفهمد که اگر خودش بنا بر دستور روز میخواهد نشان بدهد که فرق بین نقد، تخریب، توطئه و بازی را نمیفهمد دیگران این فرق را میدانند و هم این نمایش را، نقد را اشخاصی میتوانند انجام بدهند که نخست به مفهوم نقد آگاه و به آن باورمند باشند، صلاحیت و توان نقد کردن را داشته باشند و از همه اولتر از خود شروع کرده و خودرا نقد نمایند. در نمایش و بازی اخیر که زیر همین عنوان بالایی صورت گرفته، صدیق وفا با برخورد سیاسی و درک از عمق توطئه تا اندازه ی دقیق پیشرفته و حلقه ی بازی را تنگ ساخت، بالاخره خود صاحبان بازی برای گم کردن رد پا به آسمان و زمین رفتن ها را آغاز کردند.
هدف از این کوتاه تبصره اینجانب این بود که تا همه برای دفع و طرد هر توطئه باید مشترکاً با هم کار کنیم و نگذاریم دستاورد های تاریخی ما را، که نتیجه ی بیشتر از یک قرن مبارزه یی است که به قیمت زحمات، از خود گذری، قربانی ها و خون های هزاران انسان قهرمان مردم دوست و وطنپرست ما به ما مانده است، همرایش بازی شده و آنهمه را عناصر مرموز توطئه گر با چنان خیره سری و وجدان خوابیده به دستور خارجی ها از آن خارجی ها دانسته با تاریخ ما با خون پاک هزاران انسان مبارز ما بازی و توطئه کنند و نیات شوم توطئه خود را زیر نام پر مفهوم “دگر اندیشی” پوشانده و عرضه کنند و برای چندمین بار بازار توطئه و سود را به اجراء بگذارند. و برای آنها هم هشدار دهنده باشد که بدانند امروز دیگر امکانات وسیع نشراتی و رساندن صدا و . . . در اختیار همه قرار دارد تا هر توطئه را در نطفه خنثی و توطئه گرانِ مانند مزدک، فیاض، پامیری آیینه و . . . را افشاء نمایند. زمان آن گذشت که فقط بی بی سی!!! و باز هم انتلجنس سرویس ملای لنگی با تصویری سیاه از مبارزین زهر پاشی نمایند.
در این میان، فرید احمد مزدک، که پیشینه ی آن به همگان اظهر من الشمس است، در رأس همین گروپ قرار دارد که برای پاک کردن و معرفی کردنش باید بسیار فاصله را خود طی نماید تا بتواند به نقد برسد آن هم به نقد از حزب دموکراتیک خلق افغانستان! فرید احمد مزدک، شخصیت سوال بر انگیز و مرموز، از کودتای ثور ۱۳۶۵- انتقال قدرت به “مجاهدین”- تا کنون به دلیل داشتن ارتباطات خاص با جمعیت اسلامی، که در بیرون برای همه حیثیت مشاور خاص برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود را داشت، و غرق بودن در مسایل زبانی- سمتی و ملیتی، زبانزد عام و خاص هست. سوال اساسی هم همینجاست، چطور بعد تقریباً ۲۰ سال وی یکباره به فکر حزب دموکراتیک خلق افغانستان می افتد؟ وی شخص عقده یی، خود خواه، و در خصومت علیه حزب دموکراتیک خلق افغانستان از هیچگونه تلاش دریغ نمی ورزد.
بی بی سی هم به هیچکسی دیگر نی، به فرید احمد مزدک و سلیمان لایق رجوع میکند و هردو نمایشی در آن اجراء میکنند. یکی در محکومیت و بدتر از آن “شرمنده گی” و دیگری “خیرخواه خالص و خاص”.
امروز با داشتن تجارب تلخ از گذشته و چشمدیدها، هر افغان، چه عضویت حزب دموکراتیک خلق افغانستان را داشته باشد یا نداشته باشد، گفتار و اعمال مسئولان و رهبران حزبی و دولتی را دقیق و موشگافانه تعقیب و ارزیابی میکند. و این حرکت مرموز و حسابی فرید احمد مزدک هم زیر دید وسیع قرار دارد و همه اینرا پیشبینی میکنند که توطیه یی جدی آغاز و در حال اجراء است که مرحله به مرحله به پیش میرود، و در مقابل شان واکنش های جدی صورت میگرد که این خود نشاندهنده این است که دیگر به ساده گی نمیتوان هر توطیه را اجرا کرد. و امروز همه نیات عقب پرده را به درستی درک میکنند، فرق بین خالصانه و خصمانه را دقیق اند و این خود ضربه ی شدیدی بود به این توطئه که امروز مزدک نزدیک ترین دوستان شخصی و آنعده که به پاس زمانه های کار مشترک در سازمان دموکراتیک جوانان با ایشان مناسبات و احترامی را داشتند از دست داد و از وی فاصله گرفتند و خودش هم از حضور در اجتماع دیگر نیرو و اخلاقی را در خود نمیبیند و به همین اساس خود را به در و دیوار میزند، گاهی آتش خصم، گاهی محبت بی باور، و اینرا دقیق میداند که با تاریخ و واقعیت دیگر بازی توطئه جایی ندارد، و کج رفتن و کج بازی کردن نتیجه و انتهایش در آخرین تحلیل به سر خوردن است، امروز باید دقیق شود تا بفهمد که اگر خودش بنا بر دستور روز میخواهد نشان بدهد که فرق بین نقد، تخریب، توطئه و بازی را نمیفهمد دیگران این فرق را میدانند و هم این نمایش را، نقد را اشخاصی میتوانند انجام بدهند که نخست به مفهوم نقد آگاه و به آن باورمند باشند، صلاحیت و توان نقد کردن را داشته باشند و از همه اولتر از خود شروع کرده و خودرا نقد نمایند. در نمایش و بازی اخیر که زیر همین عنوان بالایی صورت گرفته، صدیق وفا با برخورد سیاسی و درک از عمق توطئه تا اندازه ی دقیق پیشرفته و حلقه ی بازی را تنگ ساخت، بالاخره خود صاحبان بازی برای گم کردن رد پا به آسمان و زمین رفتن ها را آغاز کردند.
هدف از این کوتاه تبصره اینجانب این بود که تا همه برای دفع و طرد هر توطئه باید مشترکاً با هم کار کنیم و نگذاریم دستاورد های تاریخی ما را، که نتیجه ی بیشتر از یک قرن مبارزه یی است که به قیمت زحمات، از خود گذری، قربانی ها و خون های هزاران انسان قهرمان مردم دوست و وطنپرست ما به ما مانده است، همرایش بازی شده و آنهمه را عناصر مرموز توطئه گر با چنان خیره سری و وجدان خوابیده به دستور خارجی ها از آن خارجی ها دانسته با تاریخ ما با خون پاک هزاران انسان مبارز ما بازی و توطئه کنند و نیات شوم توطئه خود را زیر نام پر مفهوم “دگر اندیشی” پوشانده و عرضه کنند و برای چندمین بار بازار توطئه و سود را به اجراء بگذارند. و برای آنها هم هشدار دهنده باشد که بدانند امروز دیگر امکانات وسیع نشراتی و رساندن صدا و . . . در اختیار همه قرار دارد تا هر توطئه را در نطفه خنثی و توطئه گرانِ مانند مزدک، فیاض، پامیری آیینه و . . . را افشاء نمایند. زمان آن گذشت که فقط بی بی سی!!! و باز هم انتلجنس سرویس ملای لنگی با تصویری سیاه از مبارزین زهر پاشی نمایند.
لا يوجد حالياً أي تعليق