پیامی ویژه و خاص
دوستان و هموطنان گرامی!
سلام و درود بر شما؛
و آرزو های نیک برای صحت و عافیت و موفقیت و خوشبختی خودتان و خانواده ها و دوستان و بستگان گرامی تان!
امروز مایلم از حضور مبارک شما پرسشی محترمانه داشته باشم. تصور نمیکنم ندانید که روزانه و ماهانه و سالانه و طی دهه ها چه مقدار دلار های نفتی و ثروت های حاصل از تجارت و قاچاق مواد مخدر و تخصیصیه های تحمیق گری و مغز شویی قدرت ها و ابر قدرت ها فقط برای استحمار شما و فرزندانتان صرف میشود؛ پاکستان و خصوصاً مناطق قبایلی و کویته؛ و مناطق و آرگاه ها و بارگاه ها در قلمرو آخوندان ایرانی و مزدوران رنگارگ همهء اینها در داخل کشور را در تصور آورید و این را هم که چه مقدار نیرنگ و هنر و جادو و بدو بدو و کار و کوشش وقفه ناپذیر و خدشه ناپذیر درین استقامت ها ادامه دارد.
میدانید نزدیک به چهل سال است که شیخ شاهان پیغمبر کش عرب و بربرهای بزک مدرن کرده؛ برای شما مدرسه پشت مدرسه میسازند که اکنون تعداد آنها صرف در پاکستان به بالای پنجهزار باب رسیده است و خوب میدانید که درین مدرسه ها از بنی آدم چه درست مینمایند. به نظر این حقیر هیچ ملتی دیگر سراغ نمیشود که طوق ننگ و لعنت و نفرتی چنین عظیم را که درین مدرسه ها بافته و به گردن ملت عظیم الشان افغان انداخته شده میرود؛ بتواند برداشت کند یا به قوق آتش تبدیل نگردد و یا به اجزای اولیه تجزیه نشود.
البته این؛ کار دیگران است ولی تشریف فرما شوید فقط و فقط و صرف و صرف برای یکبار از خویشتن خویش در خلوت وجدان خود بپرسیم که پاسخ ما منحیث انسان خردورز؛ به اینهمه شیطنت و بربریت چیست و ما برای رفع و دفع آنی و یا طویل المدت آنها چه میکنیم؛ حاضریم چند پول خود را درین راه صرف نمائیم؛ چقدر وقت خود را بگذاریم و چقدر عقل خدا داد خویش را به کار گیریم .
خیال کردیم این و آن خارجی و زیر قدرت و زبر قدرت؛ معجزه ای میکند و مارا نجات میدهد. خوب؛ حالا که همه آن خواب و خیال و محال و جنون هم تجربه شد (نه که هنوز چیزی مانده؟!)
بسیار ببخشید؛ به گمانم فقط آنکه دوست است و دلسوز است؛ حق میگوید و تلخ میگوید.
بیائید؛ از همین امروز؛ آغاز کنیم. ما به روشنگری و رونسانس نیاز حیاتی مماتی داریم . ما باید به «بازی شیطانی» با اسلام و معتقدات خود وقوف یابیم منجمله مدرسه ها و پیامد های آنرا دفع نمائیم خیلی ساده با نجات شخص شخیص خود از گرفتاری و جادوی آنها .
با نجات پسران و دختران و نو باوه گان خود از اسیر شدن و محصور شدن شان به این دام ها و سایر دام های تحمیق کننده و استحمار کننده!
برای همهء این رسالت؛ نه سلاح و توب و تانک و بمب و راکت؛ فقط کتاب و خوانش و دانش که جهانشناسی و عصر شناسی به دست دهد؛ ضرورت است!
که عقل ما و فرزندان ما را آزاد کند؛
که نیرو های خفته و سرکوفته در نهاد های فرد فرد ما را بیدار سازد!
بنده به این امید؛ این هفته نور نگاره ای خدمت میفرستم؛ اینکه من چه میکنم و شما چه خواهید کرد؛ بر علاوه تجربه در راستای این آزمون است که آیا افغانها غیر از موقعیت جیوپولتیک سرزمین شان و گرفتاری های منطقه ای و قومی و قبیلوی؛ منحیث موجودات بشری؛ ملاحظات قابل بررسی دیگر در بافتار روانی و ساختار عقلانی خود ندارند؟ اگر که بدبختانه دارند ابعاد و حدود و ثغور آن ها چیست و آیا راهی برای شناخت و مقابله با آن وجود دارد؟
شما میتوانید سلسله این بحث را در سایت های آریایی، وطندار و - طور پی دی ایف در- رسانهء نور و دیگر ویبسایت های افغانی پیگیری نمائید؛ علاوتاً خیلی آثار و تألیفات دیگر را... ؛ هرگاه دریافتید که این ها همان چیز های به در بخور و حیاتی ما و شما نیستند؛ سست و بی مایه و معیوب و وغیره اند؛ به سایت ها بنگارید؛ به ایمیل و تلیفون بنده؛ خطاب و عتاب بدارید!
و گرنه لطف کنید مقداری وقت؛ مقداری پول و مقداری انرژی حرکی خود را قربان نمائید و آنها را به فرزندان خود؛ فرزندان دوستان و بستگان خود؛ و جوانان و نوجوانان وطن قابل دسترس و آشنایی و استفاده بسازید؛ و مرا هم کمک کنید و رفع عیب و کسر و کمبود فرمائید و همردیفان من و به ویژه از من بهتران را که حاجت عرض نیست!
کم از کم لطف بفرمائید مدلل و مستند و مسجل؛ حالی ام کنید که من؛ عقلم سرجایش هست؛ عاقل و بالغ و نافذ جمیع تصرفات امور شرعیهء خویش میباشم یا چطور؟!
3 لینک عمده در انترنیت:
ایمیل ویژه و نمبر تلیفون در پایان بحث « گوهر اصیل آدمی چگونه کشف گردید...»