آقا مستعار از حزب مردم که توبه نعوذ بالله علم غیب دارد

رفقای گرامی به نوبه خویش بمناسبت تدویر کنگرهء نخست حزب مردم افغانستان یا کنگره وحدت که در آن اساسنامه - بر نامه - خطوط فکری و مشی سیاسی حزب مردم افغانستان به تصویب رسید وگزارش مفصل و همه جانبهء رفیق محترم شیر محمد بزرگر که دارای محتوای کاملآ علمی ، وطنپرستانه و صادقانه بود به خوانش گرفته شد و ضمن آن شورای مرکزی این حزب که به کمیت 103 رفیق کاندید و انتخاب گردیدند از صمیم قلب برای تمام روشنفکران و اعضاء پر افتخار این حزب تبریک و تهنیت میگویم. امید وارام هر چه زود تر بخاطر تحکیم پایه های این حزب و کادر رهبری آن از قبیل رئیس – اعضای بیوروی اجرائیه و هئیت رئیسه آن با خون سردی عام و تام در فضای رفیقانه و صمیمانه با هم یکجا با عمل مشترک ، خانه مشترک خویشرا آباد سازید و یکبار دیگر به همه رفقا هوشدار میدهم اینکه من در نوشته های قبلی خویش از اعمال و کردار بعضی از افراد انگشت شماریکه رفقای اروپایی را انحصار نموده و بر خلاف همه هستند نام گرفته بودم مانند والی صاحب ، حاکم صاحب طلا کارصاحب. اینها روز و شب بیدار هستند و در چید ن توطیه توانستند در اولین کنگره بتاریخ 21 ثور 1391 بسیار با تنگ اندیشی در برابر اصول یکجا با رفیق داود راوش نامزد شورای اروپایی - سلیمان کامجو – شمال – خلیل بایانی و نعمت الله چی میخواستند آخرین امید را چنان نابود سازند که دیگر نام و نشان ببرک کارمل را تاریخ سیاسی زیر ملیون ها تن خاک بسازند و هیچ کسی نتوانند از دموکراسی – ترقی و عدالت اجتماعی و از کتله منسجمی اندیشمندان داد خواهی سخن بر زبان بیاورند. واضع است بزر گر برنده است و برنده بود. رفقای ارجمند اروپا توانستند در بین ساختار تشکیلاتی: افراد لازم خودشان را در شورای مرکزی بالا بکشند.باز هم غلط کرده بوند فکر میکردند انهاهمه از ایشان و با ایشان هستند چرا این چنین سخن مینویسم : بخاطریکه همین طور بود. از صحبت ها معلوم میشد که آنهائیکه از اروپا آمده صرف شمشیر بدست برای بریدن سر بزرگر و انانیکه در معاملات سیاسی نمیروند و در خط اندیشوی چپ دموکراتیک و وطنپرستانه قرار دارند. برای اثبات این مطلب ،حتا یکتن از اروپائیان برای بزرگر رای نه انداخت و با کمیت خود شان هم نتوانستند اکثریت رای را بگیرند. رفیق بزرگر 52 رای که اکثریت را بدست اورد ، رقبایش سراسیمه شده تا اینکه سه رای جعلی را با چال های مخصوص پاکستانی اروپایی و پهلوانی در صندوق راوش انداختند و تا بالاخره جانگل کارگر مجبور شد با بوت بالای بوش حزب مردم افغانستان حواله نمایند چون نتوانست بمثابه یک شخص واقعآ صادق تحمل نماید. به هر صورت زمانیکه از بزرگر پرسیدند چه شد ؟ و چرا اینطور؟ گفتنتد این خانه ماست صلح ما و جنگ ما مربوط به خود مان است نمیخواهم توضیحات اضافی بدهم.کوشش من برای این است که وحدت خویشرا حفظ و برای اساسنامه و بر نامه حزب مردم افغانستان کار نمایم. در حزب ما هر کی گناه کند مطابق اساسنامه مجازات میگردد حتی اگر من هم باشم.
[رفقا!هزار ها مباهات وافرین و برچنین شخصیت بزرگ مانند بزرگر که خود دید ولی تحمل مینماید .البته انسانهای دارای آرمان، پاک ،بی الایش و وطنپرست چنین میباشند.دوستان گرامی: من بحیث نویسنده و قایع سیاسی که دلچسپی بویژه برای وحدت و یکپارچگی این حزب دارم- امید وارم در پلینوم سال بعدی این حزب نه بشکل توطیه بلکه بصورت دقیق و دلسوزانه رهبری، بیروی اجرائیه و هئیت رئیسه این حزب انتخاب و بکار صمیمانه و رفیقانه خویش ادامه بدهند در غیر آن آخرین مجال بخصوص به چهره های اروپایی که بوسیله چند یورو کمک میخواهند همه را بخرند و قسمت اعظمی حق العضویت اروپایی را در خود اروپا نمیدانم تیل موتر – این جلسه و آن جلسه و این کشور و آن کشور رفتن و گشتن در کشتی های استراحت که بدین ترتیب گفته میتوانم یک انحصار دیگری مالی و حیف و میل پول حق العضویت در اروپا به نام این و آن صورت میگیرد.بهتر است مسایل مالی هر کشور بشکل مسقلانه به حساب بانکی حزب ارسال شود و حتی بهتر است تمام کشور ها روابط خویشرا بشکل مستقلانه با سازمان در کابل تاء مین نمایند تا از انحصار غاصبین قدرت و از سیطره استعمار و استثمار فارغ گردند و در تشریک مساعی و تفاهم با هم دیگر کمیسیون های مشترک در بعضی از عرصه های لازم با هم داشته باشند.و به همین ترتیب امتیازات و موقف را نیز هر کشور نظر به سهم خویش کسب نمایند نه اینکه5 نفر از یک کشور عضو شورای مرکزی و از تمام کشور ها هیچ کس. به هر صورت آینده مربوط میشود به ابتکارات شورا های کشور های اروپایی.
رفقا: برای افشای توطیه ها پیشبینی های من از طریق سایت های انتر نتی یکسال قبل تحت عناوین نیم کاسه های زیر کاسه – شراب در غروب افتاب مزه دیگر دارد – جنگ شدیار سر شدیار مخوصآ در سایت داور به نشر رسیده بود و برای اثبات این توطیه ها در نوشتار های من از آن تذ کر رفته بود.
سردار محمد نیکمل
..............................................
من این مطلب را به جناب زرنگار تحلیل گرشهیر مسایل سیاسی سازمانهای بازمانده از ح.د.خ.ا و حزب وطن فرستادم.
جناب زرنگار که همین لحظه تعطیلات نیمه تابستانی خود را در بحیره کارابین میگذراند در ایمیلش نوشت:
پندار!
نویسنده این مطلب هم فردی از زمره همین افراد اروپایی است. او خواسته است با تعریف و توصیف از بزرگر صاحب خواست اصلی اروپایی ها را مطرح کند. آن خواست چیست؟
تدویر پلینوم جدید و انتخاب رییس و رهبری جدید. این یک ترفند پچلانه است.
پلینوم هر روز دایر نمیشود.حلوا و دلده هم هر روز خیرات نمیشه. نظر به اساسنامه ، جلسه شورای مرکزی در سال یک بار دایر میشود.
فکر می کنید دیگران کاه خورده اند و این چالکهای پچلی شما به جایی میرسد.ایقه هوشیار که بودین چرا ترافیک نشدین. درکابل به ترافیک اشد ضرورت است.
سردار نیکمل صاحب چندان معلومات دقیق هم از وضع ندارد. وقتی آدم مطلع نباشد چگونه میتواند تحلیل بنویسد.حرفهای ته و بالا به آدر س محترم نوراحمد نور نوشته بود که ما آنرا عمدا حذف کردیم. بربنیاد اطلاعات ما، محترم نور و نبی عظیمی هوادار موضع بزرگر و تحکیم پایه های وحدت اند. اینرا نوشتیم تا بی اطلاعی شما را مبرهن سازیم.
برین پشت این حرفهای مفت نگردین!
ده سال شد که تشکیلات و تشکیلات بازی است .آرمان و اهداف سیاسی بکلی ازیاد ها و خاطره ها زدوده شدند.
بزرگر به حیث رییس انتخاب شده است. شورای مرکزی و بیوروی اجراییه وجود دارد.
بازی چشم پتکان خو نیست که هر روز پلینوم دایر شود.
رخصت هستین!
اگر کدام تبصره سازنده و جدی دارید به سایت مردم ارگان مرکزی حزب مردم افغانستان ارسال کنید.
والسلام