پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    جايگاه انديشوي، رابطه و پيوند نهضت فراگير

    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    جايگاه انديشوي، رابطه و پيوند نهضت فراگير Empty جايگاه انديشوي، رابطه و پيوند نهضت فراگير

    پست  admin الأحد 30 نوفمبر 2008 - 14:59

    جایگاه اندیشوی، رابطه و پیوند نهضت فراگیر دیموکراسی و ترقی افغانستان



    منبع :پیام نهضت ، تارنمای مرکزی نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان در اروپا
    انجینرعمرمحسن زاده
    به اساسی تعاریف کلاسیک احزاب اتحادیه های اشخاص اند که دارای بینش و نگریش همگون بوده وبرای بر آورده شدن ارمانء ومرام مشترک خود در زندگی سیاسی تلاش مینمایند. اما امروز پژوهشگران دانش سیاسی و اجتماعی باور دارند که احزاب چیزی بیشتر از این بیان هستند و چند سوئی خصایل آنان برجستگی دارد. نخست از همه احزاب سازمان های اند که بار سنت ها را بدوش میکشند. این سنت ها نه تنها سیاسی بلکه اتنیکی و اجتماعی نیز اند و در پروسه های تاریخی هویت سازمانهای جداگانه راتثبیت و تشخیص نموده و مینماید.همچنان در جهان بی قرار کنونی احزاب خاصتأ احزاب پیشرفته سیاسی به مراکز فعال ارتباط ، رسانش(کمونیکشن) مبدل گردیده اند ودر جهان،منطقه و کشور خود که در آنها ساختار های پیچیده زمینه های ارتباط شفاف ومستقیم را تنگ و تنگتر گردانیده وظیفه تامین ارتباط، انتقال معلومات و فراهم آوری زمینه های نظریابی و نظرسازی را به عهده دارند. دراین راستا احزاب ازیکسو به رسانه های همگانی بمثا به قدرت چهارم در یک نظام دمکراتیک نیاز دارند ولی از سوی دیگراز راه اثر گذاری سیاسی بر آنها از سمتگیری آنان بسود خویش بهره میگرند و در نهایت احزاب مراکز پیریزی اندیشه ها و بینش ها، ارزیابی و پژوهش شرایط و مناسبات و کاروپیکار سیاسی ـ اجتماعی اند که با انتخاب درست راه و وسایل اگاهانه در بسیج و رهبری توده های مردم می رزمند. این چنین احزاب ارگانیزم های سیاسی زنده اند که پیوسته تجدید زندگی مینماید. نهضت فراگیر دیموکراسی و ترقی افغانستان بمثابه کانون همبستگی فعالان و آگاهان سیاسی کشور ما از نخستین لحظه های پیدایش خود خودرا وارث سنن پر افتخار مبارزات و جنبش های استقلال طلبانه و تجددگرایانه، دموکراتیک ودادخواهانه سده پیشین کشور ما دانسته و در مرام خودخویشتن را موظف به حفظ و تحکیم دستاورد های آن و درس گیری از تجارب و اندوخته های آن میداند. همین وفا داری و تعهد به راه و ارمان و طنپرستان، آزادیخواهان و دادخواهان قسمأ هویت و خصلت نهضت را به صفت حزب مردمی، مترقی و دادخواه در ردیف احزاب دموکراتیک و چپ مشخص می سازد. اماچنانچه همه میدانیم هنوز در پیش روی نهضت پرابلم های پیچیده سیاسی و شرایط دشوار اجتماعی ناشی از وضع کنونی کشور ما قرار دارد که دسیتابی به حل ان ها عمدتأ بر تحلیل و تجزیه شرایط، نگرش و دریافت پاسخ های خودی نهضت اتکأ دارد. نهضت تنها بر پایه عملکرد و دستاورد های کار و قعالیت های خود باز هم راه مشخص کردن بیشتر و تثبیت کردن نهایی هویت خود را سپری خوائد نمود.خطوط اساسی اندیشوی و مرام نهضت به طور عام با بینش و نگرش طیف وسعیی از نیرو ها و سازمان های سیاسی فعال اروپاهمنوائی و سازگاری دارد.خصوصأ پیروی از اصول همگرائی وهمکاری و همبستگی بین المللی، مبارزه در راه صلح و امنیت جهانی دفاع ازآزادی و دموکراسی، برابری حقوق ملل و ده ها ارزش پذیرفته جهانی دیگر وجوه اشتراک سیاسی نهضت را با احزاب سوسیال دمکرات،سوسیالست و کمونیست،سبز ها و محافظه کارـ لیبرال و سایر جریانات و سازمان های دموکراتیک تشکیل میدهد. با وجود این هم نهضت فراگیر را نمیتوان در کتگوری معین ازاحزاب سیاسی اروپائی همردیف شمرد چه نهضت بمثابه فرآیند شرایط ویژه سیاسی ـ اجتماعی افغانستان دارای اهداف مرامی و استراتیژی متفاوت نسبت به این احزاب است.تنها ارزشها اندیشه ها و بینش های مشترک،قسمأ منافع همگون و دیدگاه ها و کارکرد های سودمند نسبت به امر مشترک،خاصتأ توجه به خواست و منافع مردم کشور ما میتواند زمینه های روابط و همکاری نهضت را با این پهنه گستردۀ احزاب سیاسی فراهم سازد. در خور توجه است که احزاب اروپائی هم با وجود دیدگاه های مشابه و سیر تاریخی عمومی باز هم برپایه ناهمگونی های رُشد دموکراسی و شرایط اجتماعی اقتصادی جداگانه کشور های شان دارای تفاوت های جدی اند و حتی احزاب دارای ایدیالوژی های مشابه از همدیگر تفکیک می شوند.از میان احزاب اروپا ئی به چند شاخه اساسی آن توجه نموده و مینگریم که دوری و نزدیکی نهضت با آنها تا چه اندازه و تمایز و اشتراک در چه نهفته است.


    اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الأحد 30 نوفمبر 2008 - 18:05 ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    جايگاه انديشوي، رابطه و پيوند نهضت فراگير Empty رد: جايگاه انديشوي، رابطه و پيوند نهضت فراگير

    پست  admin الأحد 30 نوفمبر 2008 - 15:02

    []1ـ احراب سوسیال دمکرات
    در میان سازمان های اروپا ئی احزاب سوسیال دمکرات که آنها را عمدتأ احزاب میانه ـ چپ بشمار می آورند کتگوری بر جستۀ سیاسی را تشکیل میدهد. تاریخ سوسیال دموکراسی که از جنبش کارگری زاده شده مملو از تناقضات فراوان است. عمدتأ این امر از تلاشی سوسیال دموکراسی در جهت تلفیق اساسات سوسیالیزم با دموکراسی
    بورژوائی سرچشمه میگرد. پُر واضح است که دموکراسی بورژوائی هیچگاهی
    نمی توانست بدون لیبرالیزم سیاسی رُشد نماید.و درست همین لیبرالیرم سیاسی ـ اقتصادی است که قسمأ در مخالفت با منافع زحمتکشان قرار داشته و دارد. سوسیال دموکراسی در درازنای تاریخ تقریبأ یکنیم صد سال خود گاهی در میخ سوسیالیزم و زمانی در نعل دموکراسی لیبرال کوفته است.این سمتگیری یگی ازوجوعی عمده تمایز سوسیال دموکراسی با نهضت فراگیر دیموکراسی و ترقی افغانستان است چه نهضت در شرایط کنونی که یکی از پایه های اساسی حاکمیت در افغانستان را نیرو های محافظه کار لیبرال یعنی نمایندگان سرمایه و نفوذ غرب تشکیل میدهد نه سوسیالیزم میخوائدو نه هوادارا لیبرالیزم اقتصادی ـ سیاسی است.در مرحله کنونی نهضت خواهان استقرار دیموکراسی حاکمیت مردم به مفهوم وسیع و تغیر نظام اجتماعی حاکم به سود مردم می باشد.البته در این راستا نهضت ناگزیر خواهد بود تا انتقاد خود را از وضع کنونی کشور ما در رابطه با چگونگی دیموکراسی غیر مستقیم موجودکه منتج به حاکمیت عده معدودی وعامل جلوگیری از سهمگیری فعال توده های مردم در زندگی سیاسی و اجتماعی گردیده است. باز هم صریح تر اعلام بدارد.بخاطر مشارکت مردم در کلیه روند های سیاسی و اجتماعی لازم است تا نمونه و یا ترکیبی از نمونه های دیموکراسی که با شرایط کشور ما سازگارو قابل تطبیق باشد مورد ارزیابی قرارگیرد.تجارب کشورهای مختلف نشان داده است دیموکراسی های انطباقی، موافقاتی،مشارکتی و مستقیم بمراتب از نمونه های غیر مستقیم و رقابتی بهتر بوده و علاوه از موثریت در تأمین ثبات سیاسی بخاطرمما ثل بودن خود از مشروعیت بیشتر بر خوردارمیباشد. انچه که نهضت فراگیر دیموکراسی و ترقی افغانستان را با سوسیال دموکراسی پیوند میدهد همانا جانبداری هر دو نیرو سیاسی از اقتصاد بازار با سمتگیری اجتماعی است.بیاد می آوریم که پیشرفت و شگوفا ئی اروپای غرب در سالهای پس از جنگ جهانی دوم در نتیجه اتخاذ این سیاست اقتصادی بدست آمده است.اما در سالهای هشتاد که آتش جنگ تحمیلی در کشور ما ذبانه میکشید محافظه کاران اروپا و امریکا خصوصأ رهبران جنگ افروز شان خانم مارگارت تاچرو رونالد ریگن با بکارگرفتن سیاست نیولیبرالیستی و نیوکانزروایتسم عملأ با اقتصاد بازارباسمتگیری اجتماعی ممانعت ورزیدند. پس از فروپاشی کشور های سوسیالیستی اروپا تاخت و تاز آنها نسبت به این سیاست بیشتر گردید و بعضی از اندیشه پردازان محافظه کارـ لیبرال اقتصاد بازاربا سمتگیری اجتماعی راپدیده عاریتی و محکوم به زوال میدانستند. اما امروززمان به آنان درس بهتری داده و نا درستی ادعای شانرا مبتنی بر زوال ناپزیری اقتصاد بازار آزاد اشکار ساخته است.اکنون کشورهای صنعتی غرب و خصوصأ ایالات متحده امریکا با بحران شدید مالی که تدریجأ بحران بزرگ اقتصادی را درپی خوائد داشت مواجه اند. نیولیبرالیست ها با سرافگندگی انتظارمداخله دولت در اموراقتصادی و رهاهی از بن بست کنونی را دارند.در این کشورها در نظر است تا مردم کفارة سیاستهای نادرست اقتصادی ـ اجتماعی نیولیبرالیستی حکومات وحرصی سیرنشدنی سرمایه مالی را بپردازندوملیاردها دالراز دارائی های عامه برای نجات بانک هاو موسات مالی بزرگ پرداخته شود. همچنانکه در این کشور هااقتصاد بازار خالص و بدون کنترول نمیتواند وجود داشته باشد در افغانستان نیز بدون نقش سازماندهنده و همگراکننده دولت و بدون توازن اقتصادی و رعایت حد اقل داد اجتماعی نمیتوان توقع رشد سالم و حل بحرانهای موجود کنونی را داشت. نگرش مشابه درباره پیدایش و تکامل دولت ملی، جدائی دین از دولت، پلورالیزم سیاسی و اقتصادی، روشنگری و فرهنگ مدرن،رعایت نورم و اساسات نظم جهانی و پیروی از اصول اساسی حقوق بشر، مبارزه به خاطر صلح جهانی، همزیستی مسالمت امیز و دیالوگ نهضت فراگیررا با سوسیال دموکراسی پیوند میدهد.احزاب سوسیال دموکرات همچو نهضت فراگیر با ایدیالوژی بنیاد گرایان اسلامی مخالف بوده و هرگونه تروریسم را تقبیح میکنند.دراین روز هاکه برخی از دیپلوماتها و جنرال های ناتو بمنظور توجیه و تمدیدحضورخود در افغانستان پیروزی بر بنیادگرایان طالب را نا مکن میدانند ضرور است تا سوسیال دموکراسی از مساعی جامعه بین الملی در پروسه باز سازی مادی و موسساتی افغانستان که در نتیجه سیاست نادرست بابحران همه جانبه مواجه است حمایت نماید.این امر اساس خوبی رابرای همکاری های سودمند هر دو سمتگیری سیاسی در جهت تقویت نیرو های دموکرات ببار می آورد.
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    جايگاه انديشوي، رابطه و پيوند نهضت فراگير Empty رد: جايگاه انديشوي، رابطه و پيوند نهضت فراگير

    پست  admin الأحد 30 نوفمبر 2008 - 15:03

    البته تفاوت های میان احزاب سوسیال دموکرات و نهضت فراگیر وجود دارد.احزاب سوسیال دموکرات در رابطه با موافقات کنفرانس افغانستان در بن در سال2001 نیرو های دموکرات و چپ افغانستان راکاملأ فراموش نموده و با ترکیب سیاسی موافقه نمودند که پاسخگوی نیازمندی های پروسه صلح و باز سازی در افغانستان نبود. یک سوئی موافقات بن خاصتأ اعتماد به نیرو های که مسولیت فروپاشی نظم دولتی ، خودسری تجاوز چور و چپاول ملکیت و دارائی های دولت و مردم ، تخریب شهرها، تشدید جنگهای داخلی و زمینه سازی عروج طالبان راپس از سال 1992به عهده دارند نتایج تباه کننده را برای بازسازی و عادی شدن اوضاع در کشور داشته است.
    باوجود پیروزی استراتیژی نو جامعه بین الدول سپس از سال 2003 در قبال افغانستان که ایالات متحده امریکا رهبری مستقیم آن را به عهده گرفته باز هم کمبود حضور نیروهای چپ در زندگی سیاسی کشوربیش هر وقت دیگر متبارز گردیده است. سوسیال دموکراسی اروپا که تدریجأ به ناتوانی و ضعف ساختاری ساختمان دولت و بحران پروسه بازی مادی و موسساتی افغانستان معترف گردیده نا گزیراست در سیاست خویش در رابطه با کشور تجدید نظر نماید و بیشتر در جهت استقرار و ثبات سیاسی و اقتصادی کشورومبارزه بابنیادگرائی ،تروریسم بر مبنایی تقویت عناصر دموکراتیک و چپ تلاش نماید.یقینأ تبادل نظر در رابطه با حضور نظامی نیرو های خارجی درافغانستان ،ساختمان دولت، باز سازی و نو سازی افغانستان، اعمار جامعه مدنی،رفع عقب ماندگی و زدایش مناسبات عقب مانده و غیر قابل پزیرش سنتی ،جلوگیری از اختلاس و فساد اداری،کشت و تجارت غیر قانونی مواد مخدر و موارد متعد دیگر زمینه های تفاهم بیشتر میان سوسیال دموکراسی و نهضت فراگیررا فراهم خوائدآورد.

    احزاب سوسیالیست و کمونیست

    بعد از فروپاشی نظام شوروی ودیگر کشور های سوسیالیستی اروپائی دگرگونی های در دیدگاههای سیاسی و مبارزه اجتماعی این احزاب رونما گردیده است برخی از این احزاب با جانبداری ازنظریات کلاسیک خواهان تطبیق آن ها در شرایط تغیر یافته کنونی اند و برخی دیگر مدل های مدرنتری راآزمایش می نماید.رویهمرفته اکنون مواضع احزاب سوسیالیست و کمونیست با موقف سوسیال دموکراسی نزدیکتر می شود. سوسیالیسم دموکراتیک که هدف مرامی برخی از احزاب سوسیال دموکرات کهن را تشکیل میداد و در اسناد برنامه ئی آنان ذکر شده بود امروزازشعار های اساسی این احزاب بشمار می آید.شماری از این احزاب به تجدید سازمان و تغیر نام خویش پرداخته اند.احزاب سوسیالیست و کمونیست فعلی با رد هر گونه دگماتیزم ایدیالوژیک خودرا مدافعین راستین ایده ال های دموکراتیک و سوسیالیستی دانسته وخواهان دگرگونی های اجتماعی بسود برآورده شدن حقوق اساسی مردم خصوصأ حق کار، تا مین داد اجتماعی و صلح جهانی اند.احزاب سوسیالیستی و کمونیستی بنابر مخالفت های شدید نیروهای راست خاصتأ محافظه کاران، نیولیبرالیستها،ناسیونالیستهای افراطی و نیروهای مذهبی با محدودیتهای زیادی در فعالیت های شان روبرو اند. احزاب کمونیستی در شماری از کشور ها بیشتر خصلت جنبشهای اعتراضی را به خود گرفته اند ولی در مواردی متعدد با نهضت های سندیکائی وسازمان های اجتماعی دارای روابط استوار اند.برخلاف گذشته ها که اروپا مرکز نیرومند جنبش کارگری و مترقی بود اکنون این قاره ابتکار نهضت چپ را بدست سایر قاره ها به ویژه امریکا لاتین سپرده است.دراروپا صرف چند حزب معدود و نیرومند سوسیالیستی و کمونیستی وجود دارد که با نو آوری در برنامه های خود ابتکارات سیاسی رابدست گرفته اند.این احزاب در مقابله با نیولیبرالیسم جهانی به همبستگی بین اللملی باور کامل دارد و خواهان رعایت اصل برابری در روابط
    بین المللی وکمک به کشورهای عقب مانده حهان سوم اند.در رابطه با افغانستان دیدگاه های احزاب سوسیالیستی اروپا با سیاست های رسمی حکومت کشور های شان و سایر احزاب محافظه کارراست و سوسیال دموکراسی متفاوت است. نهضت فراگیر دیموکراسی و ترقی افغانستان بمثابه حزب که توده های مردم خاصتأ انسان زحمتکش و بشریت صلحدوست در مرکز توجه آن قرار دارد با وجود تفاوت های معین به صورت طبیعی با این همه احزاب در امر برآورده شدن منافع انسان زحمتکش، دموکراسی،پیشرفت، درداجتماعی و همبستگی جهانی همنوائی و همدلی دارد.این همنوائی مخرج مشترکی است درمبارزه به خاطر یک جهان بهتر و فارغ از جنگ ، خشونت و نا برابری،

    احزاب سبز ها

    درصفوف سبز ها به طور عموم روشنفکران خاصتأ نیروهای دموکراتیک و چپ لیبرال هواداران جنبش صلح و حفاظت محیط زیست و نهضت زنان جمع گردیده اند.آنها بمثابه نمایندگان اقشار میانه سهم فزاینده ای در سیاست های جاری کشور های عمده اروپائی دارندو با ابتکار و اکسیونیزم خاص خوددر تغیر سیاستهای سنتی موثراند. این احزاب جای خود رادر زندگی سیاسی اروپا احراز نموده و از راه موسسات اجتماعی بر تعین سیاست اثر میگذارند.سبزها علی القاعده حامی حقوق مهاجرین و خارجیها در کشور های اروپائی اند. نگریش سیاسی زود و بیش از دیگران و ارتقأ سطح اگاهی توده ها پیرامون پرابلم های حاد اکولوژیک و اجتماعی زمینه های کار گسترده سبز ها را مساعد نموده و آنانرا از نگاه سیاسی با احزاب دیگر متمایز ساخته است. سیر تکامل جنبش سبز های اروپا در سه دهه اخیر می رساند که اهنگ رُشداین نیروی سیاسی خیلی سریع بوده و تدریجأ درسایر کشور های جهان نیز جا میگرد. موضعگیری سبز ها در قبال افغانستان با موقف سیاست خارجی اتحادیه اروپا مطابقت دارد. ولی این موافقت دراین اواخر بنا بر بحران باز سازی و تهدید رو به افزایش دستآورد نا چیز پروسه باز سازی در افغانستان پیوسته مورد سوال قرار میگرد.سبز ها تلاش می ورزند تا مساعی جامعه بین الدول در راستای تقویت صلح ، دفاع از حقوق زنان و کودکان و کار های بازسازی غیر نظامی و اجتماعی یعنی کار در میان مردم و به نفع مردم تقویت و سمتگرا گردد.بسی از موضعگیری ها و دیدگاه ها سیاسی سبز ها به مثابه یک حزب چپ با بینش نهضت فراگیر دیموکراسی و ترقی افغانستان هماهنگی دارد و از همین جاست که میان هر دو نیرو سیاسی وجوه اشتراک فراوان موجود است.

    احزاب محافظه کارـ لیبرال

    این احزاب نه تنها در سال های هشتاد سده پیشین با نهضت چپ در افغانستان به مقابله بر خاستند بلکه در کنفرانس افغانستان در بُن در سال 2001 نیز نیرو های دموکراتیک چپ را نادیده گرفتند.اگر به تصاهیم نادرست جامعه بین المللی و بحران پروسه باز ـ سازی افغانستان در هفت سال گذشته نظر انداخته شود واضع میگردد که بسٌی از نارسائی ها و عدم پیشرفت در عادی ساختن اوضاع کشور با موضعگیری ها و سیاست محافظه کارانه این احزاب رابطه میگرد.ناکامی نیرو های محافظه کار و لیبرال افغانستان در پیشبرد امور دولت و مقابله با بنیادگرائی بار دیگراشکار میسازد که باز سازی افغانستان تنهایک پرابلم نظامی و یا تروریستی نیست و وظایف انباشته کنونی را نمیتوان با استراتیژی جاری تحقق بخشید. احزاب محافظه کار اروپا تا کنون بیشتر در سطح سیاست رسمی دولت و سهمگیری خوددر تنظیم حیات سیاسی افغانستان اتخاذ موضع نموده اند. با تجدید این سیاست یقینأ زمینه های دیالوگ احزاب محافظه کار با سایر نیرو های سیاسی غیر محافظه کار و لیبرال به شمول نیرو های چپ افغانستان فراهم خوائد گردید. درخور توجه است که نهضت فراگیر دیموکراسی و ترقی افغانستان بخاطر منافع مردم و کشور خود در برابر نیرو های محافظه کار و لیبرال از پالیسی اپوزسیون فوندامنتال پیروی نکرده و در مسایل جداگانه موضعگیری انتقادی و متفاوت داشته و خواهد داشت.

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الأحد 28 أبريل 2024 - 13:33 ميباشد