افشای حقایق بیشتر درمبحث « وآن گلوله باران بامداد بهار»
کابل ناتهـ
نوشـتهً انجنیـر خلیـل الله روًوفـی
مبحث بسبار جالبی درسایت پرخواننـدهً کابل ناتهـ ماهاسـت توجـه همگانی را بسوی خود جلب کرده و خواننده پس ازمرور یک قسمت، بیصبرانه درانتظارمطالعهً قسمتهای بعــدی ، صفحات کابل ناتهــ را زیر ورو میکنـد تا به دنبالهً این مطلب تراژیدی زیرعنوان « وآن گلــوله باران بامداد بهار » که بقلــم شاعر فرهیخته ونویسندهً توانای کشور جناب سیاه سنگ با دقت وامانت داری تمام مورد ریشه یابی قرار گرفته است، دست یازد.
واقعــاً مطالعهً این مبحث، باهمهً وقایع هولنـاک خود، آدم را درژرفای حوادث خونباردوسه دههً پیش فرومیبرد ودرآیینهً تاریخ، از یکسوخون مظلومیت وازدیگرسو قساوت آدمکشـان به نمایش گذاشـته میشود.
درین مبحث پژوهشی کشتارسردار محمد داود وخانوادهً او بمثابه یک جنایت تاریخی درمحوربازنگـری قرارگرفته، وافشای قهرمانان این داستان تلخ نیز، درمسیرواقعییتها روشنی پیدا کرده است.
این مبحث تا بخش یازدهـم ادامه یافته وهنـوزهــم با کاوشها ومصاحبه های زنده تری ادامه پیـدا خواهـد کرد. صحبتها ونوشته های شاهــدان عینی که جناب سیاه سنگ آنرا بیشتردرقالب مصاحبه، با شخصیت های مطرح، پیگیری نموده است قدرت وجاذبهً مطلب را دوچنـدان بالا میبرد.
متن مصاحبه ها درمجموع روی اتهامیست که ماحـول جنرال امام الدین میچـــرخد، کسیکه گفتـه میشود قاتل محمد داود رئیس جمهورافغانستان بوده است.
جنرال امام الدین متعلـق به جناح خلـق، که درکودتای 7 ثور به رتبـهً لمری بریدمنی سهـــم فعال داشـت فاجعـهً کشتار داودخان وخانــوادهً اورا بنام او برچسپ میـزننـد. دردوران حزب دموکراتیک خلق با این عملکرد انقلابی، دراوج مباهــات بسرمیبـرد ودرجمع همقـطاران، جایگاه خاصی را درحزب ازان خود ساخته بود. سالها بصفـت رئیس اوپراسیـون وزارت دفاع وظیفــه اجرا کرد، اما بعداً که اوضاع سیاسی دستخوش پادشاه گردشیها وتباهی های بیشترگردید، آقای امام الدین هم به اروپا پناهنـده شـد.
مگرامروزبا گذشت سالهای درد وغربت که طبعاً روانش افسرده است، ازکشتار داودخان وخانـواده اش بکلی انکار کرده دریکی ازمصاحبـه های خود گفته است : « بسیارصادقانه میگـویم که من سردار داوًد را نکشته ام بخاطرآنکه درچنان یک حالت خراب صحی وروحی، « یعنی لحظه ایکه داوًد بالایـش فیرکــرده بود » قطعاً آنقـدرتوان نداشتم که دست به سلاح ببـرم چه رسـد به اینکه با دست تفنگ را بردارم صحیح ودقیـق نشان بگیـرم وفیرکنم. این بود اصل حقیقـت کدام معلومات اضافی دیگردرنزدم موجود نیست لـذا کدام گفـتنی دیگری درین رابطه ندارم. ازطرف دیگــرفعلاً بخاطروضیعـت بسیارخراب صحی که دارم نمیتوانم در قسمت مصاحبه ها سهم بگیرم وبدینوسیله خواهش میکنم معذرت مرا بپذیرید »
واما درجریان رد یابیها زمانیکه سوالاتی متوجه شخصیتهـای وارد درقضیه میشود هـریک شاهد عینـی حرفهــای زندهً جنرال امام الدین بوده اند که اوخود حکایه گر این رویداد خونین نسبت بخــود بوده است آقای پنجشیـری و کریم میثاق سخنان مشابهـی درمورد داشـته اند، کریم میثــــاق درقسمتی ازین مبحث چنین مینویسد « سوال این بود که داوًدخان ازبین برده شود ویا زنده بماند. کارمل وسایرپرچمیهــــا نمی خواستند رئیس جمهـورکشته شود اما جناح خلق به دستگیــری ونابودی اش اصرار میـورزید. درین اثنا یک صاحب منصب آمد، دستـش خونچکان بود درمقابل اعضای کمیتهً مرکزی حزب سلامی زد و گفت نام من امام الدین است من دردرون ارگ به کاخ گلخـــانه رفتــم داوًد را گفتـــم چون قدرت به حــــزب دمـوکراتیک خلــق انتقــال کرده تو باید تسلیـم شوی ، داوًدخان سرمن فیـرکرد دست مرا زخمی ساخت درینوقت من هم کلاشنکوف را کشیدم وزدم کل شانرا ازبین بردم »
درین مبحث دلچسپ درعین زمان تکاندهنده، دوکتور سیاه سنگ با تلاش سخت انسانی ومصاحبه های درخورارزش تاریخی ازاقصای عالم معلومات جمع آوری نموده و ده ها اثروکتاب را مرورکرده است تا ازبازتاب این حادثهً مرگبار، پروندهً یک برههً سیاه تاریخ را به آگاهی نسلهـای امروز وفردای کشور به یادگار بسپارد.
درپژوهش این مبحث، بیشترروی چشـمدیدها وواقعییتهای عینی اتکا بعمل آمده است.
بگــونهً مثال محمدعزیز نعیــم برادرزادهً داوًدخان از گفته های مادرش که درین واقعــهً خونین حضور داشـته صحبـت میکنـد. داکتـرعاصم اکــرم از هما داوًد ( همسرخالـد پسرداوًدخـان ) که در این صحنـهً کربلا اشک وخون ریخته است سخن میگوید. بهمینگونه تحلیل گران دیگــری مانند : میرمحمد صدیق فرهنگ ، سترجنـرال نبی عظیمی ، سلطانعلی کشتمند، محمد اکرام اندیشمند، داوًد جنبش، ظاهـر طنیـن کبیــرسراج ، سلیمـان لایق، فرهــاد لبیـب، خان آقا سعیــد ودیگران، پیرامــون قتـل داوًدخان نوشـته ها ومصاحبه های مشابهی داشته اند.
کابل ناتهـ
نوشـتهً انجنیـر خلیـل الله روًوفـی
مبحث بسبار جالبی درسایت پرخواننـدهً کابل ناتهـ ماهاسـت توجـه همگانی را بسوی خود جلب کرده و خواننده پس ازمرور یک قسمت، بیصبرانه درانتظارمطالعهً قسمتهای بعــدی ، صفحات کابل ناتهــ را زیر ورو میکنـد تا به دنبالهً این مطلب تراژیدی زیرعنوان « وآن گلــوله باران بامداد بهار » که بقلــم شاعر فرهیخته ونویسندهً توانای کشور جناب سیاه سنگ با دقت وامانت داری تمام مورد ریشه یابی قرار گرفته است، دست یازد.
واقعــاً مطالعهً این مبحث، باهمهً وقایع هولنـاک خود، آدم را درژرفای حوادث خونباردوسه دههً پیش فرومیبرد ودرآیینهً تاریخ، از یکسوخون مظلومیت وازدیگرسو قساوت آدمکشـان به نمایش گذاشـته میشود.
درین مبحث پژوهشی کشتارسردار محمد داود وخانوادهً او بمثابه یک جنایت تاریخی درمحوربازنگـری قرارگرفته، وافشای قهرمانان این داستان تلخ نیز، درمسیرواقعییتها روشنی پیدا کرده است.
این مبحث تا بخش یازدهـم ادامه یافته وهنـوزهــم با کاوشها ومصاحبه های زنده تری ادامه پیـدا خواهـد کرد. صحبتها ونوشته های شاهــدان عینی که جناب سیاه سنگ آنرا بیشتردرقالب مصاحبه، با شخصیت های مطرح، پیگیری نموده است قدرت وجاذبهً مطلب را دوچنـدان بالا میبرد.
متن مصاحبه ها درمجموع روی اتهامیست که ماحـول جنرال امام الدین میچـــرخد، کسیکه گفتـه میشود قاتل محمد داود رئیس جمهورافغانستان بوده است.
جنرال امام الدین متعلـق به جناح خلـق، که درکودتای 7 ثور به رتبـهً لمری بریدمنی سهـــم فعال داشـت فاجعـهً کشتار داودخان وخانــوادهً اورا بنام او برچسپ میـزننـد. دردوران حزب دموکراتیک خلق با این عملکرد انقلابی، دراوج مباهــات بسرمیبـرد ودرجمع همقـطاران، جایگاه خاصی را درحزب ازان خود ساخته بود. سالها بصفـت رئیس اوپراسیـون وزارت دفاع وظیفــه اجرا کرد، اما بعداً که اوضاع سیاسی دستخوش پادشاه گردشیها وتباهی های بیشترگردید، آقای امام الدین هم به اروپا پناهنـده شـد.
مگرامروزبا گذشت سالهای درد وغربت که طبعاً روانش افسرده است، ازکشتار داودخان وخانـواده اش بکلی انکار کرده دریکی ازمصاحبـه های خود گفته است : « بسیارصادقانه میگـویم که من سردار داوًد را نکشته ام بخاطرآنکه درچنان یک حالت خراب صحی وروحی، « یعنی لحظه ایکه داوًد بالایـش فیرکــرده بود » قطعاً آنقـدرتوان نداشتم که دست به سلاح ببـرم چه رسـد به اینکه با دست تفنگ را بردارم صحیح ودقیـق نشان بگیـرم وفیرکنم. این بود اصل حقیقـت کدام معلومات اضافی دیگردرنزدم موجود نیست لـذا کدام گفـتنی دیگری درین رابطه ندارم. ازطرف دیگــرفعلاً بخاطروضیعـت بسیارخراب صحی که دارم نمیتوانم در قسمت مصاحبه ها سهم بگیرم وبدینوسیله خواهش میکنم معذرت مرا بپذیرید »
واما درجریان رد یابیها زمانیکه سوالاتی متوجه شخصیتهـای وارد درقضیه میشود هـریک شاهد عینـی حرفهــای زندهً جنرال امام الدین بوده اند که اوخود حکایه گر این رویداد خونین نسبت بخــود بوده است آقای پنجشیـری و کریم میثاق سخنان مشابهـی درمورد داشـته اند، کریم میثــــاق درقسمتی ازین مبحث چنین مینویسد « سوال این بود که داوًدخان ازبین برده شود ویا زنده بماند. کارمل وسایرپرچمیهــــا نمی خواستند رئیس جمهـورکشته شود اما جناح خلق به دستگیــری ونابودی اش اصرار میـورزید. درین اثنا یک صاحب منصب آمد، دستـش خونچکان بود درمقابل اعضای کمیتهً مرکزی حزب سلامی زد و گفت نام من امام الدین است من دردرون ارگ به کاخ گلخـــانه رفتــم داوًد را گفتـــم چون قدرت به حــــزب دمـوکراتیک خلــق انتقــال کرده تو باید تسلیـم شوی ، داوًدخان سرمن فیـرکرد دست مرا زخمی ساخت درینوقت من هم کلاشنکوف را کشیدم وزدم کل شانرا ازبین بردم »
درین مبحث دلچسپ درعین زمان تکاندهنده، دوکتور سیاه سنگ با تلاش سخت انسانی ومصاحبه های درخورارزش تاریخی ازاقصای عالم معلومات جمع آوری نموده و ده ها اثروکتاب را مرورکرده است تا ازبازتاب این حادثهً مرگبار، پروندهً یک برههً سیاه تاریخ را به آگاهی نسلهـای امروز وفردای کشور به یادگار بسپارد.
درپژوهش این مبحث، بیشترروی چشـمدیدها وواقعییتهای عینی اتکا بعمل آمده است.
بگــونهً مثال محمدعزیز نعیــم برادرزادهً داوًدخان از گفته های مادرش که درین واقعــهً خونین حضور داشـته صحبـت میکنـد. داکتـرعاصم اکــرم از هما داوًد ( همسرخالـد پسرداوًدخـان ) که در این صحنـهً کربلا اشک وخون ریخته است سخن میگوید. بهمینگونه تحلیل گران دیگــری مانند : میرمحمد صدیق فرهنگ ، سترجنـرال نبی عظیمی ، سلطانعلی کشتمند، محمد اکرام اندیشمند، داوًد جنبش، ظاهـر طنیـن کبیــرسراج ، سلیمـان لایق، فرهــاد لبیـب، خان آقا سعیــد ودیگران، پیرامــون قتـل داوًدخان نوشـته ها ومصاحبه های مشابهی داشته اند.