پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    ماهيت افراطگرائي وراه حل بنيادي بحران افغانستان

    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    ماهيت افراطگرائي وراه حل بنيادي بحران افغانستان Empty ماهيت افراطگرائي وراه حل بنيادي بحران افغانستان

    پست  admin السبت 29 نوفمبر 2008 - 5:48

    سایت فزاتر از مرزها

    ماهيت افراطگرائی وراه حل بنيادی بحران افغانستان





    فهرست مطالب

    مقدمه

    نگاه مختصر به اوضاع عمومی جهان

    جهان در ادوار تاريخ

    تقسيم جهان در دوقطب متباين و متخاصم

    نيم نگاهی به اوضاع جهانی بعد از فروپاشی شوروی

    اوضاع عموی منطقه

    وضعيت منطقه ما بعد از جنگ دوم جهانی.

    اوضاع منطقه بعد از تجاوز شوروی به افغانستان

    وضع منطقه بعد از فروپاشی اتحاد جماير شوروی

    از ظهور اسلام تا افراطگرائی در عصر حاضر

    افغانستان پس از کودتای ثور

    پيامدهای کودتای ثور 1357

    انتقال قدرت به مجاهدين و موج جديدی از جنگها

    آفت خانمانسوز طالبان

    وحدت نظر جهانی و منطقوی عليه افراطگرائی طالبان

    مقابله اساسی با افراطگرائی و هسته های نا امنی

    نقش توافقات بن در افغانستان

    مشکلات عمده وطن

    بحران امنيت

    فساد اداری

    تناقض در ساختار سياسی و دولتی کشور

    عدم همآهنگی در بين NGO ها و دولت

    معضلات اقتصادی

    دورنمای افغانستان در شرايط حاضر

    منطقه ای و بين المللی

    شرايط جهانی و منطقه ای پس از حمله به عراق

    رؤيای افغانستان مطمئن و باثبات در جهان چند قطبی

    فشرده نگاهی بکشورهای همسايه

    پاکستان

    دولت جديد و استراتيژی سنتی و کهنه پاکستان

    جمهوری اسلامی ايران

    ترکمنستان

    ازبکستان

    تاجيکستان

    جمهوری خلق چين

    بازيگران عمده بين المللی و نقش شان در افغانستان

    ايالات متحده امريکا در اتحاد با کشورهای صنعتی

    فدراسيون روسيه در همآهنگی با هند و چين

    پيش زمینهٔ شناخت جامعه افغانستان

    ريشه های افغانستان در تاريخ

    مشخصه های برجسته جامعه افغانستان

    حوزه های تاريخی و فرهنگی وطن

    حوزهٔ شرق

    حوزهٔ جنوب

    حوزهٔ مرکزی

    حوزهٔ شمال

    حوزهٔ غرب

    حوزهٔ کابل

    ساختار اقتصادی و اجتماعی غالب در افغانستان

    بافت شهری

    بافت دهات

    بافت کوچيان

    جريانات سياسی و روشنفکری در ميدان عمل

    گذار عقلمندانه و ضروری به جامعهٔ سياسی

    رواج تحليل و انتقاد سازنده

    حوصله مندی و منطق سياسی

    مقابله با خشونت و وحشت

    مواضع عمدهٔ سياسی در حال حاضر

    جنبش احيای وطن بر مبنای خط ملی و مستقل

    سيستم سياسی ، اقتصادی و اجتماعی آينده

    مقدمه
    افغانستان نفيس گوهری که طراوت و درخشش اصلی تاريخی، مدنی و هويتی خويش را در لابلای گرد و غبار بحرانهای پياپی گم کرده است، نياز اساسی به بازيافت و شناخت واقعی دارد. بدون درک و شناخت ريشه های تاريخی و اصلی بحران جاری، ماهيت افراطگرائی و اوضاع منطقه ای و بين المللی کنونی ارایهٔ راه حل عملی و مؤثر امکان ناپذير است.

    درازايامی است که در انديشهٔ درک و شناخت وطنگاهم غرق بوده و دامنهٔ مطالعاتم را در عرصه های متنوع آن گسترش داده ام. درون مايه نبشته کنونی طی مطالعات درازدامن که بخشی از آن در اکتوبر 2001 قلمی شده بود، تعقيب اخبار، بازديد از سايتهای متنوع داخلی و خارجی و خاصه سفرهای مطالعاتی و پژوهشی ام به حوزه های تاريخی و فرهنگی شرق، شمال، مرکزی و غرب کشور و حوزهٔ کابل در سال 2005 و اوايل 2006 شکل گرفته و بمرور زمان در ذهنم به پختگی ممکن رسيده است.

    با نيت نيک احساس مسئوليت نمودم تا چکيدهٔ مطالعات و برداشتهايم را در مورد کشور و راه حل ريشه ای بحران مزمن آن بروی کاغذ بريزم و با هموطنان عزيز در ميان بگذارم. اميدوارم که نوشتهٔ مذکور بمثابه يکی ازپيش زمينه های شناخت وطن مورد توجه دوستداران و مشتاقان افغانستان قرار گرفته و مورد نقد و بررسی سازنده واقع گردد.

    رسول پويان اسد 1387

    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    ماهيت افراطگرائي وراه حل بنيادي بحران افغانستان Empty رد: ماهيت افراطگرائي وراه حل بنيادي بحران افغانستان

    پست  admin السبت 29 نوفمبر 2008 - 5:56

    نگاه مختصر به اوضاع عمومی جهان
    جهان در ادوار تاريخ:
    آدميزادگان در بستر رشد و تکامل طبيعی و اجتماعی خود مراحل بس طولانی، پرخم و پيچ و متنوعی را پيموده اند. زمانی تمدنهای کلان و امپراتوريهای قدرتمندی را شکل دهی و شيرازه بندی کرده و هنگامی برخاکستر انحطاط و بهم پاشی مدنيتهای بزرگ نشسته اند؛ چنانچه اسناد و منابع معدودی از بعضی تمدنهای باستان بيادگار مانده است.

    درهر پيچ و مرحله بشر به اندازه قدرت درک ، تجارب و مهارتهای عقلی و عملی خود نهادها و تأسيسات مختلفه ، مناسبات و قراردادهای معينه سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را پديد آورده است و برمبنای صلاحيتها و ظرفيتهای عقلی و تجربی خود باقوانين عينی هستی همآهنگی پيداکرده و از نعمات و امکانات مادی و معنوی کرهٔ ارض استفاده نموده است.

    در عهد قرون وسطی جامعهٔ انسانی در چهار چوب تنگ، تاريک و ساکن قراردادهای خشک و متحجر نظام استبداد سياسی و مذهبی گرفتار آمده بود. درين دوره مناسبات و قراردادهای بشری از پتانسيل حرکی پويا و رشد يابنده ای برخوردار نبوده و موانع زيادی برسرراه رشد و تکامل جامعهٔ انسانی وجود داشت. در اثر تلاش و فداکاری خستگی ناپذير دانشمندان، متفکرين، مبارزين راه آزادی و توده مردم سيستم ظالمانهٔ قرون وسطی درهم شکست و موانع دست و پاگير برطرف گرديد.

    مدنيت جديد غرب که ريشه هايش از دل تاريخ طولانی بشری مشروب شده، برمبنای عقل، تفکر، علم، تجربه و تکنولوژی شکل يافته و سيستم سياسی ، اقتصادی و اجتماعی آن براساس قراردادها و قوانين نسبتاً متکامل و پيشرفته مبنی بر ديموکراسی و حقوق مدنی شيرازه بندی گرديده است. ليکن موضوع مالکيتها و نحوه استفاده بشر از نعمات مادی و معنوی تاهنوز تعادل و تکامل مطلوب نيافته است. جامعه غرب در بستر مدنيت جديد و در فضای پر فراخنای سيستم سياسی، اقتصادی و اجتماعی تحولپذير توانست با سرعت قابل توجه ای رشد و پيشرفت نمايد و دست آوردهای زيادی در عرصه علم و تکنولوژی و عرصه های ديگر به جامعه بشری تقديم کند.

    تيوری مارکسيسم در مقطعی از تمدن جديد غرب پديد آمد و در بعد فلسفی، سياسی و اقتصادی پاسخی مختصر، احساس بر انگيز و کامل نشده به نيازها و احتياجات سرکوب شده بشری در ادوار باستان، عهد تيره و تار قرون وسطی و موقعيت و شرايط ليبراليزم و سرمايه داری قرن هيجدهم و نوزدهم اروپا بود. اين تيوری بعنوان محصول تمدن جديد غرب درپروسه رشد و پيشرفت جامعه غربی در قالب سوسياليزم و کمونيسم اروپائی در فرهنگ و مدنيت غرب جذب و ذوب گرديد و خصوصيات تند و تيز انقلابی آن بمرور زمان تحت کنترول سيستم کاپيتاليزم آورده شد.

    اما مارکسيسم در شرق به سبب شرايط و موقعيت سياسی، اقتصادی و اجتماعی اين حوزه پهناور تاريخی (فيوداليزم و استبداد شرقی) به حربهٔ برنده و انقلابی تبديل گشت و به مثابه حلاّل پرابلمها و احتياجات اقتصادی، سياسی و اجتماعی جوامع آسيايی در دوکشور بزرگ شرقی يعنی روسيه و چين تحت شرايط و موقعيت عينی و ذهنی مشخص بحيث سيستم سياسی، اقتصادی و اجتماعی نوين در معرض امتحان قرارگرفت.

    تقسيم جهان در دوقطب متباين و متخاصم:
    پس از انقلاب سوسيالستی اکتبر 1917 م روسيه جهان به دوقطب متباين سرمايه داری و سوسياليزم تقسيم گرديد و مبارزه رقابت آميز و خصمانه دربين دو قطب نامبرده، روزبروز شعله ور تر شد. پس از موفق بدرآمدن اتحاد شوروی سوسياليستی از کوره جنگ دوم جهانی، تقسيم کرّه زمين در بين اين دو قطب جهانی يعنی جهان غرب برهبری اروپا و امريکا و قطب سوسياليزم در رأس شوری، ثبات و استحکام پيداکرد و ممالک عقب نگهداشته شده و ضعيف بطور مستقيم و غير مستقيم به يکی از قطبين وابسته و متکی شدند.

    ايجاد انقلابات ملی و ديموکراتيک ضدسرمايه داری به پشتبانی شوروی به خصوص انقلاب بزرگ چين جهان غرب را بکلی در هراس انداخت و دور جديدی از مسابقات پرمصرف تسليحاتی، جنگ درازدامن سرد و عمليات جاسوسی ميان قدرتهای رقيب شدت گرفت.

    درين ميدان کشمکش و رقابت جريانات، احزاب و سازمانهای متنوع سياسی و اجتماعی به پشتبانی و حمايت از قدرتهای مسلط جهانی پابعرصه وجود نهادند و در مقابل يکديگر صف آرائی کردند. بعضی از جريانات ، احزاب و سازمانها که بطور مستقيم به يکی از جهات مسلط جهانی وابسته نبودند، به نحوی از انحا در تحت جوِّ و فضای تبليغی و ترويجی آن دو خط ايدئولوژيکی حاکم پديدميآمدند و بطور خودآگاه و يا ناخودآگاه در مسير رقابتی دنيای دوقطبی می افتادند.
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    ماهيت افراطگرائي وراه حل بنيادي بحران افغانستان Empty رد: ماهيت افراطگرائي وراه حل بنيادي بحران افغانستان

    پست  admin السبت 29 نوفمبر 2008 - 5:56



    نيم نگاهی به اوضاع جهانی بعد از فروپاشی شوروی:

    پس از فروپاشی اتحاد جماير شوروی جهان وارد مرحله تازه ای شد. جهان دوقطبی سابق فروريخت. جنگ سرد متوقف گرديد. مسابقه و مبارزهٔ شديد تسليحاتی کاهش پذيرفت. نقش سازمان ملل متحد در حل و فصل معضلات جهانی افزايش پيداکرد. ناتوانی سيستم اقتصادی و اجتماعی مارکسيسم در برابر سرمايه داری برملا گشت. در اثر فروپاشی شبکه های امنيتی پيمان ورشو در بخش عمده ای از جهان يکنوع بی ثباتی و خلای امنيتی بوجود آمد. تب و تاب انقلابها و نهضتهای ضد سرمايه داری و ضد کمونيستی فرونشست. ايالات متحده امريکا بمثابه قدرت اول جهان سرمايه داری غرب يکه تاز ميدان بر روی کره ارض گرديد.

    به سبب رشد و پيشرفت سرعتمند علم و تکنولوژی و انحصار دول پيشرفته فاصله بين کشورهای فقير و غنی روزبروز بيشتر شده و اين موضوع ثبات و امنيت نظم آينده جهانی را به خطر خواهد انداخت. در اثر بهمخوردن نظم و ثبات جهان دوقطبی، ايجاد خلای امنيتی و افزايش ميزان فقر و مشکلات اقتصادی و اجتماعی در جوامع آسيائی، خاصه در کشورهای اسلامی و فشارهای پديدار شده در اثر رقابتها شديد در پايانه جهان دوقطبی بين روسيه شوروی و جهان غرب بر سر قضيهٔ تجاوز ارتش سرخ به افغانستان ، پديده خشن و خطرناک افراطگرائی مذهبی و شبکه مافيايی قدرت و مواد مخدر رشد و توسعه پيداکرده و فعال گرديده است.

    با وجود پيشرفتهای چشمگير و موفقيتهای مهم در ساحهٔ علم و تکنولوژی يکنوع بی تحرکی و بی ميلی در عرصه فکر و انديشه و نبود جاذبه های کافی جهت ارضای اميال جمعيت جهان پيشرفته بنظر ميآيد و نظم نوين جهانی به رهبری کاپيتاليزم شگفته شده که در دنيای غرب از آن بگرمی ياد ميشود تا هنوز در حل و فصل پرابلمهای حوزه شرقی موفق نبوده و بعنوان جانشين مناسب نظم سابق جهان دوقطبی مقبوليت عمومی نيافته است و همچنان ثبات و امنيت جهانی را تأمين و تضمين کرده نتوانسته است.

    برای استقرار ثبات و امنيت در جهان کنونی لازم است تا بيلانس واقع بينانهٔ قدرت در ميان حوزه های تاريخی، تمدنی، اقتصادی و منابع انرژی شرق و غرب که بيشترينهٔ نفوس بشری را در خود جاداده اند دوباره بوجودآيد و تغيرات اساسی در ساختار بی ثبات و انفجار آميز بعضی دول متعصب، استبدادی و افراطی تمدن ستيز که ميراث ناميمون جهان دوقطبی سابق اند، پديدار گردد.


    اوضاع عمومی منطقه
    وضعيت منطقهٔ ما بعد از جنگ دوم جهانی:

    در فاصله جنگ اول و دوم جهانی و پس از آن وضعیت و موقعيت منطقه برای رشد و گسترش جريانات افراطی مذهبی مساعد نبود. با فروريزی بنای خشک و فرتوت قرون وسطايی در ترکيه زمينه برای طرحهای نوين و اصلاحات جديد از جمله جدائی دين از سياست هموار شده بود.

    در کشورهای عربی انقلابهای ملی و ديموکراتيک و نهضتهای ضد فيودالی و ضد ارتجاعی چپگرا و ناسيوناليستی مليگرا جريان داشت و در جهت ديگر جريانات اصلاح طلبانه طرفدار غرب دامنه دار ميگرديد. در مصر اصلاحات ملی و تجدّد خواهانه بجريان افتاده بود و ساختار اقتصادی و اجتماعی سنتی جامعهٔ مصری را خوب تکان ميداد و زمينه مدرنيزه شدن جامعه در ابعاد معينه فراهم ميگرديد.

    در ايران ريفرمهای نوع غربی که با طبع مذهبيون سنتی شيعه خوش نميآمد، توسط رژيم شاهنشاهی رويکارآمد و با استفاده از منابع عظيم عايدات نفتی جامعه سنتی و عنعنوی ايرانی را دگرگون ساخت و نفوس ايالات متحده امريکا درين کشور توسعه پيداکرد.

    استقلال سياسی کشور پهناور هندوستان در جريان انقلاب بزرگ ملی مردم هند در سنه 1949بدست آمد و دموکراسی برای نخستين بار در يک سرزمين تاريخی و دارای مذاهب، اقوام، سنن و رسم و رواجات بسيار متنوع در معرض امتحان قرار گرفت و گليم استعمار بريتانيا از سرزمين زرخيز هند جمع شد.

    در چين انقلاب عظيم ملی و مردمی به رهبری حزب کمونيست در سنه 1947 م به پيروزی رسيد و جبههٔ وسيع جديدی عليه جهان غرب باز گرديد. برای نهضتهای ضد فيودالی، ضد ارتجاعی و ضد سرمايه داری در منطقه پشتگاه نوينی بوجودآمد. در ويتنام ايالات متحده امريکا در دهه 1360 خورشيدی بزانو درآمد و جهان سوسياليستی موفقيت عمدهٔ ديگری در برابر جهان سرمايه داری غرب کسب نمود.

    درين وضعيت جهانی و منطقوی دنيای غرب مبارزات خود را عليه قطب سوسياليزم يعنی شوروی و چين و متحدين آنها در کشورهای اسلامی عرب و غير عرب در دو سطح و زمينه طرح و تنظيم کرد. هم از نهضتها ، جريانات و حلقات اسلاميون سياسی و مذهبيون سنتی جهت بالا بردن پتانسيل ضد مارکسيستی جوامع اسلامی حمايت و پشتبانی مينمود و هم جريانات ملی و ديموکراتيک نوع غربی و سرمايه داری را کمک و تقويت ميکرد.

    در راستای همين سياست دوپهلو بود که زمينه جدائی مسلمانان هند از هندوستان فراهم شد و کشوری بنام پاکستان بوجودآمد. بریتانیا با سیاست کهنه استعماری از (حربهٔ نفاق بینداز و حکومت کن) استفاده می کرد

    جهت عملی شدن سياست يادشده در حوزهٔ مسلمانان هند و پاکستان مدرسهٔ ديوبند و مدارس دينی پاکستانی؛ در حوزه عرب مدرسه دينی الازهر و نهضتهای اسلامی-سياسی اخوان المسلمين و در حوزهٔ تشيع مدارس دينی نجف و قم تقويه و مورد توجه جدی واقع گرديدند. به اين ترتيب شبکه ها و حلقات استهلاک شده روحانيون و ملاهای سنتی، مدارس و حوزه های دينی محلی و از رونق افتاده جان تازه يافتند و سرپا نگهداشته شدند.

    درين دوره افغانستان بحيث منطقهٔ حائل و بيطرف در خواب عميق، سکون و سکوت سنگينی بسر ميبرد و رژيم سلطنتی با دردست داشتن طناب اين گهواره سوق الجيشی و اما از انظار دنيا افتاده، لالائيهای خواب آور سر ميداد. فقط در دهه 1340 هـ ش پادشاهی ظاهر خان بود که بعضی حرکات سياسی و روشنفکری براه افتاد و بدنبال آن کودتای داوود خان به عمر نظام سلطنتی پايان بخشيد.

    اوضاع منطقه بعد از تجاوز شوروی به افغانستان:

    کودتای 7 ثور 1357 هـ ش و تجاوز نظامی ارتش سرخ به افغانستان نقشه استراتيژيک منطقه را ظاهرا" به نفع قطب سوسياليزم تغير داد و جهان غرب را شديدا" به هراس انداخت. ايالات متحده امريکا، اروپا و کشورهای اسلامی عرب در صدد ايجاد سپر دفاعی اسلامی و سد متحجر و خشن ايدئولوژيکی در زير نام «جهاد با کفر و کمونيزم» شدند تا از پيشروی بيشتر روسها بسوی آبهای گرم و منابع انرژی شرق ميانه جلوگيری بعمل آيد.

    اين شرايط و وضعيت پديدآمده زمينه های بسيار وسيعی را جهت رشد و گسترش جريانهای سياسی و مذهبی بخصوص جريان اخوان المسلمين و ساير افراطيون مذهبی در افغانستان، پاکستان، ايران و کشورهای عربی فراهم نمود و آنان در سطح گسترده ای مجهز، مسلح و آماده جنگ و جهاد گرديدند.

    در شرايط و موقعيت جديد منطقه، طبق تحليل های استراتيژيک چنين پيش بينی ميشد که رژيم سلطنتی ايران ثبات و قدرت آنرا ندارد تا در مقابل پيشروی روسيه شوروی، مبارزات سازمانيافتهٔ جريانات چپ وابسته و يا متمايل به شوروی، تاب بیاورند. آنان ميتوانستند دريک اتحاد وسيع سياسی با ملّيون و راديکالهای اسلامی، در بستر زمانی اوضاع نوين، قدرت سياسی را تصاحب کنند و سياست پيش تازانه روسها را تقويت نمايند.

    به اين ترتيب جايگزينی جناح سياسی روحانيت و مراجع تقليد شيعه در قالب جمهوری اسلامی و ولايت فقيه بجای رژيم سلطنتی در ايران با طرح استراتيژيک جهان غرب (اروپا و ايالات متحده امريکا) مبنی بر ايجاد ديوار مستحکم اسلامی در مقابل جلوروی پکت ورشو همآهنگی لازم داشت.

    به اين صورت حکومت استبدادی مذهبی در ايران فرصت ثبات و استقرار پيدانمود و جنگ عراق و ايران از يکسو جوّ جهاد و شهادت طلبی را درين کشور داغ و آتشين ساخت و از سوی ديگر پايگاه احتمالی روسيه شوروی در عراق را بسی تضعيف نمود و دولت عراق در زير فشارهای جنگ به جانب غرب تمايل پيداکرد.

    در پاکستان حکومت نظامی جنرال ضياالحق ثبات داخلی و مقبوليت بين المللی پيداکرد. جريانات اسلامی تندرو و افراطی درپاکستان رشد و توسعه يافتند.

    سيل کمکهای مالی و تسليحاتی امريکا ، اروپا و کشورهای عرب به خصوص عربستان سعودی به سوی اين کشور سرازير گرديد. هرقدر افغانستان در دوزخ جنگ و در آتش رقابتهای قطبين مسلط جهانی خاک و خاکستر ميشد ، پاکستان بيشتر نفع ميبرد و زيادتر مورد حمايت رقيبان روسيه شوروی واقع ميگرديد.

    موضوع جهاد درکشمير را شعله ور تر ساختند و پاکستان به محل آموزش، تجهيز و قوماندهی افراطيون مذهبی درمنطقه تبديل شد.

    در حوزه ممالک عربی حکومتهای تندرو اسلامی حمايه و تقويه گرديدند و حکومت استبدادی، متعصب و وهابی آل سعود در عربستان سعودی بيشتر از همه تقويت شد. در فلسطين و لبنان جناحهای تندرو مذهبی رشد يافتند و رقابت جناحهای ملی، ديموکرات و ميانه رو با افراطگرائی مذهبی ابعاد تازه ای بخود گرفت و اين، اوضاع منطقه را روز بروز پيچيده تر نمود.

    در فضا و بستر شرايط و موقعيت پديدآمده، جريانات، احزاب، جناحها و شبکه های تندرو، افراطی و سنتی با استفاده از کمکهای سرسام آور مالی و تسليحاتی امريکا، اروپا و کشورهای عرب در سطح بسيار وسيعی تبارز نموده و بروی صحنه آمدند.

    از طرف ديگر ميدان رشد و انکشاف برای جريانات، حرکتها و نهادهای ملی، ديموکرات و تجدّد طلب از يکجانب و اسلاميون متعادل و اصلاح طلب از جانب ديگر بسی محدود و تنگ گرديد.

    فضای عمومی پاکستان، ايران و صف وسيع جهاد و مقاومت ضد روسی پر از شعارهای افراطی، خشن، تعصب آميز و جنگ افروزانه شد. به اين سان موانع سنگينی در مقابل صلح، امنيت، اصلاحات و ترقی جوامع اسلامی بوجود آمد و فرصتهای بس طلائی از کف اين جوامع ربوده شد.
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    ماهيت افراطگرائي وراه حل بنيادي بحران افغانستان Empty رد: ماهيت افراطگرائي وراه حل بنيادي بحران افغانستان

    پست  admin السبت 29 نوفمبر 2008 - 6:12

    ادامه دارد

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون السبت 27 أبريل 2024 - 21:40 ميباشد