پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    به کمسيون تدارک اجلاس نيروهاي دموکرات وچپ در اروپا

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20080617

    به کمسيون تدارک اجلاس نيروهاي دموکرات وچپ در اروپا Empty به کمسيون تدارک اجلاس نيروهاي دموکرات وچپ در اروپا

    پست  admin

    ضیا بهاری

    به کمسیون تدارک اجلاس نیروهای دموکرات وچپ در اروپا

    دوستان گرانقدر!

    به کمسيون تدارک اجلاس نيروهاي دموکرات وچپ در اروپا Ziya_Behaderiاولتر از همه اجلاس بزرگی را که به تاریخ 19 اپریل سال روان از طرف احزاب و سازمان ها و بعضی از شخصیت های مستقل سیاسی در شهرآیند هوفن هالند برگزارشده بود ، به برگزار کنندگان وسازمان دهندگان این محفل باشکوه وبشما سروران عزیزو همه نیروهای ترقی خواه وعدالت پسند از صمیم قلب تبریک و تهنیت عرض نموده وموفقیت های مزید تان را در راه وحدت ویک پارچگی قوت های ملی وآزادی خواه از خداوند بی نیاز تمنا دارم . درشرایط که کشورعزیز ما افغانستان وبخش های از جهان در آتش جنگ های تحمیلی می سوزد وسیاست های جدید برای دست یابی به اهداف کهنه ونو استعماری از طرف قدرت های دهشت افگن بین المللی ومنطقوی ، بخاطر جنگ افروزی و تسلط کامل بر مناطق غنی کشور های دارای ساختار های ضعیف سیاسی وفاقد حکومت ها وسیستم های معقول مردمی در گوشه گوشه جهان بخصوص منطقه به پیش برده می شود این رویداد تاریخی را یک گام مثبت و سازنده در راه تحقق آرمان های بزرگی انسانی و صلح وعدالت اجتماعی دانسته امیدوارم این روند آغازی خوبی برای اتحاد وهمبستگی نهضت ملی وتجدد خواه در کشور باشد تا دریک اتحاد بزرگتر بتوانند در آینده نزدیک یک جبهه دمکراتیک ملی ضد استعماری ـ ضد ترورو دهشت افگنی ـ ضد اندیشه های قرون وستایی وطالبانی را سازمان دهند.

    هم دیاران عزیز!

    من که به صفت یکی از راه روان گذرگاه پر خم وپیچ نهضت روشنگری وعضوی از جمعیت اندیشه ها وتفکرات روشن مردمی دراین جمع آمد بزرگ دعوت شده بودم ، متاسفانه نتوانستم اشتراک نمایم تا مسایل مطرح شده درین جلسه را از نزدیک دنبال می نمودم . خوشبختانه بعد از ختم همایش هوفن ، کمیته های مسؤل احزاب وسازمان های سیاسی وشماری ازشخصیت های مستقل سیاسی طی گزارشات مفصل پیشنهادات ورهنمودهای ارزشمندی را با یک سری از انتقادات دوستانه مطرح نمودند که در راستای برنامه ریزی وتدوین خطوط اساسی تشکل آینده نهضت روشن گری در خوراندیشه و تأمل بوده وهم خالی از مفاد نخواهد بود . اینجانب نیز بعد ازمطالعه وبررسی مقالات ومضامین مطرح شده از جانب نماینده های احزاب وشخصیت های سیاسی به این خلاصه آمدم تا مختصراً چند نکته را خدمت کمیته های تدارک اجلاس نیرو های ملی ، دمکرات وآزادی خواه دراروپا ارایه بدارم ، امید مورد توجه دوستان قرار گیرد.

    با وجود آنکه چپ وراست دو واقعیت انکار ناپذیر حیات سیاسی جامعه ما را تشکیل میدهند ، شکست و اشتباهات آنها نیز دو تجربه بزرگ سیاسی بشمار می رود . یکی از دلایل عدم پیروزی نهضت روشنگری در کشور، تقسیم بندی سازمان ها وجریان های سیاسی ، به جناح های اید یولوژیک چپ وراست و بویژه چپ افراطی وراست افراطی بود که متاسفانه زمینه های دسایس و مداخلات بیگانگان را میسر ساخته و ازهمان آغاز در تضاد آشتی ناپذیر در برابرهم قرار گرفته وبه فرمان راهبریت پایگاه های ایدیولوژیک سیاسی نظامی شرق وغرب نهضت را قربانی سیاست های نا سنجیده واشتباهات آگاهانه وغیرآگاهانه خود نمودند. سر انجام بعد از حوادث سال های نود میلادی چپ ترین ها به راست وبرعکس آن تبدیل گردیده حتا بعضی ها در جستجوقبایل گمگشته خود در وادی بی در ودروازه کوهپا یه های هندوکش تا امروز بی مورد سرگردان بوده ودر سردرگمی بسر می برند.

    میخایل گاربچایف اولین وآخرین رییس جمهور اتحاد جماهیر شوروی در سال های هشتاد میلادی گفته بود :

    وقتیکه انسان نمیداند به کدام سمت روان است هیچ بادی هم سفر او نخواهد شد.

    چنانکه او خود به همان بیراهه ای کشانده شد که نه تنها راه خویش گم نمود ، بلکه توفان اعظیمی از آن سوی اقیانوس ها ناگهان به شدت وزیدن گرفت و در نتیجه هم اوهم کشور بزرگ شورا ها وهم اقماراو را زیروزبر نمود که هیچ آثاری از آن امپراتوری بزرگ بجای نگذاشت. با دریغ ودرد این توفان تباه کن در میهن ما به چنان گرد باد سیاه وغبار آلود بدل گشت که در آسمان نیلگون سرزمین خورشید ، دیگرخورشید را نمی توان دید وما در درنور مهتاب بزر خویش میکوبیم .

    به سخن زیبای عایشه درانی شاعره شیرین کلام :
    شفق را لاله گون دیدم نماز شام درگردون مگر خورشید را کشته که دارد دامن پرخون


    به یقین کامل یکی از دلایل شکست جنبش روشنگری و آزادی خواهی در افغانستان ، فقدان یک دکتورین مشخص سیاسی ونظامی با تحلیل واقعبینانه از شرایط مشخص جامعه سنتی افغانستان ودر نهایت تقسیم بندی روشنفکران به جناح های ایدیولوژیکی چپ وراست بود که زیاد ترین وقت گران بهای خویش را علیه همدیگرو مخالفین خویش صرف نمود اند و نه بخاطر آرمان های بزرگ مردمی وتشکیل یک دولت واقعیأ ملی دموکرات و آزاد ، که محور اصلی خطوط اساسی برنامه های کاری این سازمان ها را تشکیل می داد.

    در اثر جنگ های تحمیلی تمام شالوده های نظام سیاسی واجتماعی واقتصادی از هم پاشیده واحزاب وجریان های سیاسی به جزایر خورد و کوچک تجزیه گردیده اند وامکانات لازمی برای تمرکز یک تفکر واندیشه واحد سیاسی وجود ندارد. چگونه میتوان حلقات سیاسی را که با اندیشه ها وطرح های مختلف ، نظام سیاسی آینده افغانستان را ( از فدرالیزم گرفته تا نظام پارلمانی و ریاستی و دولت مرکزی قوی در نظر دارند) در یک حزب سیاسی جمع آورد ؟ در جامعه قبیلوی ونیمه قبیلوی افغانستان با سنت های قرون وسطی واندیشه های طالبانی ، فاشستی وناسیونالیستی .... چگونه می توان یک حزب سیاسی مترقی را اساس گذاشت؟ ما از بیرون تصمیم می گیریم در داخل واقعیت ها طور دیگریست در آن جا مردم آب را به اصطلاح « پف کرده می نوشند» همین جا درداخل جلسه بودند دسته های که یکی حکومت آغای کرزی را تأیید میکند دیگری از طالبان و آغای حکمت یار دفاع میکند وگروه های هم از استاد ربانی ، جنرال دوستم وآغای خلیلی . ما تا وقتی که دوستان ودشمنان مردم را درست نشناسیم هرگز موفق نخواهیم شد افغانستان را از این ورطه بحرانی نجات دهیم.

    به نظر من احزاب سیاسی محصول جوامع پیشرفته صنعتی است که در آن کشورها اول «منشوربزرگ» بوجود ، جنبش های جوانان بوجود آمد بعد انقلاب صنعتی براه انداخته شد بعد طبقه کارگر بوجود آمد ، اتحادیه های گارگری وصنفی و سازمان زنان بوجود آمد در یک کلام اخلاق سیاسی که متضمین پیشبرد فرهنگ سیاسی و اندیشه های مردمی بخاطرارتقا سطح آگاهی سیاسی جامعه باشد نضج یافت و بالاخره حلقات وسازمان های مختلف پراگنده روشنفکری جمع آمده احزاب بزرگ سیاسی را به شکل امروزی آن تأسیس نمودند . بنأ در حال حاضرایجاد یک حزب بزرگ سیاسی با قاعده های وسیع مردمی کاریست بس دشواروامکان ناپذیر.

    خوشبختانه با وجود این همه مشکلات زمینه های بهتری برای اتحاد وهمبستگی نیروهای(واقعأ مردمی ) ووطن پرست وشخصیت های مستقل ملی در یک جبهه واحد مساعد گردیده وهم از جانبی مردم بیش از هر زمانی به وحدت ویک پارچگی ، به صلح وآرامی به ترقی وپیشرفت نیاز بیشتر احساس می کنند واز جنگ کاملن نفرت دارند وآماده هر نوع همکاری با نیروهای صلح طلب وتجدد خواه می باشند.

    مگر یک نکته را نباید فراموش کرد که اگر ما تنها به چکیده از احزاب وسازمان های دست چپی و دست راستی ویا میانه اتکأ کنیم باز هم اشتباهات گذشته را تکرارکرده ایم افزون با آن با این عمل بخش بزرگی از نیروها وقوت های تجدد طلب وآزادی خواه کشور را نه تنها از جنبش تجرید نموده ایم که حتا ، به مخالفین نهضت تبدیل می سازیم این در حالیست که تاریک اندیشان در کشور تا گلو مسلح بوده وهر روزیک حادثه خلق می کنند . ما هرگز قادر نخواهیم بود افغانستان را با احداث راه های یک طرفه آباد بسازیم ! در صفوف تنظیم ها وسازمان های جهادی انسان های باشرف ، وطن دوست وآزادی خواه زیاد است ، البته حساب آنهای که دست ودامان شان با خون مردم آزاده افغانستان آلوده است ، از این قاعده مثتثنا است . پس برای اینکه تمام نیروهای ملی وطن پرست وآزادی خواه از میان همه طیف ها و اقشارمختلف جامعه روشنفکری با اندیشه های سالم مردمی بتوانند حضور خود را در یک تشکل وسیعی میهنی دریابند ؛ یگانه راه ، تشکیل یک جبهه مستحکم متحد ملی است ، این کمبودی بیش از هر زمانی شدیدأ احساس میگردد. (طرح جبهه با قاعده های وسیع مردمی برای اولین بار در سال های چهل خورشیدی توسط زنده یاد محمد طاهر بدخشی مطرح شده بود که این اندیشه تا هنوزدرمیان همباوران وهم فکران آن مرحوم وجمع کثیری از نخبگان سیاسی و فرهنگیان به قوت خود باقیست.)

    البته شایان ذکر است که در جریان سه دهه اخیر ایتلاف ها واتحاد های متعدد از لایه ها واقشار مختلف روشنفکری و از طیف های گوناگون تنظیمی درداخل وخارج کشور بوجود آمده بود که چندان دوامی نداشته وهم نتیجه مطلوبی بجا نگذاشته اند . از جمله ایتلاف ها وجبهات ذیل را می توان نام برد :

    جبهه متحد زمان مرحوم ببرک کارمل ، جبهه ملی پدر وطن مرحوم داکتر نجیب ، ایتلاف دولت موقت مجاهدین در پاکستان ، ایتلاف شمال ، دولت ایتلافی آغای کرزی ، وجبهه متحد ملی آقایان استاد ربانی علومی وگلاب زوی . با تاسف که دراکثر این ایتلاف ها یکی ازاحزاب سیاسی نقش محوری داشته ودیگران دنباله روآن بوده اند علاوه بر آن در میان ، بعضی از گروهک ها وحلقات معین به اساس مصلحت ها ، بازاریابی ها ، دادوستد های تنظیمی وگاه گاهی هم قومی راه یافته اند که فقط بخاطربدست آوردن چوکی ومقام و تحکیم پایه های حزبی ویا سازمانی خود به این ایتلاف ها رو آورده اند ، که هدف دیگری نداشته اند.

    پس جبهه ای که در نظراست ، باید کاملن از عناصر مخیل ، مخبر، جاسوس ومزدور همسایه ها وبیگانگان مبرا باشد وشایستگی آنرا داشته باشد تا یک اپوزسیون فعال وقوی را در برابر دولت داران فاسد و بیگانه پرست وتفرقه انداز سازمان داده و رهبری کند ، نه با چانه زدن ها ، خرید وفروش چوکی های دولتی ومنفعت های شخصی رهبران.
    نه هر که چهره برافروخت دلبری داند نه هرکه آیینه سازد سکندری داند
    نه هر که طرف کله کج نهاد وتند نشست کلاه داری و آیین سروری داند
    تو بندگی چو گدایان بشرط مزد مکن که دوست خود روش بنده پروری داند


    به قد وچهره هرآن کس که شاه خوبان شد جهان بگیرد اگرداد گستری داند

    انسان های آگاه ، کار فهم ، صادق وطن دوست درهر ده وقریه ـ شهروروستا های افغانستان بی صبرانه درانتظارایجاد یک جبهه بزرگ فرا قومی بسر می برند که تضمین کننده وحدت و یک پارچگی همه اقوام وملیت های رنجدیده کشور باشد تا میهن عزیزمان را از این بدبختی ها نجات دهد.

    بگذار صد حزب سیاسی ایجاد شود« صد مکتب باهم رقابت کند» اما اندیشه های سالمی مردمی باشد ، تا قلب های شکسته صادق انسانی را باهم پیوند دهد.
    پیروز وسربلند باد پرچم داران آزادی وعدالت اجتماعی .
    ضیا بهاری 1.05.2008 آلمان
    منبع اصلی : سایت کوفی
    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    لا يوجد حالياً أي تعليق

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون السبت 27 أبريل 2024 - 10:49 ميباشد