پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    پرشور و آسيابان

    avatar
    خاکستر
    Admin

    تعداد پستها : 5
    Registration date : 2007-06-21
    20070623

    پرشور و آسيابان Empty پرشور و آسيابان

    پست  خاکستر


    در پاسخ جناب آسیابان
    سایت مشعل
    گذری از کو چه های پر از لای ولوش



    اشارتهای آبرو

    چند نکته
    1:
    شما جناب آسیابان ، در پی سنجش و جدا کردن سره از نا سره نیستید ، تفکر نفی اصول ایجاد به عنوان یک امر مستمر مدار فرمایشات شماست . شما نفی دګران را به قصد مطرح کردن خود،با حاجب و پیکان نا مناسب ،وسیله ارجاع قرار داده اید.وقتی برای پرشور خطاب « بی خرد و دامن بالا کشیدن » را ردیف میکنید ،این جولان واین ناورد را چګونه وصف کنم ،به ویژه آنکه پر شوررا توصیه کرده اید « کتاب بخواند و بیاموزد» و «با باری از فرهنګ در نشست ها تشریف بیاورد». شما خود مګر آموخته اید؟

    2:
    میتوانم بپرسم مګر خود درست نوشته اید؟

    در دستور زبان نخست صفت را می آورند و پس از آن عمل اضافه را انجام می دهند ،امی شما بر عکس آن نخست عمل اضافه را آورده اید و بعد صفت را.
    شما در جملات تان فرق ګذاره و نهاد را مغالطه کرده اید. و نیز آن افسانه کذایی کوده کی شما ،ریطی به بحث جدی ندارد ،بدبینی مفرط و نوع ناخوشنودی نا همایون ،در دید شما استیلا دارد .

    ۳:
    تنمادارم در بذل شما ذل امتناع سایه نیفګند ،تا پر شور شوریده حال ماباز هدف قرار نګیرد.آن مرد، دل پالوده اختیار دارد
    لهو ودشنام را نمی شناسد ،دل در ګرو ګذشته و ګذشته ګان دارد ،نه آزمند و در پی طمع و نه خلعت پوش و برج عاج نشین.
    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    avatar

    پست الثلاثاء 26 يونيو 2007 - 4:27  admin

    از داکتر حمید الله آسیا بان
    یک تیر ودو فاخته:
    نخست با پوزش فراوان از گردانندگان وخوانندگان سایت های افغانستان نیوز وپر جلایش پندار، که با راه اندازی پرسش وپاسخ نا بجا ونا متناسب این مبحث روزنه های شما را گرد آلود میسازم.وبادرود وسلام های نیک خدمت رفیق گرانقدر جلیل پرشور وآغای خاکستر!
    اما بعد:
    با درد ودریغ که جناب رفیق پرشور ، از خامهء اینجانب برداشت نا همگون ، نابجا ونا روا داشته اند .با کمال ادب و احترام خدمت شان عرض میدارم ، که در جهان کنونی ازادی اندیشه وبرداشت از مسایل سیاسی، حق طبیعی هر انسان این کرهء خاکی است . هم من وهم شما ، دو برداشت گوناگون از آنچه که ، در کنفرانس اروپایی نهضت فراگیردموکراسی وترقی افغانستان پی افگنده شد داریم . این حق طبیعی شما است ، که آنرا بنویسید ودر نشرات گروهی به چاپ برسانید . واجازه بدهید که ، من هم در این مورد بیاندیشم وآنرا در رسانه های گروهی با زتاب دهم .
    در خامهء اینجانب نه آگاهانه ونه نا آگاهانه بر شخصیت شما تازش صورت نگرفته است . اگر زحمت نمی شود آنرا یکبار دیگر مرور نمائید . اما من حق دارم بر برداشت های نشر شده انگشت انتقاد بگذارم وآنرا بررسی وکاوش کنم . بادرد ودریغ که شما نه بالای نوشته اینجانب آسیابان بلکه به شخصیت شخصی که آسیابا ن نیست تا خته اید. ای کاش شما یکبار دیگر ببینبد وبنویسید که کجای نگارش اینجانب واندیشهء بازتاب شده در آن نارسا وناروا است .
    گفتنی میدانم که تا ابر های مکدر برداشت شمارا بربایم وذهن آغشته به تنفر شما راجلایش بدهم . من در میان تمام سازمانهای جدا شده از پیکر حزب محبوب ما وطن، نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان را اگاهانه وداوطلبانه گزیده ام نه به دستور کسی زیرا:
    1- نهضت فراگیر، نخستین سازمان سیاسی است ، که برنامه واساسنامهء آن پس از بررسی نزدیک به چهار سال ونظر خواهی همه جانبه به شگوفه نشست.
    2- نهضت فراگیر نخستین سازمان سیاسی است ، که در رآس آن طراحان آن نی، بلکه شخصیت های فرهیخته و باورمند دگر گزیده شده اند. برخلاف سایر سازمان ها که طراحان آنها فردی وبرای خود سازمان افریده اند وخودرا در رآس آن ها گماشته اند.
    3- به مقام انسان و آزادی های فردی به دیدهء قدر نگریسته وآنرا هدف مبارزه وفعالیت اجتماعی خود قرار داده است .
    4- نهضت فراگیر، نخستین سازمان سیاسی است که کادر های رهبری سازمانها وواحد اولیه وبالایی آن از طریق رآی گیری سری ومستقیم گزیده شده اند نه بنا بر تصمیم مقامات رهبری .
    5- سازمان فراگیر ، به دموکراسی واقعی نه لفظی باورمند است ودموکراتیزه کردن حیات اجتماعی را در همه امور از وظایف اساسی خود میداند .
    6- در ترکیب نهضت فراگیر ، نه تنها اکثریت اعضای بیروی سیاسی ، کمیته مرکزی وکادر های رهبری حزب محبوب ما بلکه متحدین سیاسی ما و سایر نیروهای چپ ودموکراتیک داوطلبانه سهم گرفته اند .
    7- پایه گزاری نهضت فراگیر، گامیست بسوی کنگره واحد ویکپارچه همه نیروهای چپ ودموکراتیک. براین بنا ، من آگاهانه، شعوری وباخرد فروزنده آنرا گزیده ام ، نه به دستور کسی ، که شما رقم کرده اید . آنچه را که نوشته ام کار فردی خودم است واز کسی دستور نگرفته ام . همین وبس.
    واما در مورد نوشتهء بی سر وپای اقای خاکستر:
    با کمال پوزش از شخصیت ایشان؛ هدف من فقط نوشتهء است ، که زیر عنوان(در پاسخ جناب آسیابان) در سایت افغانستان نیوز بنشر رسیده است .
    1- در بند (1) آمده است :
    «اصول ایجاد به عنوان جناب آسیابان» ... اگر جمله را بررسی کنیم چنین میشود :
    اصول: یک واژهء عربی است مفرد آن (ا- ص – ل) ثلاثی مجرد که در زبان دری به معنی بیخ ، بن ها و پایه هر دانشی را گویند که آن دانش بر آن استوار است به گفتاورد فرخی:
    من سخن یافه ومحال نگویم این سخن من قانون دارد واصول
    ویا سعدی گوید :
    بگفتا ای صنادید شرع رسول به ابلاغ تنزیل وفقه واصول
    ایجاد: این واژه نیز عربی است که در زبان دری به معنی آفریدن وهست کردن را گویند . مولانا گوید:
    این طلب در ما هم ایجاد تست رستن از بیداد یارب دادتست.
    اگر جملهء بالای را به دری بگردان کنیم چنین میشود : (بیخ وبنیاد دانشی که افریده شده به ادرس اسیابان) .
    دوست گرامی! من دانشی را پایه گزاری نکرده ام ویا اینکه شما کاربرد واژه ها را درست متوجه نشده اید.
    ادامهء جملهء بعدی:
    «...با حاجب وپیکان یک امر مستمرمدار فرمایشات شماست.»والله اعلم بمراده
    ویا این جمله را ببینید:
    « شما خودم کرآموخته اید ؟ بخواند وبیاموزد ویا باری از فر هن گ در نشست ها تشریف.»
    در بند دوم چنین آمده است:
    « میتوانم بپرسم م کر خود درست نوشته اید؟ را انجام می دهند، ا می شما برعکس نخست صفت را می آورند وپس از آن عمل اضافه در دستور زبان . آن نخست عمل اضافه را آورده اید وبعد صفت را
    مغالطه کرده اید . ونیز آن افسانه کذا یی کوده کی شما ، ربطی به را فرق کذاره ونهاد شما در جملات تان ندارد ، بدبینی مفرط ونوع نا خوشنودی نا همایون ، در دید شما استیلا دارد بحث جدی.»
    او برادر! از خدا وایه کن این چی نوع زبان است که شما اختراع کرده اید. « عمل اضافه » چیست؟
    « نخست صفت را میآورند » این چی معنی دارد؟ « فرق گذاره(گزاره) ونهاد» چی معنی میدهد اگر هدف شما گزاره ونهاد در جمله است . نهاد، قسمتی از جمله را گویند که در بارهء آن خبر میدهیم وگزاره خبریست که در بارهء نهاد گفته میشود . در این جمله
    « ستر جنرال محمد نبی عظیمی رومان سایه های هول را در سال 1379خورشیدی نوشت» در این جمله ستر جنرال محمد نبی عظیمی ( نهاد) و رومان سایه های هول را درسال 1379خورشیدی نوشت ( گزاره) است.
    این انتقاد های شما به نوشتهء من چی ربطی دارد. در کجا( گزاره ونهاد) رعایت نشده است . «کوده کی » هم نادرست است ودرست آن( کود کی) است. این بود بخشی از آنچه شما نوشته اید .
    واما در باره آنچه که شما آنرا توهین به رفیق پر شور پنداشته اید . به پندار شما:
    « وقتی برای پرشور خطاب « بی خرد ودامن بالا کشیدن » را ردیف نا مناسب وسیله ارجاع قرار کرده اید .».
    دوست گرانقدر خاکستر ! نخست اینکه شما هم یکبار بدون تندی وعجله خامهء اینجانب را ملاحظه فرمائید ودرست ببینید که من به رفیق پر شور خطاب کرده ام ویا بشکل عام اصطلاح (هر با خرد وبی خردی میداند) را بکار برده ام .
    دوم اینکه ( اصطلاح دامن بالا کردن ) از دید گاه شما که هنوز در قلمرو ادبیات گذشته کمتر توجه کرده اید معنی نادرستی دارد ولی از دیدگاه قران که در قصهء بلقیس ذکر شده :« وفرمود که صحن را اآینه فرش کنید . وچون بلقیس داخل شود به گمان اینکه آب است دامن بال کند .» ویا دردفتر چهارم مثنوی قصهء بلقیس دامن بالا کردن به معنی به نمایش گذاشتن زیبایی و افشاء کردن راز ها است . نه آنچه که شما از آن برداشت کرده اید . ارزو دارم هم شما وهم رفیق گرانقدر پر شور یکبار دیگر آنچه را که من نوشته ام وآنچه را که شما نوشته اید با هم مقایسه کنید وببینید که کی به کی توهین کرده است . بادرود های رفیقانه .داکتر آسیابان .

    avatar

    پست الأربعاء 27 يونيو 2007 - 5:37  خاکستر

    ]عزیز خواننده ،ناګزیری این پاسخ ګویی دریابید ،ورنه من میدانم و شما که ، حدیث زلیخا ناګفته میماند.[/


    درود بر شما جناب آسیابان ،در امان خدا باشید.


    ـــ نخست آنکه ،نبشته ای من در سایت افغانستان نیوز هرګز چاپ نګردیده است ،چنانکه شما تذکر داده اید.
    ـــ نقل نیشته ای مرا ،سهوا یا به عمد ،نیمه نبشته اید ،که ګله مندم.
    ـــخالی از مفاد نخواهد بود اګر تذکر دهم ،منظور از جمله بالا :
    تفکر نفی اصول ایجاد به عنوان یک امر مستمر مدار فرمایشات شماست.
    چه میتواند غیر از این باشد که،شیوه اندیشیدن شما ،مانعی است در برابر آنانکه ،زایشکر اند و ایجاد را ،پرسش را،شک کردن را،تحقیق صرفا تجریی را،اصل پذیرفته شده ای ،جامعه دموکراتیک پنداشته اند،
    ـــ دامن بالا کردن معنی بیشتری ندارد حتا در افسانه بلقیس ،جز تن به رسوایی دادن و نوعی بیرون فکنی و خویشتن را رسوا کردن .شما مګر افاده ای غیر از این را در نظر داشتید؟
    ـــ نبشته اید که من ګفته ام:
    « وقتی برای پرشور خطاب « بی خرد ودامن بالا کشیدن » را ردیف نا مناسب وسیله ارجاع قرار کرده اید .».

    آی ! سردار من ،چنان ننوشته ام ،چنین نوشته ام:

    وقتی برای پرشور خطاب « بی خرد و دامن بالا کشیدن » را ردیف میکنید ،این جولان واین ناورد را چګونه وصف کنم.
    نبشته اید که نبشته ام:
    ونیز آن افسانه کذا یی کوده کی شما ، ربطی به را فرق کذاره ونهاد شما در جملات تان ندارد .
    نه سردار من ،چنان ننوشته ام ،چنین نوشته ام:

    و نیز آن افسانه کذایی کوده کی شما ،ریطی به بحث جدی ندارد .


    میبینید ؟ آیا پاسخی دګری باید بنویسم ، جناب طراز شرع ،خودشیفته و مقرر مصالح ادبیات ؟


    فکر میکنم که نه .

    و اما :

    تذکرعدم مراعات ګذاره و نهادیا به زبان دیګر مبتدا و خبر ،بیشتر به قصد آن بود که ،دکتر ادبیات نیز میتواند اشتباه کند،پرشور و من نیز ،که سر در آخور طبیبان کرده بودم.

    من نمیدانم که ،با نوشتن ارضای نیاز، در شما ، مطرح است با قصد اصلاح ګری ؟
    مګر ظاهرا پیداست که :
    اوراد و اذکار شما ،نه سیاست است ،نه شناخت تشریعی و تعقلی و نه ارشاد مریدین. همین و بس ،جانبداری و هواخواهی است ،تکیه بر هیچ و ګریز از واقعیت ،و نقد ساختاری.شما د ر پی ویرانګری هستید ،و در ایذا و تحقیر دست بلند دارید.


    ودر آخر:



    او سپهر و من کف پا

    او کجا
    و من کجا ؟


    خاکستر
    [/size][/size]

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الجمعة 26 أبريل 2024 - 18:20 ميباشد