محمد قاسم هاشمی
Rétention de sûreté
"حبس ایمنی" یا پرکاری خلای مجازات اعدام
"حبس ایمنی" یا پرکاری خلای مجازات اعدام
آیا جمهوری فرانسه از پرنسیپ های حقوق بشر عدول ورزیده است؟
حکومت جمهوری فرانسه اخیراٌ طرح قانون جنجال برانګیزی را تحت عنوان "حبس ایمنی" به پارلمان آن کشور پیشنهاد و راي آنرا دریافت نمود.
مطابق به این قانون، آنعده مجرمین جانی ایکه پس از سپری نمودن مدت حبس خویش خطرناک تلقی شوند، به این مفهوم که امکان ارتکاب مجدد توسط آنها متصور باشد، پس از اخذ نظر هیات مؤظف، حبس آنها تمدید میشود.
بدینترتیب این قانون شامل حال آنعده از جنایتکارانی میشود که قبلاٌ مجازات اعدام در مورد آنها مطالبه میګردید. تصویب این قانون نه تنها بر مجازات اعدام منحیث یک ضرورت مهر صحه میګذارد؛ بلکه خود بر پرنسپ های منعکسه در اعلامیهء جهانی حقوق بشر صدمه وارد نموه و آصول و پرنسیپ های پذیرفته شده بین المللی در عرصهء حقوق و مجازات را زیر پا میګذارد.
اګر قرار بر این باشد که هرآنچه کشور های غربی به آن مبادرت میورزند عین حقیقت است و سایرین مکلف اند تا آنرا سرمشق قرار داده و از آن پیروی نمایند، حرفی نیست؛ ولی هرګاه چنین الزامی مطرح نیست، هر فرد و یا ګروهی از افراد حق دارند تا، متکی به اصل فلسفی "حق جز یکی نمیتواند باشد"، در مورد صحت و یا عدم صحت یکی از موضوعاتیکه یکی مناقض آندیګر است سؤالاتی را طرح نمایند.
هرګاه الغای مجازات اعدام خود اشتباه بوده باشد، این اشتباه حیثیت خشت اول را خواهد داشت که هر تلاش بعدی نخواهد توانست اشتباهء خشت اولی را جبران نماید و بدینګونه تا به ثریا مرتکب اشباه خواهیم شد.
برای تثبیت صحت و یا عدم صحت تصمیم آخذه مبنی بر لغو مجازات اعدام باید تاریخچه الغای مجازات اعدام را توام با استدلالاتیکه جهت ضرورت لغو مجازات اعدام ارائه میګردید، مطالعه نمود:
مسالهء اعدام تا سالهای ۱۹۷۰ میلادی به خصوص در زمان انقلاب کبیر فرانسه، اواسط فرن ۱۹ و اوایل قرن نزده از جمله مسایل مورد بحث و شدیداٌ حساسیت برانګیز بود.
منبع مباحثات
مسالهء الغای مجازات اعدام برای اولین بار در عصر انقلاب کبیر فرانسه توسط دانشمند ایتالوی بنام "سزار بیکاریا" در کتاب معروفش تحت عنوان "جرایم و مجازات" که مخفیانه در ۱۷۶۴انتشار یافت، مطرح شد. این کتاب مورد علاقهء دانشمندان عصر انقلاب کبیر فرانسه جون دیدرو و دالامیر قرار ګرفته و ولتر در سال ۱۷۶۶ تفصیلات و توضیحاتی را در رابطه به جرایم و مجازات منتشر نمود.
بیکاریا در طرح خویش بر ارزش استدلال و بشردوستی اصرار داشت "بخاطر اینکه هیچ مجازاتی عمل خشونت آمیزی فرد و یا افرادی علیهء یک فرد نباشد، باید حتماٌ علنی، سریع، تا حد ممکن ملایم، متناسب با جرم مرتکبه و پیشبینی شده در قانون باشد". او میپرسد: "انسانها به اساس کدام حق بخود اجازه میدهند تا همنوع خویش را بکشند؟ واضح است این آن حقی نیست که قوانین و حاکمیت بر آن استوار است".
او در ارزیابیهای خود مجازات اعدام را حق ندانسته میافزاید: "اګر بتوانم عدم ضرورت و عدم مفیدیت این نوع مجازات را ثابت نمایم، موفقیتی را نصیب جامعهء بشری نموده ام".
او در نهایت به این نتیجه میرسد که با در نظرداشت اینکه "تجارب قرون" مبین آنست که "هیچګاهی آخرین مجازات نتوانسته است انسان مصمم را از تصمیمش بخاطر تخریب اجتماع منصرف کند" در فضای صلح و قانونیت هیچ نظامی ضرورت ندارد تا به مجازات اعدام متوسل شود.
اما الغای رسمی وعملی مجازات اعدام توسط حکومات مدت زمان طولانی ایرا دربر ګرفت.
کشور های امریکای مرکزی و جنوبی :
۱ ونیزویلا در سال ۱۸۶۳
۲ کوستاریکا در سال ۱۸۷۷
۳ پاناما در سال ۱۹۰۳
۴ اکواتور در سال ۱۹۰۶
اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الجمعة 4 أبريل 2008 - 5:07 ، و در مجموع 5 بار ويرايش شده است.