محمد همایون سرخابی
از لندن 8 دسمبر 2008
بریتانیای کبیر که در گذشته یکی از بزرگترین قدرت های استعماری جهان به شمار میرفت و آفتاب در قلمرو متصرفاتش غروب نمیکرد ، جهت حفظ منافع آزمندانه استعماری اش کشور حائلی را در منطقه طراحی و به وجود آورد تا مانع تحقق اهداف توسعه طلبانه و استعماری رقیب دیرینه اش روسیه تزاری به آب های گرم سر زمین افسانوی هندوستان گردد و سخاوتمندانه این کشور را با حدود جغرافیائی کنونی آن افغانستان نام نهادند .
اما این کشور نو بنیاد و باشندگان دلیر و صبور آن علاوه بر تفاوت های کلی ایتینکی و گذشته های متفاوت مدنی ، فرهنگی و تاریخی ، طی یکی دو قرن اخیر اجبارآ با زشتی ها در کنار هم زندگی نموده و غم نامه های سیاه و تلخی که از سینه به سینه انتقال یافته است گواه روشن این ادعا است . سلاطین مستبد قبیله سالار که همیشه به حمایت و نیروی اجنبی ها به سریر قدرت در این کشور تکیه زده اند ، بنابر خصلت عقب مانده فرهنگی و تمایلات زشت و نا سالم بدوی قبیلوی جهت حفظ منافع حاکمیت اشرافی و خانواده گی خود همیش از انجام ظلم و بی عدالتی های ممکنه بر ضد اقلیت های ملی و مذهبی کار گرفته و آنها را از همه حقوق و امتیازات طبیعی و انسانی شان محروم نموده بودند. که تداوم این حق تلفی ها وبی عدالتی ها به ذات خود یکی از عوامل اصلی باز دارنده ای همبستگی ملی بین اقوام مختلف و تحکیم پایه های وحدت ملی به شمار می آید . اطرافیان و کاسه لیسان افراطی دربار نیز با موضع گیری های جاهلانه و برخورد های غیر انسانی چنان آتش کینه و نفاق را بین تبار های مختلف میهن ما شعله ور نمودند ، که متاسفانه تا کنون نیز بوی گندیده و متعفن تبعیض نژادی و بی عدالتی های آشکار قومی فضای سیاسی کشور را زهرآگین و مسموم نگاه داشته است . سلاطین مستبد و حکمرانان خون خوار که جولانگاه فکری آنها از گام های مواشی شان فراتر نمی رفت و جز فساد و زنبازه گی هدف و آرزوئی دیگر در دل نداشتند ، هرگز در فکر بهبود زندگی بهتر برای مردم و تلاش در جهت رفاه همگانی نبودند و اقلیت های ملی و مذهبی کشور را اسیران جنگی پنداشته و با انجام انواع و اقسام شکنجه های جسمی و روانی ، زور گوئی ها ، حق تلفی ها ، ظلم و بیعدالتی ها چهره زشت و غیر انسانی خود را همواره به نمایش می گذاشتند . مگر حوادث خون بار سه دهه اخیر کشور با همه زشتی ها و نا هنجاری های آن به تداوم حیات ننگین و شالوده زندگی چرکین زمام داران تن پرور قبیله سالار و هواداران فاسد و مفت خوار آن برای ابد و همیش خاتمه بخشید و دروازه های امید را برای تامین عدالت و انسانیت به روی همه مردم رنجدیده کشور ما گشود و فضای زندگی نوین سیاسی برادری و برابر زیستن را برای همه توده های زحمت کش کشور مساعد کرد .
از لندن 8 دسمبر 2008
بریتانیای کبیر که در گذشته یکی از بزرگترین قدرت های استعماری جهان به شمار میرفت و آفتاب در قلمرو متصرفاتش غروب نمیکرد ، جهت حفظ منافع آزمندانه استعماری اش کشور حائلی را در منطقه طراحی و به وجود آورد تا مانع تحقق اهداف توسعه طلبانه و استعماری رقیب دیرینه اش روسیه تزاری به آب های گرم سر زمین افسانوی هندوستان گردد و سخاوتمندانه این کشور را با حدود جغرافیائی کنونی آن افغانستان نام نهادند .
اما این کشور نو بنیاد و باشندگان دلیر و صبور آن علاوه بر تفاوت های کلی ایتینکی و گذشته های متفاوت مدنی ، فرهنگی و تاریخی ، طی یکی دو قرن اخیر اجبارآ با زشتی ها در کنار هم زندگی نموده و غم نامه های سیاه و تلخی که از سینه به سینه انتقال یافته است گواه روشن این ادعا است . سلاطین مستبد قبیله سالار که همیشه به حمایت و نیروی اجنبی ها به سریر قدرت در این کشور تکیه زده اند ، بنابر خصلت عقب مانده فرهنگی و تمایلات زشت و نا سالم بدوی قبیلوی جهت حفظ منافع حاکمیت اشرافی و خانواده گی خود همیش از انجام ظلم و بی عدالتی های ممکنه بر ضد اقلیت های ملی و مذهبی کار گرفته و آنها را از همه حقوق و امتیازات طبیعی و انسانی شان محروم نموده بودند. که تداوم این حق تلفی ها وبی عدالتی ها به ذات خود یکی از عوامل اصلی باز دارنده ای همبستگی ملی بین اقوام مختلف و تحکیم پایه های وحدت ملی به شمار می آید . اطرافیان و کاسه لیسان افراطی دربار نیز با موضع گیری های جاهلانه و برخورد های غیر انسانی چنان آتش کینه و نفاق را بین تبار های مختلف میهن ما شعله ور نمودند ، که متاسفانه تا کنون نیز بوی گندیده و متعفن تبعیض نژادی و بی عدالتی های آشکار قومی فضای سیاسی کشور را زهرآگین و مسموم نگاه داشته است . سلاطین مستبد و حکمرانان خون خوار که جولانگاه فکری آنها از گام های مواشی شان فراتر نمی رفت و جز فساد و زنبازه گی هدف و آرزوئی دیگر در دل نداشتند ، هرگز در فکر بهبود زندگی بهتر برای مردم و تلاش در جهت رفاه همگانی نبودند و اقلیت های ملی و مذهبی کشور را اسیران جنگی پنداشته و با انجام انواع و اقسام شکنجه های جسمی و روانی ، زور گوئی ها ، حق تلفی ها ، ظلم و بیعدالتی ها چهره زشت و غیر انسانی خود را همواره به نمایش می گذاشتند . مگر حوادث خون بار سه دهه اخیر کشور با همه زشتی ها و نا هنجاری های آن به تداوم حیات ننگین و شالوده زندگی چرکین زمام داران تن پرور قبیله سالار و هواداران فاسد و مفت خوار آن برای ابد و همیش خاتمه بخشید و دروازه های امید را برای تامین عدالت و انسانیت به روی همه مردم رنجدیده کشور ما گشود و فضای زندگی نوین سیاسی برادری و برابر زیستن را برای همه توده های زحمت کش کشور مساعد کرد .
اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الإثنين 8 ديسمبر 2008 - 20:28 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.