اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الأحد 7 ديسمبر 2008 - 21:49 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
لوي اختر مو مبارک
admin- Admin
- تعداد پستها : 7126
Registration date : 2007-06-20
- مساهمة رقم 1
لوي اختر مو مبارک
اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الأحد 7 ديسمبر 2008 - 21:49 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
admin- Admin
- تعداد پستها : 7126
Registration date : 2007-06-20
- مساهمة رقم 2
رد: لوي اختر مو مبارک
عیدی
از لعل شکر ریز بده عیدی به عیدم
از آمدن ات خلق بدادند نویدم
گفتند بیایی و مرا چشم به در ماند
عمریست قد ِ خویش بپای تو خمیدم
گوش ِ دل من منتظر دیده یی ناچار
آواز تو نشنیده و روی ِ تو ندیدم
ای ماه رخ سیم بر ِ لاله ی خندان
در چرخ پراز شور فقط عشق گزیدم
گفتند بیایی تو به عید از سر ِ راهی
با عالمی از شوق به کوی تو دویدم
قربانی بکن این سر ما بر سر کویت
گر با سر ِ پُر شور به پای تو رسیدم
دیوانه ی عشق تو ام و باز نگردم
صد طعنه ازین خوب و بد خلق شنیدم
یادم نرود هیچ از آن چوریی دستتت
ز آواز شرنگش شبی از خواب پریدم
در خاتم رویت چه نگینی ز لبت است
گویی به رخ ماه گل سرخ بدیدم
عید است خدا را تو یکی بوسه بیاور
از قلب (همایون ) تو ببین شعر کشیدم
سید همایون شاه عالمی
15 قوس 1387 ه ش
وزیر اکبر خان مینه
کابل - افغانستان
admin- Admin
- تعداد پستها : 7126
Registration date : 2007-06-20
- مساهمة رقم 3
رد: لوي اختر مو مبارک
کشور دل
در کشور ِ دل کعبه ی از عشق بنا کن
چون بلبل ِ عشاق غزل گوی و ندا کن
روح است چو سلطان تو در مملکت جسم
هر خواهش جسمانی به روحانی رها کن
حجاج که لبیک کنان غرق طواف اند
دل کعبه و آئینه ی از لطف ِ خدا کن
میدان مُنا و عرفات است چو حشری
از عشق چنین حشر تو هر روزه بپا کن
از کوه صفا آمده تا مروه چو حاجی
از (هاجر ه ی ) صبر به دل آب بقا کن
از چشمه ی عشاق به لب زمزمی آور
دل خالی ز تزویر هم از چون و چرا کن
از خصلت بد بینی شود دل به غباری
دل جام جهان بین ِ ره ِ صدق و صفا کن
ابراهیم و اسماعیلی در عشق خدا باش
تن گیر و پسر گیر به راهش به فدا کن
بنگر که رسول است چه روشنگر گیتی
از مصحف او نغمه ی عشاق نوا کن
در عشق ِ طواف ِ دل خود حاجی صفت شو
جز عشق ، دلت را ز طلب خواهی جدا کن
عید است و سعید است مبارک به همه باد
یارب ز ره ِ عشق گذر از دل ما کن
در عشق (همایون) شده یی سجده بیاور
دل دور ز هر ذره ی تزویر و ریا کن
سید همایون عالمی
15 قوس 1387 ه ش
وزیر اکبر خان مینه
کابل - افغانستان
در کشور ِ دل کعبه ی از عشق بنا کن
چون بلبل ِ عشاق غزل گوی و ندا کن
روح است چو سلطان تو در مملکت جسم
هر خواهش جسمانی به روحانی رها کن
حجاج که لبیک کنان غرق طواف اند
دل کعبه و آئینه ی از لطف ِ خدا کن
میدان مُنا و عرفات است چو حشری
از عشق چنین حشر تو هر روزه بپا کن
از کوه صفا آمده تا مروه چو حاجی
از (هاجر ه ی ) صبر به دل آب بقا کن
از چشمه ی عشاق به لب زمزمی آور
دل خالی ز تزویر هم از چون و چرا کن
از خصلت بد بینی شود دل به غباری
دل جام جهان بین ِ ره ِ صدق و صفا کن
ابراهیم و اسماعیلی در عشق خدا باش
تن گیر و پسر گیر به راهش به فدا کن
بنگر که رسول است چه روشنگر گیتی
از مصحف او نغمه ی عشاق نوا کن
در عشق ِ طواف ِ دل خود حاجی صفت شو
جز عشق ، دلت را ز طلب خواهی جدا کن
عید است و سعید است مبارک به همه باد
یارب ز ره ِ عشق گذر از دل ما کن
در عشق (همایون) شده یی سجده بیاور
دل دور ز هر ذره ی تزویر و ریا کن
سید همایون عالمی
15 قوس 1387 ه ش
وزیر اکبر خان مینه
کابل - افغانستان
admin- Admin
- تعداد پستها : 7126
Registration date : 2007-06-20
- مساهمة رقم 4
رد: لوي اختر مو مبارک
گریه
اندر دل ِ این کابل ِ ویرانه بگریم
از اشک کنم قافله در خانه بگریم
تا می نگرم طفل ِ یتیمی به غریبی
سودا به دل آورده غریبانه بگریم
تا پیر زنی قصه کند حال ِ پریشان
در هر سخنش دیده به پیمانه بگریم
این سردی چه تلخ است غریبان وطن را
با آتش احساس شکیبا نه بگریم
در قیمت گزاف ذغال و گذر باد
در صندلی ِ سرد صبورانه بگریم
از کوچه ی پُر گِل شده بالا به سر کوه
بر حالت این مردم ، جانانه بگریم
درپینه ی پطلون ِ پسر بچه ی مکتب
در چادر صد پاره ی بی خانه بگریم
تا زاری کند پیش من آید زن ِ بیوه
در قصه ی پر درد چو افسانه بگریم
بر حال پریشان مُچی بر در ِ مسجد
هوشیار شوم گاهی چو دیوانه بگریم
بر گرد و غبار سر ِ آن طفلک معصوم
دستی کشم از مهر شریفانه بگریم
این شعر پراز درد ظریف است (همایون)
تکرار بخوانم که ظریفانه بگریم
سید همایون عالمی
16 قوس 1387 ه ش
وزیر اکبر خان مینه
کابل - افغانستان
اندر دل ِ این کابل ِ ویرانه بگریم
از اشک کنم قافله در خانه بگریم
تا می نگرم طفل ِ یتیمی به غریبی
سودا به دل آورده غریبانه بگریم
تا پیر زنی قصه کند حال ِ پریشان
در هر سخنش دیده به پیمانه بگریم
این سردی چه تلخ است غریبان وطن را
با آتش احساس شکیبا نه بگریم
در قیمت گزاف ذغال و گذر باد
در صندلی ِ سرد صبورانه بگریم
از کوچه ی پُر گِل شده بالا به سر کوه
بر حالت این مردم ، جانانه بگریم
درپینه ی پطلون ِ پسر بچه ی مکتب
در چادر صد پاره ی بی خانه بگریم
تا زاری کند پیش من آید زن ِ بیوه
در قصه ی پر درد چو افسانه بگریم
بر حال پریشان مُچی بر در ِ مسجد
هوشیار شوم گاهی چو دیوانه بگریم
بر گرد و غبار سر ِ آن طفلک معصوم
دستی کشم از مهر شریفانه بگریم
این شعر پراز درد ظریف است (همایون)
تکرار بخوانم که ظریفانه بگریم
سید همایون عالمی
16 قوس 1387 ه ش
وزیر اکبر خان مینه
کابل - افغانستان