هفت سال قبل هنگامي كه ارتش آمريكا به بهانه مبارزه با تروريسم و ايجاد امنيت و عمران و آبادي در افغانستان به اين كشور حمله كرد و دولت مورد نظر خود را در كابل مستقر نمود اگثردا نشمندان افغاني با خوشحالي و افتخار میگفتند : تا 5 سال ديگر افغانستان از حيث عمران و آباداني به جائي خواهد رسيد كه ايران وپاکستان را پشت سر خواهد گذاشت و به يك كشور نمونه در منطقه تبديل خواهد شد. وي اين ادعا را با اتكا به وعده هاي آمريكا مطرح مي كرد و البته كاملا به آنچه ميگفت معتقد بود و آنرا تخلف ناپذير مي دانست .
امروز كه آن 5 سال سپري گشته و 2 سال ديگر نيز بر آن افزوده شده نه تنها چيزي از عمران و آباداني در افغانستان ديده نمي شود بلكه وضعيت از 7 سال قبل نيز وخيم تر است . ناامني در افغانستان كولاك مي كند مشكلات اقتصادي و فقر مردم را به استيصال كشانده توليد و فروش و قاچاق مواد مخدر چند برابر شده دولت هر روز ضعيف تر مي شود و از حكومت قانون خبري نيست .
قتل 10 نظامي فرانسوي و 10 نظامي ديگر از نيروهاي ناتو توسط طالبان در هفته گذشته تحولات افغانستان را وارد مرحله جديدي كرد. قبل و بعد از واقعه سفرهاي پياپي سران كشورهاي اروپائي و آمريكا به افغانستان و همزمان با اين سفرها كشتار مردم غيرنظامي استان هرات توسط بمب افكن هاي آمريكائي كه موجب تظاهرات مردم عليه حضور ناتو و آمريكا در اين كشور شد از اهميت و حساسيت اين تحولات براي ناتو و كشورهاي غربي حكايت دارد.
نكات پيراموني اين سفرها نيز مسائل دروني ناتو و دولت هاي غربي را افشا مي كنند. گردون براون نخست وزير انگليس كه روز جمعه در جمع نظاميان انگليسي از شجاعت و مقاومت آنها تمجيد كرد هرچه منتظر ماند يكنفر از نظاميان هموطن او برايش كوچكترين ابراز احساساتي نكرد و حتي يكنفر حاضر نشد دست خود را براي او تكان بدهد.
ساركوزي رئيس جمهور فرانسه نيز در افغانستان با روحيه درهم شكسته نظاميان فرانسوي مواجه شد و هنگامي كه در كابل به مناسبت هلاكت 10 نظامي هموطن خود سخنراني مي كرد همكاران كابينه او گريه مي كردند . قبل از رئيس جمهور فرانسه مقامات آمريكائي نيز در سفر به كابل با وضعيت دشواري كه ناتو در افغانستان مواجه است آشنا شدند و با كوله باري از تاثر و تاسف به واشنگتن برگشتند. كاندوليزا رايس در سفر به كابل نتوانست عصبانيت خود را پنهان كند و « اوباما » كانديداي حزب دموكرات براي رياست جمهوري آينده آمريكا نيز اوضاع را تاسف بارتر از آنچه مي شد توصيف كرد. اين واقعيت ها كه براي سران ناتو و قدرت هاي غربي اشغالگر بسيار دردناك است نه تنها دروغ هاي آمريكا را در زمينه مبارزه با تروريسم در افغانستان و تلاش براي ايجاد امنيت و دموكراسي و توسعه و عمران و آباداني اين كشور برملا مي سازد بلكه اين نكته را گوشزد مي كند كه اكنون راه براي بازگشت طالبان و گروه هاي هرج و مرج طلب و تروريست به حاكميت در اين كشور درحال هموار شدن است . موج بازگشت مردم افغانستان به كشورشان كه بعد از استقرار دولت جديد آغاز شده بود اكنون به مهاجرت معكوس و دوباره تبديل شده بطوري كه چند برابر افرادي كه از كشورهاي همجوار به افغانستان اعزام مي شوند از راه هاي قاچاق به همان كشورها بر مي گردند. آنها مي گويند در افغانستان كار و امنيت وجود ندارد و چاره اي جز ترك وطن براي به دست آوردن شغل و درآمدي براي حفظ جان خود و خانواده خود ندارند.
قاچاق مواد مخدر از افغانستان كه ناشي از چند برابر شدن توليد ترياك در 7 سال اخير است هر روز افزايش مي يابد و همين واقعيت تلخ موجب رشد روزافزون گروه هاي تروريست و افزايش ناامني و نارضايتي عمومي در اين كشور شده است . ناتو كه اكنون با نارضايتي شديد مردم افغانستان و اعتراضات شديد آنها مواجه است خود را بر سر دو راهي مي بيند. يك راه ترك افغانستان است و راه ديگر نشان دادن شدت عمل و سركوب مردم . سران ناتو در بررسي عوارض اين دو اقدام براي رسيدن به تصميم نهائي با مشكلات زيادي مواجهند. از طرفي ترك افغانستان شكست سختي را در پرونده ناتو به ثبت مي رساند و از طرف ديگر ماندن و شدت عمل نشان دادن علاوه بر آنكه نتيجه اي در برنخواهد داشت آينده دشوارتري را پيش روي سران ناتو قرار خواهد داد.
اينها نكاتي هستند كه احتمال خروج تعدادي از اعضاي ناتو و تنها ماندن آمريكا در افغانستان را افزايش مي دهند. به نظر مي رسد اين ساده ترين راه براي نجات كشورهائي مانند انگليس و فرانسه از
...ساركوزي رئيس جمهور فرانسه نيز در افغانستان با روحيه درهم شكسته نظاميان فرانسوي مواجه شد و هنگامي كه در كابل به مناسبت هلاكت 10 نظامي هموطن خود سخنراني مي كرد همكاران كابينه او گريه مي كردندیک نشریه آلمانی در تحلیلی با اشاره به افزایش تلفات ناتو در افغانستان و گسترش درگیریها از این منطقه به پاکستان، جنگ در این منطقه بحرانی را به هیولای بزرگی تشبیه کرد که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی نمی تواند در برابر آن پیروز شود.
به نوشته ي نشریه آلمانی "دی سایت" در تحلیلی به قلم "اولریش لادورنر" با اشاره به بحرانهای اخیر در پاکستان و افغانستان، استعفای مشرف، کشته شدن ده سرباز فرانسوی در افغانستان و کشته شدن 52 نفر در دو عملیات بمب گذاری جلوی یکی از بزرگترین کارخانه های مهمات پاکستان، نوشت: این خبرها تنها ناراحت کننده ترین اتفاقات در افغانستان و پاکستان هستند و این در حالی است که در افغانستان روزانه بر اثر درگیریها چندین نفر جان خود را از دست می دهند و ما از آنها مطلع نمی شویم.
تحلیلگر نشریه "دی سایت" در ادامه خاطر نشان کرد: شاید دلیل این اتفاقات این است که ما هنوز با این جنگ آنقدر خو نگرفته ایم که آن را با تمام نیرو سرکوب کنیم.
وی افزود: افغانستان برای ما تبدیل به یک هیولای بزرگی شده است که دیگر ما را رها نمی کند. برای این حقیقت هیچ مثال بهتری نمی توان آورد جز اینکه درست زمانی که سارکوزی می خواست افزایش نیروهای فرانسوی در افغانستان را طرح ریزی کند مجبور شد به مناسبت کشتار بی سابقه سربازانش در این کشور به کابل سفر کند.
نویسنده در ادامه اظهار داشت: خبر مذکور خیلی بد است اما خطر واقعی این است که افغانستان می تواند ناتو را در یک بحران عمیق فرو برد و به از هم پاشیده شدن آن بیانجامد.
در ادامه این مطلب آمده است: ناتو بیش از یک سال است که مسئولیت عملیات نظامی در منطقه هندوکش را بر عهده گرفته است. این عملیات همزمان با هیوهای بسیاری بوده است. از آن زمان همواره در این باره سخن به میان می آمده است که ناتو به هیچ وجه نباید دراولین عملیات نظامی جدی تاریخ خود شکست بخورد؛ اگر ناتو در افغانستان شکست بخورد این اتحادیه نظامی از هم می پاشد.
نویسنده در ادامه خاطر نشان کرد: حامیان عملیات نظامی ناتو در افغانستان برای خودشان دام ساختند و حالا باید در جنگی پیروز شوند که به باور بسیاری از ژنرالها پیروزی در آن ممکن نیست.
نویسنده در ادامه با تاکید بر این حقیقت که جنگ در افغانستان امروزه بسیار وسعت یافته و مناطق وسیعی از پاکستان را نیز در بر گرفته است، اظهار داشت : اکنون زمان خداحافظی قدرتمندترین ائتلاف نظامی دنیا با رویاهای جاه طلبانه غربی اش فرارسیده است .همچنا ن نخواي، سیاستمدار آلمانی حزب سبزهاي اين كشور، طي سخناني اظهار داشت كه راه حل مشکل افغانستان، تنها راه حل نظامی نیست.
به گزارش باختر، وي كه چندی قبل با وزیر خارجه آلمان به افغانستان سفر نموده بود، این اظهارات را در حالی ابراز ميدارد كه در اين كشور صحبتهايي مبني بر افزایش نیروهای آلمانی از 3 هزار و 400 نفر به 4 هزار و 500 نفر در جريان است.
اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الخميس 4 سبتمبر 2008 - 16:35 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
در افغا نستان جنگ از کنترول خارج ميگردد !
admin- Admin
- تعداد پستها : 7126
Registration date : 2007-06-20
رد: در افغا نستان جنگ از کنترول خارج ميگردد !
نخواي در ادامه افزود: امروز باید در حضور نظامی ناتو در افغانستان تجدید نظر صورت گیرد، نیروهای آیساف باید به وظیفه اصلی خود که کمک کردن به مردم است، رجوع کنند؛ نه اینکه به فکر پیروزی بر دشمن باشند.
وی با اشاره به قتل و کشتار پی هم افراد ملکی در نتیجه بمبارانها و آتشباریهای به اصطلاح اشتباهی، تصريح كرد كه حادثه بمباران قریه عزیزآباد ولسوالی شیندند ولایت هرات، خشم بسیار زیاد مردم را برانگیخته و مردمی که از اين بمباران جان سالم به در بردند، زمانی که نیروهای امنیتی محلی به کمک آنها شتافتند، از آنها با پرتاب سنگها استقبال کردند.
اين سياستمدار آلماني خاطرنشان ساخت: با توجه به این موضوع، دولت افغانستان پیوسته از طالبان افغانی خواسته است که جنگ و برادرکشی را كنار بگذارند. کسانی که میدانستند که ادامه جنگ در افغانستان بیهوده است، به صلح رو آوردند و شماری در پیوند با دستگاههای استخباراتی به جنگ ادامه میدهند و بدون شک تلفات مردم بیگناه در عملیاتهاي نظامی نیروهای خارجی، عمر این جنگها را طولانیتر خواهد كرد.
نخواي در اخير گفت: هرگاه ناتو و ائتلاف و در نهایت دولت افغانستان، راهکار مناسبی پيدا كنند، میتوانند چشمههای تغذیه و سربازگيري دهشتافكنان را مسدود سازندنیروهای خارجی که با هدایت سردمداران کشورهایشان به افغانستان وارد شدهاند، هیچگاه تحت حاکمیت ملی افغانستان نبوده و سیطره دولت ما را بر خود نپذیرند.
به راحتی قابل درک بود که خارجیها و غرب، نه برای تامین دموکراسی به معنای واقعی در افغانستان، بلکه اهداف و منافع بزرگتری را از اشغال کشور در سر میپرورانند که امروز با گذشت 7 سال از ورود ایشان تا هنوز طعم آرامشی توام با امنیت را مردم نچشیدهاند.
از سوی دیگر قوای طالبان که در سال 2001 به چند فراری تبدیل شده بود، بار دیگر احیا گردید و با اتحاد با القاعده و حکمتیار، همچنان به عنوان بزرگترین چالش فرا راه کشورمان قرار دارد.
این رژیم هر روز که میگذرد، بیش از پیش از نقاط ضعف دولت افغانستان استفاده كرده و در جهت تضعیف نظام فعلی از آن بهره میجوید. فساد گسترده و فقر روزافزون در کشور نیز زمینه پیوستن آسیبدیدهگان اجتماعی و ناراضیان از دولت را به طالبان به خوبی فراهم ساخته است.
در حال حاضر، کشور به طور فزایندهای در ناامنی به سر میبرد و انفجار، انتحار، اختطاف، سرقتهای مسلحانه و... در جایجای کشور سایه گسترانیده است. از آنجایی که دولت افغانستان نیز چشم به دهان غرب مخصوصا آمریکا دوخته تا اوامرش را مو به مو اجرا کند و چون این کشورها خواهان برقراری آرامش دائمی در کشور نیستند، طبیعی است که اقدامات هرچند مقطعی و ناچیزی هم که میشود، نمیتواند جوابگوی مردم در راستای تامین امنیت ایشان باشد.
گذشته از اینها، فسادی در خود دولت افغانستان وجود دارد که قادر نیست مارهایی را که در آستین پرورانیده، کنترول نماید و حتی پولیس افغانستان، تعهد کافی برای انجام وظایف خود ندارد. چه بسا که این ارگان، کسانی را در درون خود دارد که چندین مرتبه از مجرمین خطرناکترند، مانند آن پولیسهای مجرمی که وحشیانه تجاوز میکنند و با یونیفورمی که به تن دارند، احساس مصونیت مینمايند و تاسف وقتی به اوج خود میرسد که واقعا مصونیت هم دارند. گواه آن که تاکنون حتی یک مورد از مجازات ایشان در ملا عام دیده نشده است، تا مردم باور کنند که جزای مجرم یعنی مجازات، نه رهایی از چنگ قانون و زیر پا گذاشتن آن.
مثل معروفي وجود دارد که: «هرچه بگندد نمکش میزنند، وای از آن روز که بگندد نمک!»
در حال حاضر هم وقتی جرمی صورت میگیرد، مردم به دامن پولیس پناه میبرند، غافل از آن که این ارگان نیز ملوس به فساد بوده و چه بسيار مجرمینی را در دامن خویش پرورش داده است.
علاوه بر اینها، جنگ از جنوب کشور به دیگر مناطق گسترش یافته و به گفته برخی از نمایندهگان شورای ملی، دولت فقط بر مرکز ولسوالیهای ولایات تسلط دارد و مابقی، عملا در کنترول طالبان و گروههای وابسته به این گروه است.
نفوذ دیگر عوامل خارجی مانند اعراب، چچنیها و... در داخل خاک کشور، عملا افغانستان را به پایگاه و مرکز اصلی جنگ تروریستان جهانی تبدیل کرده و اینجا تبدیل شده به مرکزی برای مبارزه القاعده با غرب.
نظام، فعلا در شرایطی است که از سویی ارگانهای امنیتی از درون پوسیده هستند و کارکنان و سربازان عملا اعتراف میکنند که از شدت بیکاری برای خرج زندهگی به آغوش اردوی ملی پناه بردهاند، نه برای حفظ و حراست واقعی از نوامیس و ارزشهای ملی کشور و از سوی دیگر، تروریستان عرب و پاکستانی با خرجهای دالری که برای جذب افراد میکنند، روزبهروز فربهتر میشوند؛ تا جایی که اکنون از چند ملیشه طالب که فراری هم بودند، نیرویی قدرتمند تشکیل شده که عملا قوای ائتلاف بینالمللی مستقر در کشورمان را با چالشهایی عمده روبهرو ساخته است.
در این شرایط، پارلمان کشور نیز با وجود آن که ظاهرا احساس مسئولیت کرده و موضوع امنیت را در آجندای خود شامل ساخته، اما همیشه احساساتی و بدون در نظر داشت وضعیت منطقی کشور، به سخنانی پراکنده اکتفا کرده است.
مسئله قانونمندسازی نیروهای خارجی نیز به قصه هزار و یکشب تبدیل شده که شنیدن آن برای مردم نیز ملالآور شده است. چه این که مردم دیگر امیدی به شعارها و سخنان پراکندهای که در نهایت ثمری حاصل نمیکند، نداشته و نسبت به اين سخنان نااميد گشتهاند.
برخی از اعضای مجلس نیز بر خروج این نیروها از افغانستان تاکید دارند، غافل از آن که آیا در شرایط حاضر، افغانستان به تنهایی توانایی مقابله با تروریزم جهانی را دارد؟
بدون تردید که خروج یکباره این نیروها و تنها گذاشتن افغانستان در این شرایط ناهنجار، نه تنها مشکلی از مشکلات را حل نخواهد کرد، بلکه احتمال آن که بار دیگر کشور را هرج و مرج فرا گیرد، بعید به نظر نمیرسد.
حکومت افغانستان و پارلمان به خوبی میدانند که خروج نیروهای خارجی در شرایط حاضر راهگشا نیست، اما گاها برای آن که چهرهای محبوب و مردمی از خود نشان دهند، شعار خروج نیروهای خارجی را سر میدهند؛ در حالی که تنها گذاشتن فعلی افغانستان، چندین مرتبه بدتر از تنها گذاشتن افغانستان پس از پیروزی مجاهدین بر دولت کمونیستی وقت خواهد بود.
بدون شک که هیچ یک از افغانها خواهان حضور طولانیمدت نيروهاي خارجي در خاک کشورشان نیستند، اما در حال حاضر، به این نیروها در کشور نیاز است؛ مشروط بر این که فعالیت ایشان در چارچوب خواستهای دولت افغانستان گنجانیده شود و از اقدامات خودسرانه و حتی معاملات این نیروها با گروههای مخالف دولت جلوگیری جدی به عمل آید.
تمام مواردی که ذکر شد، از جمله مسائلیاند که توجه چندانی بدانها صورت نمیگیرد و همین امر باعث شده که افغانستان همچنان در گرداب ناامنی دست و پا بزند.
آنچه که قابل تامل است این که کشور بار دیگر با شدتیافتن ناامنیها به سوی جنگهای دوامدار پیش میرود، ولی اینبار افغانستان طاقت جنگ را در خود نمیبیند.
بیم آن میرود که با ادامه اوضاع نابهسامان جاری در کشور، بار دیگر زمینه رشد تنظیمها و گروههاي جنگطلب فراهم شده و نهایتا بار دیگر افغانستان به میدان جنگی تبدیل شود که سابق بود.
اما یک نکته که نباید فراموش شود آن که مردم افغانستان قربانیان جنگ اصلی بازی قدرتند و دیگر تحمل ناامنیها و جنگ را ندارند. دولت افغانستان باید بداند که چنانچه خواستار دوام نظام خویش است، رضایت مردمی را در صدر اولویتهای کاری خود قرار دهد.
رضایتمندی مردم کمکم زمینه برچیدن گروههای تروریستی را از خاک کشور فراهم خواهد ساخت، اما آیا این، با وجود تمامی آنچه که ذکر شد محقق خواهدشد
وی با اشاره به قتل و کشتار پی هم افراد ملکی در نتیجه بمبارانها و آتشباریهای به اصطلاح اشتباهی، تصريح كرد كه حادثه بمباران قریه عزیزآباد ولسوالی شیندند ولایت هرات، خشم بسیار زیاد مردم را برانگیخته و مردمی که از اين بمباران جان سالم به در بردند، زمانی که نیروهای امنیتی محلی به کمک آنها شتافتند، از آنها با پرتاب سنگها استقبال کردند.
اين سياستمدار آلماني خاطرنشان ساخت: با توجه به این موضوع، دولت افغانستان پیوسته از طالبان افغانی خواسته است که جنگ و برادرکشی را كنار بگذارند. کسانی که میدانستند که ادامه جنگ در افغانستان بیهوده است، به صلح رو آوردند و شماری در پیوند با دستگاههای استخباراتی به جنگ ادامه میدهند و بدون شک تلفات مردم بیگناه در عملیاتهاي نظامی نیروهای خارجی، عمر این جنگها را طولانیتر خواهد كرد.
نخواي در اخير گفت: هرگاه ناتو و ائتلاف و در نهایت دولت افغانستان، راهکار مناسبی پيدا كنند، میتوانند چشمههای تغذیه و سربازگيري دهشتافكنان را مسدود سازندنیروهای خارجی که با هدایت سردمداران کشورهایشان به افغانستان وارد شدهاند، هیچگاه تحت حاکمیت ملی افغانستان نبوده و سیطره دولت ما را بر خود نپذیرند.
به راحتی قابل درک بود که خارجیها و غرب، نه برای تامین دموکراسی به معنای واقعی در افغانستان، بلکه اهداف و منافع بزرگتری را از اشغال کشور در سر میپرورانند که امروز با گذشت 7 سال از ورود ایشان تا هنوز طعم آرامشی توام با امنیت را مردم نچشیدهاند.
از سوی دیگر قوای طالبان که در سال 2001 به چند فراری تبدیل شده بود، بار دیگر احیا گردید و با اتحاد با القاعده و حکمتیار، همچنان به عنوان بزرگترین چالش فرا راه کشورمان قرار دارد.
این رژیم هر روز که میگذرد، بیش از پیش از نقاط ضعف دولت افغانستان استفاده كرده و در جهت تضعیف نظام فعلی از آن بهره میجوید. فساد گسترده و فقر روزافزون در کشور نیز زمینه پیوستن آسیبدیدهگان اجتماعی و ناراضیان از دولت را به طالبان به خوبی فراهم ساخته است.
در حال حاضر، کشور به طور فزایندهای در ناامنی به سر میبرد و انفجار، انتحار، اختطاف، سرقتهای مسلحانه و... در جایجای کشور سایه گسترانیده است. از آنجایی که دولت افغانستان نیز چشم به دهان غرب مخصوصا آمریکا دوخته تا اوامرش را مو به مو اجرا کند و چون این کشورها خواهان برقراری آرامش دائمی در کشور نیستند، طبیعی است که اقدامات هرچند مقطعی و ناچیزی هم که میشود، نمیتواند جوابگوی مردم در راستای تامین امنیت ایشان باشد.
گذشته از اینها، فسادی در خود دولت افغانستان وجود دارد که قادر نیست مارهایی را که در آستین پرورانیده، کنترول نماید و حتی پولیس افغانستان، تعهد کافی برای انجام وظایف خود ندارد. چه بسا که این ارگان، کسانی را در درون خود دارد که چندین مرتبه از مجرمین خطرناکترند، مانند آن پولیسهای مجرمی که وحشیانه تجاوز میکنند و با یونیفورمی که به تن دارند، احساس مصونیت مینمايند و تاسف وقتی به اوج خود میرسد که واقعا مصونیت هم دارند. گواه آن که تاکنون حتی یک مورد از مجازات ایشان در ملا عام دیده نشده است، تا مردم باور کنند که جزای مجرم یعنی مجازات، نه رهایی از چنگ قانون و زیر پا گذاشتن آن.
مثل معروفي وجود دارد که: «هرچه بگندد نمکش میزنند، وای از آن روز که بگندد نمک!»
در حال حاضر هم وقتی جرمی صورت میگیرد، مردم به دامن پولیس پناه میبرند، غافل از آن که این ارگان نیز ملوس به فساد بوده و چه بسيار مجرمینی را در دامن خویش پرورش داده است.
علاوه بر اینها، جنگ از جنوب کشور به دیگر مناطق گسترش یافته و به گفته برخی از نمایندهگان شورای ملی، دولت فقط بر مرکز ولسوالیهای ولایات تسلط دارد و مابقی، عملا در کنترول طالبان و گروههای وابسته به این گروه است.
نفوذ دیگر عوامل خارجی مانند اعراب، چچنیها و... در داخل خاک کشور، عملا افغانستان را به پایگاه و مرکز اصلی جنگ تروریستان جهانی تبدیل کرده و اینجا تبدیل شده به مرکزی برای مبارزه القاعده با غرب.
نظام، فعلا در شرایطی است که از سویی ارگانهای امنیتی از درون پوسیده هستند و کارکنان و سربازان عملا اعتراف میکنند که از شدت بیکاری برای خرج زندهگی به آغوش اردوی ملی پناه بردهاند، نه برای حفظ و حراست واقعی از نوامیس و ارزشهای ملی کشور و از سوی دیگر، تروریستان عرب و پاکستانی با خرجهای دالری که برای جذب افراد میکنند، روزبهروز فربهتر میشوند؛ تا جایی که اکنون از چند ملیشه طالب که فراری هم بودند، نیرویی قدرتمند تشکیل شده که عملا قوای ائتلاف بینالمللی مستقر در کشورمان را با چالشهایی عمده روبهرو ساخته است.
در این شرایط، پارلمان کشور نیز با وجود آن که ظاهرا احساس مسئولیت کرده و موضوع امنیت را در آجندای خود شامل ساخته، اما همیشه احساساتی و بدون در نظر داشت وضعیت منطقی کشور، به سخنانی پراکنده اکتفا کرده است.
مسئله قانونمندسازی نیروهای خارجی نیز به قصه هزار و یکشب تبدیل شده که شنیدن آن برای مردم نیز ملالآور شده است. چه این که مردم دیگر امیدی به شعارها و سخنان پراکندهای که در نهایت ثمری حاصل نمیکند، نداشته و نسبت به اين سخنان نااميد گشتهاند.
برخی از اعضای مجلس نیز بر خروج این نیروها از افغانستان تاکید دارند، غافل از آن که آیا در شرایط حاضر، افغانستان به تنهایی توانایی مقابله با تروریزم جهانی را دارد؟
بدون تردید که خروج یکباره این نیروها و تنها گذاشتن افغانستان در این شرایط ناهنجار، نه تنها مشکلی از مشکلات را حل نخواهد کرد، بلکه احتمال آن که بار دیگر کشور را هرج و مرج فرا گیرد، بعید به نظر نمیرسد.
حکومت افغانستان و پارلمان به خوبی میدانند که خروج نیروهای خارجی در شرایط حاضر راهگشا نیست، اما گاها برای آن که چهرهای محبوب و مردمی از خود نشان دهند، شعار خروج نیروهای خارجی را سر میدهند؛ در حالی که تنها گذاشتن فعلی افغانستان، چندین مرتبه بدتر از تنها گذاشتن افغانستان پس از پیروزی مجاهدین بر دولت کمونیستی وقت خواهد بود.
بدون شک که هیچ یک از افغانها خواهان حضور طولانیمدت نيروهاي خارجي در خاک کشورشان نیستند، اما در حال حاضر، به این نیروها در کشور نیاز است؛ مشروط بر این که فعالیت ایشان در چارچوب خواستهای دولت افغانستان گنجانیده شود و از اقدامات خودسرانه و حتی معاملات این نیروها با گروههای مخالف دولت جلوگیری جدی به عمل آید.
تمام مواردی که ذکر شد، از جمله مسائلیاند که توجه چندانی بدانها صورت نمیگیرد و همین امر باعث شده که افغانستان همچنان در گرداب ناامنی دست و پا بزند.
آنچه که قابل تامل است این که کشور بار دیگر با شدتیافتن ناامنیها به سوی جنگهای دوامدار پیش میرود، ولی اینبار افغانستان طاقت جنگ را در خود نمیبیند.
بیم آن میرود که با ادامه اوضاع نابهسامان جاری در کشور، بار دیگر زمینه رشد تنظیمها و گروههاي جنگطلب فراهم شده و نهایتا بار دیگر افغانستان به میدان جنگی تبدیل شود که سابق بود.
اما یک نکته که نباید فراموش شود آن که مردم افغانستان قربانیان جنگ اصلی بازی قدرتند و دیگر تحمل ناامنیها و جنگ را ندارند. دولت افغانستان باید بداند که چنانچه خواستار دوام نظام خویش است، رضایت مردمی را در صدر اولویتهای کاری خود قرار دهد.
رضایتمندی مردم کمکم زمینه برچیدن گروههای تروریستی را از خاک کشور فراهم خواهد ساخت، اما آیا این، با وجود تمامی آنچه که ذکر شد محقق خواهدشد