پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    عقلانيت در دين

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20080702

    عقلانيت در دين Empty عقلانيت در دين

    پست  admin

    عقلانيت در دين


    گفت وگو با اسدالله جعفري

    مصاحبه كننده:كاظم حميدي

    چاپ شده درشماره هاي 4و5 مجله امين - چاپ كابل



    **نظر شما در رابطه با بحث عقلانیت چیست؟ و عقلانیت دین را در افغانستان چگونه می بینید؟

    ***من سؤال شما را از آخر جواب می دهم. اول عرض کنم که متأسفانه من از افغانستان اطلاع چندان دقیق ندارم و واقعاً نمی دانم که فعلا در محافل علمی مثل مدارس دینی و دانشگاه ها و حلقات روشنفکری این مباحث عقلانیت دین، تا چه حد مطرح است و اگر مطرح است با چه نگرش و انتظار این گفت و گو ها و کاوش های عقلی و نظری مورد کنکاش و نقد قرار می گیرند اما کشور ما یقیناً در حال گذار از جامعه سنت اندیش به سمت یک جامعه عقلانیت نگر است. البته بحث سنت و عقلانیت از مباحث پر دامنه دار و پیچیده می باشند چرا که بحث اول تعریف سنت و عقلانیت است. بحث دوم تعامل و تضاد تاریخی و نظری سنت وعقلانیت، سوم معنای اعم و اخص سنت و عقلانیت هستند که هر کدام از این مباحث به زیر مجموعه های تقسیم می شوند.

    همانطور که گفتم این بحث بسیار ظریف و جدلی الطرفینی است و در افغانستان این بحث ها از چه منظرها مورد مداقه قرار می گیرند، واقعاً نمی دانم. در باره افغانستان چون اطلاعات دقیق ندارم پس بحث علمی و مبرهن هم نمی توان کرد. اطلاعات من در حد بعضی نشریات که دسترسی دارم است و گاهی هم رادیو های خارجی از بعضی قضایای روشنفکر بازی، از کاه کوه می سازند. نظیر قضیه میرحسین مهدوی که غلیان دیگ شهوت شهرت طلبی و سگ سالاری را به نام قضایای روشنفکر دینی چند روزی علم کرد والبته قضیه مهدوی و محقق نسب یک چیز را روشن ساخت و آن اینکه افغانستان فردا افغانستان چند صدایی خواهد بود و افغانستان فردا با چالشهای بزرگ فرهنگی «چه راست و چه دروغ نقابدار» روبرو می گردد و مخصوصاً که میلیونها هموطن مهاجر با آموزه های فرهنگی متضاد به وطن بر می گردند و در این میان هم انسانهای دانشمند و فاضل هستند و هم سگ سالاران، که دین و باور های دینی مردم را پارس می کنند.

    اما سوال اول شما و یا به عبارت دیگر بخش اول سؤال شما، اجازه دهید که بحث را از نظر تاریخی دنبال کنیم و باز اجازه فرمایید که این بحث را به دو قسمت تقسیم کنیم، 1. عقلانیت در شرق. 2 عقلانیت در غرب و بهتر است بگوییم عقلانیت در دنیای اسلام و غرب. و اما عقلانیت دین در اسلام، عقلانیت دینی در اسلام را از آن معتزله دانسته و گفته اند آنها گروهی بودند که الهیات را بر مبنای عقل بنا نهادند. استدلالی کردن ایمان در اوایل قرن دوم هجری به عنوان یک حرکت منظم فکری، مذهب اعتزال و متکلمین معتزلی را بوجود آورد.رقابتی که در قرن اول و دوم هجری میان اهل سنت و شیعه و گروه های نظیر خوارج و مرجئه و جبریان و قدریان از یک سو، و رقبای دینی مثل مسیحیت و مائوییان از سوی دیگر در گرفت، بستری مناسب برای ظهور جریان معتزله و متکلمین گردید.

    معتزله جمعی بودند معتقد به اصالت عقل که همه، عقاید اسلامی را با عقل نظری می سنجید و عیار می کردند و هر آنچه دور از دسترس عقل بودند کنار نهادند و در نتیجه آنها نماینده مکتبی محسوب می شدند که به دلیل عقلگرایی به جماعت تحصیل کرده و روشنفکر آن زمان تعلق داشتند. این جریان تا قرن هشتم هجری به حیات فکری خود ادامه داد.در مقابل جریان معتزله اشاعره بود که اولین بار حکومت مطلق عقل را زیر سوال بردند و گفتند عقل بشر از درک حکم و مصالح افعال الهی قاصر و ناتوان است. جریان اشعری در دو موضع اساسی با معتزله مناقشه می کردند: 1. اعتبار مطلق عقل چنانکه معتزله گفته اند به دفاع از دیانت منجر نمی شود. بلکه جانشین ساختن صرف عقل به جای ایمان، دیانت را از میان بر می دارد. اگر عقل بر داده های دین برتری داشته باشد ایمان به خدا و وحی به چه کار می آید؟ در حقیقت اشعری ها ناخود آگاه این ذهنیت را داشتند که اگر عقل همه ی حسن و قبح افعال بشر را می تواند درک و فهم کند دیگر به وحی هرگز نیازی چه به صورت تشریعی و چه به عنوان فرمان های ارشادی نبود. همین که خدا به پیغمبران خاص وحی کرده و دستوراتی را به عنوان آئین زندگی برای بشر فرستاده معلوم می شود که عقل بشر توانای جانشینی وحی و دستورات مرسل و مکتوب خدا را ندارد.

    2 - قرآن، اشاعره ایمان به غیب را اصل اساسی حیات می دانستند که بدون غیب باوری ایمان فاقد مبنا خواهد بود. بنابر این غیب از برهان برتر است. پس قراردادن عقل به عنوان ضابطه مطلق در... و احکام با اصل ایمان به غیب سازگار نیست. بدین تقریر طبق نظر معتزله هرگاه میان عقل و وحی اختلافی پدید آید عقل را باید ترجیح داد و وحی را باید به گونه ی تفسیر کرد که با حکم عقل منطبق گردد. از طرف دیگر اشاعره معتقد بودند که وحی به منزله منشأ حقیقت و واقعیت اساسی تر است و عقل باید تابع صد در صد و بی چون و چرای وحی باشد.البته کشمکش میان معتزله و اشاعره یک اختلاف صرفاً عقلی و نظری مبتنی، بر منطق نبوده بلکه تعصبات و انگیزه های سیاسی خواسته و نا خواسته و پیدا و پنهان پشت پرده بود که این دو جریان را به افراط و تفریط کشاند. اما در مقابل این دو جریان نهضت عقلانیت دیگر به نام شیعه وجود داشت که به دور از افراط و تفریط معتزله و اشاعره در خط صراط المستقیم ولایت و امامت اهلبیت پیغمبر (ص) عقل و شرع را دو بال پرواز انسان به سوی کمال مطلق و خدای بی شریک و همتا می دانست و نه خدا را مانند اشاعره خدای عبوس و ستمگر می شناساند و نه مانند معتزله خدا را درمانده، از اداره جهان و انسان، بلکه با تعالیم خاندان پاک پیغمبر، خدا را در عین قدرت و جبار بودن، رحمان و غفور و رئوف و در عین خالق بودن مطلق جهان و انسان، انسان را در افعال و اندیشه های دارای اختیار و قدرت بالواسطه می دانستند و خطبه های نهج البلاغه امام الموحدین، باب مدینه العلم، پیغمبر، امام علی چراغ تابان فراراه عالمان و حق جویان شیعه بود و از روایات ائمه شیعه هرگز تضاد و دوئیت بین عقل و شرع یا اندیشه های فطری و عقلانی بشر با وحی فهمیده نمی شد. بلکه طبق احادیث ائمه شیعه عقل شرع داخلی و شرع عقلی خارجی است و گاهی عقل پیغمبر باطن و وحی پیغمبر ظاهر نامیده شده است.


    اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الأربعاء 2 يوليو 2008 - 20:23 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    avatar

    پست الأربعاء 2 يوليو 2008 - 17:10  admin

    اینگونه بود که شیخ مفید از جمله علمای نخستین شيعه است که عقلگرايی را در فقه، اصول و کلام رواج داد و این سنت علمی در شیعه هرگز متوقف نشد.

    اما در کنار این سه جریان کلامی جریان دیگر به نام فلسفه، در حیات عقلانی تاریخ امت اسلامی سرگذشت تلخ و شیرین مخصوص به خود را دارد.افکار فلسفی از همان قرن دوم هجری نه تنها با جریان معتزله و اشاعره وارد دنیای اسلام شد و الهیات مبتنی بر استنتاجات عقلی و منطقی یعنی علم کلام را به وجود آورد، بلکه به سبب مقابله با مسیحیان و مانویان که به ابزار منطق، کلام و فلسفه مسلح بودند، نیاز به ترجمه متون فلسفی و منطقی یونانی و سریانی و پهلوی را ضروری ساخت و با آغاز نهضت ترجمه، فلسفه وارد دنیای اسلام گردید و به اهتمام فارابی، کندی، ابن رشد و بوعلی سینا پرورده شد و دو باره به غرب برگردانده شد.فارابی، کندی، ابن رشد و ابن سینا ،معتقد بودند که برای اعتقاد به خداوند می توان استدلال عقلی کرد و عقل آدمی دلایلی بر این اعتقاد دارد.

    فارابی، کندی و بوعلی سینا، کتاب مستقل و جداگانه در رابطه با تعامل و یگانی عقل و شرع ننوشته و از این میان فقط بوعلی سینا در آخرین اثرش به نام« الاشارات و التنبهات» در آخرین نمط آن در این رابطه بحث کوتاه و اما روشن و مدلل دارد.

    اما ابن رشید تنها فیلسوف نسل اول است که در تعامل و وحدت و یگانگی عقل و شرع اثر مستقل پدید آورد و وقتی امام محمد غزالی متکلم چیره دست و چرب زبان اشعری در نقض و تنقیص فلاسفه کتاب مشهورش،« تهافة الفلاسفة» را نوشت، ابن رشد به آن پاسخ محکم و دندان شکن داد و کتاب «تهافة التهافة »را خلق کرد و بعد از این فیلسوفان عالیقدر صدها فیلسوف عالیقدر دیگر در دفاع از نظریه برحق، وحدت عقل و شرع بحث های دقیق و دلکش نمودند تا نوبت به فیلسوف بزرگ شیعی، صدر المتالهین ملا صدرا رسید و او کتاب عظیم البرهان« اسفار اربعه» یعنی حکمت متعالیه را پدید آورد و وحدت و یگانگی قرآن و برهان را با برهان های قویم فلسفی – عقلی و کشف و شهود عرفانی، ثابت کرد و در عصر ما امام خمینی، علامه طباطبایی صاحب تفسیر بی بدیل« المیزان» و کتاب گرانسنگ وی مانند« اصول فلسفه و روش رئالیسم، »آیت ا... العظمی منتظری، صاحب کتاب قویم «دراسات فی ولایت الفقه »و درس های« نهج البلاغه»، امام سید جلال الدین آشتیانی ،صاحب «شرح بر مقدمه قیصری» و «منتخبات آثار حکمای الهی» از جمله فیلسوفان عالیقدری هستند که عقل و شرع را چون شیر و شکر در هم آمیختند و این کمترین بنده خدا افتخار دست بوسی آیت ا... العظمی منتظری و امام جلال الدین آشتیانی و بهروری از خرمن علم این خداوندگار علم و حکمت، تقوا و صفای باطن را دارد. کثر الله امثالهم و آجرهم الله اجراً عظیما.

    اما عقلانیت در غرب، عقلانیت و عقلگرايی در غرب هم فراز و فرود مخصوص به خود را دارد و مخصوصاً که در تاریخ عقلانیت خود، زمان سیاه و تاریک به نام قرون وسطی را پشت سر گذاشته، که در همین دوره و زمان دنیای اسلام و شرق، مثل هند و چین، در اوج تعالی فرهنگی، هنری و عقلانی خود بودند و فلسفۀ و عرفان از جمله علوم پر آوازه و پر طرفدار در جامعه اسلامی، هندی و چینی آنروزگاران بود. بعد غرب در اثر جنگ های صلیبی و مسافرت های جهان گردان با فرهنگ و علوم جهان اسلام آشنا شده از آن تأثیر پذیرفت و عقلگرایی غرب از همان زمان آغاز گردید و کتابهای ابو نصر فارابی، اسحاق کندی، ابن رشد و بوعلی سینا، سالهای متمادی در دانشگاه های غرب تدریس می شد. بزرگان غرب مثل کانت، دکارت، راجر بکن و آنسلم خود را شاگرد بوعلی می نامیدند و همین سنت آنسلم را در غرب پدر عقلانیت نامیده اند. می گویند او اولین فردی بود که از عقلانیت روشمند بحث کرد او معتقد بود :هر چه از طریق وحی دانسته می شود با عقل می شود آنرا اثبات کرد و با این دیدگاه تمامی باور های دینی دارای بنیان عقلانی و برهانی هستند.

    آنسلم عقیده داشت که ایمان مقدم بر فهم و درک است و آن خرد ي که فلسفه پژوهش می کند، پیش از آنکه درک شود در نهاد انسان به ودیعه گذاشته شده است. از دید این فیلسوف، ایمان و عقل توافق کامل دارند.

    در دوران معاصر عقلگرایی و ایمان عقلگرا شکل جدید به خود گرفته است چونکه از زمان کانت به این طرف با مطرح شدن دو مقوله ذهن و زبان دو جریان در فلسفه به وجود آمد که اولی فلسفه نقادی و دومی فلسفه تحلیلی زبانی را بوجود آورد و فلسفه کانت در واقع ذهن شناسی می کرد و به خطاهای نظامدار ذهن می پرداخت.

    کانت بر این باور بود که خدا و خلود و جاودانگی نفس و اختیار انسان مسائل اساسی همه ادیان است و از سوی دیگر معتقد بود که یک رشته احکام فلسفی جدلی الطرفینی هستند. یعنی هر دلیل که بر وجود آنها بیاورید از آنطرف می توان دلیل مخالف آن ارائه کرد.

    به باور کانت، بحث جبر، اختیار، بسیط و مرکب بودن ماده، محدود و نامحدود بودن جهان، بودن یا نبودن خدا از اینگونه مسایل هستند. کانت از نقادی عقل مطلق به اینجا رسید که عقل نظری از درک حقیقت ذوات عاجز است و بنابر این وجود پروردگار، نفس و بقای او را به استدلال عقلی نه می توان ادراک و نه می توان اثبات کرد.

    کانت با این تأمل معرفت شناختی بود که می گفت من لازم دیدم شناخت را کنار زنم تا برای ایمان جا باز کنم.

    بعداً اگر وقت شد و یادم نرفت خواهم گفت که چرا کانت به این عقیده رسید آیا او اولین کسی بود که عقلانيت فطری را مطرح کرد و شناخت خدا و ایمان به موجودات مجرد ذهنی و عقلی را فقط در صلاحیت عقل فطری می دانست؟

    اما بعد از کانت برخی از فلاسفه غرب از جمله فلاسفه آلمان نظیر هگل با او همداستان شدند ولی دیری نگذشت که ایمان گرايی عقلانی جدید با کیرکگور در دانمارک آغاز گردید این مکتب کلامی معتقد بود:


    اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الأربعاء 2 يوليو 2008 - 20:23 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
    avatar

    پست الأربعاء 2 يوليو 2008 - 17:10  admin

    ایمان بی ارتباط با عقل یا حتی ضدیت با عقل همممکن است.» این مکتب تأثیر بسیار زیاد و شگرف در غرب داشت و کیرکگور از منادیان مهم در جهاناگزیستانسیالیسم «البته شاخه توحیدی آن نه شاخه الحادی اگزیستانسیالیسم که افراد مثل ژان پل سارتر و آلبرکامو به ان تعلق داشتند» محسوب می شود ولی یک نکته را به یاد داشته باشید که واژه عقلگرایی و عقلانیت در دین در هر برهه از زمان کاربرد مخصوص به خود را داشته و هر فردی که بخواهد در باره عقلانیت و يا ایمان عقلگرا و ایمان فلسفی در شرق و یا در غرب مطالعه و تحقیق می کنند اگر به این مسئله توجه نداشته باشد ،راه به جای نمی برد.

    مثلا بعضی از نویسندگان که در عرفان اسلامی مطالعه و تحقیق می کنند و مباحث مثل فلسفه هنر و زیبايی را در اندیشه های مثل ابن عربی بسیار مشوش می یابند، علتش همین توجه نداشتن به کاربرد واژگان غنی و علمی در بستر زمان وظرف مکان است و بحث عقلگرایی چه در شرق و یا غرب نیز اینگونه است، اما امروزه نوعاً واژه عقلگرایی Rationalism از ریشه لاتینی Ratio به معنای عقل، برای اشاره به جهان سیستمها و نهضتهای فکری گوناگون به کار رفته که مهمترین آنها جهان بینی یا نهضت فلسفی ای است که برتوانايی عقل پیشینی برای دریافت حقایق اساسی علم تأکید دارد و از این رو مایل است به علوم طبیعی همچون مشغله ای اساساً پیشین بنگرد. هر چند فلسفه های که در این عنوان فراگیر می گنجد در دوره های مختلف به منصه ظهور رسیده اند اما روح عقلگرايی به این معنا به طور اخص یاد آور فیلسوفان شناخته شده از قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم است که مشهورترین آنان دکارت، کانت، فرانسیس بیکن، اسپینوزا و لایب نیتز هستند.

    گاهی دو اصطلاح روشنگری و عقلگرایی به یک معنا به کار می رود و گاهی واژه عقلگرای در عصر روشنگری برای توصیف یک جهان بینی گفته می شود که ویژگی بعضی از متفکران قرن هجدهم «که اغلب در فرانسه بود» به کار می رود که این متفکران نظر خوش بینانه به توانای تحقیقات علمی و تعلیم و تربیت برای افزایش سعادت نوع بشر و برای فراهم آوردن مبانی یک نظام اجتماعی آزاد ولی هماهنگ داشتند در این رابطه تعبیر عقلگرایانه اغلب به عنوان انتقادی استعمال شده است تا دیدگاهی خام و سطحی، درباب سرشت انسان را که تأثیر خیرخواهی و محاسبه سودجویانه در اقتصاد انسانی مبالغه می کند و بالعکس قوت تکانه های انگیزیشی ویرانگر و اهمیت عوامل غیر عقلانی همچون سنت و ایمان را دراقتصاد و معشیت انسانی کوچک می شمارد، نشان دهند. دالمبر، ولتر و کندوسه از کسانی هستند که غالباً در این رابطه ها نامبرده می شوند.گرچه در این انتقادات حقیقتی وجود دارد ولی معمولاً در ساده اندیشی اینان و دیگر نویسندگان عصر روشنگری بی اندازه گزافه گویی شده است.

    علاوه بر این تا آنجا که عقل در مقابل هیجان یا احساسات قرار می گیرد، تا حدودی گمراه کننده است که نویسندگان روشنگری را عقلگرا توصیف کنیم. زیرا بسیار از آنها مثل «دید او»، بر نقش احساسات تأکید بارزی داشتند. عقل در مقابل ایمان، مرجعیت سنت، جمودگرایی و خرافه پرستی ستایش می شد و بنابر این عمدتاً نشانگر تقابلی با مسیحیت سنتی بود تا عقلگرایی واقعی فلسفی به اخص معنا.

    فلسفه روشنگری دو اختلاف با عقلگرایی قرن هفدهم دکارت و دیگران داشت:

    اول اینکه عقلگرایی قرن هفدهم خصیصه ي ضد دینی و غیر دینی نداشت، برعکس، خدا به یک معنا و اغلب در یک معنای سنتی، نقش عظیمی در نظامهای عقلگرایانه داشت هر چند تصور فیلسوفان اخلاق چون اسپنیوزا از خدا ،کاملاً غیر سنتی بود و در خور توجه است که تقابل عقل و ایمان نیز در کتاب اسپنیوزا به نام «رساله الهیات و سیاست »دارای اهمیت است.

    دوم اینکه نظر سرشناس ترین متفکرانی عصر روشنگری چون والتر در باب علم با نگرش عقلگرایانه تفاوت داشت و بیشتر تجربه گرایانه بود، اما کتاب «دین »در دادن مرزهای خرد محض، از کانت نقش بزرگی در ابطال نظرات ضد ماوراء طبیعی این گروه داشت. کتابی که اخلاق عقلانی را مبنای باور دینی می داند و در این میان کار بزرگ دکارت قابل ذکر است:

    دکارت تصورات را منظور دکارت از تصورات هر چیزی است که در ذهن انسان قرار دارد و به خاطر آن می توان گفت که وی مشغول تفکر در باره چیز خاص و معینی است که از هم باز شناساند و به سه دسته تقسیم کرد:1. تصورات خارجی 2. تصورات ساخته ذهن «یا جعلی» 3. تصورات فطری.بعد ها «لایب» با اسرار و پافشاری، تصورات فطری دکارت را ادامه داد و خود او نیاز به اصول فطری را نیز بر این سه اصل دکارت اضافه کرد.

    حمیدی عزیز! چون اذان ظهر شده اجازه دهید بقیه بحث را بعد از اذان دنبال کنیم و یا در فرصت دیگر با هم گفت و گو داشته باشیم و اگر وقت نیست همین جا این گفت و گوی صمیمانه را خاتمه دهیم. انشاء ا... بحث پر دامنه تر در باره عقلانیت دینی را طی مقالات و گفتار های تقدیم خواهیم کرد.

    **آقای جعفری، متأسفانه همانطور که خود شما می دانید من فرصت ندارم و مسافر هستم و قول و قرار های با دوستان و اقوام دارم، لذا شما حتماً به قول خود وفا کنید و مقالات و گفتار های که خود لازم می دانید برای ما روانه کنید. ما هم گفت و گوی دوستانه را همین جا پایان می دهیم.انشاء الله که خلف وعده نخواهد شد و شما عزیز دعا کنید که خدا به ما این توفیق را عطا فرماید.

    آقای جعفری فقط یک سؤال کوچک و آن اینکه شما گفتید که از فیلسوفان معاصر امام خمینی و آیت ا... العظمی منتظری از جمله معتقدان به عقلانیت دینی بودند، آیا اینها به معنی کلاسیک فیلسوف بودند و اگر اینگونه است چرا اینها به عنوان فیلسوف شناخته نمی شود مثل علامه محمد تقی جعفری و علامه طباطبایی.ولی امام خمینی و آیت ا... منتظری را دنیا به عنوان فقيهان و رهبران سیاسی می شناسد تا یک فیلسوف؟

    *** سؤال بسیار خوب کردید، شما کاملاً درست می فرمایید، دنیا امام و آیت ا... العظمی منتظری را در چهره رهبران سیاسی و فقیهان صاحب فتوا می شناسند، تا یک استاد کرسی فلسفه، و علت اینکار هم این است که این دو عزیز انقلابی را رهبری کردند که درجهان نمونه الگويی نداشت، چون جهان، جهان دو قطبی بود و هر انقلاب و نهضتی که در جهان آنروز بوجود می آمد و رهبری آزادی خواه اگر علم آزادی طلبی را بدوش می کشید حتماً باید به یکی از دو ابر قدرت وابستگی می داشت و اگر نه موفق نمی شد اما امام خمینی بدون آنکه به قطب سوسیالسیم و یا کاپیتالیسم وابستگی داشته باشد انقلاب کرد و این انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند و خود الگوی شد برای تمام آزادی طلبان جهان و آیت ا... منتظری هم تئوری اداره حکومت یعنی ولایت فقیه را با برهان و بیان و بنان شیوای بر همه قبولاند و خود جانشین امام رهبر انقلاب شد. لذا بعد فقهی و رهبری سیاسی این دو عزیز بیشتر مطرح شد کما اینکه علامه طباطبای و علامه جعفری از نظر علمی از مراجع عظام تقلید بودند اما در چهره یک فیلسوف شناخته نمی شوند و در کشور ما افغانستان، آیت ا... العظمی محقق کابلی از جمله فقیهان و متکلمین عالیقدر است اما همه او را به عنوان یک فقیه و مرجع تقلید می شناسند تا یک متکلم ،چرا که او فقط از بعد فقاهتی منشا اثار علمی و ملموس است و اگر نه من می دانم که آیت ا... العظمی محقق از نظر کلامی بسیار انسان بزرگ و بی مانند است و در میان علما ي افغانی ایشان حفظ ا...، تنها عالمی دینی است که مطالب کلامی و فلسفی را با بیان شیوا تحویل جوانان و توده کم سواد می دهد.

    خدا به فرزندان عزیز وطن این توفیق را عطا فرمایند که بتواند از علم آن انسان بزرگ استفاده کنند و من از این فرصت پیش آمده استفاده کرده از طریق نشریه وزین شما از دانشجویان و اساتید دانشگاه ها و مدارس دینی به عنوان یک برادر کوچک می خواهم که از علم کلامی و فقهی آیت ا... العظمی محقق استفاده کنند و سعی کنند و ایشان را وادار کنند که تفسیر قرآن را هم مثل تدریس کتب فقهی درس بگوید.

    **آقای جعفری گفت و گوی دوستانه ما به کجا ها که کشانده نشد کاش وقت و فرصت بیشتر بود تا از خیلی چیزهای دیگر که از لابلای گفته های شما در ذهنم جوانه زد صحبت می کردیم فقط خیلی مختصر و کوتاه بفرمایید که امام خمینی، آیت ا... محقق و آیت ا... منتظری آثار فلسفی هم دارند؟

    ***آیت ا... محقق، من از ایشان کتاب که نشر یافته باشد ندیدم، امام خمینی اثر فلسفی زیاد دارد فعلا حضور ذهن ندارم که همه را بیشمارم فقط به تقریرات ایشان که در 3 جلد چاپ شده جلد اول و دوم شرح منظومه و جلد سوم درسهای اسفار امام است که چاپ شده است. اما آیت الله منتظری، ایشان سالها شفای بوعلی سینا و اسفار ملا صدرا،را در قم تدریس کرده که آیت ا... خامنه ای رهبر فعلی ایران بخشی از اسفار را خدمت ایشان خوانده و متأسفانه نوار و تقریری از آن سالها در دست نیست و خوشبختانه درس های نهج البلاغه ایشان در دسترس اهل علم است اگر چه این درس ها فلسفه نیست اما هرجا که موضوع اقتضا کند و مخصوصاً خطبه اول نهج البلاغه دقیق ترین مباحث فلسفه را چون عسل شیرین و گوارا تقدیم می کند و آن گونه که من شنیده ام این درس ها در ده جلد چاپ خواهد شد ولی اثر مستقل فلسفی آیت ا... منتظری CD فلسفه ایشان است که تاكنون 119 درس فلسفه از کتاب منظومه حکیم سبزواری است و من بیشترین استفاده را از همین درسهای فلسفه آیت الله العظمی منتظری حفظ ا.... کردم و از این بابت خدا را شکر و سپاس دارم.
    avatar

    پست الأربعاء 2 يوليو 2008 - 20:24  admin

    www.pendar.eu

      اكنون الجمعة 26 أبريل 2024 - 23:49 ميباشد