با پايان جنگ سرد ابرقدرتها نیز از بين رفتند
روزنامه «روسيسكايا گازتا» مورخ 20 اكتبر 2006
نوشته : ولاديمير بوگدانوف
همه تحليلگران هميشه به روابط روسي-آمريكايي توجه فراواني ميكنند. در زمان اخير بسياري از آنها به بحث درباره تيرگي مناسبات مسكو-واشنكتن پرداختند. حتي گفته شد كه روسيه و ايالات متحده نزديك است به دوران جنگ سرد برگردند.
يوگني پريماكوف آكادميسين آكادمي علوم روسيه و رئيس اطاق بازرگاني و صنعتي روسيه در اين مصاحبه به تفسير وضعيت كنوني و دورنماي روابط روسي-آمريكايي پرداخت.
سئوال: اخيراً در رسانه هاي گروهي روسي و غربي بيش از پيش مقالات تحليلي درج شدند كه گويا روابط روسي-آمريكايي به دوران جنگ سرد بر ميگردد. آيا واقعاً نشانههاي رويارويي جدي مشاهده ميشود؟ اگر جواب مثبت باشد، اين وضع تقصير كيست؟
پريماكوف: بايد گفت كه در بسياري از مقالات مطبوعات غرب اوضاع واقعي روسيه درست منعكس نشده است. درست است كه ما نارساييها و اشتباهات زيادي داريم كه نبايد مستور شوند. متأسفانه، در رسانه هاي گروهي آمريكا مقالات منفي درباره كشورمان فراوان هستند. سئوال اين است كه چه چيزي در وراي اين مقالات قراردارد و آيا اين ارزيابيهاي منفي سزاوار ما هستند؟ واقعاً روسيه و ايالات متحده با هم اختلاف نظرهاي جدي دارند كه نبايد پنهان شوند.
سئوال: ممكن است در اين مورد توضيحاتي بفرمائيد؟
پريماكوف: با پايان گرفتن جنگ سرد، به طور عين برقراري نظم جهاني چندقطبي شروع شده و دو ابرقدرت شوروي و آمريكا از بين رفتند. اين ادعا اشتباه نيست. درست است كه ايالات متحده، نيرومندترين قدرت اقتصادي و نظامي جهان امروز است كه از نفوذ سياسي بالايي برخوردار است. ولي تنها معيارهاي كمي مخصوص ابرقدرتهاي جنگ سرد نبود. فرق آنها با ساير كشورها اين بود كه اين قدرتهاي نيرومند دور خود تعدادي از كشورهاي ديگر را متحد كرده و ضمن تأمين امنيت آنها، نحوه رفتار آنها را تنظيم مي كردند. در حال حاضر چنين وضعيتي نيست و نمي تواند باشد. فرق مشخص سياسي و عقيدتي بين دو اردوگاه كمونيستي و سرمايهداري از بين رفته و احتياجي به تأمين امنيت متحدان خود در برابر عوامل جهاني نيست. البته، منظورم تروريسم بين المللي نيست.
ولي در زمان حكومت دولت فعلي كاخ سفيد، در رفتار آمريكا يك نوع «ابرقدرتگرايي» حفظ شده است. ممكن است اين نيروي جبر سياسي يا نفوذ محافظهكاران جديد آمريكايي باشد. آنها خيال مي كنند كه در جهان يك مركز وجود دارد و همه كشورهاي ديگر بايد دور آن گروهبندي شوند و بي چون و چرا خط سياسي اين مركز را قبول كنند.
سئوال: نشانههاي اين سياست كدامند؟
پريماكوف: قبل از همه بايد به عراق اشاره كرد. ايالات متحده به صورت مستقل و تا حدودي با ناديده گرفتن تلاشهاي دستهجمعي و بدون اجازه شوراي امنيت سازمان ملل متحد، عمليات جنگي به عمل آورد. همه و از جمله متحدان واشنگتن با چشم خود نتايج اين رفتار را مشاهده ميكنند.
سئوال: از قرار معلوم، واكنش مسكو به عمليات در عراق منفي بود.
پريماكوف: روسيه با وجود عدم موافقت با اين سياست و انتقادات از واشنگتن در اين رابطه، هيچ كاري نكرد كه نشاندهنده علاقهمندي ما به تضعيف ايالات متحده باشد. هيچ واقعيتي در دست نيست كه نشان دهد كه رياست روسيه سعي كرده است از وضعيت دشوار آمريكاييها براي آغاز بازي ژئوپلتيكي دوران جنگ سرد استفاده كرده باشد.
سئوال: ولي بعضي سياستمداران ما به همين امر دعوت ميكردند.
پريماكوف: ولي آنها فراموش كردند كه نتيجه بازيهاي آن زمان هميشه صفر بود. آنچه كه به نفع ما بود، به ضرر آمريكاييها تمام ميشد و بالعكس. الآن اين نوع بازي در كار نيست كه هم مسكو اين واقعيت را درك مي كند و هم واشنگتن.
سئوال: در حال حاضر مواضع ما در قبال اوضاع عراق چگونه است؟
پريماكوف: رياست روسيه معتقد است كه در شرايط كنوني نيروهاي آمريكايي بايد تا زماني در عراق باقي بمانند كه يك نوع راه حل بنبست دشوار پيدا شود. ما توجه محافل جهاني را به اين اشتباه بزرگ تاريخي ايالات متحده كه وارد عراق شد، جلب نميكنيم. ما با علاقه به حل مسأله در باره راههاي عاديسازي اوضاع بحث ميكنيم. همين امر اهميت دارد.
سئوال: آيا ارزيابي ما از اوضاع پيرامون برنامه هستهاي ايران يكسان است؟
پريماكوف: اختلاف نظر معيني در امور تاكتيكي وجود دارد. مگر ما مخالف مواضع آمريكا هستيم كه نمي خواهد كه ايران صاحب سلاحهاي هستهاي شود؟ نخير. ولي مسكو معتقد است كه با توسل به زور و اتمام حجت نمي توان تهران را به امتناع از داشتن سلاحهاي هستهاي وادار كرد. ما بهتر از آمريكاييها با اوضاع اين كشور آشنا هستيم و اعتقاد داريم كه فشار شديد از سوي واشنگتن باعث يكپارچگي هم آن نيروهاي جامعه ايراني خواهد شد كه درباره داشتن اين سلاحها مردد هستند و هم نيروهايي كه تصميم گرفتند صاحب آن شوند. رهبران روسيه خوب ميفهمند كه اكنون بدون ايالات متحده نمي توان با اشاعه سلاحهاي هستهاي مبارزه كرد.
سئوال: بعد از آزمايشات هستهاي اخير كره شمالي اين مسأله دوباره شدت يافته است.
پريماكوف: پيونگيانگ فعلاً در سطح غيررسمي اعلام كرده است كه حاضر است از داشتن بمب اتم و برنامه هستهاي خود دست بكشد ولي فقط در صورتي كه مذاكرات مستقيم با واشنگتن شروع شود. معلوم است كه اين فرار اطلاعات با اجازه رياست كره شمالي به عمل آمده است.
سئوال: آيا دولت بوش حركات سياسي فعلي كرملين را درست درك مي كند؟
پريماكوف: ما را متهم ميكنند كه ما بيش از پيش از امكانات انرژتيك خود به صورت سلاح انرژتيك عليه كشورهاي ديگر استفاده ميكنيم كه آنها را تحت فشار قرار داده و به راستاي سياست مسكو و نفوذ روسيه بكشانيم يا از حركتهاي اين كشورها كه براي روسيه مناسب نيستند، جلوگيري كنيم. ولي واقعيت اينطور نيست. ما واقعاً طي مدتي به جمهوريهاي شوروي سابق گاز و نفت را به قيمتهاي پايينتر از صادرات به اروپا ميفروختيم. ولي قيمتهاي جهاني توسط بازار تعيين ميشوند. چرا ما را سرزنش مي كنند كه ما براي توسعه اقتصاد خود شرايط بازاري ايجاد ميكنيم؟ بله، ما واقعاً به فروش اين مواد خام به قيمتهاي بازاري پرداختهايم. چرا روسيه بايد به كسي تخفيف و امتياز بدهد، به خصوص به آنهايي كه در ساخت فضاي مشترك اقتصادي شركت نمي كنند؟ قبلاً كسي ما را به قيمتهاي دامپينگ نفت و گاز متهم نمي كرد ولي مي توانستند اين موضوع را هم مطرح كنند.
سئوال: در جامعه روسي بحث گستردهاي درباره عضويت يا عدم عضويت در سازمان تجارت جهاني جريان دارد. نظر شما در اين مورد چيست؟
پريماكوف: ما ميفهميم كه اقتصاد ما نمي تواند خارج از سازمان تجارت جهاني باقي بماند. روسيه بدون شك عضو اين سازمان خواهد شد كه 95-93% جريانهاي كالاهاي جهاني از كشورهاي عضو آن ميگذرد. اين سازمان شرايط رفتار در بازارهاي جهاني را تعيين ميكند. ولي ما بايد از منافع خود هم دفاع كنيم. همه از شركتهاي داخلي دفاع مي كنند. ايالات متحده با تأكيد براينكه سهميههاي مشخص انواع مختلف كالاها به نفع آمريكاييها تعيين شوند، همين كار را ميكند، از جمله در زمينه واردات گوشت مرغ. ما بايد همينطور رفتار كنيم. مسكو با حل مسأله صادرات فلزات به ايالات متحده به موفقيت معيني دست يافته است.
سئوال: آيا در روسيه و ايالات متحده نيروهايي وجود دارند كه مي خواهند دو كشورمان را به دوران جنگ سرد برگردانند؟
پريماكوف: فكر نميكنم كه بتوان اين نيروها را در آمريكا و روسيه برابر دانست. آنها در آمريكا در كنگره و دولت نفوذ دارند كه اين واقعي انكارناپذير است. در روسيه هم نيروهايي هستند كه مايلند ما را به دوران جنگ سرد برگردانند. ولي آنها نمي توانند در سياست كشور نفوذ مستقيم داشته باشند. آنها در افكار عمومي نفوذ دارند و از اين طريق بر سياست كشورمان تأثير غيرمستقيم ميگذارند. در ايالات متحده، افكار عمومي در سياست دولتي نفوذ مستقيم دارد كه اين نفوذ از سوي محافظهكاران جديد كاملاً مشهود است. ولي فعلاً عقل سليم در سياست آمريكا بيشتر است.
سئوال: در زمان اخير غرب بيش از پيش ما را به سياست ضد دمكراتيك، خودكامگي و فقدان آزادي مطبوعات و نواقص ديگر متهم كرده است. جواب شما به اين اتهامات چيست؟
پريماكوف: دولت به قدرت احتياج دارد. اگر كشور عظيمي چون روسيه با جمعيتي كه براي اين سرزمين كافي نيست به حال خود و بدون اداره باقي بماند، اين وضع به نفع هيچ كس و از جمله جامعه جهاني و ايالات متحده نخواهد بود. فراموش نكنيد كه روسيه بزرگترين قدرت هستهاي است. نظارت معيني لازم است كه الآن بر سراسر كشور برقرار ميشود.
در عين حال، دمكراسي در كشورمان توسعه مييابد كه اين واقعيت نيز انكارناپذير است. ببينيد چه تظاهراتي عليه فشار بيش از حد بر گرجستان بر پا شده است. هر روزنامه روسيه مقالاتي درج مي كند كه باب طبع كرملين نيستند. اين نشانه آشكار توسعه دمكراسي در روسيه است.
سئوال: چه بايد كرد كه روابط اقتصادي ما با ايالات متحده اصلاح شود؟
پريماكوف: در اينجا بايد به توسعه مثبت اشاره كنم. حتي با وجود مطالب منفي رسانه هاي گروهي غرب، كارفرمايان آمريكايي به طور فزايندهاي در اقتصاد روسيه سرمايهگذاري ميكنند.
سئوال: ناكامل بودن نظام بانكي روسيه، يكي از موانع اساسي بر سر راه همكاري محافل كاري غرب و روسيه محسوب ميشود. صندوق بين المللي پول، بانك جهاني، بانك اروپايي ترميم و توسعه و تمام جامعه بانكي جهاني طي بيش از 10 سال اخير به تنظيم هرچه زودتر نظام بانكي روسيه دعوت كردهاند. در اين زمينه چه كاري انجام شده است؟
پريماكوف: در حال حاضر روند رشد ارزش بازاري بانكهاي فدراسيون روسيه جريان دارد. ولي نظام بانكي و تجاري كشورمان هنوز ضعيف است. و اين در حالي است كه روسيه از نظر ذخاير ارز و طلا در مقام سوم جهان بعد از چين و ژاپن قرار دارد در 1 اكتبر اين رقم برابر 266 ميليارد و 197 ميليون دلار بود.
بعد از بحران سال 1998 اصلاحات معيني در نظام بانكي به عمل آمد ولي كافي نبود. در مجموع، نظام بانكي ما از نظر محتوا بازاري نيست و شكل آن نيمهدولتي است. سرمايه جمعي آن از سرمايه بانكهاي بزرگي چون بانك آلمان كمتر است. رقابت به سه سطح تقسيم شده است: بين بانكهاي دولتي و بانكهاي بزرگ تجاري بر سر پول بودجه (كه برنده اين رقابت از قبل روشن است)، بين بانكهاي بزرگ و ساير بانكها (اينجا هم برنده مشخص است) و بين بانكهاي كوچك و متوسط بر سر سپردههاي مردم. سيستم دقيق ضمانت حفظ سپردهها در بانكها وجود ندارد كه همين امر باعث بياعتمادي مردم به بانكها ميشود. يك شاخص منفي ديگر، حضور بسيار محدود بانكهاي خارجي در روسيه است.
بخش تجاري ما و به خصوص شركتهاي كوچك نمي توانند از نظام بانكي داخلي وامهاي كافي دريافت كنند. وامها معمولاً كوتاهمدت با بهره بالايي هستند. بانكهاي آمريكايي ميتوانستند در اين زمينه به ما كمك زيادي بكنند زيرا كسي مانع از كارشان در روسيه نمي شود.
يك مانع وجود دارد: بانك مركزي فعلاً مخالف افتتاح شعبههاي بانكهاي غربي است. البته در سال 2002 مي خواستند به بانكهاي تابع بانكهاي خارجي اجازه دهند بدون هيچ محدوديتي شعبههاي خود را باز كنند. ولي رياست بانكهاي بزرگ روسيه مخالفت ورزيد. آنها از رقابت ميترسند. به علاوه، شعبه بر اساس قوانين وطن خود رفتار ميكنند و زير نظر قانونگذاران روس نيستند.
بانكهاي آمريكايي به قدري نيرومند كه در صورت تمايل مي توانند در روسيه تعداد هر چه بيشتر شعبههاي خود را باز كنند و با پول و بهره پايين اعتبارات خود، بانكهاي ملي را از بين ببرند. بنا بر اين، نگرانيهاي بانكداران داخلي بياساس نيست. گفتني است كه در قانون ما «درباره بانكها و فعاليت بانكي» امكان افتتاح شعبهها پيشبيني شده است.
وضعيت مالي روسيه يك ويژگي دارد: از يك سو، ما بدهيهاي دولتي شوروي و روسيه را قبل از موعد بازپرداخت مي كنيم و اين كار را تقريباً به پايان رسانديم ولي از سوي ديگر بدهي ما به شركتها و بانكهاي خارجي رشد مي كند. در همين حال ذخاير قابل توجه ارز و بنيادهايي چون بنياد تثبيت اقتصاد تكميل ميشوند. ولي اين پول بدون حركت افتاده است كه اين وضع بر توسعه اقتصاد كلان روسيه اثر منفي ميگذارد.