دنیای گرسنه و سرمایه جهانی
مجید زربخش
ستم و بی عدالتی ، جنگ و سلب آزادی ها و حقوق انسانی ، در همه گوشه ها ی جهان، همواره انگیزه وعاملی برای کشاندن مردم به خیابان ها بوده است . بهبود شرایط زندگی، افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار، تأمین بیمه های اجتماعی واشتغال و یا طلب صلح و آزادی در مقابل جنگ و پایمال شدن حقوق بشر، غالباً خواست هائی بوده است که جنبش های مطالباتی و اعتراضی را در مناطق مختلف جهان – از کشورهای فقیر تا ممالک پیشرفته ی سرمایه داری برانگیخته است.
درماه گذشته اما، جهان شاهد ریختن مردم به خیابان با شعارهائی بود که از شرایط شرم آور و تکان دهنده ی حاکم بر دنیای امروز و مناسبات آن حکایت می کرد: " ما گرسنه ایم" . این صدای صدها هزار انسان محروم از همه چیز، نه دریک شهریا یک کشور، بلکه دربخش های بزرگی از جهان بود. " ما گرسنه ایم " ، فریاد خشم آلودی بود که خیابان های هائیتی، کامرون ، موریتانی ، موزامبیک، ساحل عاج ...و وجدان انسان هائی را که هنوزنشانی از انسانیت دارند تکان داد. بیش از صد نفر درهائیتی و کامرون در جریان این شورش بخاطر گرسنگی جان سپردند. گرسنگی وبحران تأمین مواد غذائی، بنا براظهارات رئیس بانک جهانی، هم اکنون ٣٣ کشور جهان را تهدید می کند. نه تنها کشورهای کوچک، بلکه حتی کشورهای بزرگ وقدرت های منطقه ای ازقبیل اندونزی، پاکستان و مصر نیز درمعرض این تهدیدند.
در جهانی که صدها میلیارد دلار هزینه ی کشتار مردم عراق می شود و موسسات مالی و نظامی میلیاردها دلار سود روزانه دارند، در این جهان بیش از ٨۵۰ میلیون انسان گرسنه اند و ٨۰۰ ملیون جوان محروم از امکانات آموزشی، اجتماعی و اقتصادی با آینده ای نا روشن و بدون روزنه امید، با ۲ دلار در روز، روزگار می گذرانند. و این جنایت های بزرگ علیه بشریت جائی در ذهن و وجدان مدافعان وتوجیه گران نظام سرمایه داری و" حقوق بشر آنها" ندارد. دراین نظام جهانی در حالی که ثروت ۲۰۰ موسسه ی خصوصی ، معادل ثروت ۴۰ در صد مردم جهان است، بیش از یک میلیارد نفر در فقر مطلق بسر می برند و یا کمتراز یک دلار درروز زندگی می کنند و قریب یک سوم جمعیت جهان زندگی روزانه خود را با کمتر از ۲ دلار می گذرانند. دراین نظام صاحبان سرمایه و سوداگران مالی مجازند، در یک روز میلیونها دلار از طریق سوداگری بورس، از جمله به بهای افزایش قیمت مواد غذائی و مواد اولیه ی مورد نیاز مردم، سود ببرند و درنتیجه آن در فاصله ای کمتراز یکسال بهای برنج، گندم و ذرت، یعنی آذوقه اصلی مردم فقیر بیش از صد درصد افزایش یابد و قیمت های مواد اولیه مورد نیاز روزانه ی مردم ، از نفت تا غذا های مصرفی بطور سرسام آوری فزونی گیرد. دراین نظم جهانی ودر منطق سرمایه و مدافعان آن، صاحبان سرمایه آزادند از طریق بالا بردن قیمت مواد غذائی ، موجی از تورم قیمت های مواد غذائی را در سرتاسر جهان بوجود آورند. و به بهای فقر و گرسنگی و جان وهستی صدها میلیون انسان در آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین و فشار روز افزون بر مردم کم در آمد اروپا وامریکا، از طریق بالا بردن قیمت مواد غذائی و مواد اولیه مورد نیاز مردم و در ابزارهای بورس شیکاگو و نیویورک سودهای سرشار بدست آورند.
در نظم و مناسبات و قوانین سرمایه داری، برای انفجار کمرشکن قیمت ها، برای گرسنگی مردم بنگلادش و یمن و مصر و هندوراس و آفریقا کسی پاسخگو نیست وانحصارات فراملیتی و سوداگران بورس برای تأمین سود بیشتر، آزادی نامحدود دارند و مجازند این سود را به هربهائی بدست آورند. دراین میان آنچه وجود ندارد حقوق و ارزش انسان و انسانیت است. در اینجا تمام ارزش های انسانی و اخلاقی در تحصیل سود و سود هرچه بیشتر خلاصه می شود و این البته ویژگی تازه ای نیست. این خصلت ذاتی و عمومی سرمایه داری، هم در گذشته و هم امروز، چه درغرب و چه درروسیه و چین وهندوستان است. این ویژگی همزاد سرمایه و مولود مناسبات سرمایه داری است. ۱۶۰ سال پیش از این مار کس در مانیفست حزب کمونیست نوشت: " بورژوازی، هرجا که به قدرت رسید، کلیه مناسبات فئودالی ، پدر شاهی واحساساتی را برهم زد. پیوندهای رنگارنگ فئودالی را... بیرحمانه ازهم گسست وبین آدمیان پیوند دیگری ، جز پیوند نفع صرف و ":نقدینه " ی بی عاطفه باقی نگذاشت... وبجای آزادی های بیشمارعطا شده و یا ازروی استحقاق بکف آمده ، تنها آزادی عاری از وجدان تجارت را برقرارساخت و در یک کلمه، بجای استثماری که در پرده پندارهای مذهبی وسیاسی پیچیده ومستوربود،استثمارآشکار، خالی از شرم، مستقیم و سنگدلانه ای را رایج گردانید."(۱ )
آنچه امروزتازگی دارد، نه این مناسبات واستثمار خالی از شرم، بلکه ابعاد و مرزهای نامحدود این" استثمارآشکار ، خالی از شرم و سنگدلانه" است.
پس از فرو ریختن دیوار برلن و پایان حیات نظامی که بنام " سوسیالیسم" در اتحاد شوروی و اروپای شرقی حاکم بود، سوسیالیسم که در بیان مارکس ، رادیکال ترین و پیشرفته ترین شکل دمکراسی است و در آن " آزادی فرد شرط آزادی همگان است"، بمثابه نظامی ضد آزادی، نظامی پلیسی و توتالیترتبلیغ شد و شکست سوسیالیسم روسی، بعنوان " پیروزی سرمایه داری برسوسیالیسم" و" شکست قطعی بدیل سرمایه داری" اعلام گردید ، شعار" سوسیالیسم مرد" مد روز گردید و " سرمایه داری بی بدیل " بمنزله نظام تأمین کننده رفاه و آزادی جشن گرفته شد. در این جنجال تبلیغاتی پردامنه که تمام اهرم های رسانه ای جهان سرمایه داری و امکانات بیکران آن را بکار گرفته بود، طبعاً برای کسانی که به استناد مکانیسم ذاتی مناسبات سرمایه داری، این نظام را استثماری، تجاوزگرو بی رحم ارزیابی می کردند، کمتر گوش شنوائی وجود داشت.
اما این تنها رسانه ها ونظریه پردازان و کارگزاران سرمایه داری نبودند که در شیپور پیروزی سرمایه داری می دمیدند و از " پایان تاریخ" و جهان روائی ابدی مناسبات سرمایه داری سخن می راندند و عصر تازه ای از رفاه صلح و آزادی را نوید می دادند، بلکه گروهی از شکست خوردگان سرخورده ای که مدتی – بهر دلیل - هوادار سوسیالیسم شدند و یا خود را چنین می خواندند و از آن گذشته پشیمان بودند، به کاروان " خاکسپاری سوسیالیسم" و پیروزی سرمایه داری پیوستند. بدین ترتیب همه تاریخ گذشته، تمام جنایت های سرمایه داری از کلینیالیسم و نئو کلینیالیسم و قتل عام سرخ پوستان ، تا جنگ ها و تجاوزات امپریالیستی، جنگ ویتنام وریختن بم های نا پالم برروی مردم و کشتار صدها هزار ویتنامی ، کودتای ۱۹۵۶ افسران مورد حمایت آمریکا دراندونزی و کشتار نیم میلیون نفر درپی آن کودتا ، کودتای ۲٨ مرداد ٣۲ در ایران، کودتا علیه جنبش آزادیخواهانه واستقلال طلبانه شیلی درستپتامبر ۱۹۷۹،... در گرد وغبار تبلیغات گسترده گم و به فراموشی سپرده شد. با همه این ها ، دیر نپائید که تبلیغات ستایش سرمایه داری و نویدهای صلح و آزادی و" نظم نوین" رنگ باخت و خاکستر شد. جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ ، بمباران عراق ، کشتار ده ها هزار سرباز عراقی در حال فرار و قتل عام مردم توسط ارتش امریکا و بدنبال آن اجرای طرح جنایت کارانه محاصره اقتصادی این کشور که نتیجه آن، از جمله مرگ نیم میلیون کودک عراقی بود، نخستین ره آورد فردای پس از جشن " پیروزی سرمایه داری " بود.
اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الخميس 12 يونيو 2008 - 20:12 ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.