[04 Jun 2008] [ مترجم: علی ملائکه]
ما جامعهمان را جامعه اطلاعاتی مینامیم، زیرا سرویسهای متمرکز اطلاعرسان در آن نقش حیاتی ایفا میکنند.
این جامعه به عنوان یک ساختار اجتماعی تنها با ICT (تکنولوژیهای اطلاعاتی و مخابراتی) امکانپذیر شده است. این جامعه از هم اکنون مسائل بنیادی اخلاقی بوجود آورده است که پیچیدگی و ابعاد جهانی آن به سرعت در حال تحول است.
بهترین راهبرد برای ساختن یک جامعه اطلاعاتی که از لحاظ اخلاقی سالم باشد چبست؟ بگذارید نتیجهگیریام را پیشاپیش بگویم.
وظیفه ما این است اخلاق اطلاعاتی تدوین کنیم که بتواند به جهان دادهها، اطلاعات، دانش و ارتباطات به عنوان یک محیط جدید یعنی سپهر اطلاعاتی بپردازد. این اخلاق اطلاعاتی باید بتواند با چالشهای اخلاقی نوینی که در این محیط جدید ظهور میکنند، بر اساس احترام به اطلاعات، نگهداری و حفظ ارزشهای آن برخورد کند. این اخلاق باید اخلاقی زیستمحبطی برای زیستمحیط اطلاعاتی باشد.
شکاف دیجیتال (Digital Divide) منشاء اغلب مشکلات اخلاقی است که از تحول جامعه اطلاعاتی ناشی میشود. این شکاف ترکیبی از یک شکاف عمودی و یک شکاف افقی است. شکاف عمودی ما را از نسلهای گذشته جدا میکند. ما در کمتر از یک قرن از وضعیتی منقاد طبیعت، به مدد حالتی از قدرت که توان بالقوه نابودی کامل را دارد، به وضعیت کنونی رسیدهایم که در آن دارای ابزارها و وسایلی برای مهندسیکردن کل واقعیتهای جدید، تطبیقدادن آنها با نیازهایمان و ابداع آینده هستیم.
ما برای اولین بار در تاریخ مسئول خود وجود محیطهای جدید هستیم. قدرت تکنولوژیک ما هنگفت است و به طور بیوقفهای دارد رشد میکند. این قدرت هم اکنون آنقدر گسترده شده که بر سد میان امر طبیعی و امر مصنوعی فائق آمده است. بنابراین مسئولیتهای اخلاقی ما در برابر جهان و نسلهای آینده به همان اندازه سنگینتر است.
متاسفانه قدرت تکنولوژیک و مسئولیتهای اخلاقی لزوما با هوشمندی و خرد اخلاقی دنبال نمیشوند. ما هنوز مانند کودکان، سبکسرانه و بیحزم و احتیاط با جهانی شگفتآور بازی میکنیم. ممکن است ما قدرتی هیولایی بر آن داشته باشیم، اما برای هدایتشدن در این محیط برساختهخودمان تنها میتوانیم بر نیات خیر خطاپذیرمان تکیه کنیم.
شکاف عمودی نشانگر پایان مدرنیته است. پروژه مدرنیته تسلط و توفق کامل بر واقعیت درکشده به عنوان محیط فیزیکی است. عصر اطلاعات بر اساس پروژه مدرن ساخته میشود، اما جوهر آن دیگر تنها شکل دادن به دنیای فیزیکی نیست. بلکه این عصر شامل خلقکردن و ساختن محیطهایی جانشین و غیر- طبیعی است که جایگزین دنیای فیزیکی میشوند یا زیربنای آن را تشکیل میدهند.
ذهن مکانیکی به طبیعت میپرداخت و میخواست بر آن تسلط یابد یا آن را تغییر دهد، ذهن اطلاعاتی دنیای خودش را میسازد، و بنابراین در پرداختن به آن، در واقع با ساختههای خودش سر و کار دارد.
اما شکاف دیجیتال همچنین شامل شکاف افقی جدیدی درون انسانیت، بین درونیها و بیرونیهاست. مرزهای سپهر اطلاعاتی میان شمال و جنوب، شرق و غرب،کشورهای صنعتیشده و کشورهای رو به توسعه، نظامهای سیاسی و سنتهای دینی، نسلهای جوانتر و سالمندتر، حتی میان اعضای یک خانواده فاصله می اندازند.
اما دقیقتر به نظر میرسد که بگوییم شکاف دیجیتال میان افراد رخ میدهد تا کشورها یا کل جوامع. این شکاف میان افراد دارای سواد کامپیوتری و افراد بیسواد از این لحاظ (e-analphabateism)، بین افراد غنی از اطلاعات و افراد فقیر از این لحاظ فاصله می اندازد، بدون توجه به اینکه این افراد چه ملیتی داشته باشند یا در کدام منطقه زندگی کنند.
ریشههای اقتصادی و اجتماعی - فرهنگی مسئله شکاف دیجیتال آنقدر چشمگیر و غیرقابل بحث است که هیچکس نمیتواند آنها را نادیده بگیرد. دو میلیارد نفر در جهان به برق دسترسی ندارند، چهار میلیارد نفر کمتر از ۱۵۰۰ دلار در سال درآمد دارند و دو میلیارد نفر حتی یکبار هم در عمرشان تلفن نزدهاند. این افراد را "محروم" یا "بیبهره" از لحاظ دیجیتال خواندن،کوچک شمردن بیمارگونه و اهانتآمیز آنهاست کاملا بجاست که مدعی شویم فراهمآوردن میزانی پایه از غذا، بهداشت و آموزش و پذیرش حقوق اولیه بشر در مقیاسی جهانی باید در میان بالاترین اولویتهای ما باشد.
البته در اینجا باید تاکید کرد که دستکم گرفتن شکاف دیجیتال، و بنابراین اجازهدادن به وسیعتر شدن آن، به معنای بدتر شدن این مشکلات هم هست. در حالیکه همیاریها و تعاملهای سیستمی در مقیاسی جهانی در حال اوجگیری است، هیچ مشکل عمدهای به تنهایی بروز نمیکند. پرکردن این شکاف دیجیتال احتمالا بخشی از این راهحل و آن را حلنشده باقیگذاشتن یقینا بخشی از این مشکل است.
این جامعه به عنوان یک ساختار اجتماعی تنها با ICT (تکنولوژیهای اطلاعاتی و مخابراتی) امکانپذیر شده است. این جامعه از هم اکنون مسائل بنیادی اخلاقی بوجود آورده است که پیچیدگی و ابعاد جهانی آن به سرعت در حال تحول است.
بهترین راهبرد برای ساختن یک جامعه اطلاعاتی که از لحاظ اخلاقی سالم باشد چبست؟ بگذارید نتیجهگیریام را پیشاپیش بگویم.
وظیفه ما این است اخلاق اطلاعاتی تدوین کنیم که بتواند به جهان دادهها، اطلاعات، دانش و ارتباطات به عنوان یک محیط جدید یعنی سپهر اطلاعاتی بپردازد. این اخلاق اطلاعاتی باید بتواند با چالشهای اخلاقی نوینی که در این محیط جدید ظهور میکنند، بر اساس احترام به اطلاعات، نگهداری و حفظ ارزشهای آن برخورد کند. این اخلاق باید اخلاقی زیستمحبطی برای زیستمحیط اطلاعاتی باشد.
شکاف دیجیتال (Digital Divide) منشاء اغلب مشکلات اخلاقی است که از تحول جامعه اطلاعاتی ناشی میشود. این شکاف ترکیبی از یک شکاف عمودی و یک شکاف افقی است. شکاف عمودی ما را از نسلهای گذشته جدا میکند. ما در کمتر از یک قرن از وضعیتی منقاد طبیعت، به مدد حالتی از قدرت که توان بالقوه نابودی کامل را دارد، به وضعیت کنونی رسیدهایم که در آن دارای ابزارها و وسایلی برای مهندسیکردن کل واقعیتهای جدید، تطبیقدادن آنها با نیازهایمان و ابداع آینده هستیم.
ما برای اولین بار در تاریخ مسئول خود وجود محیطهای جدید هستیم. قدرت تکنولوژیک ما هنگفت است و به طور بیوقفهای دارد رشد میکند. این قدرت هم اکنون آنقدر گسترده شده که بر سد میان امر طبیعی و امر مصنوعی فائق آمده است. بنابراین مسئولیتهای اخلاقی ما در برابر جهان و نسلهای آینده به همان اندازه سنگینتر است.
متاسفانه قدرت تکنولوژیک و مسئولیتهای اخلاقی لزوما با هوشمندی و خرد اخلاقی دنبال نمیشوند. ما هنوز مانند کودکان، سبکسرانه و بیحزم و احتیاط با جهانی شگفتآور بازی میکنیم. ممکن است ما قدرتی هیولایی بر آن داشته باشیم، اما برای هدایتشدن در این محیط برساختهخودمان تنها میتوانیم بر نیات خیر خطاپذیرمان تکیه کنیم.
شکاف عمودی نشانگر پایان مدرنیته است. پروژه مدرنیته تسلط و توفق کامل بر واقعیت درکشده به عنوان محیط فیزیکی است. عصر اطلاعات بر اساس پروژه مدرن ساخته میشود، اما جوهر آن دیگر تنها شکل دادن به دنیای فیزیکی نیست. بلکه این عصر شامل خلقکردن و ساختن محیطهایی جانشین و غیر- طبیعی است که جایگزین دنیای فیزیکی میشوند یا زیربنای آن را تشکیل میدهند.
ذهن مکانیکی به طبیعت میپرداخت و میخواست بر آن تسلط یابد یا آن را تغییر دهد، ذهن اطلاعاتی دنیای خودش را میسازد، و بنابراین در پرداختن به آن، در واقع با ساختههای خودش سر و کار دارد.
اما شکاف دیجیتال همچنین شامل شکاف افقی جدیدی درون انسانیت، بین درونیها و بیرونیهاست. مرزهای سپهر اطلاعاتی میان شمال و جنوب، شرق و غرب،کشورهای صنعتیشده و کشورهای رو به توسعه، نظامهای سیاسی و سنتهای دینی، نسلهای جوانتر و سالمندتر، حتی میان اعضای یک خانواده فاصله می اندازند.
اما دقیقتر به نظر میرسد که بگوییم شکاف دیجیتال میان افراد رخ میدهد تا کشورها یا کل جوامع. این شکاف میان افراد دارای سواد کامپیوتری و افراد بیسواد از این لحاظ (e-analphabateism)، بین افراد غنی از اطلاعات و افراد فقیر از این لحاظ فاصله می اندازد، بدون توجه به اینکه این افراد چه ملیتی داشته باشند یا در کدام منطقه زندگی کنند.
ریشههای اقتصادی و اجتماعی - فرهنگی مسئله شکاف دیجیتال آنقدر چشمگیر و غیرقابل بحث است که هیچکس نمیتواند آنها را نادیده بگیرد. دو میلیارد نفر در جهان به برق دسترسی ندارند، چهار میلیارد نفر کمتر از ۱۵۰۰ دلار در سال درآمد دارند و دو میلیارد نفر حتی یکبار هم در عمرشان تلفن نزدهاند. این افراد را "محروم" یا "بیبهره" از لحاظ دیجیتال خواندن،کوچک شمردن بیمارگونه و اهانتآمیز آنهاست کاملا بجاست که مدعی شویم فراهمآوردن میزانی پایه از غذا، بهداشت و آموزش و پذیرش حقوق اولیه بشر در مقیاسی جهانی باید در میان بالاترین اولویتهای ما باشد.
البته در اینجا باید تاکید کرد که دستکم گرفتن شکاف دیجیتال، و بنابراین اجازهدادن به وسیعتر شدن آن، به معنای بدتر شدن این مشکلات هم هست. در حالیکه همیاریها و تعاملهای سیستمی در مقیاسی جهانی در حال اوجگیری است، هیچ مشکل عمدهای به تنهایی بروز نمیکند. پرکردن این شکاف دیجیتال احتمالا بخشی از این راهحل و آن را حلنشده باقیگذاشتن یقینا بخشی از این مشکل است.
اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الثلاثاء 10 يونيو 2008 - 16:44 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.