پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    بارک اوباما

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20080604

    بارک اوباما Empty بارک اوباما

    پست  admin

    بارک اوباما Barack-obama-hillary-clinton-debate


    در حالي که راي دهندگان در دو ايالت باقي ماندۀ ايالات متحده بپاي صندوقهاي راي ميروند، سناتور براک اوباما کانديد اميدواربراي بدست آوردن نامزدي حزب مربوطش، با داشتن تعداد بيشتر نمايندگان به نامزدي نزديکتر ميشود.
    اوباما در تعداد نمانيدگان از رقيبش سناتور هلري کلنتن پيشي دارد و توقع برده ميشود که اين رهبري اش را بعد از انتخابات مقدماتي امروزي در دو ايالت مرکزي داکوتاي جنوبي ومونتانا درخشنده تر سازد.
    در حاليکه فقط روي ۳۱ نمايندۀ وعده داده شده رقابت ميشود ، نتيجۀ نهايي توسط نمايندگان فوق العاده « سوپر دليگيتس» تصميم گرفته خواهد شد.
    نماينده گان فوق العاده يا سوپر ديليگيتس از مامورين ومقامات انتخاب شدۀ تشکيل شده که درجلسۀ حزبي ماه آگست حزب دموکرات آزاد اند بهر کانديدي که ميل داشته باشند راي بدهند.
    يک نظر پرسي توسط آژانس اسوشيتدپرس امروز ازمامورين کلنتن نقل قول کرده که بانوي اول سابق امشب اذعان خواهد داشت که اوباما تعداد نمانيدگاني را که براي بدست آوردن نامزدي ضرورت بود، بدست آورده است.
    اما تيري مکاليڤ رئيس مبازرات انتخاباتي خانم کلنتن به تلويزيون سي ان ان گفت که اين گزارش ها نادرست است ورقابت دوام دارد.

    اوباما در نظر دارد امشب طي يک راه پيمايي در ايالت غربي مينيسوتا رسماً مبارزۀ اشرا براي انتخابات عمومي در برابر سناتور جان مک کين نامزد احتمالي جمهوريخواه براي احراز کرسي رياست جمهوري آغاز کند.


    اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الخميس 5 يونيو 2008 - 8:37 ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    avatar

    پست الأربعاء 4 يونيو 2008 - 20:22  admin

    «براک اوباما» کیست و مدافع چه چیزی می باشد؟

    منبع: In Defence Of Marxism
    برگردان: وندا نوژن
    انتخابات مقدّماتی برای برگزیدن نامزدهای جمهوری خواهان و دموکرات ها (دو تا از بزرگترین احزاب بورژوایی) در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا توّجه بسیاری از رسانه های جهان را به خود معطوف کرده است. حزب دموکرات در آخرین انتخابات کنگره پیروز شد (در حال حاضر آن ها در هر دو مجلس کنگره اکثریت را دارند) و یک فرصت خوب برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری دارند.
    دو تن از نامزدهای آنان، در حال رقابت بر سر چیزی هستند که در حال حاضر منطق حاکم در سیاست آمریکا شده است. یکی ]از کاندید ها[ یک خانم (هیلری کلینتن) است و دیگری یک سیاهپوست، براک اوباما.
    و پیروزی های اخیر او ]اوباما[ در ویسکانسین و هاوایی فشار بر روی هیلری کلینتن را بالا برده است. امّا، اوباما به راستی از چه چیزی حمایت می کند؟ برای پی بردن به این موضوع، نگاهی به وب سایت رسمی او می اندازیم.
    برنامه ی او
    درمورد عراق چنین است: اوباما مخالف جنگ است و پیشنهاد بازگشت سربازان را در طی 16 ماه می دهد. هم چنین او پیشنهاد بستن گوانتامو را مطرح می کند.
    درباره ی ایران: "اگر ایران برنامه های هسته ای و حمایت از تروریسم را متوقف کند، ما مشوق هایی هم چون عضویت در سازمان تجارت جهانی، سرمایه گذاری اقتصادی و حرکت به سوی روابط دیپلماتیک عادی را به او ارائه می دهیم؛ و اگر ایران رفتار نگران کننده ی خود را ادامه دهد، ما فشار اقتصادی و انزوای سیاسی مان را افزایش خواهیم داد."
    درباره ی روابط بین الملل: ایالات متحده آمریکا باید مبارزه علیه تروریسم و برنامه های هسته ای ایران و کره ی شمالی را هدایت کند. آمریکا باید پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای را بسط دهد، و مجازات های قانونی علیه ایران و کره ی شمالی را افزایش بخشد. حضور دیپلماتیک خود را، خصوصاً در آفریقا، افزایش دهد؛ به دولت های ضعیف تر جهت کاهش فقر و توسعه ی بازارهایشان یاری رساند؛ "انعطاف پذیری" بیشتری به فرماندهان سربازان سازمان ملل نشان دهد؛ سرمایه گذاری را جهت مدرنیزه کردن ارتش آمریکا افزایش دهد؛ به تعداد سربازان 65000 نفر وبه تعداد تفنگداران دریایی 27000 نفر بیفزاید.
    درباره ی اسرائیل: او برای هر دو کشور اسرائیل و فلسطین کارهایی انجام خواهد داد.
    درباره ی مهاجرت: او پیشنهاد افزایش امنیّت در مرزها و بندرها را می دهد (این امر به خاطر جلوگیری از ]ورود[ مهاجرین غیر قانونی است)؛ او وعده می دهد کارفرمایانی را که به استخدام مهاجرین غیرقانونی می پردازند، مجازات کند، فرصت ها را برای مهاجرت های قانونی افزایش دهد( اگرچه او برای این منظور هیچ ابزار معیّنی پیشنهاد نمی دهد)؛ و کمک کردن به رشد اقتصادی مکزیک به جهت جلوگیری از مهاجرت (هم چنان بدون توضیح چگونگی ]این کمک[)
    درباره ی اقتصاد: کاهش مالیات هایی که فقرا و طبقات میانه باید بپردازند. در سازمان تجارت جهانی، او قصد دارد تا از مشاغل آمریکا حمایت کند. او سازمان تجارت جهانی را تحت فشار قرار خواهد داد تا سوبسید بر صادرات آمریکا را ممنوع کند و از توافق تجاری آزاد آمریکای شمالی (1) دفاع می کند. او پیشنهاد بهبود شرایط و آموزش کارگران بیکار، پول بیشتر برای توسعه ی منابع انرژی تجدید پذیر، آزادی تشکیل اتحادیه ]ی کارگری[ مستقل از کارفرمایان قلدر، دفاع از حق اعتصاب، افزایش حدّاقل دستمزد، ایجاد یک "سیستم ارزشیابی کارت های اعتباری" (2) و یک "منشور حقوق شهروندی استفاده کنندگان از کارت های اعتباری" (3) را مطرح می کند. او وعده ی ارائه ی سود مالی به شرکت هایی که مراکز اجرایی شان در داخل ایالات متحده می باشد، افزایش تعداد کارگران ایالات متحده آمریکا، استحکام بخشیدن به سیستم بیمه ی سلامتی، و به کارگیری کارگرانی که در نیروهای مسلّح خدمت کرده اند، می دهد.
    درباره ی خدمات بهداشتی: ایجاد یک الگوی جدید بیمه ی خدمات بهداشتی ملّی. افزایش رقابت بین شرکت های دارو سازی. ایجاد مشوّق هایی برای استفاده از داروهایی عمومی (4).
    درباره ی بازنشستگی: قوانین فعلی مربوط به ورشکستگی بانک ها پیش از کارگران از بانک ها حمایت می کند. او پیشنهاد می کند که با قرار دادن کارگران در ابتدای فهرست طلبکاران، از مستمری بگیران حمایت شود. هم چنین او مخالف خصوصی سازی (بیشتر) تأمین اجتماعی است.
    این ها اصلی ترین وعده های انتخاباتی در برنامه ی او هستند که بر روی وب سایت وی منتشر شده است. پیش از بحث بر سر همه ی این موارد، ارزش دارد تا آن چیزهایی را که او ذکر نمی کند مطرح کنیم: تناقض ]مفهوم[ قانون میهن دوستی (5)، که از این طریق، شما می توانید بدون اتهام، یا بدون هرگونه رسیدگی قانونی زندانی شوید، و به پلیس اجازه داده می شود تا افراد را به خاطر "خصوصیات نژادی" شان بازجویی کند، موضوعی که پس از شورش سیاهان در دهه های 1950 و 1960 از بین رفت، ولی در حال حاضر مجدّداً مطرح شده است.
    اوباما در سخنرانی انتخابات مقدّماتی خود، در آیوا، توضیح داد که متحّد کردن دوباره ی آمریکا ضروری است و تقسیم ]آمریکا[ به ایالات جمهوری خواه و دموکرات دیگر قابل قبول نیست. اوباما پیشنهاد افزایش مالیات ها را برای شرکت هایی مطرح می کند که تولیدات خود را در خارج از کشور می فروشند، ]او وعده می دهد[ که اشکال جدیدی از انرژی را جهت مبارزه با صنعت نفت به کار خواهد برد، سربازان ]آمریکایی[ در عراق را به خانه هایشان باز خواهد گرداند، و این که آمریکا و جهان با تروریسم و سلاح های هسته ای مبارزه خواهد کرد.
    او پیشنهاد اتحاد آمریکا و میهن پرستی را مطرح می کند تا به مبارزه با مؤسّسات بزرگ و حمایت از سیستم ]آمریکا [ بپردازد؛ او می گوید که حقوق کارگران و اتحادیه ها را تضمین می کند.
    اگر ما به تاریخ نگاهی بیندازیم، می بینیم که یک رئیس جمهور دیگر در آمریکا وجود داشت که در راستای همین خطوط مشابه برای مردم آمریکا سخنرانی می کرد: فرانکلین.دی. روزولت. با شنیدن سخنرانی های او، ممکن است کسی تعجّب کند که چرا هیچ تحلیل گر سیاسی چنین مقایسه ای نکرده است؟ امّا اوباما چیزی بیشتر از این مقایسه است. او طی سخنرانی خود در اتحادیه ی فلزکاران، بر حمایت از حق اعتصاب برای کارگران تأکید کرد. او اظهار داشت که اگر در گذشته گفته می شد " آن چه برای ]شرکت[ جنرال ماتِرز خوب است، برای ایالات متحده آمریکا هم خوب است"، امّا اکنون زمان آن است که بگوییم "آن چه برای اتحادیه ها خوب است، برای آمریکا خوب است".
    حقیقت این است که تمامی تحلیلگران از آن چه که موجب چنین مقایسه ای می شود می ترسند. آیا این بدان علّت است که بحران بر فراز ماست و تنها راه برون رفت از این سیستم روزولت دیگری است؟ اجازه دهید به یاد آوریم که هیچ یک از به اصطلاح "آزادی ها" ی ]پیشنهاد شده[ در سخنرانی اوباما قابل دفاع نیست: افزایش در بودجه ی نیروهای مسلّح، افزایش در نفرات آن ها؛ نظارت شدیدتر بر مرزها، پول بیشتر برای اف بی آی؛
    امّا حتی کلمه ای در مورد قانون میهن پرستی که آزادی های شهروندان عادی آمریکایی را محدود می کند، صحبت نشده است.
    ما در حال ورود به یک بحران اقتصادی هستیم و امکان دارد که بورژوازی آمریکا در اندیشه ی یک راه حل در راستای خطوط یک برنامه ی "نیو دیل" (6) جدید از نوع روزولت باشد. مشکل اینست که آیا شرایط برای چنین برنامه ای موجود است؟ دنیا از دهه ی 1930]تا به الآن[ تغییر کرده است؛ استالینیسم، که به عنوان یک مانع برای توده هایی عمل کرد که در تلاش برای ایجاد انقلاب بودند، سقوط کرده است. از سوی دیگر، نیروهای مارکسیسم انقلابی پس از هفتاد سال مبارزه هنوز هم بسیار ضعیف اند.روند ساختن این نیروها، با جهش های ناگهانی و اتفاقی ِ هم مثبت و هم منفی، آرام و تدریجی بوده است.
    ما هم چنان بر اعتقادمان به طبقه ی کارگر، خصوصاً در شرایط دشواری که در مقابل آن ها وجود دارد، پافشاری می کنیم. هر کارگر آمریکایی که شغل خود را از دست می دهد می داند که این به چه معناست، و ما مطمئن هستیم که کارگران مسیر درست را برای حلّ مشکلات خود پیدا خواهند کرد.
    احتمالاً به نظر می رسد که کارگران نخست می بایست از تجربه ی داشتن یک رئیس جمهور سیاهپوست که وعده ی انجام کارهای بسیاری را می دهد، امّا وفاداری او ]به این وعده ها[ بسیار اندک است، جان سالم به در برند.
    رئیس جمهوری که دفاع از سرمایه داری را دنبال می کند، ولو یک سرمایه داری "انسانی" تر که شرایط برای آن موجود نیست و به زودی تمامی جنبه های بی رحمی و سبعیّت آن آشکار خواهد شد؛ رئیس جمهوری که از یک سیاست خارجی که ایالات متحدّه آمریکا را به عرصه ی سازمان ملل متحد باز می گرداند و "آزادی" بیشتری به فرماندهان سازمان ملل می دهد دفاع می کند؛ رئیس جمهوری که می خواهد نیروهای ارتش را بسط دهد و آنان را به سلاح های مدرن جدید تجهیز کند؛ رئیس جمهوری که می گوید از اتحادیه های آزاد کارگری، حقّ اعتصاب و آزادی های مدنی دفاع می کند؛ ولی هیچ چیزی در مورد قانون میهن پرستی نمی گوید.
    براک اوباما و آرای سیاه پوستان



  • اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الأربعاء 4 يونيو 2008 - 20:37 ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
    avatar

    پست الأربعاء 4 يونيو 2008 - 20:36  admin

    در همین هنگام که او صراحتاً از وضع موجود دفاع می کند و به حمایت از بخش مهمی از طبقه ی حاکم می پردازد، صحبت هایی زیادی حول این موضوع که او "سیاهپوست" است شنیده می شود. در حقیقت، او با آرای فراوان طی انتخابات مقدّماتی حزب دموکرات در کارولینای جنوبی پیروز شد، به خاطر حمایت سیاهپوستان ]کارولینای جنوبی[ او دو برابر هیلری کلینتن رأی آورد. اوباما 55% آرا، دو برابر بانوی اوّل سابق که 27% آرا را به خود اختصاص داد، و بسیار بیشتر از 19% رأیِ جان ادواردز سناتور سابق، به دست آورد.
    این موضوع که نیمی از رأی دهندگان ]به اوباما[ آفریقایی-آمریکایی بودند - مطابق با داده های گردآوری شده از حوزه های انتخاباتی- احتمالاً به پیروزی سناتور در این مبارزه کمک کرده است، ]مبارزه ای[ که در آن دو قطب بزرگ نژادی از رأی دهندگان وجود دارد. در حقیقت، هشت نفر از هر ده رأی دهنده ی آفریقایی-آمریکایی، به اوباما رأی داد، در حالی که تنها دو تن ازهر ده نفر، سناتور کلینتن را انتخاب کردند. امّا اوباما نماینده ی فقرا، سیاه پوستان و کارگران نیست. بالعکس، اوباما مشخّص کرده است که معنای رأی سیاهان، برای او چیست.
    در نخستین حضور خود در جمع پس از پیروزی در کارولینای جنوبی، او تلاش کرد تا وانمود کند تنش نژادی که در کمپین او به وجود آمده بود، بی اهمیّت است و سعی کند تا به عنوان "کاندیدای آفریقایی-آمریکایی ها"، که می توانست به مبارزه ی انتخاباتی او در سایر نقاط کشور آسیب بزند، محسوب نشود.
    این چیزی است که او می گوید:
    " انتخاب بر سر مناطق، یا مذاهب یا جنسیت ها نیست؛ بر سر غنی در مقابل فقیر،جوان در مقابل پیر و سیاه در مقابل سفید نیست. این انتخابات بر سر گذشته در مقابل آینده است. من برای آخرین سال به این کشور سفر نکردم و ]در خلال این سفر[ یک کارولینای سفید یا یک کارولینای سیاه ندیدم. من کارولینای جنوبی را دیدم."
    نیاز به یک حزب کارگران
    سیاهان و کارگران محروم ایالات متحده آمریکا به یک کاندیدی نیاز دارند که آنان را نمایندگی کند. جنبش سیاه پوستان، اتّحادیه ها، تمام پشتیبانان حزب دموکرات آرای خود را به اوباما و هیلری کلینتن تقسیم کردند. خصوصاً، اتّحادیه ها مقادیر عظیمی پول را در تلاش برای نامزد کردن کاندید ها صرف کرده اند و پس از آن حتّی مقادیر بیشتری پول را برای کمک به حزب دموکراتیک جهت شکست دادن جمهوری خواهان خرج خواهند کرد. با این وجود، همه چیز هم چون گذشته ادامه می یابد. آن چه که طبقه ی کارگر، سیاهان فقیر،آمریکای لاتین تبار ها، تمامی کارگرانی که در ایالات متحده زندگی می کنند، نیاز دارند، کاندیدی است که نماینده ی منافع آنان باشد، یک نامزد]طبقه ی[ کارگر که یک پلاتفرم سوسیالیستی را برای غلبه بر بحران فعلی معرّفی کند.
    اوباما تلاش خواهد نمود تا یک " تعهّد اجتماعی" (7) جدید را تحمیل کند که مسلتزم آن است کارگران از بسیاری حقوق خود چشم پوشی کنند تا بیلیون ها و بیلیون ها، شاید تریلیون ها برای مالتی بیلیونر هایی مانند بیل گیتس که در حال مواجهه با یک بحران قریب الوقوع هستند، بیندوزند.
    حال، آن بحران ممکن است باعث شود بیل گیتس بیلیون ها پول را از دست دهد، امّا آن چه مسلّم است این است که این ]بحران[ میلیون ها شغل را حذف خواهد کرد، و این مردم تهیدست هستند که از گرسنگی، بیماری و فلاکت رنج خواهند برد...و ایالات متّحده، ثروتمند ترین ملّت بر روی زمین، که 25% تولید ناخالص داخلی جهان را تولید و مصرف می کند، قرار است بخشی از مردم خود را که گرسنگی رنج می برند، ببیند! و بزرگترین رسوایی در میان همه ی این ها، این است که ]فلاکت و...[ تمام آن چیزی است که سرمایه داری می تواند ارائه دهد.
    هنگامی که به کشاورزان بزرگ پول پرداخت می شود تا چیزی تولید نکنند، محرومین گرسنه می شوند. هنگامی که ذخایر نفتی ایالات متحده برای بیشتر از یک سال برای مصارف سوخت کفایت خواهد کرد، فقرا از سرما خواهند مرد چرا که پول برای خرید وسایل گرمازای سوختی ندارند.
    آیا اوباما برای همه ی این ها راه حل دارد؟ در برنامه ی او چیزی وجود ندارد که این مشکلات را تخفیف بخشد.
    ما در حال رو به رو شدن با دوران سختی هستیم، امّا طبقه ی کارگر آگاه خواهد شد که چگونه راهی به سوی استحکام بخشیدن به خود و پیروزی در آینده ی نه چندان دور بیابد. راه خروج از این بن بست از یک مبارزه ی مصمّم در هر اتّحادیه می گذرد تا جنبش کارگری را به مثابه ی یک کل واحد جهت تشکیل حزب و ]انتخاب[ یک نامزد که به نام طبقه ی کارگر برای تغییر کشور و جهان پدیدار می شود، به جلو حرکت دهد.
    هم چنین نگاه کنید به:
    USA: Come All Ye Faithful: Vote for Me! The Presidential Candidates and Religion by Shane Jones in the USA (February 13, 2008)
    Super Tuesday and the U.S. Elections by John Peterson in the U.S. (February 7, 2008)
    USA: Why Workers Need a Labor Party by Ed Riley in the U.S. (February 7, 2008)
    Election 2008 & the U.S. Working Class by the Editorial Board US Socialist Appeal (January 14, 2008)
    (1) North American Free Trade Agreement (NAFTA)
    2) Credit Card Rating System: در وب سایت رسمی اوباما، در این مورد نوشته شده است: اوباما یک سیستم رتبه بندی کارت های اعتباری، مدل سازی شده بر اساس سیستم های پنج ستاره ی مورد استفاده برای مصرف کنندگان کالا ها، ایجاد خواهد نمود تا امکان یک رتبه بندی آسان و قابل شناسایی کارت های اعتباری- بر اساس خصوصیات کارت ها- در اختیار مصرف کنندگان قرار گیرد.
    (3) Credit Card Bill of Rights
    (4) Generic Medicines
    (5) Patriot Act:
    لایحه ی USA PATRIOT Act که مخفف Uniting and Strengthening America by Providing Appropriate Tools Required to Intercept and Obstruct Terrorism به معنای متحد و مستحکم کردن آمریکا از طریق به کارگیری ابزار مورد نیاز جهت جلوگیری و ممانعت از تروریسم، می باشد، پس از حوادث 11 سپتامبر، در کنگره ی آمریکا مطرح شد و پس از تصویب نمایندگان سنا و کنگره، در تاریخ 26 اکتبر سال 2001 به امضای بوش رسید و به یکی از قوانین لازم الاجرای این کشوربدل شد. این قانون که به Patriot Act یا میهن دوستی مشهور است مقررات مربوط به اقامت، تابعیّت و مهاجرت شهروندان غیر آمریکایی مقیم آمریکا را دشوار می کند و به دستگاه های مجریه اجازه می دهد تا به بهانه ی ضرورت امنیتی و مبارزه با "تروریسم " به اقدامات پیشگیرانه دست بزنند.
    (6): New Deal(سیاست جدید(: طرحی که روزولت در آغاز ریاست جمهوری خود برای مقابله با وضع بحرانی اقتصاد آمریکا در دهه سی، ارائه داد.
    (7) Social Pact





  • بارک اوباما Hillary300x180
  • بارک اوباما 0306_mandb_300x180






  • [/size]
  • avatar

    پست الأربعاء 4 يونيو 2008 - 20:41  admin

    تقابل زودهنگام جمهوریخواهان و دموکرات ها بر سر ریاست جمهوری آینده
    بارک اوباما Siamak+Dehghanpour

    پرزیدنت بوش در یک سخنرانی به مناسبت شصتمین سالگرد تاسیس اسرائیل در برابر کنست گفت بعضی بنظر می رسد باور دارند ما باید با تروریست ها و افراطیون مذاکره کنیم چنانکه رویکردی مبتکرانه آنها را مجاب خواهد کرد که در تمام این سالها سخت در اشتباه بوده اند. رئیس جمهوری آمریکا تاکید کرد این پندار نابخردانه و ابلهانه را پیشتر شنیده ایم زمانی که تانک های ارتش حزب نازی آلمان در سال هزار و نهصد و سی و نه میلادی وارد خاک لهستان می شدند یک سناتور آمریکایی گفت اگر فقط می توانستم با هیتلر گفتگو کنم ممکن بود از بروز تمام این فجایع جلوگیری کنیم. پرزیدنت بوش این نگرش را که از طریق مذاکره می توان تغییری در دیدگاه آنها ایجاد کرد خیالات خام توصیف کرد و گفت تاریخ بارها بی اعتباری این نگرش را اثبات کرده است.
    از کسی پنهان نیست که سناتور دموکرات براک اوباما، پیشتاز انتخابات مقدماتی دموکرات ها برای ریاست جمهوری آمریکا، بر پایه ی نگرش جان اف کندی، رئیس جمهوری فقید آمریکا، مبنی بر اینکه نباید نه از سر ترس مذاکره کنیم و نه ترس از مذاکره داشته باشیم، گفته بود در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری با رهبران کشورهای دشمن آمریکا از جمله رهبران ایران به گفتگو خواهد نشست. اوباما گفته های پرزیدنت بوش را حمله ی سیاسی نادرست علیه خود عنوان کرد.
    هر چند دنا پرینو، سخنگوی کاخ سفید، ارتباط میان سخنان رئیس جمهوری آمریکا با کاندیدای امیددار کسب ریاست جمهوری را رد کرد؛ به گفته ی تام داشل، رهبر پیشین دموکرات ها در سنا و از مدیران ارشد کمپین اوباما، گروهی از نزدیکان پرزیدنت بوش تائید کرده اند کلام او متوجه اوباما بود.
    ظاهرا بخشی از اشاره به دیدار اخیر جیمی کارتر، رئیس جمهوری پیشین آمریکا، با مقامات حماس بود. گوردون جاندرو، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا، می گوید پرزیدنت بوش طیف گسترده ای از افراد را که گفتگو با حماس یا حزب الله را پیشنهاد می کنند مورد نظر داشت.
    اوباما طی بیانیه ای اعلام کرد پرزیدنت بوش می داند پیشتاز رقابت های انتخابات مقدماتی حزب دموکرات برای ریاست جمهوری هرگز از تماس و مذاکره با تروریست ها حمایت نکرده است.
    سناتور دموکرات جوزف بایدن، رئیس کمیته ی روابط خارجی سنا، معتقد است رئیس جمهوری سیاست های خود را به خارج از مرزهای کشور می برد اما، نباید مشاجرات سیاسی اش را در یک کشور خارجی مطرح کند.
    ننسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، گفت گفتار پرزیدنت بوش در شان دفتر ریاست جمهوری نبود.
    اما، سخنان پرزیدنت بوش مدافعانی هم داشت.
    سناتور جمهوریخواه جان مک کین، کاندیدای جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری، که مورد حمایت پرزیدنت بوش قرار دارد گفت حرف پرزیدنت بوش را باور می کند که طرف صحبت اش اوباما نبوده اما، این پرسش را مطرح کرد که اوباما باید پاسخ دهد از نشستن بر سر میز مذاکره با احمدی نژاد که اسرائیل را جسد متعفن و فاسد می خواند و خود را متعهد به نابودی اسرائیل می داند چه هدفی دارد و درباره ی چه می خواهد گفتگو کند؟
    سناتور جوزف لیبرمن، رئیس کمیته ی امنیت ملی سنا، و از حامیان سناتور مک کین، سخنان پرزیدنت بوش را کاملا تائید کرد و گفت چطور رهبر آمریکا می تواند با احمدی نژاد که برای حماس و حزب الله و تروریست ها در عراق اسلحه می فرستد بر سر یک میز بنشیند؟
    سناتور دموکرات جان کری، کاندیدای پیشین ریاست جمهوری آمریکا، می گوید اگر پرزیدنت بوش تصور می کند تماس و گفتگو با ایران باج دهی است اولین کاری که پس از بازگشت به آمریکا باید انجام دهد درخواست برکناری اعضای کابینه ی خود است.
    تام دشل می گوید گفته های پرزیدنت بوش حتی گفتار رابرت گیتز،وزیر دفاع آمریکا، را مبنی بر ضرورت گسترش تماس های دیپلماتیک با ایران نقض می کند.
    حتی هیلاری کلینتون، رقیب براک اوباما، که پیشتر از اوباما در این باره انتقاد کرده بود مقایسه پرزیدنت بوش میان هر دموکراتی که از مذاکره صحبت می کند با دلجویی و باج دهی به نازی ها را اهانت بار و خشم برانگیز خواند. سناتور کلینتون که علیرغم فشارها برای کناره گیری از رقابت های انتخاباتی کماکان در کورس رقابت ها با براک اوباما، که تا کسب نامزدی حزب یکصد و بیست و شش نماینده بیشتر فاصله ندارد، مانده است دیروز گفت تفاوت هایی با اوباما در بعضی موارد سیاست خارجی دارد اما، در مخالفت با سیاست های دولت بوش و ادامه ی آن توسط جان مک کین با اوباما اتفاق نظر دارد. بسیاری معتقدند دموکرات ها از این مشاجره استقبال می کنند و آن را تا انتخابات نوامبر ادامه خواهند داد چرا که پیام تغییر و پرهیز از سیاست های دولت بوش در برابر ایران، عراق، و افغانستان را برجسته می کند. کارشناسان معتقدند از این روست که جان مک کین دیروز از تعهد خود برای خارج کردن نیروهای رزمی آمریکا از عراق در پایان دوران اول ریاست جمهوری اش در ژانویه ی دو هزار و نه و توجه بیشتر به افغانستان و دیگر چالش های پیش روی آمریکا سخن گفت.

    سيامک دهقانپور




    اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الخميس 5 يونيو 2008 - 0:21 ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
    avatar

    پست الأربعاء 4 يونيو 2008 - 20:45  admin


    شهلا صمصامی
    چشم جهانیان به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دوخته شده است. زیرا که پس از 8 سال حکومت زور، بی عدالتی، جنگ و اختناق، مردم دنیا منتظرند ببینند بازماندگان جفرسون و حامیان اعلامیه حقوق بشر چه کسی را به ریاست جمهوری انتخاب می کنند. تاریخ نویسان 8 سال گذشته را، شاید در ردیف تاریک ترین دوران آمریکا قلم زنند. همانند بسیاری حکمرانان کوتاه بین، خود پسند و جاه طلب، حاکمان دوران ریاست جمهوری جرج بوش با استفاده از تاکتیک های ایجاد ترس بویژه پس از 11 سپتامبر و محدود کردن آزادی های فردی، آزادی مطبوعات، استفاده از شکنجه و همچنین بدون توجه به خواسته های روشنگران در این کشور و صلح جویان در همه دنیا، جنگی را آغاز کردند که سرنوشت نه تنها عراق بلکه خاور میانه را تغییر داد و می تواند در نهایت یکی از علل مهم سقوط بزرگترین نیروی نظامی و اقتصادی در دنیای مدرن گردد.
    انتخابات ریاست جمهوری نه تنها برای مردم آمریکا حائز اهمیت است بلکه می تواند مسیر تاریخ را در این کشور و در خاور میانه تغییر دهد. رئیس جمهور بعدی آمریکا وارث آمریکا و جهانی است که چالش های بزرگی را به همراه دارد. جهان در شرایط شکننده ای است. اقتصاد جهانی در خطر رکود است. ثبات سیاسی نیز دست کمی از ثبات اقتصادی ندارد. خاور میانه در شرف تغییرات مهم است. جزیره های ثبات به زیر آب می روند.
    فلسطین، لبنان، مصر، عراق، ایران، پاکستان و افغانستان نمونه های بارز این بی ثباتی هستند. چه کسی به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شود می تواند از جهات سیاسی، اقتصادی، امنیتی، محیط زیست و ثبات کلی در جهان حائز اهمیت باشد. امروز اقتصاد یک اقتصاد جهانی است. با همه کوششی که برخی عناصر در آمریکا و سایر کشورها انجام می دهند که سیاست مرزهای بسته غالب شود، واقعیت این است که مرزهای بسته یک توهم بیش نیست. جمعیت جهان بحدی افزایش یافته و منابع غذایی بحدی محدود است که چاره ای بجز داد و ستد در یک سطح وسیع نیست. امروزه آرمان های ایدئولوژیکی در مقابل منافع اقتصادی در حال عقب نشینی است. چین بهترین و بزرگترین نمونه است. چین امروز یک ابر قدرت اقتصادی است. در شرایط کنونی اقتصاد برتر می تواند مهمتر از نیروی نظامی باشد قدرت واقعی در داشتن منابع اقتصادی و نیروی تولیدی بیشتر است. دلیل اصلی جنگ عراق نیز همین دست یابی به منابع نفتی عراق و خاور میانه بود ولی روشی که انتخاب شد در نهایت به رکود اقتصادی در آمریکا انجامید. رئیس جمهور آینده ی آمریکا باید بتواند بار دیگر اقتصاد این کشور را قوی کرده و آمریکا بتواند در بازار جهانی نقش تولیداتی بیشتری داشته باشد. تئوری دست یافتن به منابع طبیعی و اقتصادی با زور و جنگ، یک تئوری ورشکسته است. کمتر از یکسال به انتخابات ریاست جمهوری، ناگهان می بینیم مسائل اقتصادی در صدر لیست خواسته ها و نگرانی های مردم آمریکا است.
    از جهات سیاسی رئیس جمهور آینده باید بتواند آبرو و مشروعیت آمریکا را به این کشور باز گرداند، که تنها با داشتن روابط صلح جویانه با مردم دنیا امکان پذیر است. در این راستا پایان جنگ عراق بنحوی که ثبات خاور میانه را بخطر نیاندازد و کمک های اقتصادی و نظامی به افغانستان برای جلوگیری از نفوذ بیشتر طالبان همراه با اتخاذ سیاست های عاقلانه تر در مورد پاکستان حائز اهمیت است. کوشش در حل مشکل فلسطین همیشه یک راه حل کلیدی برای برقراری ثبات در خاور میانه بوده است. برقراری روابط و مذاکره با ایران نیز از سیاست های مهم خارجی است. امنیت آمریکا در گرو سیاست خارجی آنست. رئیس جمهور آینده چنانچه خود فردی با خرد، صلح جو و جهان بین باشد افرادی را برای کابینه خود انتخاب خواهد کرد که بتوانند از منافع واقعی مردم آمریکا حمایت کنند و تنها حامی کارتل های بزرگ نفتی و سرمایه داران نباشند مردم آمریکا در 8 سال گذشته درس های بزرگی از دوران پر تلاطم بوش گرفتند. زمان آن رسیده است که امریکا نقش پلیس دنیا بودن را رها کند.
    اکنون برای نخستین بار یک مرد سیاهپوست آمریکایی و یک زن که بانوی اول پیشین آمریکا بوده، بنظر می رسد شانس رسیدن به ریاست جمهوری را داشته باشند. بد نیست نگاهی به مهمترین کاندیداهای ریاست جمهوری بیاندازیم.
    اوباما کیست؟
    پس از مارتین لوتر کینگ و جنبش حقوق مساوی برای سیاهان، کاندیدایی براک اوباما برای ریاست جمهوری آمریکا، مهمترین واقعه در تاریخ بویژه سیاهپوستان آمریکاست. پدر اوباما از کنیا به آمریکا با یک بورس تحصیل مهاجرت می کند. پدربراک از یکی از مناطق دور افتاده و فقیرکنیا آمده بود. در آمریکا با مادر براک که یک زن سفید پوست آمریکایی است ازدواج می کند. ولی پدر اوباما وقتی وی دو ساله بود فرزند و همسرش را رها می کند. مادر اوباما اَن دانهم Ann Dunham بگفته اوباما، زنی قوی و مادری متعهد بود. براک دوران کودکی را با مادرش در هاوایی و اندونزی می گذراند. سپس به شیکاگو می آید و دوران نوجوانی را با پدربزرگ و مادر بزرگش استانلی و مادلین دانهم می گذراند. اوباما که بدون پدر، بزرگ شد خود را سیاهپوست میدید ولی در خانواده ی سفید پوست و با ارزشهای آن ها بزرگ شد. برای براک یافتن هویت واقعی اش مشکل بود. پس از پایان دوران کالج به دانشکده حقوق هاروارد رفت. ولی همچنان بدنبال یافتن هویت دیگر خود بود، در عین اینکه به مادرش عشق می ورزید و محبت ویژه ای به پدربزرگ و مادر بزرگش داشت ولی برای اوباما تعلق داشتن بزرگترین کشمکش بود. برای 20 سال به یک کلیسای سیاهپوست رفت، جایی که حتا مادرش نمی توانست براحتی حضور یابد.
    اوباما در عین اینکه خود را سیاهپوست میدید ولی رها شدن توسط پدرش از دو سالگی احساس تعلق به یک جامعه سیاهپوست را مشکل تر می کرد.
    اوباما در مورد مادرش که همین چند سال پیش از بیماری سرطان درگذشت می گوید: «وی یک زن خارق العاده بود». مادر اوباما در اندونزی ساعت 4 صبح فرزند خردسالش را از خواب بیدار می کرد و به کلاس انگلیسی می برد که قبل از شروع مدرسه درس انگلیسی را یاد بگیرد. اوباما می گوید با این پیام بزرگ شدم: «افرادی موفق می شوند که مورد محبت بوده و از آنها خواسته شود که راه درست را انتخاب کنند، نه برای اینکه سفید یا سیاه هستند. کسانی پیشرفت می کنند که احساس مسئولیت، بزرگترین سرمایه ی آنهاست».
    یکی از نویسندگان معاصر بنام شلبی استیل Shelby Steele می گوید: «براک اوباما یک کاندیدای قابل قبول می باشد. خصوصیات او اینست که بطور طبیعی اهل مذاکره و معامله است. همانند اوپراوینفری، براک فرصتی برای سفیدپوستان است که در مورد خویش بهتر فکر کنند، احساسی که موجب غرور یک انسان سفید پوست است و آن اینست که بدانند نژاد پرست نیستند».
    اوباما سیاست خود را بر روی دو اصل مهم گذاشته است، تغییر و امید. بهبود وضع اقتصادی از جمله از طریق کم کردن مالیات طبقات کم درآمد و متوسط، ایجاد بیمه بهداشتی برای همه ی مردم و افزایش حقوق معلمان، پایان جنگ عراق در رأس برنامه ها و سیاست های خارجی اوست. اوباما همچنین می خواهد با کمک گرفتن از جمهوریخواهان به دو دستگی و انشعاب بین این دو حزب پایان دهد.
    هلری کلینتون کیست؟
    بر خلاف اوباما که یک ستاره جدید در آسمان سیاست آمریکاست، هرلی کلینتون دارای یک سابقه طولانی تر در این زمینه است. هلری مانند اوباما حقوقدان است و علاوه بر بانوی اول کانزاس، دو دوره بانوی اول آمریکا بوده است. هم اکنون مانند اوباما سناتور سنای آمریکاست. هلری بویژه در دو دوره ریاست جمهوری همسرش تنها یک بانوی اول نمایشی نبود، او کسی بود که در آغاز ریاست جمهوری بیل کلینتون طرح بیمه بهداشت همگانی را ارائه داد. این برنامه و بسیاری برنامه های دیگر در اثر فشارهای شدید بویژه جمهوریخواهان هرگز بجایی نرسید. ولی هلری کلینتون از همان ابتدا مورد حمله جمهوریخواهان بود و از جمله برای ماجرای وایت واتر حتا مورد تعقیب قانونی قرار گرفت. علاوه بر مسائل دیگر ماجرای پر سر و صدای مانیکا لوئینسکی نیز هلری را از جهات گوناگون در بوته ی آزمایش قرار داد. ولی از همه اینها پیروز بیرون آمد و پس از پایان ریاست جمهوری همسرش با یک مانور ماهرانه، محل زندگی را به نیویورک تغییر داد و با زبردستی توانست در انتخابات کنگره آمریکا بعنوان سناتور از نیویورک انتخاب شود. این پیروزی بزرگی برای هلری بود و از همان زمان زمزمه های اولین کاندیدای زن ریاست جمهوری شنیده شد. هلری در سنای آمریکا فعالیت زیادی از خود نشان داد. شکست سیاسی و اقتصادی پرزیدنت بوش و نابسامانی در اوضاع اقتصادی و اجتماعی آمریکا، همچنین صدمه ای که به اعتبار آمریکا در دنیا وارد آمد. همه موجب شد که شانس هلری کلینتون برای کاندیدایی حزب دموکرات بیشتر شود.

    avatar

    پست الأربعاء 4 يونيو 2008 - 20:45  admin

    اکثریت مردم آمریکا قبول دارند که زمان ریاست جمهوری یک زن رسیده است. سئوال اینست که آیا هلری آن زن می باشد یا نه. هلری دارای شرایط مثبت زیادی است که آرمان دست یافتن به مقام اولین رئیس جمهور زن آمریکا را برایش ممکن می سازد. از جمله تجربه 8 سال بانوی اول بودن و بطور فعال در امور سیاسی دخالت داشتن. در عین حال این تجربه برای بخشی از مردم آمریکا نقطه ی ضعف و یا دلیلی است که نمی خواهند هلری اولین زن رئیس جمهور باشد. آمریکا یی ها بطور کلی مخالف حکومت خاندانی هستند. خاندان بوش 3 دوره کاخ سفید را اشغال کردند، به همراه آن جنگ و زیان های جبران ناپذیری بوجود آمد. دو دوره ی ریاست جمهوری بیل کلینتون اگر چه بطور کلی موفقیت آمیز بود ولی خالی از جنجال و دورغ هم نبود. بسیاری از مردم ریاست جمهوری هلری کلینتون را ادامه حکومت خاندان کلینتون می دانند و ترجیح بسیاری در این است که یک فرد مستقل بریاست جمهوری برسد. درعین حال بسیاری نیز معتقدند هلری یک سیاستمدار آزمایش شده و شناخته شده است و در شرایط کنونی بیشتر مورد اعتماد خواهد بود.
    حزب دموکرات و آمریکایی ها با چالش بزرگی روبرو هستند و آن اینست که دو کاندیدایی که می توانند تاریخ معاصر این کشور را بنحوی تغییر دهند یعنی یک زن و یک سیاه پوست، در یکزمان و با خصومت برای رسیدن به کاخ سفید در حال مبارزه هستند.
    جان مک کین کیست؟
    سناتور جان مک کین با 25 سال سابقه ی کار در کنگره ی آمریکا، سرباز قدیمی و اسیر جنگی پیشین در ویتنام، در سن 71 سالگی بار دیگر شانس خود را برای رسیدن به ریاست جمهوری از حزب جمهورخواه به آزمایش گذاشته است. مک کین خود را کنسرواتیو می داند و مهمترین هدف او جنگ با تروریسم و حفظ امنیت آمریکا در مقابل تروریسم اسلامی است.
    میت رامنی کیست؟
    فرماندار پیشین ماساچوست، یک سرمایه دار و مورمن کاندیدای دیگر جمهوریخواهان است. رامنی که در زمان فرمانداری خود موافق سقط جنین و حقوق زنان در این زمینه بود حالا از مخالفان سرسخت است. طرفدار آزادی اسلحه و مخالف ازدواج هم جنس گرایان است.
    رامنی معتقد است موفقیت او در بخش خصوصی تجربه لازم را برای مبارزه با رکود اقتصادی باو داده است.
    چرا مهمترین انتخابات قرن
    پس از 8 سال حکومت ایدئولوژی «هرکه با ما نیست علیه ماست» بار دیگر آمریکا آماده انتخاب یک رئیس جمهور جدید می گردد. این انتخابات تنها تغییر یک فرد و یا یک حزب نیست. این انتخابات می تواند به معنای جانشینی واقع گرایی با ایدئولوژی نئوکنسرواتیو باشد. ایدئولوژیی که بویژه از سال های 1970 پایه گرفت و بر این اساس بوده است که آمریکا می تواند پایه های گسترده تری در خاور میانه داشته باشد. باین منظور هر نوع مانعی را با خشونت از سر راه بر خواهد داشت.
    بر اساس این ایدئولوژی، نئوکنسرواتیوها با کمک «مسیحیــــان دوباره زاده شده» Born again Christians، در جهانی که بسرعت رو به تغییر بوده است کوشیده است برای حفظ قدرت و برتری خود به منابع طبیعی بیشتری دست یابد و این ها همه زیر شعار آزادی و دموکراسی و مبارزه با دیکتاتوری بوده است. بخش دیگری از این ایدئولوژی مربوط به جنگ تمدن ها و رودر رویی با باصطلاح اسلام افراطی است که با 11 سپتامبر به اوج خود رسید. 11 سپتامبر بهترین بهانه ای بود که به نئوکنسرواتیوها اختیار و اجازه داد با قدرت هر چه بیشتر ایدئولوژی خود را پیاده کنند. مردم آمریکا، مردم عراق و خاورمیانه بهای سنگینی را برای پیروی از چنین ایدئولوژی پرداخته اند. یکی از نتایج مهم حکومت نئوکنسرواتیوها بحران شدید اقتصادی است. آمریکا دیگر قادر نیست بیش از این از خزانه ی خود و خزانه ی چین و سایر کشورها قرض کند و ماهی 9 بیلیون دلار در عراق بریزد. در حالی که مردم هنوز آب و برق، غذا و امنیت کافی ندارند. حکومت نئو کنسرواتیوها از جهاتی یک حکومت مذهبی بوده است. جرج بوش بارها گفت که من در تصمیماتم از خدا و مسیح کمک می گیرم. ایمان و اعتقاد بمعنای اخص اعتقاد به برتری مسیحیان دوباره زاده شده بخش مهمی از سیاست های حکومت بود. این دقیقاً مخالف اصل مهم جدایی دین از حکومت در قانون اساسی آمریکاست.
    به این گونه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا انتخاب بین ایدئولوژی کسب قدرت بهر قیمت و یا واقع گرایی و صلح طلبی است. رئیس جمهور آینده می تواند در سیاست خارجی آمریکا یک تغییر پایه ای بدهد. برای مثال اوباما از ابتدا اعلام کرد که حاضر است با ایران و سوریه بر سر میز مذاکره بنشیند و به جنگ عراق پایان دهد. هلری کلینتون در شرایط ویژه ای حاضر به مذاکره است. شخصی مانند جان مک کین می گوید ما باید تا صد سال در عراق بمانیم همانطوریکه در ژاپن ماندیم.
    اگر قبول کنیم که تروریسم یک عکس العمل خشونت آمیز در مقابل سیاست های غرب بویژه آمریکاست، می توانیم به بینیم که تغییر سیاست خارجی آمریکا در جلوگیری از رشد تروریسم کمک زیادی خواهد کرد.
    رئیس جمهور آمریکا یک فرد نیست، همراه با رئیس جمهور یک دولت و حزب بر سر کار می آید. ولی اینکه شخص رئیس جمهور دارای چه بینشی باشد می تواند مسیر حرکت جامعه را تعیین کند و این تغییر مهمی در روابط با سایر کشورهای دنیا نیز بوجو خواهد آورد. ما در دورانی زندگی می کنیم که توازن قدرت ها رو به تغییر است. توازن اقتصادی و سیاسی به نفع و به جهت آمریکا نیست. ولی اگر به پذیریم که آمریکا هنوز مهمترین قدرت نظامی و اقتصادی در دنیاست، انتخاب رئیس جمهور بعدی می تواند در تعیین مسیر تاریخی این کشور و بسیاری نقاط دیگر دنیا تأثیر گذار باشد.
    در قرن جدید و پس از دوران ناامید کنند ی حکومت نئوکنسرواتیوها، کاندیدایی هلری کلینتون بعنوان اولین زن برای ریاست جمهوری و براک اوباما بعنوان اولین آمریکایی سیاهپوست برای ریاست جمهوری، این انتخابات را تبدیل به مهمترین انتخابات قرن نموده است.
    اگر بیاد بیاوریم که پدر اوباما یک سیاهپوست مهاجر از آفریقا و مسلمان بود و مادرش سفید پوست آمریکایی و امروز وی کاندیدای ریاست جمهوری است به تغییر مهمی که حتا در این مرحله در جامعه آمریکا بوجود آمده است پی می بریم. اگر بیاد بیاوریم که در دهه 60 بود که سیاهان نمی توانستند در صندلی اتوبوس سفید پوستان بنشینند و از محلی که سفید ها آب می خورند، آب بنوشند و یا در رستورانی که ویژه سفید ها بود غذا بخورند، در همان سال ها بود که کلیسا، خانه و حتا خود سیاهان را آتش می زدند. اگر بیاد بیاوریم که 7 سال پیش بود که مسلمانان بعنوان جانی ترین و مطرودترین دشمنان آمریکا شناخته شدند، می بینیم کاندیدایی براک اوباما از بسیاری جهات اولین و یک واقعه مهم و نوآور در سیاست و جامعه آمریکا در داخل و خارج از این کشور است.
    در این مراحل اولیه انتخابات، مردم آمریکا برای نخستین بار صدها و هزاران نفر به پای صندوقهای رأی می روند. زیرا می دانند این انتخابات سرنوشت سازی برای همه مردم از زن و مرد، سفید و سیاه، پیر و جوان است. خواسته اکثریت مردم نیز پایان رکود اقتصادی، پایان جنگ واتخاذ سیاست های عادلانه تر در داخل و خارج از امریکا است.

    گویا
    avatar

    پست الخميس 5 يونيو 2008 - 3:59  admin









































  • avatar

    پست الخميس 5 يونيو 2008 - 7:55  admin

    انتخابات ایالات متحده؛شگفتی وگمانه زنی

    تهمورث کیانی - برخی بر این نظر هستند که انتخابات ایالات متحده،انتخابات جهان است که در آن تنها آمریکائیان حق رأی دارند. این نظر عنصری قوی از حقیقت در خود نهفته دارد. ایالات متحده به لحاظ اقتصادی و سیاسی دارای بزگترین تأثیر بر جهان کنونی می باشد. به عنوان مثال،چه بسا اگر در سال 2000آقای ال گور به ریاست جمهوری می رسید، صدام حسین هنوز رئیس جمهور عراق بود. انتخابات مقدماتی جاری در ایالات متحده،اما،به دلایل دیگر نیز توجه جهانی را به خود جلب کرده است. هر روز که از کارزار انتخاباتی هوادران دو حزب عمده در این کشور برای تعیین نامزد اصلی حزبی برای ریاست جمهوری میگذرد، شگفتی تازه ای پدید می آید. به نظر می رسد بر اساس آنچه تا کنون گرایشات غالب هواداران دو حزب نشان داده اند، نامزدهایی که دارای گرایشات بالنسبه تندروانه بوده اند، به خصوص محافظه کاران و اونجالیست ها در جبهه جمهوریخواهان، نتوانسته اند آراء چندانی در میان احزابی که بدان تعلق دارند بدست آورند .

    جان مک کین
    بارک اوباما Mccain
    او نخستین تلاش خود را برای دستیابی به مقام ریاست جمهوری هشت سال پیش در رقابت با جرج بوش آغاز کرد، به خوبی می دانست که پشتیبانی همه جانبه لایه های مذهبی هوادار حزب ،به خصوص اونجالیستها ،از جرج بوش موجب شکست او شد. او،اما،به آرمان ها و نظریه های میانه روانه، و پیشرو خود- نسبت به نظریه های جناح راست و مذهبی حزب که جرج بوش آنها را نمایندگی میکرد- درباره محیط زیست و کم کردن آلودگی ها، اصلاح قانون مهاجرت به سود مهاجران،مالیات بیشتر بر ثروتمندان و کم کردن هزیننه های نظامی،پشتیبانی دولت از تحقیق در بخش سلولهای جنینی، و حقوق اقلیت ها از جمله گی ها وفادار ماند. در همه دوران پس از شکست در انتخابات حزبی هشت سال پیش،نیز،جان مک کین همواره، به سبب خودداری از دست شستن از باورهایش ،در معرض انتقاد و ناسزاهای گروههای راست محافظه کار و اونجالیست ها بوده است. آنها مرتبأ از رهگذر برنامه های رادیویی پر شنونده ای چون شوی مشهور راش لیمبو،از سرسخت ترین محافظه کاران راست، جان مک کین را مورد شدیدترین انتقادات و حملات قرار می داده اند. اکنون،اما،جان مک کین با پیشی گرفتن از کسانی مانند مت رامنی ،که می کوشید خود را سخنگو و حافظ گرایش محافظه کاری راست و جناح مذهبی حزب بنامد، و مایک هاکابی که،به رغم نوآوری اش، کشیشی بابتیست بوده است، همه را شگفت زده ساخته است. بسیاری از ناظران و تحلیل گران پیروزی جان مک کین را نقطه عطفی تازه در عرصه سیاسی ایالات متحده می دانند که با کاهش شدید اعتبار و نفوذ گذشته محافظه کاران راست و مذهبیون اونجالیست مشخص می شود. شک نیست که این گروهها هنوز از قدرت بالنسبه زیادی به عنوان یک گروه منسجم،سازمان یافته،و ثروتمند برخوردار اند،اما،دامنه نفوذ آنها و نقش تقریبأ تعیین کننده ای در دو سه دهه گذشته در حزب جمهوریخواه داشتند اکنون در معرض خطر جدی قرار گرفته است. هم اکنون معلوم شده است این نقش در سراشیب خود قرار گرفته است و به خصوص شکست های پی در پی جرج بوش در عرصه اقتصادی و سیاسی ضربات سختی به جریان "راست مذهبی" وارد کرده است. بنابراین،از هم اکنون می توان امیدوار بود که با برآمدن جان مک کین،حزب جمهوریخواه ، محتملأ،با دوری از سیاست های افراطی راست-مذهبی به سیاست های سنتی پیشین خود،مانند دوران آیزنهاور و تدی روزولت باز خواهد گشت. برخی حتی پیش بینی کرده اند که جان مک کین در صورت پیروزی ب،و در صورتی که گروههای مذهبی و راست همچنان بر او بتازند،با کمک کسانی چون آرنولد شوارزینگر و رودی جولیانی حزب جمهوریخواه را دگرگون سازد. دست کم از دامنه نفوذ گروههای راست ایئولوژیک و مذهبی بر سیاست کشور کاسته خواهد شد.
    در جبهه دموکرات ها،اما،شگفتی بسی بیشتر است. آنها در این دوره با به میدان آوردن دو چهره تاریخ ساز،یک زن و یک سیاهپوست،که هردو دارای محبوبیت و کایزما ی قابل توجهی هستند،شگفت ترین انتخابات مقدماتی ایالات متحده را رقم زده اند. در تمام انتخابات مقدماتی که تا کنون برگزار شده است،شمار شرکت کنندگان از سوی حزب دموکرات بیش از دو برابر پرشمارترین انتخابات مقدماتی این حزب در تا ریخ بوده است. همچنین، در هیچ دوره ای اینهمه دختر و پسر جوان،اینهمه دانشجوی دانشگاه و کالج و داشن آموز دبیرستانی در انتخابات شرکت نکرده بودند. در برخی ایالات ها تعداد آراء کلینتون یا اوباما به تنهایی از مجموع شمار آراء جان مک کین در پنج ایالت بیشتر است.

    باراک اوباما
    بارک اوباما Obama
    اوباما، در شور آفرینی و کاریزما حتی سیاستمدار محبوبی مانند هیلاری کلینتون-که به پشتیبانی های همسر محبوب و کاریزماتیک خود نیز پشتگرم است- را پشت سر گذاشته است. آمدن اوباما به صحنه انتخابات ایالات متحده به یاد آورنده آمدن سید محمد خاتمی و پدید آمدن دوم خرداد 1376 در ایران است. صرف نظر از تفاوت های چشمگیر دو کشور و دو انتخابات- که گاهی ماانند زمین تا آسمان است- همچنانکه در دوم خرداد 1376 سید محمد خاتمی به میلیون ها ایرانی بشارت تغییر و امید را داد،اوباما،نیز،سخن از تغییر میراند. اگرچه به گفته کارشناسان برنامه های کلینتون درباره مسائل مهمی چون بیمه درمانی همگانی بهتر از برنامه اوباما است،جوانان پرشور،اما،در پی دل اند و کمتر در کنه برنامه های این دو دقت می کنند.اوباما،همچنین از معدود نامزدهای است که در تاریخ توانسته اند در میان هواداران حزب رقیب نیز نفوذ کنند. او توانسته است بسیاری از جوانان هوادار حزب جمهوریخواه را جذب خود کند. حتی جمهوریخواهان سرشناسی چون سوزان آیزنهاور،دختر رئیس جمهور اسبق،اعلام کرده اند که دست به ایجاد گروهی به نام "جمهوریخواهان هوادار اوباما"خواهند زد. به علاوه،اوباما در میان بلوک مستقل ها،که پیشتر به کسانی چون جان مک کین علاقه داشتند، نیز نفوذ گسترده ای دارد. او برخلاف دیگر رهبران سیاهان دارای پیامی فرا گروهی و فرا نژادی است. او هیچگاه از موضع یک سیاه پوست معترض و به مثابه سخنگوی سیاهان سخن نمی گوید. او،بنابراین، توانسته است پیام خود را از مرزهای نژادی و حزبی فراتر برد. همچنین، برخلاف آنچه تصور می شد و می شود، و برخلاف جان ادواردز که از موضع سخنگوی طبقه فرودست و لایه پایین طبقه متوسط سخن می گفت،اوباما توانسته است در میان دموکرات های بالنسبه ثروتمند و لایه بالادست طبقه متوسط ،وحتی برخی از گروههای اونجالیست نفوذ کند درحالیکه کلینتون در میان لایه پایین دست این گروه و در میان کارگران و اعضای اتحادیه ها نفوذ بیشتری دارد. پراکندگی و تناقص طبقاتی –سنی در میان هواداران اوباما نیز از دیگر شگفتی های انتخابات اخیر است. همین سبب شده است تا برخی از دموکرات ها با انتقاد از کلی گویی و ابهام دربرنامه های اوباما از او انتقاد کرده و نسبت به ناپدید شدن موج و شور کنونی در میان این همه گروه مختلف المنافع در زمان برگزاری انتخابات نهایی هشدار دهند. نگاهی به تاریخ انتخبات گذشته موجب می شود تا این هشدار جدی گرفته شود. در انتخابات 1988 آقای مایکل دوکاکیس نامزد حزب دموکرات،که از قضا بسیار شور آفرین و لیبرال نیز بود، در جولای آن سال هفده درصد از جرج بوش اول در میان رأی دهندگان آمریکایی جلوتر بود. چهارماه بعد،او انتخابات را به جرج بوش باخت.
    هنوز بسیار زود است که اوباما را برنده مسابقه تعیین نامزد حزب دموکرات بدانیم. هیلاری هنوز در برخی نظرسنجی های ملی در بین دموکراتها، پیشتاز است . همچنین فرایند انتخابات مقدماتی تعیین نامزد اصلی احزاب در ایالات متحده بسیار پیچیده تر از آن است که هم اکنون بتوان به گمانه زنی درست دست زد. نه تنها برنده شدن در یک ایالات مهم است بلکه تعداد هیئتی که یک نامزد به دست می آرد،گاه، از بدست آوردن شمار بیشتر آراء مهمتر خواهد بود. تازه، قوانین برخی از ایالت ها به هیئت ها این اجازه را می دهد که در کنفرانس ملی حزب برای تعیین نامزد، نظر نخستین خود را تغییر دهند و به نامزد دیگری رأی دهند. هم چنین سوپر هیئت ها در صورتی که رقابت همچنان تنگاتنگ باشد،نقش مهمی خواهند یافت، و معلوم نیست گرایش غالب آنها به سود چه کسی باشد. اینهمه،اما، از اهمیت کار و پیام اوباما نمی کاهد. پیروزی های اوباما نشان داد که جامعه ایالات متحده و دموکراسی در این کشور گام بزرگ دیگری در مسیر پر فراز و نشیب خود به جلو برداشته است. چهل سال پس از جنبش مدنی مارتین لوتر کینگ، مردم در ایالات متحده بیش از پیش از مرزهای نژادی فراتر رفته و بر اساس اهداف مشترک و برنامه اقتصادی، سیاسی - اجتماعی نامزدها به آنها رأی می دهند. اغلب آمریکائیان با دیدن پدیده اوباما احساس خوبی دارند. پیروزی و درخشندگی اوباما- حتی اگر برنده نهایی نامزدی حزب نگردد- درخشندگی جوانان، نشانه محتمل بودن همبستگی در حین پراکندگی نژادی،مذهبی،قومی، و نماد ازلی بودن تجربه آمریکایی است. اوباما با تغییر طنین لیبرالیسم آمریکایی موفق به کاری سترگ شده است. آیا او خواهد توانست سیاست آمریکایی را نیز دگرگون سازد؟

    هیلاری کلینتون
    بارک اوباما Hillary
    از سوی دیگر،اما،به مثابه نخستین زنی که نامزدی جدی برای انتخابات ریاست جمهوری است، توانسته است موجب روی آوردن میلیون ها نفر به انتخابات مقدماتی و درگیر شدن آنان در سیاست گردد. او که پیشتر یک بار با عنوان نخستین همسر رئیس جمهوری که یه عضویت سنا در آمده است،تاریخ ساز شد،این بار بخت خود را برای ریاست جمهوری می آزماید. او با رهیافتی پراگماتیست و از منظر دفاع از حقوق برابر زنان در جامعه آمریکایی ،که به رغم این همه پیشرفت سیاسی و اجتماعی هنوز از تبعیض جنسی رهایی نیافته اند، به میدان کارزار آمده است. برخلاف آنچه عامه،به خصوص در خارج از ایالات متحده،تصور می کنند، در این کشور هنوز جنس گرایی و گرایش مردسالارانه ممانعت از دستیابی زنان به مدارج عالی است. این مانع به خصوص هنگامیکه آن زن لیبرال باشد بسی بیشتر از هنگامی است که او محافظه کار است. بی سبب نیست که شرلی چیشلوم،نخستین زن آمریکایی نامزد ریاست جمهوری در سال 1972،پس از آن گفت "من بیش از آنچه احساس تبعیض به عنوان یک سیاهپوست بکنم،در معرض تبیض جنسی به عنوان یک زن قرار گرفتم". به همین سبب برخی بر این نظر هستند که قرار گرفتن خانم کلینتون در برابر جان مک کین در جامعه ای که هنوز آمادگی آن را ندارد، به زیان دموکرات ها تمام خواهد شد. هوادران کلینتون،البته،می گویند جون او و همسرش در همه دو دهه گذشته در معرض حملات ماشین نفرت پراکنی حزب رقیب بوده اند، از قدرت مقاومت بیشتری در مبارزه نهایی برخوردار خواهد بود. آنها می گویند جمهوریخواهان دیگر چیز جدیدی درباره کلینتون ها ندارند که پیشتر نگفته باشند. از شگفتی های این انتخبات از جمله این است که برخلاف تصور پیشین،بیشتر دموکرات های عالی رتبه، بورکراسی و سلسله مراتب حزبی ،رسانه های خبری،و گروههای خود جوش دموکرات مانند "مووآن دات کام" به مخالفت با کلینتون برخاسته اند. او،اما،بسیار قوی و نیرومند به مبارزه خود ادامه می دهد و بسیاری را تحت تأثیر قرارداده است. او هنوز از نظر تعداد مجموع هیئت ها و سوپر هیئت ها پیشتاز است. اگرچه انتخابات چهار ایالت جدید فاصله او را با اوباما کاهش داده است. اما تا انتخابات تگزاس و اوهایو نمی توان نظر قطعی داد.

    شگفتی اکتبر
    به نظر می رسد در این دوره از انتخابات ایالات متحده میانه روی و پراگماتیسمم بر ایئولوژی و افراط گرایی در هر دو جبهه غلبه کرده است. تا پیش از این،و در سه دهه گذشته،در جبهه جمهوریخواهان راست مذهبی نفوذ قابل ملاحظه ای داشت و عملأ با روی کار آوردن جرج بوش به سیاست غالب مبدل شد.از دیگر سو، به سبب مواضع میانه روانه جان مک کین ،به خصوص در مسائل داخلی، جمهوریخواهان به دو اردوی بزرگ تبیدل شده اند. میانه روها و محافظه کاران سنتی و برخی از مستقل ها به مک کین علاقه دارند، درحالیکه اردوی محافظه کاران مذهبی هنوز با تردید به می نگرند. در همین حال،برخی از میانه روها و مستقل ها که به او علاقه دارند از سیاست های اخیر او درباره جنگ عراق ناراضی اند. بنابراین،در صورتیکه اوضاع همینطور پیش رود و فاکتور جدیدی وارد معادلات سیاسی نشود، او با چالش بسیار بیشتری در برابر دموکرات مواجه خواهد بود. اقتصاد بحرانی که جرج بوش برای او به مثابه نامزد حزب جمهوریخواه به ارث گذاشته است نیز از دیگر نقاط ضعف او به شمار خواهد رفت. برخلاف آن، دموکرات ها دست کم تا امروز در مسائل سیاسی و برنامه ای متحدند و اختلافشان درباره اشخاصی است که باید نامزد نهایی شوند. آنها میتوانند به راحتی اقتصاد بحرانی را حاصل حاکمیت جمهوریخواهان معرفی کرده و نارضایتی از جنگ عراق را نیز مورد بهره برداری قرار دهند. با این همه هنوز تا پیش بینی نهایی بسیار زود است. شگفتی اکتبر (October Surprise) هنوز در راه است.

    تهمورس کیانی ،سیاتل (ایالات متحده) بهمن ماه هزار و سیصد و هشتاد و شش شمسی
    avatar

    پست الخميس 5 يونيو 2008 - 7:59  admin

    ايران

    بارک اوباما 13CCACE9-13EB-4968-AED4-BD9B700A80E6_w204_h153

    اوباما: هدفم از ميان برداشتن تهديد ايران است

    باراک اوباما، نامزد پیشتاز حزب دمکرات برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، روز چهارشنبه در نشست کميته روابط آمريکا و اسرائيل، آی.پک، گفت که هدف نهایی او این خواهد بود که تهدید ایران را از ميان بردارد.
    آقای اوباما همچنین گفت:«تهدیدی بزرگ تر از ایران برای اسرائیل، صلح و ثبات منطقه وجود ندارد.»
    سناتور باراک اوباما اضافه کرد:«خطر از جانب ایران واقعی و جدی است و هدف من این خواهد بود که این تهدید را از بین ببرم.»
    آقای اوباما همچنین افزود که هر آنچه از دستش برآید انجام خواهد داد تا نگذارد ایران به سلاح اتمی دست یابد.
    این اظهارات سناتور اوباما با تشویق حاضران در نشست کميته روابط آمريکا و اسرائيل روبه رو شد.
    باراک اوباما روز سه شنبه با به دست آوردن حد نصاب لازم موقعيت خود را به عنوان نخستين نامزد آفریقایی-آمریکایی در تاریخ حزب دمکرات در انتخابات رياست جمهوری ماه نوامبر تحکيم کرد.
    آقای اوباما در نشست کمیته روابط آمریکا و اسرائیل با اشاره به «دفاع حکومت ایران» از خشونت و افراطی گری، گفت:« ایران به دنبال دستیابی به توانایی هسته ای است، این اقدام می تواند به مسابقه تسلیحاتی در منطقه منجر شود.»
    آقای اوباما تصریح کرد در صورت رسیدن به ریاست جمهوری آمریکا، برای تضمین امنیت آمریکا و اسرائیل، گزینه اقدام نظامی علیه ایران را از روی میز کنار نخواهد گذاشت.
    آقای اوباما همنچنین گفت به عنوان رییس جمهوری آمریکا، در صورتی که تشخیص دهد مذاکره با ایران به نفع آمریکا خواهد بود، به مذاکره سخت و اصولی با رهبران ایران خواهد پرداخت. در همین حال وی افزود: که زمان و مکان چنین مذاکراتی را وی انتخاب خواهد کرد.
    این در حالی است که کاندوليزا رايس، وزير امور خارجه آمريکا، نیز روز سه شنبه در نشست کميته روابط آمريکا و اسرائيل، آی.پک.، حضور یافته و تاکید کرده بود که تا زمانی که جمهوری اسلامی ايران رفتار خود را تغيير ندهد، دليلی برای گفت وگوی واشينگتن با تهران وجود ندارد.
    خانم رايس اضافه کرده بود:«ديپلماسی واقعی، مترادف با مذاکره نيست بلکه اعمال فشار تاکتيکی را هم بايد شامل شود.»
    کاندوليزا رايس همچنين گفته بود:«ممکن است روزی زمان مذاکره با ايران فرا رسد، ولی نه زمانی که آنها زير پوشش مذاکره به توليد سلاح اتمی نزديک می شوند.»
    ایران اتهام کشورهای غربی در خصوص برنامه هسته ای خود را رد می کند و می گوید این برنامه کاملا صلح آمیز و با هدف تولید انرژی است.

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون السبت 27 أبريل 2024 - 2:47 ميباشد