پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    هیاهوی 2014 و آرزوهای برباد رفته ملت

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20121220

    هیاهوی 2014 و آرزوهای برباد رفته ملت Empty هیاهوی 2014 و آرزوهای برباد رفته ملت

    پست  admin

    فرخ زرنگار
    آقای ظاهر طنین نماینده دایمی رژیم دموکراسی مافیایی کابل در ملل متحد ، دیشب در مقر آن سازمان اظهار کرد:
    حکومت داری نامناسب، حمایت ناکافی، ظرفیت های محدود و کمبود برنامه ریزی ملکی دستاوردهای انکشافی این کشور را در معرض خطر قرار داده است.
    این بار نخست است که یک مقام بلند پایهء رژیم در بیرون ، از حکومتداری نامناسب حرف میزند.با آنکه ازین حرفها در مطبوعات داخلی افغانستان که نقش ستون نشراتی مافیای حاکم و گویا مخالفین مسلح آنرا در ستیژ مضحک آزادی بیان تمثیل میکنند ، فراوان گفته شده است اما بیان آن از زبان یک نمایندهء نظام مافیا یی را میتوان اولین نشانه درسمت تغییر سیاستها و یا گرایش برای تعویض مهره های کلیدی نظام دموکراسی مافیایی خواند.
    چرا این همه هیاهو برای میلادی 2014 ؟
    همانگونه که در 21 دسمبر 2013 قیامت نشد ، در 2014 هم زنده گی در افغانستان پایان نمی یابد.
    پیش از بحث درین باره باید به یک نکتهء مهم اشاره کنم و آن این که:
    هیچ نیرویی در افغانستان خود را در پی خروج ناتو به اندازه طالبان در خطر نمی بیند.هیچ نیروی سیاسی و جنگی به اندازهء طالبان ازین خروج متضرر نمیگردد و در لحظهء کنونی هیچ نهاد سیاسی ، استخباراتی و جنگی منطقه به اندازه طالبان و آی اس آی برای تمدید حضور خارجی ها تلاش نمیکند.
    شاید بعضی ها از روی ساده لوحی اظهار نمایند که گویا امریکا درین جنگ شکست خورد، امریکا دیگر توان هزینه های جنگ را ندارد، امریکا توان مقاومت دربرابر القاعده و طالبان را از دست داده است و ... اما این حرفهایی اند که برای کتمان ماهیت اصلی سیاستها در رسانه های غرب با نیرنکها و ترفند های متنوع و حتا زیبا به نشر میرسند و معدودی بنام تحلیل گر و مفسر آنرا می پندانند.
    درین چند سال آرزو داشتم تا افرادی روشن نگر و فراخ اندیش از بین نهضت مترقی افغانستان سر بلند کنند و وضع کشور و گرایش های آنرا از دید خود و یا از دید مترقی به تحلیل بگیرند اما بادریغ چنین نشد. عده ای تا هنوز در فکر پالتاکک های اسسنامه گگ خود هستند و شماری از منورین که با دانش پیشرو آراسته و پیراسته اند خود را کنار کشیدند تا ره برای آنهایی باز گردد که دنیا را به زعم خودشان با بینش نو می بینند و از دید شان گویا اندیشه های پیشین برای امروز دگمهایی بیش نیستند. اینها هم در جزیره های خیالبافی های خود غرق شدند و برای شان چیزی نمانده است ، به جز ارسال پیامهای شادباش به آنها یی که از نهضت مترقی استعفا میدهند.استعفا نامه هایی که وقتی آدم میخواند همان قصهء فیل و پشه در ذهنش تداعی میگردد: نه از آمدنت خبر شدم و نه از رفتنت.
    معدودی دیگر که بی بی سی شنیده بیسواد شده اند به تصنیف طالبان به استناد بی بی سی می پردازند و با طمطراق اعلان میدارند: اینه دیدید که من درست کشف نموده بودم، طالبان 4 نوع اند، کرزی هم اینرا گفت.
    خیر باشه ،مهم نیست.ازین حرفها میگذریم . به اینها هر قدر بگویی معنای دریخ نوشتن و زیر آفتاب ماندن را دارد.می آییم بر سر اصل مطلب:
    گفتم طالبان با رفتن ناتو خود را در مخاطره می بینند. این پندار که گویا این نظام پس از 2014 با سرنوشت نظام ناپایدار نجیب گرفتار میشود از بنیاد نادرست است.آن نظام نه از حمایت جهانی و منطقه یی برخوردار بود و نه از درون پکپارچه. در آن دوره همه تلاشهای برای اضمحلال نیرو و پایگاه داخلی که همان ح.د.خ.ا بود صورت گرفت.اما این نظام و این گویا مخالفین مسلح آن چنان نیستند.
    درجریان 11 سال حاکمیت کرزی و اشغال ، محیل ترین و بیرحم ترین شبکه مافیای دولتی در افغانستان شکل گرفت که برنهاد های ثروت اندوزی ، چپاول شرعی و حقوقی دارایی های عامه و جایداد های مردم ،فساد پروری ، تنش زایی ، ترور ، تامین کانالهای ارتباط خارجی ، تمثیل دموکراسی و زمینه سازی برای جهل اندیشی و مقابله با فرهنگ نو و تمدن استوار است.
    این نظام در ساختار های اندیشه یی خود با طالبان هیچگونه تفاوتی ندارد.بعضی نمایشها درین عرصه فقط برای رنگین ساختن مرز بین ساختار های اندیشه یی مافیا و طالبان است.
    طالبان هم دیگر آن طالبانی نیستند که بعضی ها از آنها تصور سالهای صدور شان به افغانستان را دارند.طالبان هم همانند مافیای حاکم نیروی واحد و جنگنده یی است که ثروتهای هنگفت مالی ، تسلیحاتی و بشری را در اختیار دارد. روابط آنها با امریکا ، پاکستان ، شیخ نشین های خلیج و حتا سیا و ناتو کمتر از روابط دولت کرزی نیست.طالبان به عنوان نیروی جنگی و دیگر سیاسی نه چهار تا اند ، نه پنج تا . آنها یکی اند و در کاربرد شیوه های خشن در جنگ و سیاست بدیلی ندارند.
    آیا امریکا در افغانستان باقی میماند؟
    امریکا برای خروج نیامده بود ، امریکا برای مبارزه با ترور و نصب دموکراسی به افغانستان نیامده بود. امریکا آمد تا در سرزمینی بین افغانستان و پاکستان شیه دولتی بسان دولت یهودی برای القاعده و شبکهئ منطقه یی پیشین آن یعنی طالبان بسازد.
    درین شبه دولت باید آموزشگاه های مخرب جنگی و سیاسی برای استیلاگریهای منطقه یی ساخته میشد. این شبه دولت باید افغانستان و پاکستان را زیر سایهء خود نگهمیداشت و به سمت آسیای میانه ، ایران ، چین و حتا هند پیش می رفت .بعضی ساده لوح هایی از قطار قبیله گرایان سنت پسند تصور میکردند امریکا برای شان پشتونستان بزرگ میسازد و ازینرو به پس از نواختن دهل امریکایی بارها اتن هم انداختند. فکر نکنید همه استراتیژی های امریکا برای تسلط بر چهان درست بوده است و ثمرهء خوب برای امریکا داشته است. نه!در تاریخ حتا بزرگترین استراتیژیستهای امریکایی بعضا ،طرح هایی را پی ریزی کرده اندکه شاید از یک عقبماندهء ذهنی و حتا کودن تصور آن نمیرفت .
    امریکا نه جنگ افغانستان را باخته است و نه طالبان آنرا برده است.بیلانس جنگ نشان میدهد که اشغال افغانستان عواید هنگفت را به صندوق های امریکایی سرازیر کرد.حضور کمرنگ پیشین آنرا در منطقه برازنده ساخت.نصب مافیا و حمایه فساد گسترده در افغانستان جز پالیسی های تنش زایی و تمدید بحران است. ازینرو هر حرف امریکا و کرزی برای فساد زدایی و نهادینه سازی دموکراسی و حاکمیت حقوق و قانون حرف مفت است که شاید معدودی از کودن ها به آن دل خوش کنند.این جنگ برای امریکا امکان آنرا مهیا ساخت تا بتواند ازبین مسلمان های افراطی پرتوان ترین نیروی جنگی ضربتی را برای واژگون ساختن دولتهای مقتدر اسلامی مثلا صدام ، قدافی ، اسد و حتا ایران متشکل سازد.القاعده چیزی دیگری جز این نیست.بدون شک دربین آن مسلمانهای متدین و فریب خورده هم وجودارند که بصورت متناوب یا در جریان جنگها یا در بازی های استخباراتی نابود میشوند.
    طالبان افغانی شبکه ایست که بوسیله سیا ایجاد گردید.طالبان پاکستانی الترناتیف انگلیسی آن بود.اکنون سر رشتهء هردوی آنها در دست سیا و انگلیس است و از آن به عنوان الترناتیف منطقه یی القاعده کار گرفته میشود.موجودیت این دوشبکه همگون و بعضا متقابل ابزار یست برای تحمیل فشار بر هریک از آنها بوسیلهء همدیگر.مگر این طالبان پاکستانی نبودند که اسرار بن لادن را به انگلیس و امریکا دادند؟
    رویارویی موقتی بین شبکه های متعدد القاعده و طالبان رویارویی های موقتی برای تسلط بر منابع اولیه امداد تسکیحاتی و مالی غرب و خلیج است.
    گفتم طالبان با امریکا نمی جنگد. اما پس چرا این همه انتحار و انفجار؟
    جنگ افغانستان خصوصیت نیابتی دارد. بدین معنا که نیروهای اصلی و رهبری کننده آن که همان مافیا و حلقه اصلی طالبان اند در جنگ سهم ندارند. حتا نیروهای جنگی امریکا در جنگ حضور مستقیم ندارند.جنگ کنونی را اردوی افغانستان و نیروهای مسلح وابسته به دولت ( 40 هزار کشته در ده سال)و لشکر انتحاری و انفجاری طالبان صغیر و نو جوان به پیش میبرند.رهبران اصلی این جنگ نیابتی در کانالهای استخباراتی ، ثروت اندوزی ،طرد حریفهای جنگی از صحنه سیاستها ، سازماندهی ترور شخصیتهای موءثر و عیاشی مصروف اند. شاید برای جنگاوران نیابتی گریز ازفقر و نا چاری ، وطن ، مردم و باورهای دینی مطرح باشند اما برای صنعتگران اصلی جنگ که عمدتا مزدوران افغانی امریکا اند آزمندیهای شخصی در صدر اهداف جنگ و تمدید بحران قرار دارد.

    ادامه مطلب در بحث دیگر، در روز های آینده

    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    لا يوجد حالياً أي تعليق

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الخميس 2 مايو 2024 - 10:51 ميباشد