پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    افغانستان، پايان راه ناتو

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20080323

    افغانستان، پايان راه ناتو Empty افغانستان، پايان راه ناتو

    پست  admin

    ● نويسنده: مهين - صمدى
    ● منبع:آفتاب





    همه اوقات كاندوليزا رايس و رابرت گيتس ( وزيران خارجه ودفاع آمريكا) اين روز ها صرف اين مى شود كه سازمان ناتو را از سردرگمى بى سابقه اى كه در بحران افغانستان به آن دچار شده خارج كنند. سازمان ناتو كه با مأموريت حل بحران افغانستان نيروهاى خود را به اين كشور گسيل كرد اكنون خود با بحران دو دستگى و اختلاف دست به گريبان شده است.



    چهل كشور عضو سازمان پيمان آتلانتيك شمالى، در حال حاضر، بيش از چهل و سه هزار سرباز در افغانستان دارند. اين نيرو ها قرار بود علاوه بر وظيفه تأمين امنيت و مهار شورش هاى طالبان زمينه بازسازى اين كشور جنگ زده را فراهم كنند.



    مشكلات ناتو از زمانى بروز كرد كه شمارى از اعضاى اين سازمان كه اداره جبهه هاى حساس جنوب شرقى وشرق افغانستان را دردست دارند تصميم به ترك صحنه جنگ گرفتند.



    دولت آلمان به درخواست آمريكا به اعزام نيروى بيشتر به افغانستان جواب رد داد و كانادا نيروهايش را از آن كشور فراخواند. اين اتفاق درست در برهه اى رخ داد كه فرماندهان نظامى ناتو با اوج گرفتن شورش ها وحملات انتحارى طالبان خواهان دست كم ۷۵۰۰ نفر نيروى بيشتر بودند. پس از اين بود كه جلسات اضطرارى ناتو در پايتخت هاى اروپايى به محل رويارويى آمريكا و متحدان آن در افغانستان تبديل شد. در نشست وزيران دفاع كشورهاى ناتو در ويلنيوس، پايتخت ليتوانى رابرت گيتس از زبان تهديد عليه دو شريك آمريكا يعنى آلمان وكانادا استفاده كرد و براى نخستين بار تقصير شكست در افغانستان را به گردن اروپا انداخت.



    در ادامه اين جدال ديپلماتيك هوپ شفر دبيركل ناتو نيز به جانبدارى از طرف آمريكايى پرداخت و در سخنانى كه خشم محافل اروپايى را برانگيخت مدعى شد كه شكست مأموريت اين سازمان در افغانستان، منجر به گسترش حملات تروريستى به كشورهاى غربى خواهد شد. او گفت: «اين جبهه مقدم نبرد با تروريسم است و كارى كه در هندوكش (كوه هاى افغانستان) انجام مى شود، اهميت زيادى دارد. براى اين كه اگر تروريسم در افغانستان شكست داده نشود، نتايج آن نه تنها در اين كشور، بلكه در مناطقى فراتر از آن احساس خواهد شد و عواقب آن دامنگير لندن، بروكسل و آمستردام خواهد شد».



    تحليلگران اروپايى پس از اين زبان به نقد استراتژى بوش در بحران افغانستان گشودند و با صراحت خطاب به كاخ سفيد و مديران ناتو نوشتند كه مشكل آمريكا و ناتو در اين بحران با اعزام نيروهاى تازه نفس به ميدان جنگ حل نخواهد شد. شايد در ميان مقالات تندى كه در جرايد اروپا درج شد سرمقاله تايمز بيش ازهمه جالب توجه بود كه خطاب به دولت آمريكا نوشت كه در اين بحران حتى نبايد از مهمترين شريك خويش يعنى انگليس نيز چشمداشتى داشته باشد. تايمز، با پوزش ازنتيجه گيرى نوميدانه خود نوشت: هيچكس نمى داند كه مشكل افغانستان با اعزام نيروهاى بيشترقابل حل خواهد بود يا خير. آمريكا، آلمان و فرانسه و ايتاليا خود دانند؛ اما بريتانيا توان اعزام نيروى بيشتر به افغانستان را ندارد و در حالى كه رهبران سياسى در پى يافتن راه حل هستند، سربازان ما جان مى بازند؛ پس تنها گزينه عملى آن است كه سربازان بريتانيا كوله پشتى هايشان را بسته و افغانستان را ترك كنند.»



    نوشته هاى تايمز گوياى اين واقعيت ناگوار براى گيتس و پنتاگون بود كه دولت آمريكا در غائله افغانستان تنها مانده است و بوش ناگزير است همانند بحران عراق در افغانستان نيز بار جنگى را كه خود آغاز كرده بود به تنهايى بر دوش بكشد.







    تضادهاى ساختارى ناتو از ويلنيوس تا مونيخ



    همه اميد رايس وگيتس به دو اجلاسى بود كه پس از شكست هاى سنگين زمستان افغانستان تشكيل مى شد. ديپلمات هاى آمريكا همه تدارك ها را انديشيده بودند تا در اين دو اجلاس اعضاى ناتو را به امضاى تعهدات تازه اى كه طى آن اروپايى ها را ملزم به اعزام نيروهاى جديد به ميدان بحران مى كرد، وادار كنند.



    اما در نشست ليتوانى چنان كه رسانه هاى خود آمريكا روايت كرده اند عليرغم نمايش همبستگى، ، هيچ يك از اعضاى پيمان ناتو، قول اعزام نيروهاى بيشتر به افغانستان را ندادند. از اجلاس مونيخ و رايزنى هاى فراوانى كه تيم گيتس با طرف هاى آلمانى انجام دادند تنها نصيب ناتو اين بود كه برلين اعلام كرد فقط ۲۰۰ سرباز جديد به يگان هاى خود در افغانستان خواهد افزود.



    و همزمان بسيارى از متحدان آمريكا، از اعزام شمار قابل توجه نيروى رزمى به جنوب افغانستان خوددارى كرده اند.



    به اين صورت دو اجلاس ليتوانى و مونيخ واقعيت هاى ديگرى را هم آشكار ساخت از جمله اين كه علاوه بر آلمان و كانادا، جمع ديگرى از كشورهاى متحد واشنگتن نظير فرانسه، اسپانيا، تركيه، ايتاليا، هلند، دانمارك و رومانى كه در سال هاى اخير بار اصلى نبرد با شورش ها در جنوب و شرق افغانستان را به عهده داشته اند، نسبت به ادامه فعاليت در اين جبهه ها اظهار بى ميلى كردند.



    نكته جالب اينجاست كه بسيارى از اين كشورهاى زير پرچم فرماندهى ناتو در اين اجلاس ها خواهان تغيير مكان مأموريت خويش و انتقال سربازان خود از نقاط خطرناك شرق و جنوب شرق به مناطق نسبتاً آرام شمال افغانستان شدند.



    چنين پيشنهادى براى گيتس و شفر حاوى اين پيام ناگوار بود كه اساساً اعضاى ناتو يا انگيزه خويش براى مشاركت در اين جنگ را از دست داده اند و به عبارتى در مشروعيت جنگ دچار ترديد شده اند يا آنكه فرجام و افق اميد بخشى براى بحران افغانستان متصور نمى بينند.



    به اين صورت وضعيتى كه اكنون سازمان ناتو در افغانستان به آن دچار گشته است فراتر از يك اختلاف برداشت در نحوه اداره جنگ است. بحران كنونى سازمان ناتو كه افغانستان از آن پرده برداشته است يك بحران چند سويه است. بسيارى از استراتژيست ها و تحليلگران حوزه نظامى از مدت ها قبل پيش بينى چنين شكافى را در اين سازمان بازمانده از عصر جنگ سرد كرده بودند. به باور آنان مشكل اعضاى ناتو با رهبرى اين سازمان يعنى آمريكا بيش از هر چيز از ترديد هاى عميق آنان نسبت به تعريف وظايف اين سازمان ونيز تعهداتشان به اين وظايف ناشى مى شود. تقابل امروز سازمان ناتو در واقع نمودى از تضادى است كه ميان نگاه آمريكايى و اروپايى نسبت به نقش اين سازمان در وادى صلح وامنيت بروز كرده است.



    براساس تعريف استراتژيست هاى آمريكا، سازمان ناتو در برهه كنونى بازوى غرب براى مداخله در مناقشاتى است كه بوش تحت عنوان مبارزه با تروريسم آن را تعريف كرده است. از بحران بالكان تا افغانستان آمريكايى ها كوشيده اند ناتو را با اين تلقى در بحران هاى جهانى درگير سازند و در واقع ناتو به ميدانى براى مشاركت دادن اروپا و درگير كردن ديگر متحدان ديروز آمريكا در بحران هاى جهانى تبديل شود.



    اما اين نگاهى است كه در انديشه اغلب رهبران سياسى اروپاجاى ندارد. اكثر كشورهاى اروپايى هنوز نسبت به بينش و تفكر كاخ سفيد در نحوه رويارويى با مناقشات جهانى تشكيك دارند و اين تشكيك آنها بيش از همه در قضيه مداخله و ورود سازمان ناتو در اين بحران ها بروز مى كند.



    واقعيت اين است كه اروپايى ها مشاركت در بحران افغانستان را به صورت يك استثنا پذيرفتند به اين دليل كه از نگاه آنها جنگ عليه طالبان مشروعيت داشت نه به اين دليل كه ناتو تصميم گرفته بود بلكه از آن رو كه سازمان ملل وشوراى امنيت بر اين جنگ مهر تأييد زده بود. لذا شكاف امروز در رابطه آمريكا و اروپا اختلافى است كه آنها نسبت به ميزان اختيارات و وظايف ناتو در بحران هاى جهانى دارند. آنها حاضر نيستند در امور نظامى و امنيتى زير چتر رهبرى ناتو قرار بگيرند و يا قواى نظامى شان به عنوان واحدى از يگان هاى نظامى اين سازمان يا جزوى از ارتش ايالات متحده عمل كند. شايد دولت هاى اروپايى اين واقعيت را به زبان نياورند ولى افكارعمومى و نخبگان اين كشور ها با ميتينگ ها و تظاهرات ضد جنگى كه اين روز ها درپايتخت هاى اروپايى عليه مشاركت درجنگ افغانستان برپا مى شود اين حقيقت را بى پرده به نمايش مى گذارند.







    بازتاب بحران درونى ناتو در كابل



    اختلاف و دو دستگى در ستاد مركزى ناتو بلافاصله بازتاب خودش را در صحنه سياسى و نظامى افغانستان آشكار ساخت. در عرصه نظامى چنان كه ناظران اين كشور گفته اند طالبان آهنگ حملات خويش را شدت بخشيدند. بر حسب اظهارات اين ناظران در اين مدت طالبان نقاط تازه اى را تسخير كرده اند. اما در بعد سياسى اين اتفاق، دولت كرزاى را با موجى از انتقاد ها و چالش هاى درون حكومتى روبه رو ساخته است. شخصيت ها و احزاب جهادى افغانستان كه در ۷ سال گذشته با خويشتندارى سعى در همراهى دولت كرزاى داشتند پس از اين راه خويش را جدا ساخته و به ايجاد جبهه هاى اپوزيسيونى روى آوردند.



    اين سخن اكنون با صراحت از تريبون گروه هاى سياسى افغانستان مطرح مى شود كه دولت كابل، افغانستان ناامن را معطل تصميم گيرى ناتوگذاشته است. گريبان كرزاى اكنون در چنگ اين سؤال گرفتار است كه چرا دراين مدت به بسيج و سازماندهى قواى نظامى و رزمى براى دفاع از كشور مبادرت نكرده و همه مقدرات نظامى افغانستان را به اعزام نيروهاى ناتو و كمك ارتش آمريكا گره زده است. به باور كارشناسان افغانستان اختلاف و دودستگى ناتو ريشه اى تر از آن است كه با برگزارى چند اجلاس و مذاكره حل و فصل شود. افغان ها اين واقعيت را كه خارجى ها در افغانستان انگيزه جنگيدن و كشته دادن ندارند را بى پروا بيان مى كنند. آنها معتقدند كه همه كشورهاى متحد آمريكا و در رأس آنها انگليس اكنون در جبهه استراتژيك هلمند آتشبارهاى خود را خاموش كرده و فقط به دنبال مصالحه و سازش با نيروى مهاجم يعنى طالبان هستند. آن گونه كه مطبوعات كابل مى نويسند از ديد رهبران جهادى افغانستان مأموريت ناتو دراين كشور مدت ها است به پايان رسيده است و پس از اين دولت كرزاى نبايد انتظار يك معجزه از سوى ايساف يا آمريكا را داشته باشد.



    اين بحث تا آنجا دامنه پيدا كرده است كه يكى از رهبران جهادى در سخنان اخير خويش تلاش كرده است تا دولت كرزاى را به الهام گرفتن از تجربه دولت مالكى در عراق معطوف كند. به باور اين شخصيت افغان ، دولت كابل راهى جز اين ندارد كه با يك فراخوان عمومى وگشودن چتر مشاركت سياسى خويش همه طوايف و جناح هاى جهادى و سياسى افغان را در اداره و دفاع از كشور سهيم سازد

    .
    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    لا يوجد حالياً أي تعليق

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون السبت 27 أبريل 2024 - 0:22 ميباشد