پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    پس از سفر

    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    پس از سفر Empty پس از سفر

    پست  admin الأحد 9 مارس 2008 - 6:52

    پس از سفر

    قاسم هاشمی
    دل بفرمود راه پیمودیم
    ره ګل آلود دور منزل بود
    چږ رسیدیم دیده وا کردیم
    خود ندیدیم آنچه در دل بود
    ره یکی بود منزل مقصود
    راهیان عاشقانه پیمودند
    چو سفر آخر است هیچکسی
    نیست آن جایګه که میبودند
    نقشی جز آشتی نمی بستیم
    لوح عاری زکینهء دل را
    ګل مقصود رنګ میکردیم
    آتش نفس سوخت حاصل را
    هرکه باغی ګشود و داس ګرفت
    رنګ غیر از خودش همی چیند
    چه شکستند شیشهء دل را!
    هرکه تصویر خویش میبیند
    سبزه را رنګ سرخ می پاشند
    دست نقاش شان به روی زمین
    نثر ترکیب واژه های خودی
    شعر شان واژه های دفتر کین
    وای! ای خستګان راهء دراز
    ساربان مشعل دګر افروخت
    یاس از بطن نا امیدی زاد
    نخل امید پای تا سر سوخت
    بهر کسب مقام و شهرت و نام
    چه بګویم؟ چه ماجرا افتاد
    دست بیګانګان دراز آمد
    از نظر یاری آشنا افتاد
    در شفق آفتاب ګم کردیم
    همسفر! انتظار تست زمان
    بی تو نی من منم که میدانی
    نی ترا جای بی من است بدان!
    ۲۹ سنبلهء ۱۳۷۴
    وزیر اکبرخان مینه ـ کابل
    پوچی
    تک تک ساعت رثای وقت میخواند به من
    یا قدم از کاروان عمر میګیرد حساب
    یا خدنګ عمر میکوبد به دوش هر لحظه ای
    یا به صوت نغز میګوید چه میخوابی؟ شتاب!
    سال و ماه و هفته های تلخ و ساعت های پوچ
    عمر از بی مایګی ها هیچ را آبستن است
    زین درنګ هیچزا بوی کرختی میرسد
    آب هم زایستادګی ها احتیاج شستن است
    در حریر آه می پیچد صدای سینه ام
    تا ز سر آهسته میګیرم کلاهء خامه را
    با دو عالم آرزو مضمون میخواهم نوشت
    نرم میشوید سرشکم پای تا سر نامه را
    سال ۱۹۹۷

    لیون ـ فرانسه


    اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الأحد 9 مارس 2008 - 7:34 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    پس از سفر Empty رد: پس از سفر

    پست  admin الأحد 9 مارس 2008 - 7:33

    هبوط
    آفتابی در دلی تابید و ما پیدا شـــــــــــــــدیـم
    هرقدر تکثیر ګشتیم آنقدر معنا شـــــــــــــدیم
    تا نفس در سرزمین خاک منزل میـــــــګرفت
    از ضد آبستن بدیم و آدم و حوا شـــــــــــدیم
    آدمی عاشق بد و با جنت هموجهی نــــداشت
    سرکشی ها مرتکب در عالم بالا شــــــــــــدیم
    احتیاجم شعله زد از رنګ رنګی نیــــــــــــــاز
    عشق رنګی بر طلب افزود، استغنا شـــــــدیم
    احتیاج از عشق آخر رنګ استغنا ګــــــــــرفت
    پا کشیدیم از بهشت و طالب دنیا شــــــــــــدیم
    تا میان خویش خود معیار اارزشها شویـــــــم
    یک به زشتی سوخفیم و دیګری زیبا شــــدیم
    نیک و بد از صفحهء تقدیر می باید ګــــــــزید
    هم ګرهء کور و هم حلال مشکلها شـــــــــدیم
    تو، تویی و من، تویی و جمله این و آن تویی
    هرقدر برهم رسیدیم آنقدر تنها شـــــــــــــدیم
    دامن مادر زکف دادیم و تا انجــــــــــــــــام ره
    همچو دریا مبتلای سایش اعضا شــــــــــــدیم
    از خودی زنجیر بود و از تعلق ها ګــــــــــــره
    عشق محوم کرد چندان کز تعلق وا شـــــــدیم
    از مجاز افسون فخر تاج بودم چون حبـــــــاب
    محو شد از حق کلاه و خویشتن دریا شــــدیم
    نا امیدی بود انجام تلاش راز دهـــــــــــــــــــر
    آنقدر نادان ګشتیم هرقدر دانا شــــــــــــــــدیم
    ناله آخر از ګریبان خموشی ســــــــــــــرکشید
    در دلم پیچید چندانیکه خود غوغـــا شــــــدیم
    سال ۲۰۰۰ میلادی
    لیون ـ فرانسه
    عایق
    حاجت نبرد دستی از سوز دعا خـــــــــالی
    جز بته نباشد نی تا شد ز نوا خـــــــــــالی
    مقصود بسی زیبا در پردهء مشــکلهاست
    فرهاد نمیسازد عشقی ز بلا خـــــــــــــالی
    تلخ است پس از چندی تا دست دهد مطلب
    بر هیچ نمی ارزد حسنی ز حیا خــــــــالی
    بر اصل رسیدن را تکلیف نفس عـــــــایق
    بحر است حباب آندم تا شد ز هوا خــــالی
    باریت خرد ګاهی داند که نداند هیـــــــــچ
    نقشیست جنون زیبا از رنګ چرا خــــالی
    هر قدر رقم بستم نام تو به دیــــــــــوانم
    نام تو همی جایش در دفتر ما خــــــــالی
    سال ۲۰۰۰ میلادی
    لیون ـ فرانسه
    پس از سفر Pendar_home2

      اكنون الجمعة 26 أبريل 2024 - 21:09 ميباشد