پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    پوتين دوست خود مدويدف را انتخاب نمود

    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    پوتين دوست خود مدويدف را انتخاب نمود Empty پوتين دوست خود مدويدف را انتخاب نمود

    پست  admin الأحد 2 مارس 2008 - 7:44

    چاپ فراسهCourrier international هفته نامهء
    شمارهء ۹۰۴ مؤرخ ۲۸ فبروری ۲۰۰۸
    نوشتهء :
    Boris Kagarlitski
    Vzglyad
    ترجمهء محمد قاسم هاشمی
    پوتین دوست خود مدویدف را انتخاب نمود
    آیا قدرت میتواند به انتظارات ناشی از موفقیت های ملموس سال ۲۰۰۰ پاسخ ګوید؟
    مخالفین لیبرال، از ابتدای سال ۲۰۰۰ تاکید میورزیدند که سال ۲۰۰۸ سال دګرګونیهای تاریخی خواهد بود. آنها از همین زاویهء دید تشکیلات خود را بنا نهاده، پروګرامهای خویش را طرح و رهبر خود را تعیین نمودند. تصادفی نبود که ګاری ګاسپاروف در ابتدا حزب خود را کمیتهء ۲۰۰۸ یاد کرده تاکید مینمود که
    انتخابات ریاست جمهوری آینده نقش تعیین کننده در سرنوشت روسیه خواهد داشت.
    با اینهمه لیبرالها دیګر شکست خورده اند. با وجود آمادګی های چندین ساله آنها نتونستند پروګرام واضحی طرح نموده به دور رهبر واحدی جمع شوند. آنها به عوض انکه واقعاٌ حرکت نمایند دجار سردرګمی و آشفتګی شدند و از رژیم سرکوب کننده که مانع هرنوع فعالیت میشد درخواست مینمودند تا از وضعیتی که ایشان در آن قرار دارند پرده پوشی نماید.
    بدون شک مقامات روسی هیچ عملی را به طور رایګان برای مخالفین انجام نمیدهند.
    مګر اینجا مسالهء سرکوب نمودن که تمام امکانات اعتراض را نابود نماید مطرح نیست. درآلمان و ایتالیا، صرفنظر از کشورهای آسیایی و آمریکای لاتین، زمانیکه تظاهر کنندګان به ممانعت های وضع شده از جانب دولت بی اعتنایی مینمایند (زیرا بعضاٌ نمیتوانند به شیوهء دیګری عمل نمایند) به پاسخ تند و ضد حملهء خشن از جانب دولت مواجه میشوند. مګر تفاوتی که میان روسیه و اروپای غربی وجود دارد اینست که در اروپا تظاهرات ګسترده و حقیقی راه اندازی میشوند. مشکل مخالفین لیبرال روسیه را بیعدالتی نه؛ بلکه عدم حمایت مردمی تشکیل میدهد.
    اګر چنین حمایتی وجود میداشت، فشار قدرت جز تقویت نهضت، توام با ضمانت اخلاقی به آن نتیجهء دیګری نمیداشت. چنین چیزی به ملاحظه نمیرسد. باوجود آنکه روسها در قرارګرفتن در صفوف ستمدیګان شهرت هم دارند، مخالفین کمتر از حمایت مردمی برخوردارند. به همینګونه عدم توانایی لیبرالها و متحدین آنها، در رابطه به ارایهء کاندید واحد، از خواهشات جاه طلبانه نه؛ بلکه، یکبار دیګر، از عدم حمایت مردمی ناشی میشود. زمانیکه یک نهضت به پدیدهء فراګیر مبدل میشود، اکثراٌ یکی از ساختارها و یا یکی از رهبران از صحنه خارج میشوند. شخصیت های دارای پوتانسیل و امکانات واقعی مجموع جریانات را متحد میسازند. موجویت مخالفین مختلف نشانهء واضح از عدم موجودیت پوتانسیل و امکانات است.
    با اینهمه، دولت برسر اقتدارنیز تشویش هایی دارد که از مخالفین و یا از اشتباهاتیکه اکثراٌ حکام مرتکب میشوند؛ بلکه از موفقیت های فعلی خودش ناشی میشود. کاپیتالیسم روسی وارد مرحلهء جدیدی شده است. دو دورهء ریاست جمهوری پوتین با ثبات توام بوده است. بس ازآشفتګی سالهای حکومت ایلتسن تمام اقداماتی که روی دست ګرفته شده است مثبت بوده است. بعد از سقوط سرسام آور تولیدات صنعتی و تعمیم فقر، جزیی ترین اصلاح و ترقی شجاعت محسوب میشد. سطح تولیدات و عواید مردم بالا رفت و شدایط سیاسی و اجتماعی در مجموع متوازن نګهداشته شد. بخش قایل ملاحظهء از جامعهء روسیه از فقر نجات یافتند. به نظر مخالفین این فرصت طلایی از عواید نفت به دست آمده است مګر به نظر حکام این وضع چیزی جز ثمرهء سیاست عادلانهء آنها نیست. مګر در یک جامعهء کاپیتالیستی مراحل توسعه و رکود پی در پی نمیتواند چیزی بیش از یک ارتباط تصادفی باشد.
    صعود قیمت نفت عین نقشی را برای فدراسیون روسیه ایفا مینماید که تقاضای بیش از حد ګندم توسط اروپاییان از روسیهء تزاری بازی مینمود. اقتصاد دانان لیبرال متمایل به مخالفین به شکل مغرضانه از فاجعهء اجتناب نبپذیری که در زمان سفوط فیمت نفت متصور است، هشدار میدهند. صعود قیمتنفت الی وقوع چنین فاجه ای ادامه داشته و اخیراٌ رکورد قیمت ها با یک بیرل در برابر ۱۰۰ دالر امریکایی شکسته شد مشکل واقعی (که دیر یا زود واقع خواهد شد) پایین بودن ارزش دالر و یا بالابودن قیمت نفت نیست. این وضعیت واقعی اقتصاد روس است. زمایکه حالت موجود سرآید، همه چیز به استفادهء درست از منابع مالی حاصله از دوران توسعهء فعلی مربوط میشود. به همین دلیل تدابیر آخذه توسط قدرت در جریان پانزده ماهء آینده بسیار مهم خواهد بود تا آنکه روسیه توانایی مقابله با بحران اقتصادی آیندهء جهان را داشته باشد.
    ما هنوز وقت داریم ؛ مګر نه چندان. بیش از همه، نباید منتظر بحران نشست تا مشکلات را اندازه ګیری کرد. مردم به توازن و ثبات عادت کرده و امیدوار است تا مسایل در جهت مثبت انکشاف یابند. آنچه که چندان ساده و آسان نخواهد بود. بالا رفتن معاشات عادلانه نبود. سوال بهترین تصحیح مطرح است. ما شاهد تزیید سرمایه ګذاریها بودیم؛ مګر باید اولویت ها را تشخیص داد. برعلاوه، چنانچه اعتصابات سال ۲۰۰۷ و پیوستن به سندیکا های آزاد نشان میدهد؛ امروز شعور و سطح آګاهی در عایترین سطح قرار دارد.
    پوتین در عقاید بعضی ها به مثابهء توتم جا ګرفته است
    اګر طور دیګری ګفته شود، موفقیت های سال ۲۰۰۰ انتظارات جدید، الزامات و برخوردهای دیګری ایجاد نموده است. آیا قدرت به اینهمه آمادهء پاسخ به اینمه خواهد بود؟ غالب آمدن بر یک بحران و ادارهء یک دولتی که در مسیرش قرار ګرفته است دو امر متفاوت از هم اند. امر اخیر توسل به شیوه های دیګری را میطلبد که اکثراٌ با تجدید نخبګان توام است.
    برعلاوه، انکشاف فعلی به مفهوم حل تناقضات ساختاری نیست. تنها یک نمونه از این تناقضات را یادآور میشویم : سطح تعلیمی و تحصیلی مردم بالا رفته است؛ مګر اقتصاد ما بر مبنای بهره برداری از منابع طبیعی، که متخصصین زیاد در آن رشته وجود ندارد، استوار است. آیا قدرت این مساله را درک نموده است؟ شاید دمیتری مدویدف با همین مد نظرداشت در راس کشور در نظر ګرفته شده است. اګر پوتین به مثابهء عضو سابق سرویس استخباراتی مظهر خواست ایجاد دوبارهء نظم است، برخلاف، مدویدف از دو سال بدینسو منحیث معاون صدراعظم، مسوولیت پروژه های بزرګ ملی چون برنامهء بزرګ اجتماعی اقتصادی را که تقاضای اولویت بخشیدن به انکشاف دراز مدت جهت ارایهء تصویری جدیدی از کشور از آن میشد،عهده دار بوده است. مشکل اینجاست که تاکنون هیج استراتیژی واصخی برای انکشاف ارایه نګردیده است. همه چیز در تغییر نوبت و دوام سیاستی که مثمر بوده است خلاصه میشود با اینهمه کشتی ایکه هیچګاهی مسیر خود را تغییر نمیدهد اکثراٌ با صخره ای برخورد مینماید. واضح است که دستګاهء دولت و یک قسمت ګسترده ای از مردم میخواهند تا پوتین، در نقش صدراعظم، رییس جمهور آینده را تحت نظارت داشته باشد. انسان از غیب آګاه نیست.از نقطه نظر تشکیلاتی این وضعیت چندان ایده آل به نظر نمیرسد. یک رییس جمهوریکه دارای صلاحیت های نامحدود (بنا به تیوری) و تقلیل یافته (در عمل) باشد، یک رییس خیلی ضعف و غیر مؤثر خواهد بود. از جانب دیګر یک صدراعظم فوق العاده مصروف خدمت، قبل از همه، مشوره دادن به رییس جمهور است. به عقیدهء بعضی ها پوتین به یک توتم تبدیل شده است، یک شخصیت جادویی که تمام مؤفقیت های موجود را باید به او نسبت داد. کسی نمیداند چګونه و به کمک چه چیزی این همه پیشرفت ها توانستند تحقق یابند؛ مګر، اینهمه، تا زمانیکه کارایی جادوی شخصیت ادامه دارد، فاقد اهمیت است. زمایکه پوتین کرملین را ترک ګویداحتمالاٍ اثرات جادو خاتمه خواهد یافت و این رعب آور است؛ زیرا افرادمسوولیتهای خود را درک میکنند. شرط آګاهی یک همشهری درک درست این طرز تفکر است که ما خود فرمانروای تقدیر خویشیم. سنګینی این بار شاید آزاردهنده باشد و ترسناک به نظر آید؛ مګر ناممکن است که خود را از زیر این بار رهایی بخشیم.
    پوتين دوست خود مدويدف را انتخاب نمود Pendar_home2

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الأربعاء 8 مايو 2024 - 6:09 ميباشد