الرئيسية
أحدث الصور
افغانستان به چپ با دانش نيازمند است.
بیاموزید ، بیاموزید و بازهم بیاموزید.
هنوز هم دیر نشده است.
در دوران حاکمیت هیچ مطالعه نکردید ، حالا کنید!!!
(حتا ، رهبران تان)
پیکر از آبنای بیرنگ
در سایتی که خود را وبلاگ همایونی میخواند نگاهم به نوشته ای جلب گردید که کشف فرماسیونهای اجتماعی را به مارکس مرتبط دانسته و انقلاب سوسیالیستی اکتبر را کودتای بلشویکها خوانده است.
کسانیکه حتا ده سطر مینویسند، درین ده سطر حد اقل دوسطر را به بحث اندیشه یی که بر مبنای دانش اجتماعی استوار باشد، اختصاص دهند ورنه نگارش جسته و گریخته همانند نوشته های دوکتور خاکستر و ده های دیگرکار ساده است.
وقتی درفش سرخ چپ و چپ نمایی را به اهتزاز میاورید ، باید خود را مطمین سازید که حرف تان در مطابقت با اندیشه چپ باشد.
مارکس فورماسیونها را کشف نکرد .دو کشف بزرگ مارکس عباتند از:
1.تئوری مبارزه طبقاتی
2. تئوری ارزش اضافی
همچنان ، آن کودتای اکتبر (به گفته شما)، انقلاب به مفهوم واقعی کلمه بود. برمبنای تئوری انقلابی ،انقلاب اکتبر جهش کیفی و بنیادی نه تنها در ساختار اجتماعی روسیه بلکه در جهان پنداشته میشود. واژگونی شوروی وجهان سوسیالیزم شکست اندیشه انقلاب اکتبر نه بلکه عقبگرد یا زیگزاکی است که جز قوانین تکامل اجتماعی پنداشته میشود و قوانین اجتماعی از بنیاد با قوانین طبیعی متفاوت نیستند. در قوانین اجتماعی فقط نقش انسان بمفابه نیروی تاثیرگزار برازنده است.
ضمنا، بحران عمومی سرمایه داری ویژه گی مرحله جدید تکامل جامعه سرمایه داری است که بنام امپریالیزم بمثابه آخرین مرحله سرمایه داری پنداشته شده است. مارکس فقط مسایل کلیدی انکشاف سرمایه را به بحث گرفت.مارکسیزم در جریان پراتیک سوسیالیزم شوروی و اردوگاه سوسیالیزم جهانی رشد کرد . لنینیزم و اندیشه های کلیدی سرمایه داری وسوسیالیزم جز لاینفک آن بصورت کل است.
مچم این گپها را میفامین یانه؟
وقتی این حرفها را میشنوم و میخوانم باخود میگویم ما چپ وراست نداریم ، ما افغان استیم ، یا چطور؟
مثلا آقایی از سوسیالیزم دولتی و حزب-دولت دموکراتیک حرف میزند و اینرا بعنوان نقد گذشته به رخ ما میکشد.
آیا این حرفها را بخاطر دلخوش ساختن جامعه بیچاره ما میزنید یا گپ جدی است؟
سوسیالیزم واقعا موجود و حتا سوسیالیزم پیشرفته شوروی بدون دولت غیر قابل تصور بود؛ وهر سوسیالیزم دیگر.تنها درکمونیزم ، ضرورت موجودیت دولت ازبین میرود.چیزی را که تاهنوز ندیده ایم.
واین حزب-دولت.
موجودیت حزب کمونیست در سوسالیزم وحزب ملی دموکراتیک یا مردمی دموکراتیک در جامعه دارای سمتگیری سوسیالیستی به عنوان نیروی سمت دهنده و رهبری کننده یکی از شرایط و پیش زمینه های ضروری استقرار این نظامها اند.
حزب-دولت دیگر کدام کشف کدام "نابغه شرق وغرب افغانی" است.
با این حرفها خود را در خلای اندیشه قرار ندارید که روز تان روز پاگل میشه.
همین حزب وطن زاییده شده از بطن ح.د.خ.ا و دو حزب برادر سابقه نهضت فراگیر و متحد ملی که حالا شکر واحد شدند خود را در خلای اندیشه قرار ندادند(!!!)، هرسه خواستند از وضع جدید جهان استنباط و استنتاج کنند. نتوانستند. در نتیجه در سردرگمی و آواره گی اندیشه یی قرار گرفتند.
...
مرغ خواست راه رفتن کبک را بیاموزد ، راه رفتن خودش یادش رفت.
نه به این شوری شور حزب وطن دیروز وحزب واحد و نه با این بی نمکی شما.
همان تئوری انطباقی انقلابی تا کنون بعنوان یگانه واریانت اندیشه یی در جنبش چپ و انقیلابی جهان سوم به قوت خود باقی مانده است و طبعا هر دگرگونی اجتماعیدر سطح ملی وجهانی باید در اندیشه و سیاست بازتاب یابد.
....
نقد نقد میگین اول نقد کننده دانشمند را پیدا کنید!
والسلام والتوفیق
اگر از حرفهای من ناراحت شدید، این آهنگ را در آرامش بشنوید!!!
https://www.youtube.com/watch?v=QSaM2OU8gTk&feature=player_embedded#at=15
لا يوجد حالياً أي تعليق