پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    زن در مذهب شيعه

    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    زن در مذهب شيعه Empty زن در مذهب شيعه

    پست  admin الأربعاء 8 أبريل 2009 - 22:29

    زن در مذهب شيعه Pari


    سنی نیوز :

    استفتاء ، آیت الله روحانی : آیا داشتن سکس همزمان با چند دختر و زن که صیغه شده اند جایز و صحیح است ؟
    جواب:
    بلی جائز شرعی است به شرط اینکه ان زن ها ودختر ها که صیغه شده اند بصورت دیکدیگر نگاه نکنند
    خود شوهر می تواند نگاه کند
    سوال ۲-
    درصورت امکان بفرمائید تا چند تا مورد می شود صیغه کرد وسکس داشت؟
    جواب:
    حدی معین ومحدودی ندارد




    اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الخميس 9 أبريل 2009 - 3:15 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    زن در مذهب شيعه Empty رد: زن در مذهب شيعه

    پست  admin الأربعاء 8 أبريل 2009 - 23:00

    سایت جمهوری اسلامی خبر داد:

    جمهوری اسلامی :
    اخيرا حضور زنان معلوم الحال ايراني در كاباره ها و اماكن معروف شهرهاي مختلف كشور چين به نحو چشمگيري افزايش يافته و هر روز به تعداد آن ها افزوده مي شود.

    به گزارش آريا برخي از تجار و بازرگانان ايراني كه به كشور چين مسافرت مي كنند در اين خصوص اظهار نارضايتي مي نمايند.

    به نظر مي رسد پس از شيخ نشين دبي كه يكي از مقاصد اصلي زنان روسپي به منظور كسب درآمد نامشروع مي باشد هم اكنون كشور چين كه در سالهاي اخير رشد اقتصادي مناسبي را تجربه كرده و باعث جذب سرمايه گذاران شده است پاتوق افراد مذكور شده است كه در شان نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران و خصوصا شيعيان نمي باشد

    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    زن در مذهب شيعه Empty رد: زن در مذهب شيعه

    پست  admin الأربعاء 8 أبريل 2009 - 23:07

    ادامه دارد.
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    زن در مذهب شيعه Empty حقوق زن در جمهوري فاشيستي شيعه

    پست  admin الخميس 9 أبريل 2009 - 3:59

    حقوق زنان در جمهوری فاشیستی شیعه یا جمهوری اسلامی ایران









    سردمداران مزدور و مرتجع رژيم جمهوری اسلامی در حين اعمال شديدترين فشارها به زنان و محروم کردن آنها از بسياری از حقوق انسانی در حاليکه به دروغ علت توسل به چنين اعمالـی را ناشی از اعتقادات مذهبی خويش جلوه می‌دهند و به هر حال آن اعمال را با ايدئولوژی مذهبی توجيه می‌کنند، تبليغات خود را روی اين موضوع متمرکز کرده‌اند که از نظر اسلام، زن دارای مقام بسيار رفيعی می‌باشد، يا در اسلام، زن از ارزشهای بسياری برخوردار است و گويا در قرآن نيز روی اين موضوع تاکيد شده است. در جهت افشــای اين تبليغات دروغين، سخن يکی از به‌اصطلاح ايدئولوگهـای مذهبی، يحيی نوری، (‌از کتاب "حقوق زن در اسلام"‌) را مورد توجه قرار می‌دهيم که تم اصلـی تبليغات رژيم در زمينه فوق‌الذکر را منعکس ساخته است. از جمله در اين کتاب آمده است:

    "اسلام در ۱۴ قرن پيش آنچنان حقوقی عظيم برای زنان مقرر داشته و شخصيتی به آنها داده که هنوز اروپا زير بار پنج‌صدم آن نرفته است‌."

    اجازه دهيد عجالتاً بدون هيچ اظهار نظری از شما بپرسيم: باور نداريد که اين سخنان درست هستند؟ يعنی فکر می‌کنيد آقای نوری و امثالهم دروغ می‌گويند و قصد فريب شما را دارند!؟ شايد پيش خود می‌گوييد چگونه ممکن است در ۱۴ قرن پيش در عربستان (زادگاه اسلام) حقوقی برای زنان مقرر شده باشد که اروپا پس از گذشتن از مراحل مختلف تاريخی، پشت سر گذاشتن فئوداليسم و دنيای تاريک قرون وسطی، پس از آن مبارزات گسترده و عظيم توده‌ای با کليسا و حکومتهای مذهبی، بعد از آن عصر روشنگری، ظهور دانشمندان و متفکرينی چون ولتر و روسو و ديده‌رو و بالاخره در مرحله تاريخی ديگر بهره‌مندی از تعاليم بزرگانی چون اووئن، فوريه و سن سيمون، فوئرباخ و مارکس و انگلس و‌.... و در حاليکه امروز روابط گسترده و کاملاً رشد‌يافته سرمايه‌داری در آنجا حاکم است، توانايی پذيرش چنان حقوقی را هنوز دارا نشده است. به‌راستی انديشه پيامبر اسلام چقدر بايد از واقعيت‌های تاريخی که اروپا امروز از سر می‌گذراند جلوتر رفته باشد! حيرتا، ولی عزيزان شما اصلاً درست با مسئله برخورد نمی‌کنيــد. شما به‌خاطــر اينکه يا مذهب نداريــد و يا ايمانتـــان به اسلام ضعيف است داريــد با مسايــل آسمانی‌(!!) زمينی برخورد می‌کنيد. در برخورد با اسلام که نبايد دنبال تحليل وقايع تاريخی رفت. در اينجا صحبت از دين است و معجزات و قدرت خداوندی! صحبت از اسلام و يک کتاب آسمانی يعنی قرآن، همانکه ـ همانطور که بارها توصيه شده است ـ اسلام اصيل و واقعی را بايد از آن آموخت تا مبادا تحجرات و خرافاتی را به نام اسلام به ما قالب کنند. بسيار خوب پس اجازه دهيد بعضی آيه‌های قرآنی را با هم مرور کنيم تا کاملاً مطمئن شويم خيل شيخ‌ها و ملاها و حجت‌الاسلام‌ها و آيت‌الله‌ها از آنجا که ظاهراً معتقدند دروغگو دشمن خداست، قصد گول زدن ما را نداشته و دروغ نمی‌گويند و به قول آقای نوری به راستی اسلام حقوق عظيمی برای زن مقرر داشته و به زن شخصيت والايی داده است!

    اول ببينيم از نظر قرآن اساساً زن در چه موقعيتی نسبت به مرد قرار دارد. آيا آنها به مثابه دو انسان همطراز با هم در نظر گرفته می‌شوند؟ آيا آنها دارای حقوقی همانند و مساوی در جامعه می‌باشند؟ آيا هر گونه رابطه بالادستی و فرودستی در بين آنها مردود شناخته ميشود!؟‌ بهتر است خودتان قضاوت کنيد:

    "زنان را بر مردان حقوق مشروعی است. چنانچه شوهران را بر زنان. ليکن مردان را بر زنان افزونی و برتری خواهد بود و خدا بر هر چيز توانا و به همه امور داناست.‌" (سوره البقره آيه ۲۲۸)

    نه، از جا در نرويد و فوری نگوييد که در جوامع سرمايه‌داری اروپايی هم اگر چه نه در ظاهر ولـی در عمل و کردار، مردان بر زنان "‌افزونی و برتری"‌ دارند! نه، برای اينکه کاملا متوجه شويد که "حقوق عظيمی که اسلام در ۱۴ قرن پيش برای زن مقرر داشته از چه مقوله‌ای است بايد مقايسه‌ها را کنار بگذاريد و تماماً حواس خود را متوجه آن کنيد که قرآن رابطه بين يک زن و مرد را چگونه در نظر می‌گيرد:

    "مردان را بر زنان حق تسلط و نگهبانی است. به‌واسطه آن برتری که خدا بعضی‌ها را بر بعضی مقرر داشته و هم به واسطه آنکه مردان از مال خود به زنان نفقه دهند‌". (سوره النساء آيه ۳۴)

    چه دلايل محکمی برای اينکه ثابت شود اسلام زن را از چنان حقوق عظيمی‌(!!) برخوردار کرده است که هميشه آقا‌بالاسری دارد و از اين امتياز‌(!!) برخوردار است که مرد بر او مسلط است و اعمال وی را نگهبانی می‌کند. بلـی اين حکم اسلام است و در مورد امور ازلی و ابدی کاری نمی‌توان کرد. برتری بعضی‌ها (مثلاً برده‌داران) بر بعضی ديگر (مثلاً برده‌ها) وجود دارد (و طبيعی است) مردها هم از مال خود به زن نفقه می‌دهند‌(به زبان ما يعنی مرد بعنوان "نان‌آور‌" خانه تامين کننده نيازهای مالـی زن می‌باشد و به عبارت ديگر زن به لحاظ اقتصادی به مرد وابسته است) اين هم وجود دارد و طبيعی است و طبيعی هم هست که مرد حق تسلط و نگهبانی بر زن داشته باشد. می‌گوييد: "نه! زن می‌تواند خود را از وابستگی اقتصادی به مرد رهايی بخشد!" خب شما داريد حرفهای اين دوره و زمان را می‌زنيد و کفر می‌گوييد. تازه در اين دوره و زمانه هم نرخ بيکاری آنقدر بالاست که زنها اگر حتی از بسياری از قيد و بندهای گريبانگيرشان خلاص شوند باز کمتر امکان پيدا کردن شغل را دارند. تازه شما برتری بعضی ‌(مثلاً سرمايه‌داران‌) بر بعضی ديگر_(مثلاً کارگران) را چه می‌گوييد؟! ديديد حق با شما نيست!!؟ و آنچه قرآن گفته در همه جا صادق است!!

    "‌پس زنان شايسته و مطيع در غيبت مردان حافظ حقوق شوهران باشند". اين هم تکليفی که در مقابل آن حق عظيم‌(!!) اعطاء شده به زن، او بايد انجام دهد. ولـی راستی اگر زنان "شايسته و مطيع" نباشند، چه پيش خواهد آمد. قرآن اين موضوع را هم مشخص و معلوم ساخته و از مردان می‌خواهد:





    اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الخميس 9 أبريل 2009 - 4:47 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    زن در مذهب شيعه Empty رد: زن در مذهب شيعه

    پست  admin الخميس 9 أبريل 2009 - 4:01

    
"‌زنانی که از مخالفت و نافرمانی آنان بيمناکيد بايد نخست آنها را موعظه کنيد و اگر مطيع نشدند از خوابگاه آنان دوری گزينيد. و باز اگر مطيع نشدند آنان را به زدن تنبيه کنيد. چنانچه اطاعت کردند ديگر بر آنها حق هيچگونه ستم نداريد.‌"(سوره النساء آيه ۳۴)

    
مفهوم آيه فوق به شکل ديگری نيز بيان شده:
    
"‌مردان کارانديش زنانند. برای اينکه خدا بعضی کسان را بر بعضی ديگر برتری داده و از مالهای خويش خرج کرده‌اند. زنان شايسته فرمانبری‌اند، زنانی که از نافرمانی‌شان بيم داريد، پندشان دهيد و در خوابگاهها از آنان جدايی کنيد و بزنيدشان و اگر فرمانبر شدند بر آنها بهانه مجوئيد که خدا والا و بزرگ است.‌" (قرآن سوره النساء آيه ۳۲)


    
 
خب اگر هنوز شک داريد که از نظر قرآن نه فقط مرد و زن از حقوق مساوی برخوردار نيستند، بلکه مردان، حاکم و زنان محکوم تلقی می‌شوند و اساساً زن موجودی به حساب می‌آيد که تسلط و نگهبانی لازم دارد و "‌کارانديش"، در دو آيه زير نيز تعمق کنيد:

    
"‌اگر مديون و صغير است و صلاحيت امضاء ندارد ولـی او به عدل و درستی امضاء کند، دو تن از مردان گواه آريد، و اگر دو مرد نيايند، يک تن مرد و دو زن". (سوره البقره آيه ۲۸۲)

    
می‌بينيد زن درست نصف مرد به حساب می‌آيد، حساب رياضی ساده است! دو مرد برابر است با=‌يک مرد و دو زن! بی‌ارتباط با چنين تلقی از زن نيست که در ضمن مقرر شده است:

    
"مردان دو‌‌برابر زنان ارث می‌برند‌".(سوره النساء آيه ۱۷۷)

    
بسيار خب! تا اينجا با پی‌بردن به موقعيت زن نسبت به مرد از نقطه نظر قرآن تا حدی می‌توانيم در مورد صحت و سقم ادعاهای سردمداران رژيم جمهوری اسلامی و آقای نوری که گويا اسلام چنان حقوق عظيمی برای زنان مقرر داشته که اروپا هم به گردش نمی‌رسد، به قضاوت بنشينيم. حال ببينيم شخصيت زن در آيه‌های قرآنی به چه صورت در نظر گرفته می‌شود و آيا اين درست است که اسلام مقام والايی برای زن قائل است؟ ولـی راستی کدام مقام و کدام شخصيت؟ به‌راستی قرآن زن را چه موجودی می‌پندارد و به چه چشمی به وی می‌نگرد؟ بگذاريد پيشاپيش بگوييم که آنچه در قرآن در مورد شخصيت زن بيان شده به‌واقع منعکس کننده روابط اقتصادی و اجتماعی جامعه عربستان در قرن ششم ميلادی است. در آن دوره بنا به ايدئولوژی و فرهنگ مسلط بر جامعه که بنا به گفته مارکس و انگلس "در هر دوره ايدئولوژی طبقه حاکمه است"(۱) موجوديت زن تنها و تنها در رابطه با مرد قابل تعريف بود. زن آفريده شده بود و وجود داشت تا به اميال مرد پاسخ گويد. بنا به ايدئولوژی طبقه حاکم، زن برآورنده دو نياز مهم مرد بود. يکی آنکه نياز جنسی مرد را رفع می‌کرد و موجب لذت جنسی او بود و ديگر آنکه وسيله‌ای بود برای توليد فرزند برای مرد.

    
خارج از اين چهارچوب زن دارای هيچ مقام و منزلت و شخصيتی نبود. مردمان آن عصر (چه زن و چه مرد) اساساً تصوری از يک زن مستقل و آزاد نداشتند. بلکه زن موجودی بود اسير و به نوعی برده مرد. بر اين اساس قرآن در عصری که تدوين شد مسلماً نمی‌توانست فراتر از آنچه مسايل و ايدئولوژی و فرهنگ آن دوره عربستان ايجاب می‌کرد، سخنی بگويد و به‌واقع نيز نگفته است. قرآن به‌خصوص در زمينه رابطه جنسی زن و مرد بدون اينکه ابهامی باقی بگذارد از نقش زن به عنوان وسيله عيش و نوش مرد صحبت می‌کند. شايد نگاهی به آيه‌های زير برای روشنگری در اين زمينه کافی باشد:

    
"زنان کشتزار شمايند. پس برای کشت بدانها نزديک شويد." (سوره البقره آيه ۲۲۳)

    
"... پس ما هم (بدين غرض) چون زيد از آن زن کام دل گرفت (و طلاقش داد) او را به نکاح او در آورديم ... تا بعد از اين مؤمنان در نکاح زنان پسر خوانده خود که از آنها کامياب شده‌اند (و طلاق دادند) بر خويش حرج و گناهی نپندارند.‌"‌(سوره الحزاب آيه ۳۷‌)

    
"باغهای بهشت ابد که درهايش به روی آنها باز است.‌ (آيه ۵۱‌)‌ در آنجا بر تختها تکيه زده‌اند و شراب و ميوه‌های بسيار می‌طلبند‌(آيه ۵۲‌) و در خدمت آنان حوريان جوان شوهر دوست و با عفت‌اند.‌"‌(سوره ص آيه ۵۰ ‌تا ‌۵۲‌)

    
"و آبهای جاری زلال (آيه ۳۲) و ميوه‌های بسيار ( آيه ۳۳) که هيچ وقت منقطع نشود و هيچ کس بهشتيان را از آن ميوه‌ها منع نکند (آيه ۳۴) و فرشهای پر بها (يا فرش و زنان زيبا) (آيه ۳۵) که آنها را ما (در کمال حسن) بيافريده‌ايم (آيه ۳۶) و هميشه آنان را باکره گردانيده‌ايم (آيه ۳۷) و شوهر دوست.‌"‌.... (سوره الواقعه آيه ۳۱ تا ۳۷)

    
اينها بخشی از ايده‌هايی است که در قرآن در مورد زن بيان شده است. همانطور که ديده می‌شود برخلاف تبليغات دروغين رژيم و اعوان و انصارش در کتاب آسمانی اسلام (همانطور که در کتب مذهبی اديان ديگر) زن از شخصيت واقعی و انسانی برخوردار نيست و همانا موجودی به حساب می‌آيد که بايد تابــع مرد و مطيــع و فرمانبــردار وی باشــد. قصه آفرينش نيز به نوبه خود اين موضوع را بيان و تقويت می‌نمايد:‌ "خدا ابتدا آدم (مرد) را از نوع جنس و صورت خود آفريد و سپس از دنده کج آدم، حوا (زن) خلق شد". بنابراين جای تعجب نيست که مرد دارای مقامی بالا بوده و مورد تکريم است و زن موجودی است که "راستی‌پذير" نيست. (چون از دنده کج خلق شده) حوا (زن) در ضمن موجودی است وسوسه کار و فتنه برانگيز. اوست که آدم را به خوردن سيب بهشتی وسوسه کرد و باعث رانده شدن او و خود از بهشت گرديد. از اين روست که بزرگان دين که البته خود يا از طبقات استثمارگر بوده‌اند، يا طفيلـی و جيره‌خوار آنان، همواره به مردها توصيه کرده‌اند که به حرفهای زنان گوش ندهند و با آنها به مشورت ننشينند، چرا که ممکن است مورد وسوسه‌های شيطانی آنها قرار گيرند و رستگاری خود را از دست بدهند..... در قرآن آمده است:‌

    
"(ای رسول ما) بگو من پناه می‌جويم به خدای فروزنده صبح روشن (آيه ۴) از شر مخلوقات (شرير و بدانديش) (آيه ۳) و از شر زنان که دمندگان افسونند در کوهها (آيه ۵) و از شر حسود و بدخواه چون آتش رشک و حسد برافروزد." (سوره‌الفلق‌آيه ۱تا ۵)









    جمع‌بندی و نتيجه‌گيری:


    

در اين بخش دو مطلب را بايد مورد توجه قرار دهيم: اول بايد ببينيم (هر چند به صورت کاملاً فشرده و کلـی) تأثير و عملکرد ايده‌های فوق‌الذکر در زندگی اجتماعی مردم چگونه بوده است. در اين زمينه اين واقعيت را مورد توجه قرار دهيم که طبقات استثمارگر همواره از مذهب در جهت تسهيل استثمار طبقات زير دست استفاده کرده و می‌کنند. از اين رو مبلغين اسلام در جامعه ما همواره از طرف دولتها و حکام وقت مورد تشويق و حمايت قرار داشته‌اند. در ضمن تعاليم قرآن در هر برهه بنابه مقتضيات آن دوره بازسازی و منطبق بر منافع و خواست طبقات استثمارگر مورد تعليم و تبليغ در ميان توده‌ها قرار گرفته‌اند. مسلم است که در مقابل چنين هجوم ايدئولوژيکی، توده‌ها نمی‌توانند و نمی‌توانسته‌اند از رسوخ آن ايده‌ها مصون بمانند.

    
نتيجه اين واقعيت آن است که بسياری از تعاليم قرآن در مورد زن چه در همان صورت خشن و آشکار خودشان و چه تعديل‌يافته و آميخته با فرهنگ و نظرگاههای طبقات مختلف به صورت ايده‌های حاکم بر ذهن مردم در آمده و به جزيی جدايی ناپذير از فرهنگ و زندگی توده‌ها تبديل شده است. چنان ايده‌هايی حتی در غيرمذهبی‌ترين خانواده‌های ما نيز رسوخ داشته و دارد و به‌طور کلـی فرهنگی که از آن بعنوان فرهنگ مردسالاری ياد می‌کنيم، در بسياری از جنبه‌های خود در ميان اکثريت غريب به اتفاق خانواده‌های ايرانی کاملا طبيعی و عادی جلوه می‌کند. حتی اگر بسياری از آنها غير‌مذهبی و يا ضد‌مذهب هم باشند. اين خود نشان می‌دهد که ابعاد فرهنگ مردسالاری و اشکال مختلف عملکردهای آن، هنوز بطور کامل در جامعه ما شناخته نشده‌اند. واقعيت اين است که ايده‌های ارتجاعی اشاعه‌يافته از طرف طبقات استثمارگر در جريان زندگی دوباره توليد و مجدداً و به‌طور مکرر بازتوليد می‌شوند. از اين روست که بايد بدانيم که ايده‌های اسلامی در رابطه با زن صرفاً در لابلای صفحات قرآن نغنوده‌اند و مسئله صرفاً اين نيست که بدانيم تعاليم قرآن در رابطه با زن چه بوده است. مسئله اصلـی و اساسی آن است که چنان ايده‌هايی امروز به صورت فرهنگ، اعتقادات، نظر و غيره همانطور که گفته شد در درون خانواده‌ها در ذهن و عملکردهای آحاد جامعه ما ريشه دوانده و از طرف طبقات تحت ستم نيز ناآگاهانه بازتوليد می‌شوند. اينجاست که معلوم می‌شود مسئله مقابله با تبليغات رژيم جمهوری اسلامی و برخورد به نظرات منحط و فريبکارانه مزدورانی امثال يحيی نوری نبايد به صرف افشای گفته‌های آنان محدود شود. بلکه در تداوم اين کار بايد فرهنگ و ايده‌های مردسالارانه در همه اشکال بروز خود مورد برخورد و افشاگری قرار گيرند. اتفاقاً در اين زمينه به مبارزه‌ای مداوم و پيگيرانه و سرسختانه‌ای احتياج است.
    
يقيناً نفرت و انزجار از ستم و ستمگری، بالادستی و زيردستی و عشق به دنيای آزاد انسانهای برابر و رها از قيد و بندهای ارتجاعی، انگيزه بزرگی است که مردان و زنان آزاده و مبارز را به چنين مبارزه‌ای فرا می‌خواند.

    
مطلب دوم مربوط به نتيجه‌گيری است که کسانی، از نقل آيه‌های قرآنی يا تفسيرات و توضيحات اين و يا آن فقيه اسلامی به آن می‌رسند. اينان به سادگی تصور می‌کنند که با افشای آن آيه‌ها و متون توانسته‌اند علت عملکردهای ارتجاعی رژيم جمهوری اسلامی را در جامعه ما بر ملا ساخته و ماهيت آن رژيم را نشان دهند. در نظر آنها جای شکی نيست که سردمداران کثيف جمهوری اسلامی بدان دليل آنهمه محدوديت و فشار به زنان تحميل می‌نمايند که صرفاً می‌خواهند قوانين الهی و متن قرآن را در ايران پياده کنند و علت اين امر هم زيادی مسلمـان بودن آنها و اعتقــاد سرسختانه‌شان به اسلام قلمــداد می‌شود. اينجاست که تبليغات درست آنان بر عليه قرآن و ديگر متون مذهبی به يک نتيجه غيرعلمی و انحرافی منجر می‌شود که اتفاقاً عليرغم خواست آنان نه فقط چهره واقعی رژيم جمهوری اسلامی را بر ملا نمی‌سازد، بلکه به‌واقع در خدمت لاپوشانی ماهيت آن رژيم قرار می‌گيرد. دليل پيش آمدن چنين وضعی اين است که آنها در پشت چنان ايده‌های ارتجاعی در مورد زن، نه در بدو پيدايش آنها و نه امروز که به‌عنوان ايدئولوژی اسلامی مورد استفاده رژيم جمهوری اسلامی قرار دارد طبقه يا طبقاتی را نمی‌بينند. گويی آن آيه‌ها به‌راستی از آسمان نازل شده‌اند، به‌جای آنکه در شرايط تاريخی معينی از دل طبقه استثمارگری در جهت تامين منافع مشخصی بيرون آمده باشند. به گونه‌ای به آن آيه‌ها برخورد می‌شود که نه نشانی از تاريخ و نه داغ طبقه‌ای بر پيشانی آنها ديده می‌شود و امروز نيز برخورد به صورتی است که گويا در پشت اسلام‌پناهی‌ها و اسلام‌خواهی‌های سردمداران جمهوری اسلامی طبقه و منافع طبقاتی معينی قرار ندارد، بلکه آنها صرفاً و بدون اينکه توجهی و کاری به امور دنيوی داشته باشند (آيا کسی هست که چنين دروغی را باور کند؟!) به آخرت و آن دنيا می‌انديشند و جز به‌جا آوردن خواست خدا و عمل به تدابير و سفارشات رسول خدا فکر و انديشه ديگری ندارند!!؟ صدالبته که اين تلقی از عملکردهای رژيم جمهوری اسلامی با واقعيت انطباق نداشته و نابجاست.

    
اين درست است که اسلام امروز ايدئولوژی رسمی حکومت را تشکيل می‌دهد و سردمداران مرتجع جمهوری اسلامی (چه آخوند و چه غير آخوندش، چه بيسواد و چه عنصر تحصيل‌کرده آن) در توضيح هر عملکرد ضد‌انقلابی و کثيف رژيم، آيه‌های قرآنی و تفسيرات و رساله‌های فقهای اسلام را به گواه می‌گيرند، وليـيکسی که به تاريخ آشناست و مسلح به ديد علمی از تاريخ است اين را می‌داند که هر دولتی ارگان تامين سيادت يک طبقه بر طبقات ديگر است و در اين راه يعنی برای تامين منافع طبقه مسلط همواره ايدئولوژی معينی را به خدمت می‌گيرد تا با آن بتواند اعمال و کردار خود را که تماماً به نفع يک طبقه و بر عليه طبقات ديگر است پيش برده و توجيه نمايد. بنابراين در رابطه با توسل جمهوری اسلامی به ايدئولوژی مذهبی اين سوال درست مطرح است که جمهوری اسلامی اين ايدئولوژی را در خدمت تامين منافع کدام طبقه قرار داده است؟ با طرح سوال به اين ترتيب و کوشش در يافتن پاسخ بدان اولين دروغ بزرگ سردمداران رژيم که گويا اسلام‌خواهی‌شان صرفاً بر اساس اعتقاداتشان می‌باشد، برملا می‌گردد. ثانياً با يافتن پاسخ درست به اين سوال که نشان خواهد داد بورژوازی وابسته به امپرياليسم پايگاه طبقاتی جمهوری اسلامی را تشکيل می‌دهـد، آشکار می‌گردد که جمهوری اسلامی در خدمت به منافع امپرياليستها و بورژوازی وابسته ايدئولوژی مذهبی را به خدمت گرفته است و سرکوب زنان با تکيه به آن ايدئولوژی نيز در خدمت حفظ نظام سرمايه‌داری وابسته ايران قرار دارد. در اين رابطه لازم است توجه خود را به بحران شديدی که سيستم سرمايه‌داری جهانی امروز با آن روبروست معطوف داريم. از جمله پيامدهای اين بحران گسترش شديد بيکاری است. سرمايه‌داری حاکم در ايران نيز به‌مثابه جزيی از سيستم سرمايه‌داری جهانی نه‌تنها از وقوع چنين بلای اجتماعی برکنار نيست بلکه به‌دليل سرشکن شدن بار بحرانهای کشورهای متروپل به روی آن، پيامدهای آن را با شدت بيشتری متحمل شده است. يکی از راههای مقابله با بيکاری که حتی در کشورهای رشديافته سرمايه‌داری نيز حکام وقت بدان متوسل می‌شوند، ممانعت از اشتغال زنان و بيکار سازی آنهاست. در ايران، رژيم جمهوری اسلامی بدون هيچ درنگی کوشيده و می‌کوشد ضايعه بيکاری وسيع نيروی کار را با اخراج زنان از کار و ايجاد تنگناهای مختلف بر سر راه اشتغال آنها و به‌طور کلـی با کوشش در وادار کردن آنها به نشستن در خانه جبران نمايد. ايدئولوژی که جمهوری اسلامی برای توضيح و توجيه اين عملکرد خود به‌کار می‌برد، همانا اسلام است. ايدئولوژی‌ای که با آن قيد‌و‌بندهای فئودالـی بر دست و پای زنان را سفت‌تر نموده و در جهت خفه کردن هرگونه صدای حق‌طلبانه و مساوات خواهی آنها، تلاش نموده است ارتجاعی‌ترين سنتهای به جای مانده از اعصار عقب‌مانده تاريخی را به‌مثابه سنتهای مذهبی به رسم و رسوم حاکم بر جامعه کنونی ما تبديل نمايد. اينها همه در خدمت حفظ نظام سرمايه‌داری در ايران قرار دارد. بدين‌ترتيب کاملاً روشن است که زنان تحت رژيم جمهوری اسلامی قربانی مطامع کاملاً عينی و زمينی (نه آسمانی) مشتی سرمايه‌دار داخلـی و خارجی گشته و جمهوری اسلامی در جهت پيشبرد اميال سودجويانه آنهاست که سرکوب زنان را در دستور کار خود قرار داده است. در حقيقت اسلام در دست جمهوری اسلامی يک سلاح ايدئولوژيکی است که با آن اعمال بينهايت ضدانقلابی خود در حق زنان را توجيه می‌نمايد. بر مبنای چنين واقعيتی است که در مبارزه بر عليه جمهوری اسلامی در جهت آزادی و رهايی زنان، اين نظام امپرياليستی حاکم بر جامعه است که بايد آماج اصلـی حملات زنان مبارز ايران قرار گيرد. در اين راه مسلماً نياز به يک مبارزه وسيع و همه جانبه است. مبارزه‌ای که بايد در حوزه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سياسی و فرهنگی جاری و پيگيری شود.

    
در خاتمه لازم است تاکيد شود که بر خلاف تبليغات دروغين مزدوران ريز و درشت جمهوری اسلامی، اسلام هرگز مدافع زن و مقام و شخصيت انسانی وی نبوده است و افاضاتی از اين قبيل که اسلام در ۱۴ قرن پيش، حقوق عظيمی برای زن مقرر داشته و شخصيت والايی برای او قائل بوده است نه با قرآن مطابقت دارد و نه اين اتهام دروغ‌(!) به آن ايدئولوژی اسلامی می‌چسبد که جمهوری اسلامی امروز آن را وسيله توجيه اعمال ننگين خود بر عليه زنان در جهت حفظ نظام امپرياليستی حاکم بر ايران قرار داده است.




    ارديبهشت ۱۳۷۷






    
پاورقی:

    
(۱) رجوع کنيد به مارکس و انگلس _ مانيفست حزب کمونيست، صفحه ۶۵
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    زن در مذهب شيعه Empty رد: زن در مذهب شيعه

    پست  admin الخميس 9 أبريل 2009 - 4:06

    بازهم زن از دید تشیع ، مذهب سکس و شهوت دور حجر
    " هرگاه زن يا شوهر، احساس كنند كه به تدريج آن جاذبه [جنسی] كه نسبت به شريك زندگي در وجود خود احساس مي كردند درحال ضعف و زوال است… زمينه براي دفع يا تدافع، فراهم مي شود. اگر فقط يكي از آنها جاذبه ندارد، حالت او حالت "نشوز" [ خودداری از رابطه جنسی] و اگر هر دوي آنها جاذبه ندارند، حالت آنها حالت "شقاق" [ نقطه مقابل وفاق] است.[ در صورت خودداری شوهر از رابطه جنسی ] زن وظيفه دارد كه از راه جهاد با نفس و حسن تبعل[خوب شوهرداری] ، به هيچ وجه علايم نشوز را در چهره و رفتار و گفتار خود ظاهر نسازد . هنگام ظهور علايم نشوز در چهره و رفتار و اخلاق مرد، زن نبايد بيكار و بي تفاوت بماند، بلكه از آن جا كه مي شود مرد گريزپايي را از راه صلح و مصالحه و بذل و بخشش، رام كرد و به راه آورد، چه بهتر كه زن پيشگام شود و از كيسه كرم و بزرگوارى، چيزي از حقوق خود به او واگذارد! مثلاً از همه يا قسمتي از مهر و نفقه و ديگر حقوق خود چشم پوشي كند و بدين وسيله ثابت نمايد كه شوهر را نه به خاطر ماديات، بلكه به خاطر ديگر مزاياي پر اهميت تر زندگي خانوادگي مي خواهد.[ اما اگر زن ناشزه شود و حاضر به رابطه جنسی دلخواه مرد نشود و از تسلط او خود را خارج کند] به حکم قرآن : وَالهتي تَخِافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي المَضِاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ؛( "زناني كه از نافرماني آنها بيم داريد، موعظه كنيد و آنها را در بسترها ترك كنيد و بزنيد") سوره نساء آيه ۳۴. در حقيقت، قرآن مجيد توصيه فرموده است كه از تاكتيك هاي سه گانه ۱ ـ موعظه و ۲ـ بي اعتنايي به آنها در بستر خواب و ۳ـ زدن استفاده شود. اما… بدیهی است كه زدن مراتبی دارد. از یك پس گردنی بسیار معمولی و بی درد و رنج گرفته تا مرحله ای كه شخص از حركت بیفتد، مرد حق ندارد زن خود را طوري بزند كه جاي آن بشكند، يا زخم و جراحت ايجاد شود و حتي رنگ پوست كبود و سرخ بشود... مرد در برابر جهالت زن، حق جهالت كردن ندارد… و بهتر است زور و قدرت خويش را براي جبهه هاي جنگ و دفاع از استقلال ميهن و مكتب نگاه داري كند" .
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    زن در مذهب شيعه Empty رد: زن در مذهب شيعه

    پست  admin الخميس 9 أبريل 2009 - 4:13

    تحجر گرایی آخوند های قم درباره زن و خانواده

    چگونگي رفع اختلافات خانوادگي

    " گاهی چنین است كه یكی از زن و شوهر، از انجام وظیفه خود تخلف می ورزد، یا زن از اطاعت همسر در محدوده امور زناشویی سرباز می زند و حاضر نیست طبق گفته قرآن در برابر همسر خویش (قانت) باشد و یا در غیاب او حافظ مال و ناموسش باشد. و یا مرد، از دادن نفقه و حسن معاشرت، خودداری می كند.



    بررسی نشوز زن:
    یكی از حالاتی كه شدیداً مورد توجه قرآن مجید است و باید برای آن چاره اندیشی شود، حالت "نشوز" زنان در زندگی خانوادگی است. این حالت، نقطه مقابل "قنوت" است. زن "قانت" زنی است كه در محدوده زناشویى، در برابر شوهر، مطیع و متواضع است. بنابراین، زن "ناشزه" زنی است كه در همان محدوده، به عصیان و سركشی روی می آورد.قرآن مجید، از مردان خواسته است كه سعی كنند طبیبانه، در صدد علاج برآیند و گرمی و جذابیت را به كانون خانواده بر گردانند و در این راه، استفاده از چند تاكتیك را تجویز و توصیه كرده است.در این باره می گوید:.وَالهتی تَخِافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی المَضِاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ؛( سوره نساء آیه ۳۴).زنانی كه از نافرمانی آنها بیم دارید، موعظه كنید و آنها را در بسترها ترك كنید و بزنید.در حقیقت، قرآن مجید توصیه فرموده است كه از تاكتیك های سه گانه موعظه و بی اعتنایی به آنها در بستر خواب و زدن استفاده شود.به كار بردن این تاكتیك ها تدریجی است. در درجه اول باید مرد سعی كند از راه ارشاد و موعظه، زن را به راه آورد؛ اگر این تاكتیك مؤثر واقع نشد به تاكتیك دوم و سوم، روی می آورد.مقصود از رها كردن زن در بستر خواب كه دومین تاكتیك است و در صورت عدم تأثیر موعظه و اندرز، به كار گرفته می شود، چیست.یك احتمال، ترك همخوابگی است و احتمال دوم، این است كه بدون ترك همخوابگى، مرد در بستر نسبت به زن بی اعتنایی كند و او را مورد بی مهری قرار دهد؛ البته احتمال دوم با توجه به كلمه "مضاجع" قوی تر است.طبیعی است كه این تاكتیك ها همه مقدمه آشتی و جذب و انجذاب است و نباید به صورتی عمل شود كه به جای جذب و انجذاب، دافعه و گریز، حاكم گردد.زبان موعظه باید زبانی شیرین و لحن آن باید لحنی دل نشین باشد. موعظه كننده، حتماً باید ثابت كند كه دلسوز و امین و خیرخواه است و تسلیم هوای نفس و اغراض و مقاصد شیطانی نیست.مردی كه از اول او را موظف كرده اند كه واعظ باشد، چگونه قابل قبول است كه بلافاصله از او بخواهند كه به "قهر تمام عیار!" روی آورد و اقدام به ترك همخوابگی كند!.مگر در زندگی زناشویی قاعده صحیح این نیست كه مرد مظهر احسان باشد!.آیا بهترین نوع احسان این نیست كه اگر زن مرتكب خطا و جهالتی بشود، مرد با گذشت و بزرگواری در صدد اصلاح او بر آید! آیا راه اصلاح، دوری كردن و فاصله گرفتن در حدی است كه راه آشتی و الفت باز بماند یا بستن این راه!.زنی كه در برابر شوهر به نشوز روی آورده، گرفتار نوعی جهالت شده است. جهالت را نباید با جهالت پاسخ داد. مهم این است كه اشخاصی كه به جهالت روی آورده اند، اصلاح بشوند و راه اصلاح این نیست كه جهالت را با جهالت پاسخ دهیم. چنین رویه ای هم برای زندگی خانوادگی مضر است و هم برای زندگی اجتماعى. شیرینی زندگی خانوادگی و اجتماعى، در تجاذب است نه تدافع. جهالت را با جهالت پاسخ دادن، تدافع است؛ اما پاسخ جهالت با وعظ و ارشاد وحدِاقل قهر - كه همان بی اعتنایی در بستر خواب است - زمینه ساز تجاذب است و امید می رود كه با به كار گرفتن این گونه تاكتیك ها بار دیگر پیوند الفت و وحدت، استحكام یابد و دفع و گریز و نفرت، از كانون خانواده رخت بربندد.با این توضیحاتی كه داده شد، در مورد تاكتیك سوم نیز معلوم است كه هدف، اعمال قدرت و درهم كوبیدن جسم نحیف و اندام لطیف زن نیست.شاید انسان با یك نظر ابتدایی در مورد سومین تاكتیكی كه در قرآن توصیه شده است، فكر كند كه اسلام خواسته است دست مرد را باز بگذارد تا هرگونه بخواهد درباره زن اعمال قدرت كند و با كتك و مشت و سیلی و لگد او را در برابر خود تسلیم نماید، در حالی كه هرگز چنین نیست. بدیهی است كه زدن مراتبی دارد. از یك پس گردنی بسیار معمولی و بی درد و رنج گرفته تا مرحله ای كه شخص از حركت بیفتد، ولی نمیرد، همه زدن محسوب می شود. تنها آن وقتی كه شخص بر اثر زدن، قلب و پیكرش از كار بیفتد، دیگر زدن نه، بلكه كشتن گفته می شود!.نكته مهم این است كه حد و مرز زدن را چه كسی باید مشخص كند آیا مرد حق دارد درباره حد و مرز زدن خودش تصمیم بگیرد و پیكر نحیف زن مظلومی كه گفتیم: اسلام، (ریحانه) خلقت و گل زیبا و با طراوت بوستان هستی اش می داند، آن چنان در زیر ضربات شلاق و مشت و لگد و سیلی و چوب درهم بكوبد كه پژمرده و ناتوان و رنجور گردد!.آیا زدن در چه موردی تجویز شده و آن جا كه تجویز شده، چگونه زدنی مراد است! چه كسی باید حد آن را تعیین كند! شوهر یا مقام دیگرى!.ما قبلاً گفته ایم كه وجوب اطاعت زن از شوهر و به اصطلاح قرآنی "قنوت" زن، صرفاً در محدوده زناشویی است و شوهر حق این كه او را به جاروكشی و كهنه شویی و آشپزی و لباسشویی و این گونه كارها وادار كند ندارد. اینها چیزهایی است كه از راه تفاهم و صمیمیت و همكاری و همفكری و گذشت و ایثار باید به وسیله خود زن و شوهر حل شود و بنابراین، شوهر در این گونه امور، حتی حق مؤاخذه زن را هم ندارد، تا چه رسد به این كه بخواهد قلدری كند و با ضرب و جرح، او را تسلیم اراده خود سازد.مرد باید بداند كه كلفت یا كنیز به خانه نیاورده، بلكه همسر، همكار، همفكر و یار و مددكار به خانه آورده است و از او باید فقط انتظار "قنوت" و "حفظ" داشته باشد.بنابراین، تاكتیك های سه گانه در محدوده خاص نشوز زن و ترك قنوت است و ربطی به مسائل و اموری كه معمولاً در محیط خانواده، زنان به خاطر همكاری و همفكری و همدلی انجام می دهند ندارد. این، پاسخِ سؤال اول.اما پاسخ سؤال دوم؛ یعنى: حد و مرز زدن تا كجاست.خوشبختانه، در این مورد، این مرد نیست كه هرگونه بخواهد عمل می كند، بلكه اسلام، این قدر او را در این راه محدود كرده كه اگر بگویم: این گونه زدن ها به نوازش كردن شبیه تر است تا تنبیه بدنى، گزاف نگفته ام.زدنی كه اسلام تجویزكرده، زدنی است دوستانه و آشتی انگیز، نه قهر انگیز و رنج و رنجش آور.وقتی مرد در برابر جهالت زن، حق جهالت كردن ندارد و موظف است كه مظهر احسان باشد، پرواضح است كه دست او برای زدن بسته شده و حق اعمال زور و قدرت مردانه خود را در این مورد ندارد و بهتر است زور و قدرت خویش را برای جبهه های جنگ و دفاع از استقلال میهن و مكتب نگاه داری كند.فقهای ما می گویند:.مرد حق ندارد زن خود را طوری بزند كه جای آن بشكند، یا زخم و جراحت ایجاد شود و حتی رنگ پوست كبود و سرخ بشود.لازمه این مطلب این است كه: اگر مردی زن خود را طوری بزند كه استخوان بشكند یا جای آن مجروح شود یا كبود و سرخ گردد، باید قصاص شود یا دیه آن را طبق دستور اسلام به زن بپردازد.از امام باقر(ع) روایت شده است كه: (إنَّهُ الضَرْبُ بِالسِواكِ‏(.تفسیر المیزان، ج‏۴، ص‏۳۷۱.)؛ مقصود، زدن با مسواك است.).معلوم است كه وقتی مرد برای زدن همسر، از حربه ای چون مسواك بتواند استفاده كند، تا چه اندازه حق اعمال قدرت پیدا می كند!.در قرآن راجع به زدن زن داستان شیرینی داریم:.ایوب در آن حالت رنجوری و دردمندی به واسطه شكوه همسرش خشمگین شد و او را كه یگانه پرستار مهربانش بود، از خود راند و سوگند یاد كرد كه اگر بهبود یابد، صد ضربه شلاق به او بزند؛ اما هنگامی كه بهبود یافت، خداوند به او دستور داد:.وَخُذْ بِیدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَلاتَحْنَثْ؛( آیه ۴۴).یك دسته گیاه بردار و او را بزن و با سوگند خود مخالفت نكن.معلوم است كه این گونه زدن، به نوازش كردن شبیه تر است تا آزردن و ناراحت كردن!.بدین ترتیب، باید در برابر عظمت قرآن و رهبران اسلام سرتعظیم فرود آوریم كه در مسأله زدن زنان، عاملی باز دارنده هستند، نه عامل تحریك كننده!.
    بررسي نشوز مرد:
    اما درزمان نشوز شوهر، زن وظيفه دارد كه از راه جهاد با نفس و حسن تبعل [ خوب شوهرداری]، به هيچ وجه علايم نشوز را در چهره و رفتار و گفتار خود ظاهر نسازد اگر زن با مشاهده آثار نشوز در چهره مرد و اخلاق و رفتارش، بيم آن دارد كه شوهر و شريك زندگي اش (ناشز) گردد، تكليفش چيست.قرآن چنین پاسخ داده است:وَإنِ امْرَأة خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أوْ اِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَالصُّلْحُ خَيْر وَأحْضِرَتِ الأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإنَّ اللّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً؛( نساء آيه ۱۲۸). "اگر زني بيمناك باشد كه شوهرش گرفتار نشوز يا اعراض شود، بر آنها گناهي نيست كه در ميان خود صلح و آشتي برقرار كنند و بخل و مال دوستي در پيش نفوس انسان ها حاضر است و اگر نيكي و تقوا پيشه كنيد، خداوند به كردار شما آگاه است".بنابراین هنگام ظهور علايم نشوز در چهره و رفتار و اخلاق مرد، زن نبايد بيكار و بي تفاوت بماند، بلكه از آن جا كه مي شود مرد گريزپايي را از راه صلح و مصالحه و بذل و بخشش، رام كرد و به راه آورد، چه بهتر كه زن پيشگام شود و از كيسه كرم و بزرگوارى، چيزي از حقوق خود به او واگذارد! مثلاً از همه يا قسمتي از مهر و نفقه و ديگر حقوق خود چشمپوشي كند و بدين وسيله ثابت نمايد كه شوهر را نه به خاطر ماديات، بلكه به خاطر ديگر مزاياي پر اهميت تر زندگي خانوادگي مي خواهد. او فقط شوهر را به خاطر لباس و خوراك و پول توجيبي و چيزهايي از اين قبيل نمي خواهد، بلكه او را به عنوان رفيق زندگي و قوام خود و ولي و مربي فرزندان و عضو مكمل و متمم مجمع خانوادگي مي خواهد و اگر بنا باشد، بخل نفساني شوهر، بخواهد كانوني اين چنين را متلاشي و منهدم گرداند، او حاضر است جنبه هاي مادي را فداي جنبه هاي معنوي كند كه به گفته قرآن كريم: الصُلْحُ خَيْر؛ صلح و آشتى، بهتر است.در اين باره، رواياتي هم از پيشوايان ديني به ما رسيده است.ابوبصير مي گويد: از امام صادق(ع) درباره آيه: (وَإن امْرَأة…) سؤال كردم. حضرت فرمود:.هذاتَكُونُ عِنْدَهُ الاِمْرَأةُ لا تُعْجِبُهُ فَيُريدُ طَلاقَها، فَتَقُولُ لَهُ: أمْسِكْنِى وَلا تُطَلِّقْنِى وَأدْعُ لَكَ ما عَلي ظَهْرِكَ، وَأعْطِيكَ مِنْ مالِى، وَأحِلُّكَ مِنْ يَوْمى وَلَيْلَتى، فَقَدْ طابَ ذلِكَ كُلُّةُ؛.اين آيه، در باره مردي است كه از زن خويش، خوشش نمي آيد و مي خواهد طلاقش دهد، ولي زن به او مي گويد: مرا نگاهداري كن و طلاقم نده. من هرحقي بر تو دارم، وا مي گذارم و از مال خود به تو مي بخشم و از حقوق روزانه و شبانه ام، هر چه هست، حلالت مي كنم. اينها همه، پاك و حلال است.( جواهر الكلام، ج‏۳۱، ص‏۲۰۷ - ۲۰۹).
    منبع: نقل به تلخیص از کتاب"خانواده در قرآن"نوشته ی دكتر احمد بهشتي از اساتید حوزه علمیه قم صفحات ۱۱۱ و ۱۸۹ به بعد


    اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الخميس 9 أبريل 2009 - 4:48 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    زن در مذهب شيعه Empty رد: زن در مذهب شيعه

    پست  admin الخميس 9 أبريل 2009 - 4:15

    حسن گلستانی آخوند فاسد در ایران رئیس ستاد اقامه نماز شهرستان تویسرکان و از اعضای هیات امنای ستاد ائمه جمعه و جماعات استان همدان (نهادی که منصوب مستقیم رهبر رژیم است ) در هفته گذشته به یکی از خبر سازترین روحانیت کشور تبدیل شده است ، البته ایشان نه هاله نور دارد و نه از کرامات رهبر و رئیس جمهور ولایی سخن گفته است، نه درباره امام زمان حرف زده است و نه همچون سردار زارعی اقامه نماز جماعت آنچنانی کرده است که اینبار ایشان با حرکات موزونشان و به صورت فرادا و تک نفره خالق یکی از منحصر به فرد ترین فیلمهای س ک س ی در بستر نظام جمهوری اسلامی شده استب طوریکه سردار زارعی و آن مداح چاپلوس رهبری عبدالرضا هلالی باید حالا حالاها بیایند در محضر این استاد بزرگ شاگردی و تلمذ نمایند .
    زن در مذهب شيعه Akhond
    ماجرا از این قرار است که ایشان یک دل نه صد دل شیفته همسر یکی از کارکنان ستاد اقامه نماز تویسرکان نهادی که زیر نظرش اداره می شده ، شده اند و همسر بخت برگشته را برای ماموریت کاری به همدان می فرستند (شما بخوانید نخود سیاه ) و همسر خودش را هم طبق فرمایش خودشان در فیلم می فرستند خانه والده برای صله ارحام و خانم مربوطه را به منزل خودشان که اینبار حکم مکان را داشته است دعوت می نمایند و می گویند : همسایه ها که ندیدنت ؟ خاطرت جمع خونه هم هیچ کس نیست منو که میشناسی قرار نیست با هم نصاصی بکنیم ! و مابقی را هم خودتان می توانید حدس بزنید دیگر ...متاسفانه فیلم موجود آنقدر شرم آور بود که من فقط در همین صفحه دقایق اولش را آورده ام و دیدن ادامه اش را البته توصیه نمی کنم اما برای آن دسته از افراد که همیشه پیشاپیش اعلام می کنند نه این ساختگی است دروغ است و ... درست مثل همانهایی که همیشه چشمشان را دوست دارند برای واقعیات ببندند و جمهوری اسلامی و عمالش را معصوم و معصوم زاده بشمارند در اینجا می گذارم که بروند ببینند . بله پریروز عبدالرضا هلالی و دیروز سردار زارعی و بعد هم مددی معاون دانشگاه و امروز هم حاج آقا گلستانی ! شب جمهوری اسلامی آبستن است و باید حالا حالا ها ما شاهد و منتظرسحر و زائیدن دسته گلهای اینچنینی در بستر جمهوری اسلامی و دست پروردگان رهبر و ولایت فقیه باشیم ! آخوند آقا گلستانی در لحظاتی با این خانم بقول خودهمین روحانیون عمل قبیحه زنای محصنه انجام می دادند که جوانان شهر را بخاطر کوتاه بودن آستینشان و مانتویشان به دادگاه و شلاق می کشانند ، وقتی این منصوب رهبررژیم آخوندی زن کارمندش را در آغوش می کشید ، زنان و دختران معصوم را که فقط تقاضای حقوق برابر دارند نه چیز دیگر در روزنامه ولایت فقیه به فساد اخلاقی و اباحه گری متهم می شدند ، درست در همان لحظاتی که ایشان آن حرکات موزون شرم آور را انجام می دادند در دادگاههای انقلاب جوانان این کشور مشغول تحمل ضربات پی در پی شلاق بودند چراکه مثلا در یک پارتی شبانه در کنار نامحرمان گفتند و خندیدند ! حالا کدام مقصرند و متهم ؟ آی حضرات ، آی حکومتی ها بازم بگید نواره ...منبع : وبلاگ گفتني ها
    .پی نوشت : یک سئوال از کیهانی ها دارم : شما که گلشیفته فراهانی را فقط بخاطر عکس بی حجابش فاسد خواندید این حاج آقا را چگونه می خوانید ؟
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    زن در مذهب شيعه Empty رد: زن در مذهب شيعه

    پست  admin الخميس 9 أبريل 2009 - 4:30

    زن در مذهب شيعه DiffCulture
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    زن در مذهب شيعه Empty رد: زن در مذهب شيعه

    پست  admin الخميس 9 أبريل 2009 - 4:36

    زن در مذهب شيعه Zvafcm
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    زن در مذهب شيعه Empty رد: زن در مذهب شيعه

    پست  admin الخميس 9 أبريل 2009 - 4:42

    زن در مذهب شيعه Mohseni

    آیت الله العظمی شیخ آصف محسنی کندهاری پدر سکس تشیع و از ویرانگران مکاتب افغانستان در دوره "جهاد" آدمکشی ، خانه سوزی ویرانگری و راکت پرانی ،دستیار حامد کرزی در ساختمان امارت دوم اسلامی

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون السبت 27 أبريل 2024 - 15:04 ميباشد