پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    خلاي قدرت از بصير احمد مهاجر

    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    خلاي قدرت از بصير احمد مهاجر Empty خلاي قدرت از بصير احمد مهاجر

    پست  admin الثلاثاء 7 أبريل 2009 - 5:50

    خلای قدرت





    اول حمد خدا ، سپس سلام به شما


    و بعد نوبت نقد من و ملک خدا


    هدف زملک خدا کشوریست که ما داریم


    بلی همان که ما سخت از او بیزاریم


    نگاهی پرت کنم بس چقر و با پهنا


    که این هنر ز من آید در سخن تنها


    گپ های داغ درین جا سیاست است


    و خاص و خاص کرزی و ریاست است


    رئیس منتخب؟ این شاه شجاع میهن دوست


    همان که عاشق طالب و دشمن ناتوست


    همان که نقطه ختم وبای طالب شد


    رسید به کابل و قدرت چو دید طالب شد


    تمام دوره او را نظر فگندم خوب


    کمی جدا کردم تخم پوچ از مرغوب


    چو او رسید دموکراسی آورد و آزادی


    اول خطاب به ناتو بگفت ، آزادی!


    میان طالب و او فرق چیست در کشور


    جناب او دو فیصد خوب است ز طالب...


    گذاشت فیته و تیپ ، فلم و سینما باز شد


    دو باره قصه لکشمی کپور آغاز شد


    صدای دره جیمز باند نهی بر معروف


    که کرده بود حیات و ممات را موقوف


    به زور خمچه ایساف و بازوی ایشان


    نماند یکی به کابل از آن گاو میشان


    زغرب هرکسی بیکار بود، کبیر - صغیر


    صد ا نمود و مقام داد هر کدام وزیر


    تمام دفتر و دیوانش شهکاری بود


    وعزل و نصب وزیرانش ابتکاری بود


    یکی زبین نوابغ وزیر فرهنگ ساخت


    همان جوانک گوشتی که ،بعدبه فرهنگ تاخت


    دگر وزیر دفاع ساخت دلیر مثل ضرار


    اول نفر هم او بود ، کرد ز جشن فرار


    هدف ازین همه نام و مثال من اینه


    که مرحبا بفرستید به این کابینه


    در طول دوره خدمت بگو چه ها ننمود


    بر رخ تو نکرد سرخ ! و چشم من کبود؟


    یگانه چیز که گران شد پوست قره قولیست


    و باقی هر چیز دیگر بقدر نرخ مولیست


    به چند میلیون رساند، صفر فقر و بیکاری


    زهی به این همه کار اینقدر غم خواری


    فساد ، رشوه ، دزدی ، اختلاص و باج


    منع نکرد که هیچ ، داد رونق و رواج


    به یکته خار تلاش کرد تا خزان کند


    که هوش وعقل و ذکای خود آشکار کند


    حکومتی بنا کرد بدون صدراعظم


    بگفت نکوست وطن را، یک مفت خور کم


    تمام مصرف دولت ز غرب تامین کرد


    به زور مرک همسایه اسپ خود زین کرد


    سرک پشت سرک ساخت فقیر بعد فقیر


    وگفت گدای وطن ! این تو و جاده قیر


    مگو که دولت و دستگاه او نظم نداشت


    خودش نخواست ،هیچ گاه چنین عزم نداشت


    خلاصه درطی چندسال هرچه کردهیچ است


    ثبات ملک ز دستش اسهال هم پیچ است


    درین مقام نرسیدی مگر به محبت بوش


    قضا نصیب تو کرد ملک نصیب او پاپوش


    ولی حقیقت تلخ این است ، بیرار از مو


    گرفته اند همه زور و اختیار از تو


    زمام کار درین شهر بدست ایساف است


    جناب چوگفت من هرکاره ام گپش لاف است


    چه او بود چه کلبی چه احمد و محمود


    روال کار عزیزان همان خواهد بود


    دیاری را که ندارد یک قران عاید


    و هم ز پشت گره کرده اند او را ساعد


    اگر دو روز نرسانند آب و نان برش


    تو روی پا نبینی ستاده یک نفرش


    کمی نظر به خویش گر کنیم میدانیم


    به پشت قاطر مردم خرسوارانیم


    دگر معنی ندارد جناب بود نبود


    مهم این است ،پلان حسین چه خواهد بود


    گره کار عزیزان به دست اوباما ست


    بپرس ز کاخ سپید ، واقعآ اوباما ست؟


    تمام کا ند ید ان شوق او می جویند


    و هر چه گفت حسین جان همان میگویند


    به فکر من ، ضرورت به انتخابات نیست


    بگو به صوفی و درویش وقت طامات نیست


    چه سود این همه پول خرچ همچو یاوه کنند


    دهند به خلق فقیر ، خرچ یک پیاوه کنند


    اگر به عوض کرزی مثال ، پری گل ششت


    همان پیاده و شاه است وزیچ کشت در کشت


    برای آن که کدام ناخدا رسد در شط


    میان هم بگذارند قرار، شیر یا خط


    ضرور نبود که گپ را اقه کشال کنند


    تمام ثروت ملک را کیف و حال کنند


    خلاصه قدرت درین شهر نهفته در ناتوست





    که هرچه میکشیم ما ، زدست این شاتوست

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون السبت 27 أبريل 2024 - 14:12 ميباشد