پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو

    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو Empty سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو

    پست  admin الأربعاء 5 ديسمبر 2007 - 21:33

    سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو


    خواندن مطلب زير به همه آنهايی که هنوز اعتقادی به آزادی و دمکراسی در غرب و بويژه آمريکا دارند توصيه می شود. نکته قابل توجه در اين مطلب اشاره های متعدد فرد مصاحبه شونده يا همان مترجمی که سابقا در گوانتانامو شاغل بوده به ارزشهای جامعه آمريکا است. از لحاظ منطقی ارزشهای مذکور نميتواند ارزشهای غالب در اين جامعه باشد چون در هر حال بوش و جنگهای تجاوزکارانه دولت آمريکا از دل همين ارزشهای غالب در جامعه آمريکا بيرون آمده و خيلی منطقی تر است اگر گوانتانامو و ابوغريب و مليونها کودک به کام مرگ فرستاده شده توسط سياستهای غرب و بويژه آمريکا در عراق و افغانستان و بوسنی و سومالی و غيره را زاييده ارزشهای غالب جوامع غربی و جامعه آمريکا بدانيم. البته مثل هميشه و مثل همه جای دنيا در اين جوامع افراد با طينت و فطرت درست نيز وجود دارند ولی چيزی که عيان است اينها فعلا و حتی سابقا قدرت کافی برای جلوگيری از جنايات و تجاوزات غرب به مردم ديگر کشورها نداشته و ندارند.



    سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو



    سه سال قبل بيشتر مردم آمريكا يا ديگر نقاط جهان اسم جزيره گوانتانامو در كوبا يا زندان ابوغريب را نشنيده بودند. اين دو مكان، در حال حاضر، به نمادهايي جهاني از جنگ آمريكا عليه تروريسم تبديل شده‌اند.

    تا امروز هيچ يك از مقامات ارشد نظامي آمريكا به خاطر نقض برنامه‌ريزي شده حقوق زندانيان به مجازات قابل ملاحظه‌اي محكوم نشده‌اند. وكلاي سربازان رده پايين متهم در اين باره مي گويند كه موكلانشان تنها دستوراتي را كه از طريق سلسله مراتب توسط فرماندهانشان صادر شده اجرا كرده‌اند. اخيرا نيويورك تايمز گزارش كرد كه بازجويي‌هايي از مقامات عالي‌رتبه نظامي در ارتباط با شكنجه زندانيان در زندان گوانتانامو در حال انجام است. اگر چه يافته‌هاي آنان در توصيف ميزان نقض حقوق زندانيان با يافته‌هاي گروه‌هاي حقوق بشر و زندانيان آزاد شده از آن زندان تفاوت‌ زيادي دارد، ولي باز هم حاوي نكات مهمي است.

    [size=12]آن گزارش شامل مواردي از بدرفتاري و شكنجه‌هاي زندانيان و استفاده از روش‌هاي نادرست به منظور گرفتن اطلاعات از آنان مي باشد. گزارش اين تحقيقات تنها چند هفته است كه كامل و منتشر شده است. به نوشته تايمز ميزان زيادي از اين گزارش مربوط به FBI مي‌باشد كه بعد از پذيرفته شدن شهادت چند زنداني در مورد رفتارهاي خشني كه با آنان شده است، از آن سازمان شكايت شده بود. FBI در گزارشش نوشته است كه موارد اعلام شده مثل اين كه بازجويان زن با فشار دادن اندام‌هاي تناسلي زندانيان مرد سعي در تحت فشار گذاشتن شان داشته‌اند يا شهادت ديگر زندانيان در مورد ضرب و شتم و بسته شدن به كف زندان براي ساعت‌هاي طولاني را قبول ندارد. [/size]

    آنچه در ادامه مي‌آيد گفت‌وگويي است با سرباز سابق ارتش آمريكا كه به عنوان مترجم زبان عربي در زندان ايالات متحده در گوانتانامو مشغول به كار بوده است. اريك اسار از ماه دسامبر سال 2002 تا ماه ژوئن سال 2003 در آن زندان كار مي‌كرده است. او جديدا كتابي با عنوان «داخل سيم‌ها: ديده‌هاي يك سرباز اطلاعات ارتش از زندگي در گوانتانامو» منتشر كرده است. او در اين كتاب شيوه‌ها و تكنيك‌هاي مورد استفاده توسط افسران نظامي آمريكا را در گوانتانامو شرح داده است.

    - خوش‌آمدي اريك.

    - از اين كه من را دعوت كرديد متشكرم.

    - براي شروع لطفا توضيح بده چرا به گوانتانامو رفتي؟

    - اگر بخواهم صادق باشم، من خودم داوطلب رفتن به گوانتانامو شدم، چون به اين عمليات اعتقاد داشتم. من به آنجا رفتم تا به كشورم خدمت كنم و از مهارتم در زبان عربي به منظور مشاركت در جنگ عليه تروريسم استفاده كنم. من فكر مي‌كردم كه در آنجا با كساني كه يا مسئول واقعه يازدهم سپتامبر هستند يا در حال برنامه‌ريزي براي حملات آينده به ايالات متحده بودند، روبرو مي‌شوم.

    - آيا وقتي شما به گوانتانامو رفتيد اين امر اتفاق افتاد؟

    - آنچه بعد از رسيدن من در آنجا اتفاق مي‌افتاد، باعث شد من تشخيص دهم كه تصور من با واقعيات گوانتانامو در تضاد كامل مي‌باشد. در آنجا بعضي مسايل وجود داشت كه مرا به شك انداخت و سرانجام به من ثابت كرد كه گوانتانامو يك اشتباه و يك استراتژي شكست‌خورده در اين جنگ مي‌باشد.

    - شما براي بازجويان كار ترجمه را انجام مي‌داديد؟

    - در نيمه دوم شش ماه كار من در گوانتانامو، من به عنوان مترجم در تعدادي از بازجويي‌ها حضور داشتم.

    - شما يك صحنه از يك بازجويي توسط يك زن را بازگو كرده‌ايد. لطفا بگوييد كه در آن روز چه اتفاقي افتاد؟

    - آن روز، به عنوان يك تكنيك بازجويي از سكس به عنوان سلاحي براي ايجاد فاصله بين زنداني‌اي كه ما با او صحبت مي‌كرديم و اعتقاداتش استفاده شد. به عبارت دقيق‌تر، بازجوي زني كه من آن روز با او كار مي‌كردم سعي كرد تا زنداني را وسوسه جنسي كند. منطق پشت اين عمل بود كه اگر او به وسيله آن زن تحريك جنسي شود، احساس ناپاكي و گناه مي‌كند و در نتيجه نمي‌تواند به سلولش برگردد و نماز بخواند. كار ديگري كه آن بازجو به منظور تحقير او و همچنين ايجاد احساس ناپاكي در او انجام داد، پاشيدن مقداري جوهر قرمز به صورت زنداني بود. البته او اين كار به گونه‌اي انجام داد كه او فكر كند آن خون عادت ماهانه است. همه اين كارها تلاشي براي ايجاد شكاف بين آن زنداني و مذهبش بود و نه تنها غير موثر بود بلكه من فكر مي‌كنم غير اخلاقي هم بود.

    - لطفا جزئيات را شرح دهيد. منظورم اين است كه چه اتفاقي افتاد؟ شما در اتاق نشسته بوديد و ترجمه مي‌كرديد، بازجو در اتاق قدم مي‌زد، زنداني از قبل آنجا بود يا بعد به آنجا آورده‌ شد؟

    - من در اتاق با بازجوي زن قدم مي‌زدم. زنداني از قبل آنجا حضور داشت و قبل از اينكه ما بياييم انتظار يك دوره زماني خوب را داشت. او روي زمين افتاده بود. ما به او مي‌گفتيم كه بايد همكاري كند. پس از چند لحظه بازجوي زن شروع به درآوردن بلوزش كرد. او زير آن بلوز يك تي‌شرت تنگ و چسبان پوشيده بود. او خودش را به زنداني نزديك كرد و سعي كرد او را تحريك كند.

    -بازجوي زن به او چه گفت؟

    - او مي‌‌گفت كه اين كار نبايد به اين شيوه باشد. ما مي‌توانيم پشت يك ميز روبروي هم بنشينيم و مثل دو آدم بالغ با هم صحبت كنيم. سپس او گفت كه من مي‌توانم بگويم كه تو به وسيله من تحريك شدي، فكر مي‌كني خدا چه احساسي دارد وقتي تو از نظر جنسي مجذوب يك كافر آمريكايي شده باشي؟

    -آيا او بدنش را به زنداني ماليد؟

    _ او در اتاق قدم مي‌زد و سينه‌هايش را به پشت زنداني مي‌ماليد و در كل سعي مي‌كرد تا او را وسوسه كند.

    - اسم آن بازجو چه بود؟

    - من كتاب ننوشتم تا راجع به افراد خاص اظهار نظر كنم، اما اگر اين فرصت را داشته باشم بايد بگويم كه يكي از چيزهايي كه من را در مورد گوانتانامو با ترديد روبرو كرد، اين بود كه اشخاصي كه در آنجا كار مي‌كردند و سعي مي‌كردند تا با استفاده از شيوه‌هاي خاص، اطلاعات كسب كنند، اجازه اين كارها را از فرماندهان خود گرفته بودند. بنابراين من واقعا نمي‌توانم اسم شخص خاصي را ببرم، زيرا فكر نمي‌كنم كه كسي آنجا خارج از اجازه فرماندهان كاري انجام مي‌داد.

    -‌آيا كاري كه آن بازجوي زن در حضور شما انجام داد قبلا هم تكرار شده بود؟ آيا شما چيزي در مورد بقيه موارد مي‌دانيد؟

    - من از طريق ديگر همكارانم كه در بازجويي‌ها همكاري مي‌كردند و از دامني كه روي در قرار داده شده بود، مي‌دانستم كه از سكس به عنوان ابزاري در بازجويي استفاده مي‌شود؛ آن هم به منظورايجاد فاصله بين شخص و ايمانش ولي تا آن روز خودم حضور نداشتم و نديده بودم.

    - در‌ آن مورد، بعد از اينكه او بدنش را به زنداني ماليد و بلوزش را درآورد، دست به چه كاري زد؟

    - ما يك استراحت داشتيم و بعد برگشتيم. آن وقت بازجو يك قوطي قرمز برداشت و مقداري جوهر قرمز روي دستش پاشيد. او به زنداني گفت كه دچار قاعدگي شده است. او در اطراف اتاق قدم مي‌زد و در حالي كه دستش را در مقابلش گرفته بود، به طرف زنداني آمد و جوهر قرمز را به يك طرف صورتش ماليد و به او گفت كه اين خون عادت ماهيانه مي باشد.

    - آيا او همچنان روي زمين افتاده بود؟

    - نه، وقتي به اتاق بازجويي برگشتيم او روي يك صندلي نشسته بود ولي همچنان پاهايش بسته بود.

    http://www.democracynow.org/staff.shtml


    اين مطلب آخرين بار توسط در الأربعاء 5 ديسمبر 2007 - 21:35 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو Empty رد: سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو

    پست  admin الأربعاء 5 ديسمبر 2007 - 21:34

    ادامه

    - وقتي او جوهر را به صورت زنداني پاشيد، زنداني چه كرد؟

    - او از صندلي فاصله گرفت و در همين زمان يكي از پاهايش باز شد و مامور زندان آمد و پايش را دوباره بست. همه اين كارها با كسي انجام شد كه با اطلاعاتي كه من از او داشتم، اگر بخواهم صادق باشم، اميدوارم كه هرگز روشنايي روز را نبيند! البته من اميدوارم كه او پروسه قضاوت را طي كند و با مجازاتي عادلانه مواجه شود. در همين مورد آنچه مرا ناراحت مي‌كرد اين بود كه اين كارها اولا بي‌اثر بود و ثانيا حتي اگر موثر مي‌بود به نظر من آنچه ما انجام داديم با ارزش‌هايي كه در كشورمان روي آن تاكيد مي‌كنيم، مطابقت نداشت.

    - زماني كه او داشت راجع به مسايل سكسي با زنداني صحبت مي‌كرد، شما مي‌بايست آنها را به عربي ترجمه مي‌كرديد؟

    - بله، من براي همين آنجا بودم.

    - آيا او به شما توجه مي‌كرد؟

    - بله، او تنها به من توجه مي‌كرد، چون نمي‌خواست چشمش به آن بازجوي زن بيفتد.

    - چه احساسي داشتيد از اين كه به جاي آن بازجوي زن صحبت مي‌كنيد؟

    - اين سؤال خوبي است. من واقعا احساس مي‌كردم كه نقش بازجويي را كه همراهم است، برعهده گرفته‌ام. اين يكي از واقعيات شركت در بازجويي به عنوان مترجم است. آنجا يك درگيري وجود داشت كه من الزاما موافق آن نبودم ولي در همان زمان ماموريت خاصي نيز داشتم.

    - آيا وقتي كه او جوهر قرمز را به صورت زنداني ريخت به او گفت كه اين خون قاعدگي است؟

    - بله، گفت اين خون قاعدگي است و سپس به او گفت «مي‌داني خنده‌دار است كه تو امشب مي‌خواهي در سلولت نماز بخواني، در حالي كه آب آن قطع شده است.» آن‌ها آب سلول را قطع كردند، بنابراين او نمي‌توانست خود را تميز كند.

    - پاسخ او چه بود؟

    - پاسخ او واقعا بي اهميت بود. تنها چيزي كه من مي‌توانم بگويم اين بود كه او چند ناسزا گفت و سكوت پيشه كرد. من حدس مي‌زنم اين بهترين كاري بود كه او مي‌توانست انجام دهد.

    - آيا در اين بازجويي‌ها او مطلبي را فاش ساخت؟

    - تا آنجا كه من مي‌دانم او هرگز اين كار را نكرد. اما آن آخرين بازجويي بود كه من در آن حضور داشتم. اندكي بعد از آن من جزيره را ترك كردم.

    - در مورد صدها زنداني موجود در گوانتانامو چطور؟ شما فكر مي كنيد چه تعداد از آنها، از همان‌هايي باشند كه دولت ايالات متحده به آنها تروريست مي گويد؟

    - براي من پاسخ دادن سخت است، زيرا اين تعريف خيلي مبهم مي‌باشد، اما تصور من اين بود كه وقتي آنجا مي روم با سرسخت‌ترين تروريست‌ها مواجه مي‌شوم؛ يعني، با توجه به آنچه دولت مي گفت، بدترين از ميان بدترين‌ها. به علاوه من فكر مي‌كردم آن افراد براي حمله به ايالات متحده نقشه طرح كرده‌ بودند، مسئول حادثه يازدهم سپتامبر بودند و يا در حال طرح نقشه براي حمله به آمريكا درآينده بودند. همچنين به من گفته شده بود كه همه آنها دشمنان خطرناك ما هستند، ولي اندكي بعد از ورود به آنجا دريافتم كه بسياري از اين ذهنيت‌ها واقعيت ندارد.

    -آيا شما غير از زمان‌هاي ويژه بازجويي، وقت ديگري را با آنها گذرانده‌ايد؟

    - البته، من در زماني كه در جزيره بودم، دو شغل داشتم، دومين قسمت قراردادم مربوط به كار با تيم اطلاعاتي و همكاري با بازجويان در كار بازجويي بود. اما قسمت اول كارم به عنوان يك مترجم، همان طور كه شما اشاره كرديد، بودن با زندانياني بود كه هر روز را در سلول‌ها مي‌گذارندند.

    -آنها به شما چه مي‌گفتند؟

    - يكي از اولين چيزهايي كه فرماندهان را در مورد ما نگران مي‌ساخت، اين بود كه ابزار دست زنداني‌ها قرار نگيريم، زيرا آن‌ها ما را مترجماني مي‌ديدند كه مي‌توانند زنداني‌ها را به دنياي خارج مرتبط سازند؛ بنابراين سعي مي‌كرديم تا تحت تاثير آنها قرار نگيريم و در همان زمان هم گفت‌وگوهاي اتفاقي با آنها در طول روز داشتيم. بسياري از آنها داستانشان را تعريف مي‌كردند و اين كه چگونه دستگير شده‌اند. بسياري از آنان خسته بودند و مي‌خواستند بدانند كي دادستان را ملاقات مي‌كنند يا چه وقت ايالات متحده آنها را با بعضي چيزهاي ديگر معاوضه مي‌كند. چيزهايي در همين حد غالب گفت‌وگوها را تشكيل مي‌داد.

    - شما در كتابتان توصيف كرده‌ايد كه در زمان آمدن يك مقام بلندپايه سياسي يا نظامي به گوانتانامو چه اتفاقي مي افتاد.

    - درست است. يكي از چيزهايي كه من در زماني كه در تيم‌ اطلاعاتي كار مي‌كردم، آموختم اين بود كه وقتي يك شخص V.I.P(ويژه) به بازديد مي‌آمد، يعني يك ژنرال، يك مقام عالي رتبه دولت يا يكي از مقامات سازمان‌هاي اطلاعاتي و حتي يكي از نمايندگان كنگره، براي بازجوها توضيح داده مي‌شد كه يك متهم كه قبلا همكاري كرده را به اتاق بازجويي برده و پشت ميز بنشانند تا آن شخص مهم او را از اتاق ديگر مشاهده كند. آنها كسي را پيدا مي‌كردند كه همكاري كرده باشد، قادر باشد پشت ميز بنشيند و يك گفت‌وگوي معمولي را انجام دهد و همچنين قبلا اطلاعات مهمي را افشا كرده باشد. سپس‌ آنها آن بازجويي را براي شخص مذكور دوباره اجرا مي‌كردند و او را در واقع فريب مي‌دادند.

    -‌آيا شما مي‌توانستيد اين حقيقت را به آنها بفهمانيد؟ آنها چه كساني بودند؟ آيا سناتور هم ميانشان بود؟

    - آن‌هايي كه من ديدم تعدادي ژنرال بودند كه براي بازديد از جزيره آمده بودند، تعدادي از مقامات بلندپايه سازمان‌هاي اطلاعاتي نيز آمدند و نيز تعدادي فرستاده كنگره در ميانشان بود. به اعتقاد من بيشتر آنها كارمند بودند ولي شايد هم من اشتباه مي‌كنم. من نمي‌توانستم چيزي را بيان كنم. شما مي‌دانيد، من بايد مسئوليتي را مي‌پذيرفتم و به آن عمل مي‌كردم ولي آنجا هيچ چيز قابل مخفي كردن نبود. من فكر نمي‌كنم وقتي يك شخص مهم به آنجا مي‌آمد او باور مي‌كرد كه از يك بازجويي طبيعي ديدن مي‌كند، زيرا اگر قصد آنها آگاهي از اتفاقاتي بود كه آنجا مي‌افتاد، مي‌توانستند به صورت غيررسمي و بدون اعلام قبلي به آنجا بيايند و از يك بازجويي در ساعت 2 صبح بازديد كنند.

    - ژنرال عالي رتبه گوانتانامو، جفري ميلر، متهم شده كه زندانيان را از صليب سرخ مخفي كرده است. آيا شما هيچ گونه اطلاعاتي در اين زمينه داريد؟

    - من اطلاعاتي خاصي راجع به زنداني‌هايي كه نامشان در كتاب و ليست زندان ثبت نشده بودند ندارم، اما مي‌دانم كه اگر زنداني سرش را تكان مي‌داد يا اتفاقي چشمك مي‌زد و مي‌خواست به چيزي اشاره كند، او را به سلول محدود و انفرادي مي‌بردند و ديگر صليب سرخ به او دسترسي نداشت.

    - آيا از سگ‌ها هم استفاده مي‌شد؟

    - از سگ‌ها به صورت اتفاقي استفاده مي‌شد.

    - چگونه؟

    - اين يكي ديگر از چيزهايي است كه پنتاگون از كتاب حذف كرد. من متاسفانه نمي‌توانم خارج از محدوده چيزهايي كه نوشته‌ام صحبت كنم.

    -آيا شما نگران اين گونه استفاده از سگ‌ها بوديد؟

    - اگر بخواهم با شما صادق باشم يكي از چيزهايي كه من سعي كردم در كتابم توضيح دهم اين بود كه من تنها با يك تصور به گوانتانامو رفتم و هيچ آگاهي درباره شيوه‌هايي كه در آنجا استفاده مي‌شد و درباره فقدان سيستم قضايي در مورد زنداني‌ها نداشتم، ولي بعد از تجربه آنجا، به اين نتيجه رسيدم كه كار ما در آنجا يك اشتباه بزرگ بود و آن چه من ديدم شرم‌آور و غير قابل توجيه بود و با ارزش‌هاي ملت ما همخواني نداشت.

    ما اطلاعات كمي درباره علت بودن آن‌ها در آن جا داشتيم و اين ما را به عنوان آمريكايي ناراحت مي‌كرد؛ چون فكر مي‌كرديم كه سيستم قضايي ما چيزي است كه بايد در تمام جهان گسترش يابد و ارزش‌هاي دمكراتيك ما چيزهايي هستند كه ما بر آن‌ها ايستاده‌ايم و از آنها دفاع مي كنيم اما در همان زمان در گوانتانامو آن ارزش‌ها را زير پا مي گذاشتيم.

    - آيا عبارت «كنوانسيون ژنو» در گوانتانامو استفاده مي‌شد؟

    - يك دفعه با ما در مورد توجه به كنوانسيون ژنو صحبت شد. در جلسه‌اي با حضور رهبران گرو‌ه‌هاي اطلاعاتي توضيح داده شد كه مقررات كنوانسيون ژنو به گوانتانامو مربوط نمي‌شود، آن‌ها علتش را براي ما توضيح دادند و گفتند افرادي كه الان زنداني هستند دشمنان جنگي به حساب مي‌آيند. يكي از همكاران من دوستي داشت كه اطلاعات حقوقي‌اش به اين مورد مربوط مي‌شد. او مي‌گفت ما در دانشگاه چيزهاي زيادي راجع به كنوانسيون ژنو خوانده‌ايم. اول از همه اين كه همه فعاليت‌هاي شما زير چتر كنوانسيون ژنو است و شما حق نقض كنوانسيون ژنو را به عنوان بازجو نداريد؛ آن هم به دو دليل: 1- اين كار غير قانوني است.2- آن ها دانسته‌اند كه اين كار غيرموثر است. اگر شما احتياج داشتيد تا از شيوه‌هايي خارج از كنوانسيون ژنو استفاده كنيد، بايد بدانيد به اطلاعات بي‌ارزشي دست پيدا كرده ايد.

    به هر حال هيچ كس نمي‌دانست چرا آن قوانين اينجا اجرا نمي‌شود و اگر بازجويان قبلي تجربه كرده‌اند كه اين كارها هيچ ثمره‌اي ندارد، پس چرا ما بايد دوباره آن را اجرا كنيم.

    - آيا شما فكر مي‌كنيد تجاوز باعث ايجاد تروريسم مي‌شود؟

    - من فكر مي‌كنم آنچه در گوانانتانامو شاهدش بودم در جبهه جنگ عليه تروريسم برايمان دشمن درست مي‌كند؛ زيرا از طرفي‌ ما به ميان اعراب و مسلمان مي‌رويم و مي‌خواهيم ارزش‌هاي دمكراسي، عدالت و حقوق بشر را گسترش دهيم و از سوي ديگر همين ارزش‌ها را در خليج گوانتانامو زير پا مي‌گذاريم. اين امر در درازمدت تروريسم بيشتري توليد مي‌كند.

    - وقتي تصاوير ابوغريب در ماه آوريل سال 2004 منتشر شد عكس‌العمل شما چه بود؟ شما حدود يك سال بود كه ماموريت‌تان را ترك كرده بوديد.

    - درست است كه حدود يك سال از خروج از گوانتانامو مي گذاشت، اما تازه دوره‌ ارتش را به پايان رسانده بودم. در آن ميان من به خاطر نفرت، ارتش را ترك نكرده بودم و تصور نمي‌كردم ارتش سازمان ترسناكي باشد. به اعتقاد من و بسياري از مردان و زناني كه با آنها خدمت كردم، آمريكا بايد هر روز به كارهاي افتخارآميزي كه آنها انجام مي‌دهند افتخار كند. اين حادثه من را تكان داد و به حيثيت ما لطمه زد. من بعداز آن فهميدم اتفاقات موجود در گوانتانامو هم مي‌تواند به حيثيت ما لطمه بزند.

    - آيا شما در گوانتانامو كودكي را نيز مشاهده كرديد؟

    - بله در آنجا كودكان نيز وجود داشتند.

    - آيا آن‌ها هنوز آنجايند؟

    - من نمي‌دانم. اطلاعات من برپايه گزارش‌هايي است كه خوانده‌ام. طبق آن گزارش‌ها بعضي از جوان‌ترها آنجا را ترك كرده‌اند، ولي چون من از سال 2003 ديگر در آنجا حضور ندارم نمي‌توانم اظهارنظر كنم.

    - آنها چند سال داشتند و چند نفر بودند؟

    - دقيقا به ياد نمي‌آورم چند ساله بودند زيرا آن‌ها در خارج از اردوگاه دلتا و در مكان ديگري بازداشت بودند. مترجمان عربي به آنجا رفت و آمد نداشتند. بنابراين من اين مطلب را از ديگر مترجمان شنيده‌ام، اما در مورد تعداد آنها پرس و جو نكردم.

    - آيا شما در آنجا با صليب سرخ صحبتي داشتيد و نگراني خود را بيان كرديد؟

    - خير، ما تحت مراقبت شديد بوديم تا صحبتي با صليب سرخ نداشته باشيم.

    - آيا آنها سعي كردند با شما صحبت كنند؟

    - دقيقا، اما وقتي آنها مي‌خواستند با ما صحبت كنند، دستورات كاملا روشن بود؛ به آنها نزديك نشويد و با آنها صحبت نكنيد.

    - چرا به شما گفته شده بود كه با صليب سرخ صحبت نكنيد؟

    - من دليل واقعي اين موضوع را نمي‌دانم، ولي فكر مي‌كنم آنها مي‌خواستند مطمئن شوند كه صليب سرخ از وقايع در جريان در گوانتانامو مطلع نخواهد شد.

    - آيا شما فكر مي كنيد گوانتانامو بايد بسته شود؟

    - من نمي‌دانم، من به شما مي‌گويم كه در آنجا بايد چند تغيير اساسي رخ دهد كه با آزادي‌هايي كه ما در كشورمان از آن دم مي‌زنيم، هم‌خواني داشته باشد. ما در آنجا تعدادي انسان داريم كه هيچ راه و شيوه‌اي براي دفاع از خود ندارند و اين با ارزش‌هاي مورد ادعاي ما سازگار نيست. بنابراين به نظر من ما به بهانه دفاع از خودمان نمي‌توانيم اين ارزش‌ها را كنار بگذاريم.

    -------------------------------------------------------------------------------------------

    نويسنده:آمي گودمن

    منبع:ماهنامه سياحت غرب ، شماره 26

    آمی گودمن کيست؟
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو Empty رد: سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو

    پست  admin الخميس 6 ديسمبر 2007 - 2:52

    سرباز سابق ارتش آمريكا كه در دايره بازجويي‌هاي زندان « گوانتانامو» فعال بود، با انتشار كتابي از فجايعي كه نيروهاي آمريكايي در برخورد با زندانيان مرتكب مي شدند، پرده برداشت .
    به گزارش پايگاه اينترنتي «بي.بي.سي»، كتاب گروهبان «اريك سار»، «داخل سيم خاردار» نام دارد و قرار است در دادگاه رسيدگي به جنايات نيروهاي آمريكايي در زندان ابوغريب به عنوان شاهد، تسليم مقامات دادگاه شود.

    سار گفته است، آنچه كه به چشمان خود در گوانتانامو شاهد بودم به كلي نظرم را راجع به آمريكا و افراد زنداني تغيير داد.
    وي در كتاب خود، از آزار جنسي به عنوان يكي از شكنجه‌هاي متداول در زندان‌هاي گوانتانامو و ابوغريب عراق نام برده است.

    سار كه به مدت شش ماه در گوانتانامو اشتغال داشته، مي‌گويد كه خود شاهد بودم در يكي از موارد بازجوي يك زن در گوانتانامو براي تخريب شخصيت زنداني عربستاني به زعم خود سعي در سست كردن پايه‌هاي ايماني او داشته كه ناموفق بود.

    گروهبان سار به مدت شش ماه در سال 1381 در زندان گوانتانامو به صورت سرباز داوطلب كار مي‌كرد. وي كه به زبان عربي تسلط داشت به عنوان مترجم به گوانتانامو اعزام شده بود و مجوز امنيتي داشت.
    به گفته سار، زندانيان زيادي در گوانتانامو دست به خودكشي زدند، اما دولت آمريكا فقط به شمار كمي از آنها اشاره كرده است.

    سار به موارد زيادي از ضرب و شتم‌هاي وحشيانه زندانيان كه توسط نيروهاي واكنش اوليه ارتش آمريكا انجام مي‌شد، اشاره كرده است.
    بر اساس اظهارات اين گروهبان سابق ارتش آمريكا، از حدود 600 زنداني و يا بيشتر در گوانتانامو فقط دوازده نفر واقعا تروريست بودند.
    او افزود: اما آمريكا اينگونه به اذهان عمومي وانمود مي‌كند كه بدترين آدم‌هاي كره زمين را در گوانتانامو نگهداري مي‌كند.

    سار در كتابش مي‌نويسد: گوانتانامو، آغاز يك اشتباه است، زيرا آمريكا به مردمي كه در اين مكان مخوف نگهداري مي‌شوند برچسب دشمنان مسلح زده در حالي كه نيت واقعي واشنگتن از اين كار، تغيير حقيقت است.
    سار به عنوان شاهد مدعايش به تصوير «هرم زندانيان برهنه» در زندان ابوغريب اشاره كرده است.

    در آذر سال 1383 اتحاديه «آزادي‌هاي مدني» آمريكا اسنادي را در مورد شكنجه در زندانهاي تحت كنترل اين كشور منتشر كرد. اين اسناد بر اساس قانون دسترسي آزاد به اطلاعات بدست آمده بود. از جمله اين اسناد نامه اداره تحقيقات فدرال آمريكا (اف.بي.آي) در آذر سال 1383 است كه در آن به افرادي اشاره مي‌شود كه خود را مأمور اين اداره معرفي كرده‌اند در حال شكنجه كردن يك زنداني با استفاده از روش‌هاي تكنيكي هستند.

    با توجه به رسوايي‌هاي آمريكايي‌ها در زندانهاي ابوغريب و گوانتانامو ارتش آمريكا در حال تدوين دستورالعملي است كه طي آن نحوه رفتار با زندانيان و روش‌هاي بازجويي منطبق با كنوانسيون ژنو تنظيم شود.
    سار مي‌گويد، به خاطر اعمال فشار گروه‌ها و سازمان‌هاي حقوق بشر، پيشرفت‌هايي جزيي در كنترل اعمال غيرانساني آمريكايي‌ها با زندانيان گوانتانامو حاصل شده، اما هنوز اين تغيير رويه‌ها با استانداردهاي قانوني فاصله زيادي دارد.
    سار در پايان كتابش مي نويسد، گوانتانامو نماد همه زشتي‌هاي تصوير آمريكاست.

    بازتاب
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو Empty رد: سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو

    پست  admin الخميس 6 ديسمبر 2007 - 2:57

    دموكراسي در گوانتانامو مصاحبه با يوشع كولان گلو

    اين كه دولت بوش به بازرسان حقوق بشر سازمان ملل اجازة ديدار و سخن گفتن با زندانيان گونتانامو را نمي­دهد، حاكي از اين است كه مواردي در رفتار با اين زندانيان رخ داده است كه نقض حقوق بشر به شمار مي­آيد و موجب رسوايي سردمداران دموكراسي و حقوق بشر مي گردد. افرادي بدون اين كه متهم به جرمي شوند، مدت­ها در اين زندان نگه داشته مي­شوند و كسي از حال آنان باخبر نيست. اين مصاحبه راديويي با وكيل مدافع تعدادي از زندانيان گوانتانامو صورت گرفته است و بيانگر برخي از زوايي پنهان زندگي زندانيان از جمله خوكشي آنان به دليل بدرفتاري مدعيان حقوق­بشر است.

    دولت بوش تصميم گرفته است تا به بازرسان حقوق بشر سازمان ملل متحد اجازة ديدار با زندانياني كه در زندان خليج گوانتانامو نگهداري مي شوند، ندهد. بازرسان سازمان ملل متحد به مدت سه سال در تلاش بوده­اند تا از اردوگاه زندانيان ديدار كنند. چندي پيش، هنگامي كه پنتاگون از سه تن از كارشناسان سازمان ملل دعوت كرد تا از گوانتانامو ديدار كنند، به نظر مي­رسيد كه پيشرفتي در اين روند صورت گرفته است، ولي اين دعوت و فراخواني پنتاگون مشروط به اين بود كه اين كارشناسان هيچ­گونه دسترسي به زندانيان نداشته باشند. منفرد نواك، گزارشگر ويژه سازمان ملل در مورد شكنجه، گفت كه در حال حاضر و تحت اين شرايط، فرستادن كارشناسان سازمان ملل به گوانتانامو غير منطقي و نابخردانه است. وي گفت: «آنان مي­گويند كه چيزي براي پنهان كردن ندارند. اگر آنان چيزي براي پنهان كردن ندارند، پس چرا ما نبايد بتوانيم به طور خصوصي با زندانيان سخن بگوييم؟»

    تاكنون، زندانيان عمدتاً ممنوع الملاقات و در حبس انفرادي بوده­اند و اجازة ارتباط با جهان خارج از زندان را نداشته­اند و تنها استثناي اين موضوع، ديدارهاي گاه و بي­گاه وكلاي مدافع آنان بوده است. ما با يكي از اين وكلاي مدافع – بوسع كولان كلو- برايان صحبت مي­كنيم. وي وكالت شش مرد بحريني را كه بدون اين­كه اتهامي متوجه آنان باشد در گوانتانامو نگهداري مي­شوند، به عهده دارد. دو هفته پيش، وي كه براي ديدار با يكي از موكلان خود به زندان گوانتانامو رفته بود، شاهد تلاش براي خودكشي از سوي جمعه الدوساري بود.

    بيش از بيست زنداني ديگر نير تلاش كرده­اند تا خودكشي كنند، ولي اعتقاد بر اين است كه چنين موردي، نخستين امري است كه يك غريبه و غير خودي شاهد آن بوده است. وكلاي مدافع و طرفداران حقوق بشر مي­گويند كه اين حادثه، توجه و نظر را معطوف به وجود درماندگي و نوميدي فزاينده در ميان بيش از 500 زنداني در گوانتانامو مي­كند.



    * ايمي گودمن: دربارة اين كه موكلان شما چه كساني هستند و هنگام ديدار با آنان، چه چيزي ديده­ايد، توضيح دهيد.

    - يوشع كولان گلو- برايان: مؤسسه حقوقي من وكالت شش شهروند بحريني را كه در طول چند سال گذشته در گوانتانامو زنداني بوده­اند، به عهده داشته است. ما وكالت خود را در تابستان سال 2004 آغاز كرديم و از آن هنگام، چندين بار براي ديدار با موكلانمان به گوانتانامو رفته­ايم. من در اكتبر سال جاري در گوانتانامو حضوور داشتم و با هر شش موكل خود، از جمله جمعه الدوساري ديدار كردم، جمعه مردي 32 ساله است كه همسرش را طلاق داده است و پدر يك دختر 10 ساله است. او فردي بسيار خوش برخورد و خوشرو و بسيار جذاب و خوش سيما است. ما صحبت­هاي كاملاً خودماني دربارة يك رشته موضوعات داشته­ايم و البته فهم و نزديكي اندكي در جريان ديدارهايمان با يكديگر پيدا كرده­ايم.

    در بعدازظهر روز پانزدهم ماه اكتبر، هنگامي كه وي نياز به دستشويي پيدا كرد- بدون توصيف مفصل روية زندان گوانتانامو، كه نيازمند فراخواني دژبان­ها جهت آمدن به محل ديدار ما و بردن او به سلول كوچك همجوار كه داراي يك توالت است - من با او ديدار داشتم. دژبان­ها رسيدند، من اتاق را ترك كردم. چند دقيقه بعد، دژبان‌ها پس از اينكه جمعه را به سلول بردند، برگشتند. من پس از چند لحظه تصميم گرفتم، بررسي كنم و ببينم كه آيا او كارش را به پايان رسانده است يا نه، تا دوباره وارد محل ملاقات شوم و با او صحبت كنم.

    من در اتاقي را كه هم به محل ملاقات و هم به سلول متصل بود، باز كردم. نخستين چيزي كه ديدم، دريايي از خون روي كف زمين بود؛ و شگفت آن كه در آن لحظة اول، اولين گمان من اين بود كه او خود را وادار ساخته است تا خون بالا آورد؛ زيا اين امر نشانه­اي است از چيزي كه او دربارة آن شكوه و گله مي‌كرد. من فكر كردم كه شايد او تلاش كرده است تا مرا متقاعد كند كه ادعايش درست بوده است. پس از اين­كه به اطراف سلول نگاه كردم ديدم كه جمعه خود را از ناحية گردن و بالاي يك ديوار فلزي مشبك كه سلول را محصور مي­كند، به دار آويخته است. وي همچين در وسط بازوي راست خود يك زخم و بريدگي عميق و بسيار جدي و خطرناك داشت كه باعث شده بود، خون آن روي بدنش و نيز روي كف زمين بريزد. من بي­درنگ دژبان­ها را با صداي بلند فراخواندم و آن­ها با شتاب خود را به سلول رساندند. من چندين بار نام جمعه را صدا زدم، ولي او پاسخ نداد. به نظر مي­رسيد كه بيهوش است. دژبان­ها آمدند و او را از طناب دار جدا كردند و جسد وي را روي كف زمين گذاشتند. هنوز هم به نظر هشيار نمي­آمد؛ و من به هيچ وجه خونريزي وي را نديدم. در ظرف يك دقيقه يا در همين حدود، از من خواسته شد كه اتاق را ترك كنم، يا دقيق­تر بگويم، به من دستور دادند كه اتاق را ترك كنم؛ هنگامي كه من در حال ترك اتاق بودم، چنين به نظر مي­رسيد كه جمعه نفس نفس مي­زند و اين امر،‌ حداقل در من به عنوان يك نشانة خوب از زنده ماندن جمعه احساس خاصي پديد آورد.

    به من گفته شد كه او را براي عمل جراحي بر روي بازويش برده­اند و عمل موفقيت آميز بوده و او در حال بازيافتن سلامتي خود است. به من اجازه و امكان ديدن وي براي بار دوم در طول آن ديدار داده نشد و همة‌ درخواست­هاي من براي كسب اطلاعات دربارة وضعيت جمعه در طول يك هفته و نيم گذشته كاملاً ناديده گرفته شد. بنابراين، در حال حاضر، من هيچ اطلاعي دربارة چگونگي حال و وضعيت وي ندارم. با درخواست من جهت بازگشت به گوانتانامو براي ديدار از آنجا در هفته­هاي آتي نيز موافقت نشده است. بنابراين در اين مقطع، ارتش هيچ­گونه اطلاع و خبري دربارة سلامتي وي در اختيار من قرار نداده و اجازة ديدن وي را نيز به من نمي­دهد. به همين دليل، من قصد دارم تا به زودي به دادگاه بروم و تقاضاي ديدار با وي را ارائه دهم و نيز درخواست كمك كنم، كمكي كه ما اميدواريم وضعيت وي را بهتر كند؛ همان وضعيتي كه ما بر اين باوريم كه باعث شد تا وي در فضايي انتحاري قرار گيرد .



    * آيا شما پيشتر، دليل و نشانه اي مبني بر اين كه موكل شما (جمعه) تلاش خواهد كرد تا مرتكب خودكشي شود، به دست آورده بوديد؟

    - جمعه از هنگامي كه در گوانتانامو بوده است، چندين بار تلاش كرد تا خودكشي كند. در حقيقت، يكي از تلاش­هاي وي جهت خودكشي، در كتابي توسط اريك سعر توصيف شده است. (اوكسي است كه در برنامة شما شركت كرده و سرباز پيشين بخش اطلاعات ارتش در گوانتانامو بوده است.) سعر در كتابش اين موضوع را شرح داده است كه وي به صحنة يك اقدام به خودكشي فراخوانده شد و در آنجا از وي خواسته شد تا دست خطي را كه با خون بر ديوار حمامي كه اقدام به خودكشي در آنجا رخ داده بود نوشته شده را بخواند، ‌آن نوشته چنين بود: «من به خاطر وحشيگري، ددمنشي و قساوت زندانبانان خود اقدام به خودكشي كردم.» در حقيقت جمعه، موكل من، آن رويداد را براي من حدود شش ماه پيش از چاپ اين كتاب توصيف كرده بود. بنابراين، با توجه به اين­كه من چنين پيشامد غم­انگيزي را قبلاً شنيده بودم، بي­ترديد مطالعة توصيف آن در اين كتاب، كاملاً تكان دهنده و وحشتناك بود.

    اقدامات خودكشي ديگري هم رخ داده است. مسأله اين است كه واكنش ارتش به اقدام به خودكشي زندانيان اين بوده است كه جمعه را به مدت تقريباً دو سال در انزوا و تنهايي واقعي نگه دارد. وي در اين مدت، در سلولي نگه داري مي­شد كه نمي­توانست هيچ انسان ديگري را بيند. و تنها گه­گاه با زنداني مجاور از طريق فرياد زدن ارتباط برقرار مي كرد، ولي غالباً قادر به اين كار نيز نبود. به او اجازة تقريباً يك ساعت ورزش در طول هفته داده مي­شد و در اين مدت حتي اجازة داشتن كتابي به جز قرآن به وي داده نشده است.

    بر پاية درك من از وضعيت وي، جاي هيچ شگفتي نيست كه وي دوباره تلاش كرده است تا اقدام به خودكشي كند. با وجود اين، هيچ نشانه­اي طي ديدار من با او مبني بر خودكشي احتمالي و يا قريب الوقوع وي ديده نشد. حتي هنگامي كه من اتاق را ترك مي­كردم تا به وي امكان انتقال به سلولش را بدهم، لطيفه­اي را با او در ميان گذاشتم. بنابراين من كوچك­ترين اطلاعي از خودكشي او نداشتم، ولي با توجه به چگونگي رفتار با وي، به ويژه در دو سال گذشته، اين اقدام وي شگفت آور نيست.



    * جمعه به چيزي متهم شده است؟

    - جمعه همچون همة 750 زنداني يا در همين حدود كه گوانتانامو را پشت سر گذرانده­اند (به جز چهار نفر) به هيچ چيز متهم نشده است. او حتي متهم به درگيري و مشاركت در هر­گونه خشونت هم نيست. آنچه دولت اظهار مي دارد اين است كه وي در تورابورا حاضر بوده است . دولت نمي­گويد كه وي چه هنگامي در تورابورا بوده است. دولت نمي­گويد كه وي در تورابورا چه كاري انجام مي­داده است. دولت نمي­گويد كه وي با چه كساني در تورابورا بوده است. بنابراين، ما كاملاً ناچاريم به حدس و گمان پناه ببريم تا ماهيت حقيقي اتهامات عليه وي را بفهميم. من بايد يادآور شوم كه ما موكلاني ديگر دقيقاً با همين شرايط داريم كه در واقع، ادعاها و اتهاماتي عليه آن­ها مطرح مي­شود كه من آن­ها را در حد كمترين اتهامات توصيف مي­كنم.



    * آيا شما مي­توانيد دربارة زندانياني كه اقدام به خودكشي كرده­اند، صحبت كنيد؟ آيا افراد ديگري هستند كه شما دربارة آن­ها اطلاعاتي داريد؟ دربارة آن­ها چه كاري صورت مي­گيرد؟

    - ارتش گزارش‌هاي ادواري دربارة‌ اقدام به خودكشي را منتشر كرده است، هر چند كه گاهي صلاح دانسته است به اين اقدامات به عنوان رفتار فريبكارانة خودآزاري يا چيزي با همان نتيجه اشاره كند. من هيچ شناخت و آگاهي شخصي دربارة اقدامات ديگر اين چنيني ندارم.



    * دربارة اعتصاب غذا چطور؟ آيا وي در آن شركت كرده است و آيا شما مي‌دانيد كه چه تعداد زنداني در اين امر مشاركت كرده‌اند؟

    - كه در سال­هاي گذشته رخ داد و نيز در اعتصاب غذايي كه در ماه ژوئن و ژوييه سال جاري اتفاق افتاد شركت كرد. تنها اطلاعي كه ما از شمار زندانيان شركت كننده در اعتصاب غذا داريم، همان گزارش ارتش است و ما هيچ ابزاري براي بررسي مستقلانة‌ صحت آن­ها نداريم. من ميان آن­هايي كه در اعتصاب غذا شركت مي­كنند و آن­هايي كه تلاش براي اقدام به خودكشي مي­كنند، وجه اشتراكي مي‌بينم. ما مرداني را داريم كه به مدت چهار سال، بدون اتهام در گوانتانامو نگهداري شده­اند و اغلب حتي متهم به خشونت هم نشده­اند، آن­ها در معرض يك رشته بدرفتاري­ها و خشونت­هاي تأييد شده از سوي كاركنان آمريكايي قرار گرفته­اند. آن­ها از صحبت كردن با خانواده­هايشان باز داشته شده و در بسياري از موارد، به آن­ها گفته شده است كه بقية زندگي خود را در گوانتانامو خواهند گذراند. آن­گونه كه من درك مي­كنم، اين مردان در حال گذراندن يك زندگي كاملاً كنترل شده هستند و البته اين منظره زشت و تكان دهنده­اي است كه شاهد آن هستيم.



    * من مي­خواستم از شما بخواهم كه به سرهنگ دوم، جرمي مارتين، سخنگوي نيروي مشترك مأموريت گوانتانامو كه گفت، ادعاهايي مبني بر اين­كه افرادي كه اعتصاب غذا كرده­اند تقريباً در حال مرگ هستند كاملاً كذب است، پاسخ دهيد. وي اظهار داشت اعتراض­هايي كه در 8 اوت آغاز شد و در يك مقطع بيش از 130 شركت كننده داشت، در حال حاضر بسيار كمتر شده است. وي گفت: اين فن، (اعتصاب غذا)، سازگار با آموزش­هاي القاعده است و تلاش زندانيان جهت جلب توجه رسانه­ها را مي­رساند و با اين كار بر دولت آمريكا فشار وارد مي­سازد.

    - ارتش اظهار داشته‌ است كه با همة زنداينان به شكلي مشفقانه و مهربانانه رفتار مي­كند، با اين حال، برخي از كاركنان ارتش در گوانتانامو، مشاهدات مستقيم خود را كه بسيار خلاف اين ادعاست، گزارش كرده­اند. ديدگاه دولت آمريكا اين است كه مردان زنداني شده در گوانتانامو، شرالاشرار و بدترين بدترين­ها هستند؛ با وجود اين، آمريكا حدود 250 تن از آن­ها را آزاد كرده است . با توجه به اين گزارش­­هاي ظاهراً نادرست، من همة‌ اظهارات ارتش را با قيد احتياط باور مي­كنم و مي­پذيرم. من موكلي دارم كه هنگامي كه با او در ماه اكتبر ديدار كردم، يك لولة مخصوص تغذيه از راه بيني در بيني وي فرو شده بود، و من تخمين مي­زنم كه او 40 تا 50 پوند از وزن خود را از هنگامي كه قبلاً او را ديده بودم، از دست داده بود. اين وضعيت به طور خطرناكي نزديك به مرگ است. مي­دانيد كه اين حقيقت را نمي­توان مورد ترديد قرار داد كه سلامتي وي به شدت لطمه خوده است و اين امر، نتيجة مستقيم شركت وي در اعتصاب غذاست.



    * من مي‌دانم كه فرصت شما محدود است؛ ولي تنها مي­خواستم از شما دربارة سه تن از كارشناسان حقوق بشر سازمان ملل بپرسم كه دعوت آمريكا براي سفر به گوانتانامو را تا هنگامي كه دولت آمريكا حرف خود را مبني بر خودداري از دادن اجازه به آن­ها براي ديدار با زندانيان به طور خصوصي پس گيرد، نپذيرفتند. گزارشگر ويژه سازمان ملل در مورد شكنجه، مانفرد نواك اظهار مي­دارد: «آن­ها گفتند چيزي براي پنهان كردن ندارند، اگر آن­ها چيزي براي پنهان كردن ندارند پس چرا ما نبايد بتوانيم به طور خصوصي با زندانيان صحبت كنيم؟»

    - من هفتة گذشته با افرادي ديدار كردم و نسبت به اخلاص و صداقت آنان در پي بردن به اين­كه در گوانتانامو چه چيزي در حال رخ دادن است، متقاعد شدم. بدون ترديد، يك بازديد تبليغاتي و پرسر و صدا كه طي آن افراد به امكانات و تأسيسات مختلف گوانتانامو برده مي­شوند و نمونه­هاي خوراك زندانيان به آن­ها نشان داده مي­شود ولي هرگز موفق به صحبت كردن با زندانيان نمي­شوند، به عقيدة من يك مانور بي ارزش مي­باشد. براي روشن شدن مسئله، شما نياز به اين داريد كه به منبع دسترسي داشته باشيد؛ منظور من از منبع، افرادي هستند كه در گوانتانامو نگهداري مي­شوند و نيز كاركنان آمريكايي، عوامل ارتش و مأموران اف.بي.آي. كه در گوانتانامو كار كرده­اند و خودشان بدرفتاري وحشتناك با زندانيان را گزارش داده‌اند.



    * نظر شما دربارة پي­گيري اين مسائل چيست، آيا در حرفة وكالت خود به عنوان يك وكيل مدافع، چيزي شبيه اين مورد را تجربه كرده­ايد؟

    - من كار كمك رساني بشر دوستانة پس از جنگ را انجام داده­ام. من بر روي محاكمات جنايات جنگي كار كرده­ام. ولي بدون ترديد، هرگز چيزي شبيه آنچه كه هنگامي كه در پانزدهم اكتبر به سلول وارد شدم ديدم، نديده بودم. در نظر من، اين ماهيت واقعاً بحراني موقعيت گوانتانامو را برجسته مي­سازد. من بر اين باورم كه نياز بحراني به حكومت قانون هست و اين حقيقت را كه افرادي كه در گوانتانامو نگه داشته مي­شوند، چه بسا اين نوع رفتار را در آينده تكرار كنند، نمي‌توان ناديده انگاشت. اگر اوضاع تغيير نكند احتمال تكرار چنين رفتارهايي از سوي زندانيان در آينده وجود دارد.

    منبع: ماهنامه سياحت غرب
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو Empty رد: سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو

    پست  admin الخميس 6 ديسمبر 2007 - 2:59

    رقصیدن و توهین به نمازگزاران گوانتانامو



    محافظان آمریکایی در زندان گوانتانامو ، در وسط نیایش این زندانیان با رقصیدن در میان آن‌ها اختلال به وجود می‌آوردند و زندانیان را مجبور می‌کردند که با کشف عورت نماز بخوانند.




    براساس اظهارات چهار تن از زندانیان گوانتانامو، مقامات آمریکایی و مسوولان این زندان در موارد متعددی علاوه بر آزار و شکنجه‌ی این زندانیان، اقدام به اهانت به قرآن کریم کرده‌اند.

    در حال حاضر چهار زندانی سابق گوانتانامو قصد دارند از مقامات آمریکایی که در این اقدام اهانت آمیز دخالت داشته‌اند، شکایت کنند.

    این زندانیان سابق گوانتانامو دو روز پیش در دادگاهی در واشنگتن اعلام کردند که در قانون تصویب شده در دهه‌ی 90 بر اهمیت دادن به مذاهب در آمریکا تاکید شده است و به این افراد حق گرفتن غرامت برای شکنجه و تحقیر مبتنی بر مذهب را داده است.

    پرونده‌های شاکیان زندان گوانتانامو پیشتر از تلاش دولت آمریکا برای خارج شدن از مسیر قانونی جان سالم به در برده بود. شاکیان مسلمان از طرف افرادی که به نظر نمی‌رسید حامی آنها باشند،‌ مورد کمک قرار گرفتند. گروه‌های مذهبی مانند یهودیان و پروتستان‌ها در حمایت از این مسلمانان اعلام آمادگی کردند.

    به گزارش شیعه نیوز به نقل از ایسنا، اریک لوئیس یک وکیل در واشنگتن که وکالت این چهار زندانی سابق گوانتانامو را برعهده دارد، گفت: این پرونده درباره‌ی پاسخگویی مقامات ‌آمریکایی در زندان گوانتانامو است.

    همچنین هولین هولمن یک وکیل کمیته‌ی حمایت از آزادی مذاهب گفت: این موضوع بسیار جای تاسف دارد که کشور ما (آمریکا) از مذاهب به عنوان ابزاری برای هدف قرار دادن افراد در بازجویی‌ها استفاده می‌کند. جاناتان کوهن یک وکیل وزارت دادگستری آمریکا نیز در این رابطه گفت: این شاکیان به دلیل اقدامات مقامات نظامی آمریکا در زندان گوانتانامو در طول جنگ علیه تروریسم شکایت دارند.

    در همین رابطه، پنتاگون موضوع اهانت اخیر به قرآن در زندان گوانتانامو توسط مقامات نظامی و مسوولان آمریکا را رد کرد؛‌ اما این موضوع را که تا کنون پنج مورد هتک حرمت قرآن در این زندان وجود داشته را تایید کرد.

    چهار شاکی این پرونده عبارتند از شفیق رسول، آصف اقبال و روح‌الاحمد که توسط جنگ سالاران در افغانستان به آمریکا تحویل داده شده بودند و نفر چهارم جمال الحریص که در جنگ افغانستان در زندان در این کشور به سر می‌برد، می‌باشد. روح‌الاحمد اعلام کرد که در زمان حضورش در زندان آمریکا، وی به شدت مورد شکنجه قرار گرفت و تا زمانی که وی از روی اجبار به همکاری با القاعده اعتراف نکرده بود این شکنجه‌ها ادامه داشته است.

    تمامی این چهار زندانی برای دو سال در زندان گوانتانامو زندانی بودند. آن‌ها در این زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، در وضعیت‌های اسفناک بودند و با ستفاده از سگ‌ها مورد تهدید قرار گرفتند. آن‌ها پس از آن که پنتاگون نتیجه گرفت که این افراد هیچ تهدیدی برای امنیت ملی واشنگتن محسوب نمی‌شوند در مارس 2004 آزاد شدند.

    این افراد در دادگاه فدرالی در آمریکا خواستار پرداخت غرامت 10 میلیون دلاری شدند. این محافظان آمریکایی در زندان گوانتانامو این افراد را به تراشیدن ریش‌هایشان مجبور می‌کردند، بعضی اوقات از نماز خواندن آن‌ها جلوگیری می‌کردند، در وسط نیایش این زندانیان با رقصیدن در میان آن‌ها اختلال به وجود می‌آوردند و زندانیان را مجبور می‌کردند که با کشف عورت نماز بخوانند.


    منبع : ایسنا
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو Empty رد: سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو

    پست  admin الخميس 6 ديسمبر 2007 - 3:02

    سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو Nopic1
    ژاك رانسير، فيلسوف معاصر فرانسوى، در كنار ديگران در خط مقدم جبهه اى فلسفى قرار دارد كه به تازگى در غرب گشوده شده است و هدف آن احياى دوباره سياست راديكال و رهايى بخش (و نه آن مفهوم كهن و سترون «فلسفه سياسى») است. نقد رانسير در اين مقاله (آوريل ۲۰۰۲) معطوف به فضاى امنيتى و سياست مبتنى بر امنيت است كه پس از يازده سپتامبر در ابعاد جهانى به وجود آمد. ايده و انگيزه اصلى اين سياست، كه ضرورتاً مستلزم پليسى كردن فضا و حضور يك «كلانتر» است، همان «جنگ عليه تروريسم» است كه جورج بوش آن را اعلام كرد و اكنون نيز تونى بلر پس از انفجارات لندن، دوباره از آن سخن مى گويد. نقطه شروع اين سياست، چنان كه در اين دو نمونه پيداست، وقوع حادثه اى است كه «امنيت ملى» را تهديد مى كند و لاجرم حاكميت را وامى دارد تا اعلام وضعيت اضطرارى كند: يازده سپتامبر، بمب هاى لندن. پيشتر در همين صفحه نوشته هايى را از جورجو آگامبن در توضيح وضعيت اضطرارى و منطق حاكميت، و نيز نقدهاى او را بر سياست امنيت، قضيه زندانيان خليج گوانتانامو، بدل شدن استثنا به قاعده در سياست جهانى و غيره خوانديد. مقاله حاضر از ژاك رانسير نيز در همين راستاست (بعدها به اين موضوع كه به واقع مهمترين مسئله سياست معاصر است، و جامعه خود ما نيز عميقاً درگير آن ست، مفصل تر خواهيم پرداخت.) مضمون اصلى سياست امنيت، همان ابهام قانون است. در شرايط اضطرارى، ما با فضايى نامتعين و گنگ روبه رويم كه قانون فاقد هر نوع محتواى خاص است و بنابراين هركس بالقوه يك مظنون است. قربانى اخير سياست امنيت نيز همان جوان برزيلى بود كه در ايستگاه متروى استاك ول لندن «بنابه دلايل امنيتى»، اشتباهاً به دست پليس كشته شد.در اين حالت، قانون به فرم ناب، به امرى سراپا صورى، بدل مى شود و به حالت تعليق درمى آيد، البته بى آن كه از بين برود. قانون، به اصطلاح، به زور قانون بدل مى گردد، و عدالت به عدالتى نامتناهى و لاجرم صورى و فاقد هرنوع محتواى خاص. اين وضع به حاكم كمك مى كند تا هر طور مى خواهد فضا را دستكارى كند.درسياست مدرن، مفهوم امنيت، «امنيت ملى»، معمول ترين شيوه براى اعلام وضعيت اضطرارى و بدل كردن پوليس (police يا دولتشهر يونانى) به پليس (نيروهاى انتظامى) است. جنگ عليه ترور و فضاى مبهم و «نامتناهيِ» حاصل از آن، كه باعث مى شود «همه گاو ها خاكسترى» به نظر رسند، مبين تناقضات ليبرال دموكراسى و محدوديت هاى آن است. كثرت فرهنگى و هم زيستيِ سنت هاى مختلف دركنار يكديگر در شهرى نظير لندن، و سپس دستور اخراج برخى مبلغان اسلامى راديكال از آن، به واقع دو روى يك سكه اند و گواه اين كه نقصى در اين مداراى چند فرهنگ گرا وجود دارد. البته اين به هيچ رو معادل «پس ديديد دموكراسى و حقوق بشر غربى چيز بدى است» نيست. كاملاً برعكس، مسئله اتفاقاً اصلاح و فراتررفتن از آن است و نه بازگشت ارتجاعى به سنت هاى «بومى ».

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الخميس 2 مايو 2024 - 17:03 ميباشد