سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو
خواندن مطلب زير به همه آنهايی که هنوز اعتقادی به آزادی و دمکراسی در غرب و بويژه آمريکا دارند توصيه می شود. نکته قابل توجه در اين مطلب اشاره های متعدد فرد مصاحبه شونده يا همان مترجمی که سابقا در گوانتانامو شاغل بوده به ارزشهای جامعه آمريکا است. از لحاظ منطقی ارزشهای مذکور نميتواند ارزشهای غالب در اين جامعه باشد چون در هر حال بوش و جنگهای تجاوزکارانه دولت آمريکا از دل همين ارزشهای غالب در جامعه آمريکا بيرون آمده و خيلی منطقی تر است اگر گوانتانامو و ابوغريب و مليونها کودک به کام مرگ فرستاده شده توسط سياستهای غرب و بويژه آمريکا در عراق و افغانستان و بوسنی و سومالی و غيره را زاييده ارزشهای غالب جوامع غربی و جامعه آمريکا بدانيم. البته مثل هميشه و مثل همه جای دنيا در اين جوامع افراد با طينت و فطرت درست نيز وجود دارند ولی چيزی که عيان است اينها فعلا و حتی سابقا قدرت کافی برای جلوگيری از جنايات و تجاوزات غرب به مردم ديگر کشورها نداشته و ندارند.
سكس؛ ابزاري براي بازجويي در گوانتانامو
سه سال قبل بيشتر مردم آمريكا يا ديگر نقاط جهان اسم جزيره گوانتانامو در كوبا يا زندان ابوغريب را نشنيده بودند. اين دو مكان، در حال حاضر، به نمادهايي جهاني از جنگ آمريكا عليه تروريسم تبديل شدهاند.
تا امروز هيچ يك از مقامات ارشد نظامي آمريكا به خاطر نقض برنامهريزي شده حقوق زندانيان به مجازات قابل ملاحظهاي محكوم نشدهاند. وكلاي سربازان رده پايين متهم در اين باره مي گويند كه موكلانشان تنها دستوراتي را كه از طريق سلسله مراتب توسط فرماندهانشان صادر شده اجرا كردهاند. اخيرا نيويورك تايمز گزارش كرد كه بازجوييهايي از مقامات عاليرتبه نظامي در ارتباط با شكنجه زندانيان در زندان گوانتانامو در حال انجام است. اگر چه يافتههاي آنان در توصيف ميزان نقض حقوق زندانيان با يافتههاي گروههاي حقوق بشر و زندانيان آزاد شده از آن زندان تفاوت زيادي دارد، ولي باز هم حاوي نكات مهمي است.
[size=12]آن گزارش شامل مواردي از بدرفتاري و شكنجههاي زندانيان و استفاده از روشهاي نادرست به منظور گرفتن اطلاعات از آنان مي باشد. گزارش اين تحقيقات تنها چند هفته است كه كامل و منتشر شده است. به نوشته تايمز ميزان زيادي از اين گزارش مربوط به FBI ميباشد كه بعد از پذيرفته شدن شهادت چند زنداني در مورد رفتارهاي خشني كه با آنان شده است، از آن سازمان شكايت شده بود. FBI در گزارشش نوشته است كه موارد اعلام شده مثل اين كه بازجويان زن با فشار دادن اندامهاي تناسلي زندانيان مرد سعي در تحت فشار گذاشتن شان داشتهاند يا شهادت ديگر زندانيان در مورد ضرب و شتم و بسته شدن به كف زندان براي ساعتهاي طولاني را قبول ندارد. [/size]
آنچه در ادامه ميآيد گفتوگويي است با سرباز سابق ارتش آمريكا كه به عنوان مترجم زبان عربي در زندان ايالات متحده در گوانتانامو مشغول به كار بوده است. اريك اسار از ماه دسامبر سال 2002 تا ماه ژوئن سال 2003 در آن زندان كار ميكرده است. او جديدا كتابي با عنوان «داخل سيمها: ديدههاي يك سرباز اطلاعات ارتش از زندگي در گوانتانامو» منتشر كرده است. او در اين كتاب شيوهها و تكنيكهاي مورد استفاده توسط افسران نظامي آمريكا را در گوانتانامو شرح داده است.
- خوشآمدي اريك.
- از اين كه من را دعوت كرديد متشكرم.
- براي شروع لطفا توضيح بده چرا به گوانتانامو رفتي؟
- اگر بخواهم صادق باشم، من خودم داوطلب رفتن به گوانتانامو شدم، چون به اين عمليات اعتقاد داشتم. من به آنجا رفتم تا به كشورم خدمت كنم و از مهارتم در زبان عربي به منظور مشاركت در جنگ عليه تروريسم استفاده كنم. من فكر ميكردم كه در آنجا با كساني كه يا مسئول واقعه يازدهم سپتامبر هستند يا در حال برنامهريزي براي حملات آينده به ايالات متحده بودند، روبرو ميشوم.
- آيا وقتي شما به گوانتانامو رفتيد اين امر اتفاق افتاد؟
- آنچه بعد از رسيدن من در آنجا اتفاق ميافتاد، باعث شد من تشخيص دهم كه تصور من با واقعيات گوانتانامو در تضاد كامل ميباشد. در آنجا بعضي مسايل وجود داشت كه مرا به شك انداخت و سرانجام به من ثابت كرد كه گوانتانامو يك اشتباه و يك استراتژي شكستخورده در اين جنگ ميباشد.
- شما براي بازجويان كار ترجمه را انجام ميداديد؟
- در نيمه دوم شش ماه كار من در گوانتانامو، من به عنوان مترجم در تعدادي از بازجوييها حضور داشتم.
- شما يك صحنه از يك بازجويي توسط يك زن را بازگو كردهايد. لطفا بگوييد كه در آن روز چه اتفاقي افتاد؟
- آن روز، به عنوان يك تكنيك بازجويي از سكس به عنوان سلاحي براي ايجاد فاصله بين زندانياي كه ما با او صحبت ميكرديم و اعتقاداتش استفاده شد. به عبارت دقيقتر، بازجوي زني كه من آن روز با او كار ميكردم سعي كرد تا زنداني را وسوسه جنسي كند. منطق پشت اين عمل بود كه اگر او به وسيله آن زن تحريك جنسي شود، احساس ناپاكي و گناه ميكند و در نتيجه نميتواند به سلولش برگردد و نماز بخواند. كار ديگري كه آن بازجو به منظور تحقير او و همچنين ايجاد احساس ناپاكي در او انجام داد، پاشيدن مقداري جوهر قرمز به صورت زنداني بود. البته او اين كار به گونهاي انجام داد كه او فكر كند آن خون عادت ماهانه است. همه اين كارها تلاشي براي ايجاد شكاف بين آن زنداني و مذهبش بود و نه تنها غير موثر بود بلكه من فكر ميكنم غير اخلاقي هم بود.
- لطفا جزئيات را شرح دهيد. منظورم اين است كه چه اتفاقي افتاد؟ شما در اتاق نشسته بوديد و ترجمه ميكرديد، بازجو در اتاق قدم ميزد، زنداني از قبل آنجا بود يا بعد به آنجا آورده شد؟
- من در اتاق با بازجوي زن قدم ميزدم. زنداني از قبل آنجا حضور داشت و قبل از اينكه ما بياييم انتظار يك دوره زماني خوب را داشت. او روي زمين افتاده بود. ما به او ميگفتيم كه بايد همكاري كند. پس از چند لحظه بازجوي زن شروع به درآوردن بلوزش كرد. او زير آن بلوز يك تيشرت تنگ و چسبان پوشيده بود. او خودش را به زنداني نزديك كرد و سعي كرد او را تحريك كند.
-بازجوي زن به او چه گفت؟
- او ميگفت كه اين كار نبايد به اين شيوه باشد. ما ميتوانيم پشت يك ميز روبروي هم بنشينيم و مثل دو آدم بالغ با هم صحبت كنيم. سپس او گفت كه من ميتوانم بگويم كه تو به وسيله من تحريك شدي، فكر ميكني خدا چه احساسي دارد وقتي تو از نظر جنسي مجذوب يك كافر آمريكايي شده باشي؟
-آيا او بدنش را به زنداني ماليد؟
_ او در اتاق قدم ميزد و سينههايش را به پشت زنداني ميماليد و در كل سعي ميكرد تا او را وسوسه كند.
- اسم آن بازجو چه بود؟
- من كتاب ننوشتم تا راجع به افراد خاص اظهار نظر كنم، اما اگر اين فرصت را داشته باشم بايد بگويم كه يكي از چيزهايي كه من را در مورد گوانتانامو با ترديد روبرو كرد، اين بود كه اشخاصي كه در آنجا كار ميكردند و سعي ميكردند تا با استفاده از شيوههاي خاص، اطلاعات كسب كنند، اجازه اين كارها را از فرماندهان خود گرفته بودند. بنابراين من واقعا نميتوانم اسم شخص خاصي را ببرم، زيرا فكر نميكنم كه كسي آنجا خارج از اجازه فرماندهان كاري انجام ميداد.
-آيا كاري كه آن بازجوي زن در حضور شما انجام داد قبلا هم تكرار شده بود؟ آيا شما چيزي در مورد بقيه موارد ميدانيد؟
- من از طريق ديگر همكارانم كه در بازجوييها همكاري ميكردند و از دامني كه روي در قرار داده شده بود، ميدانستم كه از سكس به عنوان ابزاري در بازجويي استفاده ميشود؛ آن هم به منظورايجاد فاصله بين شخص و ايمانش ولي تا آن روز خودم حضور نداشتم و نديده بودم.
- در آن مورد، بعد از اينكه او بدنش را به زنداني ماليد و بلوزش را درآورد، دست به چه كاري زد؟
- ما يك استراحت داشتيم و بعد برگشتيم. آن وقت بازجو يك قوطي قرمز برداشت و مقداري جوهر قرمز روي دستش پاشيد. او به زنداني گفت كه دچار قاعدگي شده است. او در اطراف اتاق قدم ميزد و در حالي كه دستش را در مقابلش گرفته بود، به طرف زنداني آمد و جوهر قرمز را به يك طرف صورتش ماليد و به او گفت كه اين خون عادت ماهيانه مي باشد.
- آيا او همچنان روي زمين افتاده بود؟
- نه، وقتي به اتاق بازجويي برگشتيم او روي يك صندلي نشسته بود ولي همچنان پاهايش بسته بود.
http://www.democracynow.org/staff.shtml
اين مطلب آخرين بار توسط در الأربعاء 5 ديسمبر 2007 - 21:35 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.