پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    شاهراه پروان -غوربند فاجعه آفرين است

    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    شاهراه پروان -غوربند فاجعه آفرين است Empty شاهراه پروان -غوربند فاجعه آفرين است

    پست  admin السبت 28 مارس 2009 - 6:07

    شاهراه پروان -غوربند فاجعه آفرین است





    امروز در جهان معمول است که انسان به اصطلاح ـ استقلالیت ، خوشبختی، مدرنیت، سعادت و رفاه خویش را در مسائلی می بینند که به نحوی با او مرتبط اند. مسایلی چون موجودیت رفاه و امنیت، قانون و قانونمداری و در مجموع، تمامی آنچه که می تواند همچون سدی استوار در برابر ناملایمات و ناهنجاری هایی که زندگی و ذهن انسان ها را مختل می نماید، عمل کند. این نوشته بر آن است تا با در نظر داشت همین موضوعات؛ نگاه مختصری بیندازیم به ساختار دولت و در نظر گرفتن حقوق ملت در افغانستان تا ببینیم که آیا می توان زندگی در جامعه افغانستان را بر مطابق به آنچه از زندگی تعریف می شود پذیرفت. و یا این که آیا اجنبی ها و دولت های تحمیلی از طرف قدرتمندان توانسته است به نوبه ی خود سعادت، رفاه و استقلال را در ذهن مردم ما شکل داده باشد و دیگر این که نقش دولتمردان کشور در زمینه ی آفرینش پدیده هایی که منجر به میان آمدن رفاه عمومی و رشد متوازن و همه جانبه می شود چیست ؟



    با توجه به بافت سنتی و قبیلوی حکومات تحمیلی در سرزمین خراسان دیروز؛ می توان گفت که این دولت های تحمیلی از زمان هوتکی ها و درانی ها اکثرآ به مسایل بسیار ابتدایی زندگی اجتماعی توجه داشته و از پرداختن و توجه به موضوعات و معما های بزرگ زندگی دوری جسته اند که این ویژگی خود، مردم ما را که تا دیروز با هموطنان ایرانی و تاجیکستانی شان در یک خانواده و تمدن زیبا زنده گی مینمودند تبدیل به انسان های کم توقع ـ بر خلاف آنچه که امروز در این مورد قضاوت می شود ـ و قانع به حداقل، نموده است حال، این حداقل می تواند در تمام زمینه های زندگی انسان، از فرهنگ گرفته تا اقتصاد و سیاست ظاهر شود، با این حال؛ باید پرسید که چرا تاکنون مردم این سرزمین که دارای تاریخ هزاران ساله اند و حتی از واژه های زبان شان مانند مادر ، پدر، دختر ، برادر، بد ، بهتر و امثال آن در زبان های جهانی بشمول زبان انگلیسی استفاده میگردد به حداقل از هر چیز قناعت می کنند؟ آیا مردم ما مانند برادران و خواهران ایرانی و تاجیکستانی شان قدرت درک نیازمندی های خویش را ندارند یا موضوع دیگری است؟



    به هر حال جهت دریافت این پاسخ به طور کلی فقط به یک نکته اشاره می کنیم و آن این که کشوری بنام افغانستان از بدو و پیدایش آن که فقط کم وبیش 160 سال در نقشه سیاسی جهان میگذرد تاکنون همراه با تعصب، خونریزی ، تجاوز به ناموس مردم ، غصب مالکیت مردم ، کینه و کدورت ، مزدوری به بیگانگان ، بربادی کشور ، ویرانی و به آتش کشیدن آثار تاریخی مردمان بومی ، تجاوز به فرهنگ دیگران ، سوختاندن کتاب های مانند شهنامه ، مثنوی و معنوی و غیره ، کشتن انسان های بی گناه ، مردم را زنده به گور کردن ، بی حرمتی به زنان و دختران، بی سوادی و عقب ماندگی همه جانبه سپری شده است که این خود باعث از بین رفتن هویت ، فرهنگ ، خودباوری و آینده نگری شده و مردم ما را با انواع وابستگی ها رو به رو نموده است و به دلیل ازدیاد این وابستگی هاست که مردم ما به نحوی مجبور می شوند از آن چه که باید نصیب ایشان شود به حداقل آن اکتفا کنند.



    دوره ی حکومت طالبان که از بطن قبیله برخاسته اند می تواند به عنوان مثالی مطرح شود، زیرا شیوه ی حکمروایی و تطبیق قانون طالبان رفته رفته از آنان چهره های مخوف برای مردم ما ترسیم کرد و مردم نیز حاضر بودند هر حکومت دیگری را که آنان را از زیر ضربات شلاق طالبان برهاند؛ بپذیرند.



    اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در السبت 28 مارس 2009 - 6:10 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    شاهراه پروان -غوربند فاجعه آفرين است Empty رد: شاهراه پروان -غوربند فاجعه آفرين است

    پست  admin السبت 28 مارس 2009 - 6:08



    و اما پس از سقوط حکومت تبهکار طالبان و تحمیل دولت کرزی بالای ملت ما؛ شعارهای زیادی سرداده می شد که مردم نیز با خوش بینی کامل تمامی این شعارها را مطابق با خواسته های خویش می دانستند و تقریبا اطمینان کاملی هم داشتند؛ زیرا در کنار حکومت تحمیلی حامد کرزی نیروهای قدرتمند بین المللی این باور را برای مردم به وجود آورده بودند که از این پس، بیچارگی ، دهشت، تروریزم، ناامنی و تمام مولفه های منفی از جامعه دور خواهد شدو مردم این کشور در سایه ی حاکمیت قانون و عدالت اجتماعی با همکاری جامعه ی بین المللی به سوی رشد و ترقی حرکت خواهد نمود. سخن از مقوله هایی چون، توسعه، رشد، انکشاف وغیره در زبان ها به میان می آمد. اما دیری نگذشت با توجه به کمک های میلیارد دالریی جامعه ی جهانی به مردم افغانستان که قسمت اعظم آن باید در امور بازسازی کشور ما هزینه می شد؛ پس از 8 سال دیدیم که هنوز آستان ها و روستا ها سیما عوض نکرده و کوچکترین بازسازی قابل توجهی را بر پیکره ی خویش احساس نکرده است چنانچه جاده های خراب ،مدارس و مراکز تعلیمی که در زیر خیمه (زیرچادر) فعالیت میکنند با کلمه ای به نام بازسازی بیگانه اند. سوال اینجاست مقصر کیست؟ جامعه جهانی و یا دولت افغانستان؟



    نظر به ملاحظات سازمان های حقوق بشر و تحلیلگران سیاسی اشرف غنی احمدزی و انورالحق احدی وزیران مالیه حکومت کرزی در زمان زمامداری شان در پست کلیدی دولت بنا بر خصلت قبیلوی شان (بیشتری کمک های جامعه جهانی را از سال 2001 بدین طرف به سمت جنوب افغانستان یعنی سمتی که به گفته یاپ دی هوپ سرمنشی ناتو هنوز آماده بازسازی نیست به مصرف رسانده اند )که بعد از مدتی توسط نیرو های طالبان دوباره یا تخریب گردیده و یا به آتش کشانده شده است و متباقی پول ها یا مصرف حیف ومیل شخصی شان شده است و یا مصرف بی جا در تجلیل از روز های به اصطلاح ملی کشور ، در حالیکه واژه ملی در کشور کثیرالملیت مفهومی ندارد پس واضح است و دیده میشود که مقصر دولت های که از جانب یک قطب و یک قوم به پشتیبانی قدرت های جهانی بالای ملت ما تحمیل گردیده میباشند که در نتیجه کشور را از مسیر انکشاف و تکامل انحراف داده و به فقیر ترین ، تاریک ترین وحشتناک ترین و بد بخت ترین کشور جهان تبدیل نمودند.



    قابل یاد آوریست ایجاد وارتقآ ظرفیت از وظایف تآخیر ناپذیر دولت بود که باید در 8 سال با جدیت ومسؤلیت اغاز میگردید وادامه می یافت، ولی متآسفانه تلاشهای دولت مانند دوران های شاهان و امیران طی این مدت علرغم صرف مبالغ انگفت موفقانه نبوده است. دولتمردان همیشه از چگونگی اجرای مصارف کمکها وشفافیت آن حرف میزنند در حالیکه بررسی های اولیه مصارف ونتایج حاصله 8 سال حکومت کرزی نشا ن داد که کمک ها نتنها به شکل موثر استفاده نشده است بلکه معافی های دولت کرزی با استفاده از فرصت های طلایی کمک ها را چور و چپاول نموده و امروز با تغیر چهره و داشتن سرمایه گزاف سوی به اصطلاح انتخابات میروند. بی خبر از آن که ملت ما ملت دیروز نیست که بازهم مانند گذشته ها مورد استفاده اجنبی ها قرار گیرند ملت ما با متقبل شدن قربانی بزرگ در 30 سال اخیر پختگی سیاسی کافی را بدست آوردند.



    روی هم رفته بر میگردیم به اصل موضوع همان طوریکه یه این نکته در عنوان این مقاله یعنی شاهراه پروان -غوربند فاجعه آفرین است میپردازیم:

    این روستا تقریباً نصف ولایت پروان را از نظر مساحت و نفوس تشکیل می دهد. قبل از افتتاح تونل سالنگ این روستا دره شمال را به سایر نقاط کشور وصل می نمود و تمام کاروان های تجارتی از این دره می گذشتند، اما بعد از افتتاح تونل سالنگ از شهرت این راه کاسته شد. این روستا مانند سایر نقاط کشور ما روستای زیبا و سر سبزی است که توجه توریست ها و سیاحان را به خود جلب نموده است و قبل ازانقلاب 7 ثور روزانه صدها سیاح خارجی و داخلی برای تماشای مناظر دلربای طبیعی به این دره سفر می کردند. مردم این دره را اقوام تاجک ، هزاره ، و سادات تشکیل میدهد. غوربند تاریخ دیرینه دارد جهان کشایان بزرگ چون اسکندر مقدونی ، چنگیز... درین دیار به شکست مواجه شدند.در جریان جنگ های طولانی 30 سال اخیر مردم این دره تلفات زیادی را متقبل گردیدند. پیداوار مهم این دره را زرد آلو ، بادام، سیب ، انگور ، توت وغیره تشکیل می دهد. چون غوربند یک دره کوهستانی است و مردم آن شغل دهقانی دارند بنآ مردم آن از نظر اقتصادی بسیار فقیر می باشند.

    این روستا راه عبوری توریست ها به آستان زیبای بامیان نیز میباشد اما متاسفانه در هشت سال اخیر همان طوریکه اشاره شد با موجودیت 40 کشور صنعتی دنیا دولت کج بین افغانستان تا هنوز به ضروریات عمده دراین روستا در راستای انرژِی، ارتقآ قوای بشری و اشتغال، اعمار سرکها وجاده ها، زراعت، اعمار اسکان برای عودت کنندگان، احیای سیستم آبیاری، از بین بردن بیکاری، ارتقآ ظرفیت در بخش خصوصی ودولتی ، زمینه های آموزشی و پرورشی، بهبود بهداشتی ومبارزه با فقر توجه نکرده اند. این روستا از فقیر ترین روستا ها در کشور محسوب میگردد و بخصوص در اثر جنگ ها و تهاجم های متعدد حزب اسلامی گلبدین حکمتیار و گروه های خراب کار طالبان ، مردم این روستا خسارات و مصیبت های زیادی را متقبل گردیده اند.حالت شاهراه آستان پروان و روستای غوربند در وضیعت خیلی خراب قرار دارد و اگر دولت به حالت شاهراه غوربند و پروان اقدامت عاجل نکند و هر چه عاجل برنامه های عملی را روی دست نگیرد احتمال فاجعه انسانی را در قبال خواهد داشت. که در آنصورت هم دولت و هم نماینده های مردم در شورای ملی جوابگو میباشند. همین حال قرار ملاحظات مردم این روستا سخت مایوس و ناامید هستند و امیدوارند تا نیرو های دموکراتیک و عادل به حالت شان اندکی توجه نمایند.
    دکتور نورالحق نسیمی لندن
    7 فروردین 1388




      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون السبت 27 أبريل 2024 - 11:37 ميباشد