بدخشانی
دايه هاي مهربان تر از مادر
پاسخي به بشرا جان سعادت و دوستانش
به عنوان يک زن فرصت لازم ندارم تا هميشه به سايت هاي انتر نيتي سري بزنم و اگر گاهي در فرصت هاي به دست آمده سري به دنياي انتر نت مي زنم، نه وقتش را دارم و نه هم مي خواهم، تا هر چرند و يا وه اي را بخوانم و دنبال آن باشم که انسان هاي مريض و دست پروردگان فاشيزم، چه عقده گشايي مي کنند؟
چند روز پيش، هنگامي براي انجام کاري سري به انتر نيت زدم که در تارگاه کابل پرس، به نوشته اي زير عنوان« آيا بدخشان بي نياز است که نماينده اش در خدمت ديگران مصروف است؟» بر خوردم. چون عنوان مطلب با زادگاه من پيوند داشت، برايم جالب بود و به خواندن مطلب آغاز کردم تا بدانم که، چه کسي از نمايند گان زادگاه من، چه گُلي را به آب داده است؟ اما وقتي وارد متن آن نوشته گرديدم، متوجه شدم که من با عقده خالي کردن هاي يک آدمک مريضي رو برو هستم که بد بختانه روي سفيد کاغذ را با خط خط کشي ها، سياه ساخته است وبس. او به هر سمت و سويي بي خود و بي دليل تاخته و هدفش معلوم نيست. به گفته مردم مشتي به هوا مي زند.
با خواندن اين نبشته، پي بردم که نويسنده مجهول الهويت اين مطلب، جز از چند جمله موهوم و نا سزا هاي نا مطلوب، حرف ديگري براي گفتن ندارد.
من که نه نويسنده هستم و نه مدعي آن، اما با توجه به اين که يک آدم عقده اي، به گونه نادرستي به يک هم وطنم تاخته و عليه يک انسان سود مند سرزمينم به گونه بي رحمانه اي ناسزا گفته و ديوانه وار به جاي استدلال منطقي در باب اين رفتار بانو کوفي که به چند انسان نياز مند سرزمينش همکاري کرده است، دهن انداخته است، تصميم گرفتم تا چند نکته را خدمت اين آدمک مجهول الهويت مريض، و دوستان همفکرش عرض نمايم؛ زيرا با نا سزا گويي بر ضد بانو کوفي احساس کردم که اين آدمک مريض به من و همچون من هزاران زن و مرد بدخشاني توهين مي کند و مي خواهد بگويد که بدخشاني ها آن قدر نا دان هستند که نمي دانند، چه کسي را به عنوان نماينده بر گزينند؟ در حالي که من به عنوان يک بانوي بدخشاني به اين باور هستم که بر مبناي يک اصل ديني و علمي که انتخاب اصلح است، ( يعني از ميان شايسته ها، شايسته تر را بايد برگزيد) بانو کوفي را به نمايندگي خويش بر گزيده ايم و با اعتماد به وي، او را به مجلس نمايندگان فرستاده ايم.
حرف هاي بشرا جان در باب بانو کوفي در حقيقت توهين به خرد جمعي بدخشاني هاي با خرد است و به همين دليل تصميم گرفتم تا پاسخي در حد توانم به اين آدمک مريض داده باشم
.
پاسخي به بشرا جان سعادت و دوستانش
به عنوان يک زن فرصت لازم ندارم تا هميشه به سايت هاي انتر نيتي سري بزنم و اگر گاهي در فرصت هاي به دست آمده سري به دنياي انتر نت مي زنم، نه وقتش را دارم و نه هم مي خواهم، تا هر چرند و يا وه اي را بخوانم و دنبال آن باشم که انسان هاي مريض و دست پروردگان فاشيزم، چه عقده گشايي مي کنند؟
چند روز پيش، هنگامي براي انجام کاري سري به انتر نيت زدم که در تارگاه کابل پرس، به نوشته اي زير عنوان« آيا بدخشان بي نياز است که نماينده اش در خدمت ديگران مصروف است؟» بر خوردم. چون عنوان مطلب با زادگاه من پيوند داشت، برايم جالب بود و به خواندن مطلب آغاز کردم تا بدانم که، چه کسي از نمايند گان زادگاه من، چه گُلي را به آب داده است؟ اما وقتي وارد متن آن نوشته گرديدم، متوجه شدم که من با عقده خالي کردن هاي يک آدمک مريضي رو برو هستم که بد بختانه روي سفيد کاغذ را با خط خط کشي ها، سياه ساخته است وبس. او به هر سمت و سويي بي خود و بي دليل تاخته و هدفش معلوم نيست. به گفته مردم مشتي به هوا مي زند.
با خواندن اين نبشته، پي بردم که نويسنده مجهول الهويت اين مطلب، جز از چند جمله موهوم و نا سزا هاي نا مطلوب، حرف ديگري براي گفتن ندارد.
من که نه نويسنده هستم و نه مدعي آن، اما با توجه به اين که يک آدم عقده اي، به گونه نادرستي به يک هم وطنم تاخته و عليه يک انسان سود مند سرزمينم به گونه بي رحمانه اي ناسزا گفته و ديوانه وار به جاي استدلال منطقي در باب اين رفتار بانو کوفي که به چند انسان نياز مند سرزمينش همکاري کرده است، دهن انداخته است، تصميم گرفتم تا چند نکته را خدمت اين آدمک مجهول الهويت مريض، و دوستان همفکرش عرض نمايم؛ زيرا با نا سزا گويي بر ضد بانو کوفي احساس کردم که اين آدمک مريض به من و همچون من هزاران زن و مرد بدخشاني توهين مي کند و مي خواهد بگويد که بدخشاني ها آن قدر نا دان هستند که نمي دانند، چه کسي را به عنوان نماينده بر گزينند؟ در حالي که من به عنوان يک بانوي بدخشاني به اين باور هستم که بر مبناي يک اصل ديني و علمي که انتخاب اصلح است، ( يعني از ميان شايسته ها، شايسته تر را بايد برگزيد) بانو کوفي را به نمايندگي خويش بر گزيده ايم و با اعتماد به وي، او را به مجلس نمايندگان فرستاده ايم.
حرف هاي بشرا جان در باب بانو کوفي در حقيقت توهين به خرد جمعي بدخشاني هاي با خرد است و به همين دليل تصميم گرفتم تا پاسخي در حد توانم به اين آدمک مريض داده باشم
.
اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در السبت 28 مارس 2009 - 0:45 ، و در مجموع 3 بار ويرايش شده است.