پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    گرفتاري غرب در باتلاق افغانستان

    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    گرفتاري غرب در باتلاق افغانستان Empty گرفتاري غرب در باتلاق افغانستان

    پست  admin الأحد 15 فبراير 2009 - 4:21

    هشت سال پس از تهاجم نظامي آمريكا به افغانستان و لشكركشي كشورهاي غربي در قالب سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) براي سركوب طالبان، شرايط به گونه‌اي است كه كارشناسان سياسي و نظامي اروپا و آمريكا به صراحت از گرفتارشدن غرب در باتلاق افغانستان و آينده مبهم جنگ با طالبان سخن مي‌گويند.
    گرفتاري غرب در باتلاق افغانستان 100954352637

    روزنامه معتبر گاردين چاپ انگليس ديروز در اين باره نوشت: پس از دو دهه از پايان مداخله نظامي شوروي سابق در افغانستان، اكنون ناتو در مقايسه با شوروي، در باتلاقي به مراتب عميقتر در اين كشور گرفتار آمده است به گونه‌اي كه نه راه پس دارد نه راه پيش.
    اين روزنامه افزود: 20 سال پس از خروج آخرين سربازان ارتش روسيه از خاك افغانستان كه جان 15 هزار سرباز روس را گرفت، همان اشارات و كنايه‌ها از جنگي كه آمريكا در افغانستان به راه انداخته بر سر زبانهاست و در شرايطي كه همه منابع غرب به جنگ اين كشور سرازير شده، كمترين بختي براي موفقيت غرب متصور نيست.
    گاردين با ارزيابي شرايط كنوني پيش بيني كرد طول مدت زمان تهاجم نظامي آمريكا به افغانستان معادل مدت مداخله نظامي شوروي در اين كشور خواهد بود.
    به نوشته روزنامه انگليسي، در مقام مقايسه اين دو مداخله نظامي، شوروي دقيقا در همين برهه از جنگ آماده خروج از افغانستان شد اما بر عكس، اكنون آمريكا و ناتو عزم تقويت حضورشان را در افغانستان دارند و اوباما طرح اعزام 30 هزار نيروي تازه نفس به افغانستان را همزمان با درخواست شمار بيشتري از نيروهاي ناتو را به اين كشور مطرح كرده است.
    در همين حال، نيروهاي ائتلاف هم تقريبا 115هزار نيرو در افغانستان خواهند داشت كه معادل مجموع نيروهايي است كه شوروي در افغانستان پياده كرده بود.
    به نوشته گاردين، مانند روسها، متحدان غربي عمدتا كابل و مراكز استانها را در اشغال دارند و حومه شهرها اغلب در كنترل شورشيان است اما در مقايسه با شوروي، كار ناتو در افغانستان دشوارتر از روسيه است زيرا 20 سال پيش طالباني وجود نداشت، خبري از بمب گذاريهاي انتحاري نبود، ارتش و پليس افغانستان از كارآيي بيشتري برخوردار بودند، مسكو خواستار تغيير حكومت افغانستان نبود و در كنار همه اينها، شوروي براي خروج از افغانستان از فرصتها و تسهيلات بيشتري برخوردار بود.
    گاردين سپس با بررسي روند تحولات افغانستان پس از خروج ارتش شوروي و اوضاع كنوني اين كشور تصريح كرد: دولتهاي غربي امروز در قبال بهاي سنگيني كه در افغانستان مي‌پردازند، بدبختي و بلا را به جان خود خريده‌اند. غرب بايد اين واقعيت را در مورد افغانستان درك كند.... مهم‌ترين درسي كه از مداخله نظامي شوروي در افغانستان مي‌توان آموخت اين است كه عدم يكپارچگي سياسي و فرهنگي افغانستان همواره عامل اصلي خشونتهاي گسترده و دامنه دار در اين كشور بوده است و خارجيها فقط به قيمت به خطر انداختن خود در افغانستان مداخله مي‌كنند.
    اين روزنامه تاكيد دارد كه بر خلاف عراق، جنگ افغانستان براي ناتو يك دام خودساخته اغواگرانه است و سياست اوباما براي افزايش نيرو در افغانستان ممكن است حامل موفقيتهاي كوتاه مدت باشد اما پيشرفت پايداري را به ارمغان نخواهد آورد. ضمن آنكه اجراي اين طرح بودجه‌هاي سنگيني را هم بر آمريكا و هم بر انگليس تحميل مي‌كند.
    به عقيده گاردين، طرح افزايش نيرو نه تنها بر سطح نارضايتي‌هاي عمومي داخل افغانستان خواهد افزود بلكه اين پول صرفا به جيب مستشاران خارجي و مقاماتي كه خود آلوده به فساد هستند روانه خواهد شد.
    از طرفي نيز، مذاكره با طالبان مانند سيستم آشتي ملي دوران نجيب الله ناپايدار خواهد بود. در خود طالبان شكاف و چند دستگي ايجاد شده و اين گروه به دو دسته قديميها و جديدترها منشعب شده است. بدتر از آن هنگامي است كه جنگ به مرزهاي افغانستان با پاكستان كشيده شود و اينجا ديگر طالبان پاكستان است كه وارد جنگ مي‌شود.
    مذاكره با طالبان

    نشريه ‌آمريكايي «امريكن فري پرس» نيز روز گذشته به تحليل وضعيت افغانستان پرداخت و نوشت: آمريكا ومتحدانش در ناتو معتقد هستند كه خروج موفقيت‌آميز از افغانستان فقط زماني تحقق خواهد يافت كه طالبان از مواضع و پايگاههاي خود در پاكستان رانده شود و اين پيش شرط پيشرفت گفتگوهاي آتي با آشوب طلبان است اما مساله اين است كه آيا تعرضات آتي نيروهاي آمريكايي و ناتو به مناطق قومي پاكستان آسيب شديدتري را وارد نخواهد كرد.
    به نوشته اين نشريه معتبر آمريكايي، هم اكنون برخي از ناظران، مناطق تحت كنترل طالبان در پاكستان را بعنوان ايالتي در ايالت ديگر تعبير مي‌كنند. اگر اين تعبير درست باشد خطر جدي براي ثبات پاكستان در آينده وجود خواهد داشت و صرف نظر از پيامد تعرضات طراحي شده، احتمال شكست طالبان بسيار كم خواهد بود.
    امريكن فري پرس با اشاره به نقش سعودي‌ها به عنوان حامي بزرگ جنگجويان طالبان نوشت: با وضعيت كنوني، سعودي‌ها شانس زيادي براي خنثي كردن بي ثباتي‌هايي را خواهند داشت كه با ارسال دهها ميليون دلار براي طالبان در طول سالها براي ساخت مدارس ضد غرب، به آن قوت بخشيده بودند. اين مدارس بطور پيوسته مردان جواني را براي جنگ بر عليه مهاجمان غربي تربيت كرده است.
    اين روزنامه نوشت: حال اين موضوع به سعودي‌ها مربوط مي‌شود كه از طالبان بخواهند بر سر ميز مذاكرات رسمي براي پايان بخشيدن به تنش در افغانستان بنشينند.هر چند، حتي اين كار نيز ممكن است به حل مشكل ارتش پاكستان منجر نشود.
    اظهارات زرداري

    آصف علي زرداري رئيس جمهور پاكستان از هجوم همه جانبه طالبان به مناطق مختلف پاكستان و اشغال اين كشور خبر داد. وي در مصاحبه با شبكه تلويزيون آمريكا اظهارداشت: طالبان مي‌خواهند پاكستان را اشغال كنند و ما براي حفظ كشورمان عليه طالبان مي‌جنگيم.

    رئيس جمهور پاكستان گفت: طالبان به دنبال ايجاد تغيير در نحوه زندگاني مردم هستند لذا بايد جلوي آنان را گرفت.


    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    گرفتاري غرب در باتلاق افغانستان Empty رد: گرفتاري غرب در باتلاق افغانستان

    پست  admin الأحد 15 فبراير 2009 - 4:24

    گاردين نوشت: پس از دو دهه از پايان مداخله نظامي شوروي سابق در افغانستان، اكنون ناتو در مقايسه با شوروي، در باتلاقي به مراتب عميقتر در اين كشور گرفتار آمده و نه راه پس دارد نه راه پيش .
    به گزارش گروه اخبار صوتي و تصويري ايرنا، روزنامه گاردين در شماره روز شنبه خود در تفسيري از اوضاع جنگ افغانستان و مقايسه آن با اشغال نظامي اين كشور توسط شوروي سابق افزود: دو دهه بعد از عقب نشيني ارتش شوروي از افغانستان ، اينك با وجودي كه همه منابع به جنگ اين كشور سرازير شده ، اما كمترين بختي براي موفقيت غرب در اين جنگ قابل پيش بيني نيست .
    گاردين در ادامه اين تفسير نوشت: ‪ ۲۰‬سال از خروج آخرين سربازان ارتش روسيه از خاك افغانستان مي‌گذرد، جنگي كه جان ‪ ۱۵‬هزار سرباز روس را گرفت.
    حال دو دهه بعد از گذشت آن واقعه، همان اشارات و كنايه‌ها از جنگي كه آمريكا در افغانستان به راه انداخته سر زبانهاست .
    به نظر مي‌رسد طول مدت زمان تهاجم نظامي آمريكا به افغانستان معادل مدت مداخله نظامي شوروي در اين كشور خواهد بود.
    در مقام مقايسه اين دو مداخله نظامي، شوروي دقيقا در همين برهه از جنگ آماده خروج از افغانستان شد.
    بر عكس ، اكنون آمريكا و ناتو عزم تقويت حضورشان را در افغانستان دارند.
    اوباما طرح اعزام ‪ ۳۰‬هزار نيروي تازه نفس به افغانستان را مطرح كرده ضمن آنكه شمار بيشتري از اين نيروها را از ناتو خواسته است .
    نيروهاي ائتلاف هم تقريبا ‪۱۱۵‬هزار نيرو در افغانستان خواهند داشت كه معادل مجموع نيروهايي است كه شوروي در افغانستان پياده كرده بود.
    مانند روسها، متحدان غربي عمدتا كابل و مراكز استانها را در اشغال دارند.
    حومه شهرها اغلب در كنترل شورشيان است .
    تنها تفاوت در اين است كه در زمان تهاجم نظامي شوروي، غرب و پاكستان مجاهدين را حمايت مالي و تسليحاتي مي‌كردند، اما در جنگ كنوني افغانستان منبع مهم تامين مالي شورشيان قاچاق مواد مخدر است و اين گروهها متكي به درآمد مالي خود هستند و به همين علت كنترل آنها دشوارتر است .
    در مقايسه با شوروي، كار ناتو در افغانستان دشوارتر از روسيه است. ‪ ۲۰‬سال پيش طالباني وجود نداشت، خبري از بمب گذاريهاي انتحاري نبود، ارتش و پليس افغانستان از كارآيي بيشتري برخوردار بودند و مسكو نيز خواستار تغيير حكومت افغانستان نبود.
    در قياس با پيش بيني خروج آمريكا از افغانستان ، شوروي براي خروج از افغانستان از فرصتها و تسهيلات بيشتري برخوردار بود.
    تهاجم نظامي روسيه به افغانستان نقض قوانين بين‌الملل در نظر گرفته شد و سازمان ملل آن را محكوم كرد.
    مذاكرات بين‌المللي در ژنو روسيه را موظف به خروج نيروهايش از افغانستان كرد. غرب با وعده قطع حمايتهايش از مجاهدين و به جريان انداختن گفت و گو ميان گروههاي محارب داخل كشور، روسيه را ملزم به خروج از افغانستان ساخت در اين شرايط، روسيه نه تنها بدون عنوان شكست خورده از افغانستان خارج شد، بلكه فرصت براي دولت افغانستان ميسر شد تا بعد از خروج شوروي همچنان پايدار بماند چنانچه تا سه سال بعد اين دولت پابرجا بود.
    اين فرضيه‌ها كه پرتاب موشكهاي استينگر ساخت آمريكا موجب فروريختن حكومت شوروي سابق شد، همه بي‌پايه و بي‌معنا بود.
    نجيب الله رئيس جمهوري افغانستان و متحد شوروي چهار ماه بعد از فروپاشي شوروي درگذشت .
    بوريس يلتسين رئيس جمهور جديد روسيه صدور انرژي به ارتش افغانستان را قطع كرد و عبدالرشيد دوستوم فرمانده ازبك افغانستان به صف مجاهدين پيوست تا آن زمان ازبكها موفق به تصرف هيچيك از شهرهاي افغانستان نشده بودند.
    در آن سوي ميدان مداخله نظامي شوروي به افغانستان ، بايد پذيرفت كه واشنگتن و اسلام آباد هم با ادامه دادن به حمايت تسليحاتي و مالي از مجاهدان توافقنامه ژنو را نقض كردند.
    اين دو كشور با حمايت از گروههاي طرفدار غرب مانع از تلاشهاي نجيب الله براي برقراري آشتي ملي شدند.
    آشوب و هرج و مرجي كه با پيروزي مجاهدين در كشور پديد آمد و كابل را به ويرانه‌اي تبديل كرد، موجي از نفرت و نارضايتي در ميان مردم پديد آورد كه از دل آن طالبان ظاهر شد.
    دولتهاي غربي امروز در قبال بهاي سنگيني كه در افغانستان مي‌پردازند، بدبختي و بلا را به جان خود خريده اند.
    غرب بايد اين واقعيت را در مورد افغانستان درك كند. طالبان با قواي نظامي قادر به بيرون راندن ناتو نيست.
    افغانها هيچگاه موفق به شكست دادن خارجيها نبوده اند. مهمترين درسي كه از مداخله نظامي شوروي در افغانستان مي‌توان آموخت اين است كه عدم يكپارچگي سياسي و فرهنگي افغانستان همواره عامل اصلي خشونتهاي گسترده و دامنه دار در اين كشور بوده است .
    خارجيها فقط به قيمت به خطر انداختن خود در افغانستان مداخله مي‌كنند.
    بر خلاف عراق جنگ افغانستان براي ناتو يك دام خودساخته اغواگرانه است .
    سياست اوباما براي افزايش نيرو در افغانستان ممكن است حامل موفقيتهاي كوتاه مدت باشد اما پيشرفت پايداري را به ارمغان نخواهد آورد. ضمن آنكه اجراي اين طرح بودجه‌هاي سنگيني را هم بر آمريكا و هم بر انگليس تحميل مي كند.
    طرح افزايش نيرو نه تنها بر سطح نارضايتيهاي عمومي داخل افغانستان خواهد افزود بلكه اين پول صرفا به جيب مستشاران خارجي و مقاماتي كه خود آلوده به فساد هستند روانه خواهد شد.
    از طرفي نيز، مذاكره با طالبان مانند سيستم آشتي ملي دوران نجيب الله ناپايدار خواهد بود. در خود طالبان شكاف و چند دستگي ايجاد شده و اين گروه به دو دسته قديميها و جديدترها منشعب شده است. بدتر از آن هنگامي است كه جنگ به مرزهاي افغانستان با پاكستان كشيده شود و اينجا ديگر طالبان پاكستان است كه وارد جنگ مي‌شود.
    گاردين نتيجه‌گيري كرد: حال مهمترين دغدغه غرب و ناتو اين است و بهترين راه كدام است ؟
    عقب نشيني مرحله‌اي ناتو مانند عقب نشيني آمريكا از افغانستان نتيجه بخش نخواهد بود.
    در عراق يك دولت مركزي روي كار است كه آمريكا را وادار به تعيين جدول زماني براي خروج كرده است اما در افغانستان خروج ناتو و نيروهاي غربي خطر فروپاشي دولت مركزي و وقوع يك جنگ داخلي را در پي دارد.
    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    گرفتاري غرب در باتلاق افغانستان Empty رد: گرفتاري غرب در باتلاق افغانستان

    پست  admin الأحد 15 فبراير 2009 - 4:26



    فريد ذكريا سردبير هفته نامه‌ي نيوزويك، در گفت‌وگويي با شبكه‌ي سي.ان.ان به تشريح نظراتش درباره‌ي آخرين اوضاع و تحولات افغانستان پرداخته است.
    به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، متن كامل گفت‌وگوي سي.ان.ان با فريد ذكريا به شرح زير است:
    سي.ان.ان. شما درباره دغدغه‌ها و نگراني‌هاي خود درخصوص افغانستان مطلب نوشته‌ايد. آيا شرايط در اين كشور وخيم‌تر شده است؟
    فريد ذكريا: بله جنگ در افغانستان به خوبي پيش نمي‌رود. تقريبا همه گرايش‌ها به سمت و سويي نادرست در حال حركت است؛ اما من معتقد نيستم كه افغانستان يك باتلاق است. هنوز ما داراي زمان كافي براي جلوگيري از اين اتفاق هستيم.
    سي.ان.ان: چه اقداماتي بايد انجام گيرد؟
    فريد ذكريا: يكي از اقداماتي كه دولت اوباما انجام داده است و من فكر مي‌كنم اقدامي بسيار مثبت بوده است، انتصاب دو فرد با استعداد و باهوش براي حل مساله است يعني ديويد پترائوس و ريچارد هالبروك. با اين وجود به بازنگري سياست‌هاي آمريكا نياز است.
    سي.ان.ان: اين بازنگري مستلزم چه چيزي است؟
    فريد ذكريا: اول اينكه به جاي انجام عمليات‌هاي تهاجمي و تنبيهي بر اين ضرورت تاكيد ورزيم كه مجامع محلي و بومي احساس امنيت كنند، اين همان توصيه ژنرال پترائوس است. سربازان در ميان مردم زندگي مي‌كنند، كمتر به زور متوسل مي‌شوند، اعتمادسازي مي‌نمايند،‌ نسبت به هر اقدام تحريك آميزي واكنش نشان نمي‌دهند و در انتهاي امر تبديل به نيروهاي مثبت در داخل مجامع مي‌شوند. البته اولويت با نيروهاي بومي است و ارتش ملي و پليس افغانستان بايد تا حد امكان با اين روش وارد عمل شوند. حتي اگر وظيفه‌شان را به خوبي سربازان خارجي نتوانند انجام دهند. دوم اينكه با طالبان مذاكره شود. پيش از اينكه مايوس شويد اجازه دهيد برايتان توضيح دهيم. در آمريكا موضوع مذاكره با طالبان تبديل به مشاجرات ايدئولوژيك شده است. منتقدان معتقدند كه مذاكره با طالبان به معناي معامله با افراد شيطان صفت است؛ اما در كشوري مثل افغانستان - يكي از فقير‌ترين كشورهاي جهان - سياست كمتر به ايدئولوژي و بيشتر به تقسيم غنايم مربوط مي‌شود. در حالي كه برخي از اعضاي طالبان از افراطيون هستند، سايرين به دنبال كسب قدرت محلي و دستيابي به پول و نفوذ هستند.
    سي.ان.ان: اما آيا آنها مسوول حملات يازده سپبتامبر نيستند؟
    ذكريا: با توجه به اينكه آمريكا در هفتمين سال جنگ با افغانستان است، فهميدن اين موضوع براي آمريكايي‌ها تعجب آور خواهد بود كه فقط يك نفر در حملات يازده سپتامبر نقش نداشته است. ما بايد القاعده و طالبان را از يكديگر مجزا كنيم. آمريكا به درستي با القاعده مخالف است، زيرا القاعده انتشار دهنده وحشي‌گري به دنياي متمدن است؛ اما طالبان، القاعده نيست، عناصري از طالبان بوده‌اند كه القاعده را ترك كرده‌اند و از طرفي ما منافع امنيتي و ملي قابل تاكيدي در جنگ عليه آنها نداريم.
    سي.ان.ان: ديگر چه اقداماتي بايد صورت گيرد؟
    ذكريا: تقويت دولت افغانستان، دولت مركزي به طور چشمگيري ضعيف، ناكارآمد و فاسد است. مجامع بين‌المللي بايد تاثير قابل ملاحظه‌اي بر اين مساله بگذارند، زيرا دولت كابل بر خلاف عراق غير از كمك‌هاي خارجي درآمد ديگري ندارد. متاسفانه تاكنون بسياري از فاسد‌ترين عناصر دولت متحدان غرب بوده‌اند و از نوعي مصونيت برخوردار شده‌اند. ما هم چنين بايد تلاشهاي بيشتري در راستاي دستيابي به رهبران قبايلي و‌ برپايي شوراهاي محلي انجام دهيم. هدف در افغانستان نبايد يك دولت مركزي مقتدر باشد - افغانستان از داخل مركزيت زدايي شده است - بلكه هدف بايد دولتي قانوني و معتبر به همراه متحدان محلي در سراسر كشور باشد.
    سي.ان.ان: ما مطالب بسياري در خصوص فساد در دولت كرزاي شنيده‌ايم. نظر شما چيست؟
    ذكريا: هيچ اتهام رسمي عليه رييس جمهور كرزاي وجود ندارد. انتقادات موجود بيشتر در خصوص عدم مقابله او با اين فساد در دولتش است. من در مصاحبه خود با حامد كرزاي از وي در خصوص اتهامات موجود عليه دولت وي پرسيدم كه او در جواب گفت احساس مي‌كند بسياري از اين اتهامات با انگيزه‌هاي سياسي شكل گرفته‌اند. وي پذيرفت كه در افغانستان فساد مالي وجود دارد، اما دليل آن را مربوط به فقير بودن افغانستان و جنگ زده بودن اين كشور دانست؛ كشوري جهان سومي كه با يورش شوروي و ساير همسايگان تخريب شده و پس از خروج روسيه در اوج بدبختي و حجم زياد خرابه‌ها مطرود مانده است و در حال حاضر به طور ناگهاني شاهد دريافت كمك‌هاي كلان از غرب مي‌باشد و به طور ناگهان بسياري از افغان‌ها از سراسر جهان به افغانستان باز گشته‌اند. از طرفي ساخت پروژه‌هاي عمراني مطرح مي‌شود كه فساد در اين مرحله رخ مي‌دهد، در امضاي قرارداد‌ها و در سطوح مختلف اين فساد رخ مي‌دهد.
    سي.ان.ان: اما نبايد حامد كرزاي در مورد اين مساله وارد عمل شود؟
    ذكريا: آنها مي‌گويند كه در حال مقابله با اين پديده هستند و علاوه بر اين، مقامات فاسد را از كار بركنار مي‌كنند اما اين جزييات آن را به اطللاع عموم نمي‌رسانند كه اين مساله دليل ترديد و شك مجامع بين‌المللي شده است. من معتقدم ما بايد در اين خصوص تلاش بيشتري انجام دهيم و دولت افغانستان بايد با رويكردي نظام‌مند‌تر با اين مساله مقابله كند. البته فشارهاي دولت جديد اوباما هم مي‌تواند كرزاي را مجبور به ايجاد تغييراتي در دولت خود كند.


      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الإثنين 20 مايو 2024 - 14:14 ميباشد