دوستان!
آیا این هم شعر است؟
این شعر= گو در تعفن نامه اخوان الشیاطین افاغنه در کانادا و امریکا به نشر رسیده است.
عنوان
مجاهد می شوی ؟!
حالا شما بگویید:
آیا این شعر است یا گو که عبد الاحد تارشی و گرداننده سایت سرنوشت خورده اند...؟
مجاهد می شوی ؟!
عبد الاحد تارشی مجاهد ،اخوانی و جهادی بزرگ و شعرش در وصف اخوانی ، جهادی و مجاهد
دوتـا دوسـت بودنـد جايی روان
خری را بديدند بر راه شـان
ز دم تا سرش غرق دريای چرت
چو گمگشته شخصی به صحرای چرت
چــو آن اخوانی بـزرگِ شــکم
که گفتــا بشــر نيسـت بـادا و کم
که گفتــا به خون غرقـه بـادا زميـــن
بشــر بـاد عـاری ز اخـلاق و ديــن
نــه ، تــوهين به خـر ها نباشــد روا
که خر نيست خونخوار و اهل جفـا
کــه خـر از اخوانی عـاقل تر است
ز هر خـر مجاهد جـاهـل تر اسـت
به هر حـــال يک تن ازان دو جهادی
بگفتــا کـه ای خوب و نيـکو جهادی
چه گويـی کـه سحری نمايم عجيب
کزيـن چرت اين خر شود بی نصـيب
بجنبـانـد او بر يميــن و يســــار
ســر و گردن خويش ديوانــه وار
بگفتـا برادر جهادیش بـود ايـن محـال
نه حتی بگنجد به وهم و خيــال
بگفتــا بيــا پس کنيم امتــحان
کـه گردد ترا گفتـــهء من عيــان
چنين گفت و آنـگاه در گـوش خر
بگفتـا يـکی جملـــهء مختصـر
خر چرتی آمد به جوش و خروش
بکوبيـــد پـــای و بجنباند گـوش
غضبنـاک و غمگين و پر اضـطراب
همـــه بيقراری همــه پيچ و تـاب
چپ و راست دادی سر خـود تکان
تو گويی کـه گفتی امان ای امان
تـو گـويی کسـی گفتـه او را لعيـن
ز دشــنام سختی شــده خشـمگين
برادر دگر گفت اين سان به دوست
چه گفتی به او کاين چنين تندخوست
چه دشــنام دادی که ديـوانه شد
ز آرامــش خويـش بيــگانه شــد
بـه نفی چـه چيزی تـکاند چـنين
سـرش را بـه سـوی يسار و يمين
بگفتـا : بگفتم بــه او کای خرک
تو کمتر نه يی از "گلو " و"بزک"
بـه عرعر يقينـاً بــه از بزکی
هم از " گاو" بهتـر بدون شـکی
پس آيا مجاهد خواهی شــدن ؟
کـه بر تخت قـدرت شـوی تکيه زن
ازين حرف من جانش آتـش گـرفت
وزان رو چنين وضع سرکش گرفت
شمرد اين سخن را اهانت به خويش
که خر نيست خونريز و درنده کيش
که خر نيست ميهن فروش و اجير
که خر نيست پست و لعين و شرير
که خر نيست جاسوس وخائن به خاک
کـه خر سينـهء خلق ناکرده چـاک
که خر چون مجاهد شياد نيست
ستمگار و دجـال و جـلاد نيست
اخوانی گفتن بـه هـر جــانور
اهـانت بــود نـی فقط بهـر خـر
تروریست اخوانی از عـالم ديـگر اسـت
سـراپـا جنـايت ســراپا شــر اسـت
ز دنيـــای ابلـيـس هــــای پليــد
ز دنيــای فـرعـون و شـمر و يـزيـد
به انسان و حيوان بود ننگ وعار
کـه ايستد مجاهد شـان در قطار
ارسالی جوهر از کراچي
اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الجمعة 13 فبراير 2009 - 18:55 ، و در مجموع 4 بار ويرايش شده است.