پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


2 مشترك

    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي

    avatar
    Akhgar Atash
    Admin


    تعداد پستها : 15
    Registration date : 2009-02-06

    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Empty بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي

    پست  Akhgar Atash السبت 7 فبراير 2009 - 23:59



    اخگر هامبورگ
    امروز زرنگار گرامی مقوله جدید سیاسی را کشف کرد و آدمهای شرانداز و خود پرست راکه دم از حزب واحد خود میزنند : قوم یاجوج و ماجوج " خواند.

    بنده اخگر از هامبورگ با هیچ فردی در جدال و ستیز نیستم.برای روشن شدن موضوع آن چرندها یا داستانهای ساختگی را درینجا نقل میکنم.
    باور کنید هدف من نه تخریب فتنه گران و نه دفاع از بیروی سیاسی سابق بود.
    هدف من این بود که به این آقایان تفهیم کنم که این همه وقت گرانبها را چرا مصروف این چرند سازی ها میکنید.
    مگر سوژه نگارش در جامعه عقبمانده ، گرسنه ، مریض ، در بدر و مافیا زده ما کم است؟
    خداوند رفیق کارمل را بیامرزد.اما امروز دیگر زمان آن نیست که فلان عضو بیوروی سیاسی با او چه جفایی کرد.این اعضای بیوروی سیاسی به پایان عمر خود رسیده اند (اگر عمر فزیکی نه ، عمر سیاسی و خود شان میدانند که بعد از رفتن رفیق کارمل قصه کل شان مفت شده بود.)و قوم یاجوج و ماجوج تا چه وقت این قصه های مفت را تکرار میکند.


    مضمون اصلی سایت آزادی از نام مستعار شمس صبور بر علیه افراد شناخته شده


    اين مطلب آخرين بار توسط Akhgar Atash در الأحد 8 فبراير 2009 - 0:24 ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
    avatar
    Akhgar Atash
    Admin


    تعداد پستها : 15
    Registration date : 2009-02-06

    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Empty رد: بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي

    پست  Akhgar Atash الأحد 8 فبراير 2009 - 0:02

    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي 2cfxi00 بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي 14mdsar

    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Keshtmand1 بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Lajeq

    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي 30tp64m بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Faridmazdak


    نوشتهء شمس صبور:

    "باور کنید رفقای بیوروی سیاسی و دارالانشاء در طی این مدت کار دشواری را انجام دادند، تا قناعت رفقای شوروی را در تغیير دادن رهبری حزب ما حاصل کنند"
    تکمله یی بر: (1)
    « ابر مرد وفادار به اندیشه و تفکر رهایی بخش و وارسته از وابستگیهای مادی دنیا »
    تاریخ به ما می آموزد که: هیچکس آنرا نیاموخت.


    برج جدی از آن ماه های ویژه ای است که حوادث قابل دقت در آن بوقوع پیوسته است. این ماه طی سالهای طولانی شاهد حوادثی بوده که به نحوی برای مردم ما دارای اهمیت تاریخی اند.

    در جدی سال ۱۳۰۷ حبیب الله کلکانی مشهور به بچه سقاء به قدرت رسید و سلطنت شاه امان الله سقوط کرد. در همین ماه جدی کنگره موسس ح۰د۰خ۰ا در منزل نورمحمد ترکی تدویر یافت. در همین ماه جدی بود که قوای سرخ اتحاد شوروی به کشور ماه داخل شد.

    یکی ازین رویداد های مهمی که در همین برج به وقوع پیوست، میلاد پر میمنت ببرک کارمل فرزند برومند مردم افغانستان و رهبر زحمتکشان وطن ما میباشد. آری در همین روز در قریه کمری کابل ببرک کارمل به دنیا آمد و از همین روز سیر حوادث افغانستان گویی طور ديگری رقم خورد.

    ایشان از نو جوانی با درک و احساس رنج توده های مردم به سیاست روی آوردند و هنوز که بسیار جوان بودند به یکی از چهره های درخشان انقلابی کشور مبدل گشتند.

    در باره نقش رفیق کارمل از جوانی تا زمان پدرود حیات شان در حوادث گوناگون کشور و سهم ایشان در تحولات جامعه، مقالات زیادی نوشته شده است. تاثیر معنوی رفیق کارمل در میان روشنفکران چنان عمیق است که فکر میکنم این مرد برای سالهای طولانی به حیث الگوی مناسب برای نسل آینده باقی خواهد ماند و بخصوص جوانان کشور ما که میخواهند رویداد های پنجاه - شصت سال اخیر را بدون حُب و بغض و بدور از مداخلهء سیاست بازان کهنه کار و مریض و بدون گرفتن مشوره از مشاوران شر و فساد بدانند؛ بالاخره به شخصیت اصلی رفیق کارمل پی میبرند و کنه قضایا را درک و خود قضاوت عادلانه مینمایند.

    احتفال ۲۹ دسامبر ۲۰۰۸ در هالیند بمناسبت هشتادمین سالگرد تولد رفیق کارمل، مثال بارز علاقمندی و عشق جوانان به کارمل، به کار نامه های شان و به زندگی پر بار و مبارزات شان میباشد، سهم جوانان و بدست گرفتن ابتکار تدویر این محفل از جانب جوانان نشان میدهد، که آنها تصمیم دارند که بعد ازین به کارمل با چشمان باز بنگرند، نه با عینک سیاه سیاستمداران کهنه کار و فساد پیشه!

    تا جاییکه من میدانم جوانان اصالت مند، با دو هدف این محفل را راه اندازی کردند:

    ۱- تجلیل از شخصیت، زندګی و مبارزات رفیق کارمل

    ۲- تصور این بود که محفل زمینه یی شود و تکانه یی باشد برای هدف وحدت اعضای منفرد و متشکل ح۰د۰خ۰ا۰ که جدا از هم کار و فعالیت می نمایند

    محفل تدویر یافت، اگر کمیت را در نظر نگیریم، با کیفیت مناسب تدویر یافت، ولی دردا که این ابتکار جسورانه بنا برملحوظاتی معین و از جمله نارضایتی و مداخله آشکار کهنه کاران مرتجع و مشاوران مفسد، هدف اجماع یعنی اجماع گرو پهای پراگنده حزبی نتوانست برآورده شود و نتیجه آن شد تا جوانان یکبار دیگر معتقد شوند که چه دیوار های و موانع جدی در جلوگیری از تامین وحدت حزبی ها و چه دست های باز دارنده ای مرموز، ولی قوی و تعیین کننده با تجربه غنی شر اندازی ، انشقاق و صف شکنی در پس این سیاهی لشکر وجود دارد، که باید آنها را باز شناخت و نقاب ها را از چهره هایشان بر انداخت و جنبش را از وجود آنها منزه ساخت.

    حسن دیگر ابتکار اصالت مندان این بود، که تجلیل از هشتادمین سالگرد رفیق کارمل زمینه را مساعد ساخت تا تعداد زیادی از تحلیل گران، نویسنده ها، مورخین و شعرا، نوشته های تحلیلی، شعر و گفته های دل خود را در مورد زندگی رفیق کارمل باز گو نمایند و یاد گذشته ها را در خاطره ها زنده سازند.

    یکی ازین نوشته ها که توجه مرا جلب کرد، نوشته یی است تحت عنوان « ابرمرد وفادار به اندیشه و تفکر رهایی بخش و وارسته از وابستگیهای مادی دنیا» از محترم محمد انور فرزام.

    رفیق فرزام طوریکه رفقا آگاهی دارند یکی از کادر های برجسته شناخته شده ای حزب بوده که سالها در کنار رفیق کارمل بصفت دستیار و رئیس دفتر شان کار کرده اند. پس رابطهء حزبی، روابط کاری، روابط عاطفی و مزید بر آن حق نمک با عث آن گردیده تا ایشان در رابطه با زندگی رفیق کارمل بحیث منشی عمومی کمیته مرکزی ح۰د۰خ۰ا و رئیس دولت ج۰د۰ا، در رابطه با تقوای سیاسی شان، درک و تحلیل شان از شرایط جامعه، و درایت و هنر رهبری و سجایای اخلاقی و شخصیت رفیق کارمل بیشتر و بهتر از هرکس د یگر بنویسند.

    من وقتی این لست طویل خصوصیات و سجایای انقلابی را در رابطه با رفیق کارمل خواندم، واقعآ بخاطر باز نویسی آن از محترم فرزام ممنون شدم و هم باری از خود پرسیدم، چطور امکان دارد تا حوادث طوری واقع شوند که کشور ما با وجود داشتن رهبری تا این حد خردمند، بزرگ منش، با تقوا، با اراده، دور اندیش، محبوب، با اتوریته و با نفوذی چون رفیق کارمل، چنان در باتلاق تاریخ سقوط کند، که تا هنوز که هنوز است امیدی برای نجات آن وجود نداشته باشد؟! واقعآ رفیق فرزام آن طوری که خود به رفیق کارمل نگاه میکرده، یک آیینهء تمام نمایی از شخصیت ایشان را، جلوی دید آدمی قرار میدهد.

    avatar
    Akhgar Atash
    Admin


    تعداد پستها : 15
    Registration date : 2009-02-06

    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Empty رد: بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي

    پست  Akhgar Atash الأحد 8 فبراير 2009 - 0:03



    تا این جا با نوشته فرزام صاحب موافقم و اما بعد:

    وقتی برداشت های بعدی را از نوشتهء رفیق مینویسم، منظور دارم تا به جناب شان حالی کنم که در تحلیل حوادث و جریانات آن سالهای پُر حادثه، پای استدلال شان چند جایی لنگیده و یا شاید بنابر ملحوظاتی از جمله «مساعد نبودن شرایط» از کنار آدم هایی دخیل در قضایا آرام گذشته و یا هم بنابر حیای حضور نخواسته باعث رنجش خاطر رفقای ارجمند (!) گردد، که به این صورت از نظر من ایشان محافظه کار و یا محفوظ کار (!) تشریف دارند!

    نویسندهء «ابر مرد...» بخصوص که در رابطه به چگونگی پلان بر کناری رفیق کارمل از اصل سناریو آگاهی دارند(بنابر اعتراف خود ایشان مشاور روسی انستیتوت علوم اجتماعی کمیته مرکزی ح۰د۰خ۰ا مسالهء برکناری رفیق کارمل را با رفیق فرزام رئیس دفتر رفیق کارمل در میان گذاشته است ) در رابطه با بازی کنان سناریو حب و بغض و یا شاید رفاقت های شخصی و یا هم ناگزیری های ناگفته را در نظر داشته اند که از افشای چهره ها و مهره های اساسی دیگر درین گیرو دار طفره رفته اند.

    جناب شان که مینویسند: مفکورهء تغیير در رهبری ح۰د۰خ۰ا و دولت ج۰ا از تغییر در سیاست های رهبری حزب کمونیست اتحاد شوروی سابق منشاء گرفته، حتمآ این را هم میدانند که تعمیل این ایده ضرورت به زمینه ها وسایلی داخلی هم در داخل ح۰د۰خ۰ا و هم در داخل دولت ج۰ا داشت.

    به اساس تجارب اندوخته شده و بر بنیاد درس هایی که از تاریخ تحولات اجتماعی در تمام دنیا وجود دارد این را میدانیم که عامل خارجی نیازمند عوامل و وسایل داخلی بمثابهء فکتور اساسی و تعیين کنندهء تغییر میباشد. تلاش شوروی ها که معتقد شده بودند که از مهم ترین علل بحران های دست و پا گیر داخلی و بن بست سیاست های خارجی آنها، تجاوز شان به افغانستان است و آنرا یگانه انگیزه برای ناکامی تحقق پلانهای داخلی و خارجی خود می پنداشتند، به این نتیجه می رسند که خود را از چنبره معضله یی بنام افغانستان نجات دهند.

    شوروی ها طوریکه شما نوشته اید کار را از مدتها قبل بخاطر تغییر ذهنیت ها و در قدم اول تغییر ذهنیت اعضای بیوروی سیاسی و دارلانشای کمیته مر کزی آغاز کردند. آنها نه تنها نجیب الله را هدف قرار دادند که مجموع رهبری ( اعضای دارالانشاء و بیوروی سیاسی) را هدف قرار دادند و درین زمینه در قدم اول کار را از نا راضی هایی که به نحوی از رفیق کارمل ناراض بودند، شروع کردند.

    من با صراحت اذعان می دارم که اگر چهره های معلوم الحال هم در دارالانشاء و هم در سطح بیوروی سیاسی حزب در پلان بر کناری رفیق کارمل سهم و نقش نمی داشتند و فعال نمی بودند، عامل خارجی(شوروی ها) به هیچ صورت نمیتوانستند به نتایجی دست یابند که بدبختانه به آن دست یافتند.

    من و رفیق فرزام تا اینجا هم موافق استیم، زیرا خود ایشان می نویسند «... برای تحقق پلینوم هفدهم .... متوجه شدم که رهبری اتحاد شوروی و بعضی عناصر در داخل رهبری حزب ما برای تعویض هرچه زود تر زنده یاد رفیق ببرک کارمل عجله دارند...» و یا در جای دیگر در همین نوشته می نویسند:«... برای ما روشن گردید که مقامات شوروی در تفاهم با عده یی از افراد در رهبری حزب، تصمیم گرفته اند که تغییرات در رهبری حزب ... صورت گیرد»

    به برداشت من در هردو پراگراف منظور از «بعضی عناصر در داخل رهبری حزب » و « عده یی از افراد در رهبری حزب » حتمآ باید اعضای دارالانشاء و بیوروی سیاسی حزب باشد که در آن صورت میشود بجای عناصر و افراد رهبری، اعضای دارالانشاء و اعضای بیوروی سیاسی حزب را استعمال کرد.

    در هردو پرو گراف رفیق فرزام از ترکیبی با صیغهء جمع ( بعضی عناصر و عده یی افراد در رهبری حزب) استفاده میکنند ولی به جز از داکتر نجیب هیچ وقت از« سایر عناصر در داخل رهبری حزب» و «عد ه یی از افراد در رهبر ی حزب» نام نمی برند.

    بار دیگر تاکید میکنم که شوروی ها با تمام قوت بحیث عامل خارجی اگر فکتور داخلی (بعضی عناصر در داخل رهبری حزب وعده یی از افراد در رهبری حزب ) را با خود نمی داشت، به هیچ وجه نمی توانست رفیق کارمل را در پلینوم هژدهم از اریکه قدرت کنار بزنند.

    از رفیق فرزام می پرسم که این «عناصر» و «افراد» در داخل رهبری حزب کی ها بودند؟ چرا نخواستید از انها نام بگیرید؟ شاید فکر میکنید که هنوز اعضای حزب به آن حدی از پختگی نرسیده اند تا این شوکران را هضم کنند و یا هم فکر می شود شما تحت فشار های معین داخلی و خارجی، اجازه افشای نام آنها را ندارید؟!

    اینجاست که سوال بر انگیز میشود، اینجاست که در مورد نیات تان در مسخ سازی تاریخ حزب شک ایجاد میگردد، اینجاست که فکر میکنم نیم کاسه یی زیر کاسه دارید، اینجاست که تصور می شود رفاقت های شخصی و یا مجبوریت ها وظیفوی برایتان بیشتر از مصالح حزب و منافع ملی و وطنی ارزش دارد.

    بیایید این «عناصر» و«افراد» رهبری را که در برکناری رفیق کارمل بیشتر از هرکس دیگر نقش و سهم داشتند، ولی امروز چهره بدل کرده اند و با قیافه های معصومانه به ماه نگاه میکنند و به این صورت به ریش اعضای پر افتخار حزب ما موذیانه میخندند، بشناسیم و با این شناخت آنها را با نفرت از کنار خود برانیم و حرکت وجنبش جوانان را ازین لکه های ننگین تاریخ معاصر جنبش مترقی و دموکراتیک افغانستان پاک کنیم.

    avatar
    Akhgar Atash
    Admin


    تعداد پستها : 15
    Registration date : 2009-02-06

    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Empty رد: بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي

    پست  Akhgar Atash الأحد 8 فبراير 2009 - 0:05



    اینها عبارت اند از:

    - نور احمد نور

    - سلطان علی کشتمند

    - صالح محمد زیری

    - نجم الدین کاویانی

    - دستگیر پنجشیری

    رفقای عزیز! بیاد داشته باشید همین ها بودند که در پلینوم هژدهم و قبل از آن یکجا با نجیب الله ( حتی بیشتر از نجیب)، پروسه برکناری رفیق کارمل را تشدید کردند و همین ها بودند که به گفتهء خود شان کار تربیتی و سیاسی وسیع را قبل از تدویر پلینوم هژدهم با اعضای حزب پیش بردند و همین ها بودند که بمثابهء عوامل داخلی، اختلافات را در درون حزب دامن زدند و بلاخره همین ها بودند که در اخیر در کودتای سقوط حکومت داکتر نجیب الله مانند قبل به دستور باداران خارجی خویش در مخاصمت کامل با منافع ملی کشور عمل کردند!!

    یک یک را به بررسی می گیریم :

    ــ نور احمد نور:

    سهم نور احمد نور درین پروسه چنان بزرگ است، که شاید بتوان گفت او یکی از متفکرین و یکی از طراحان اصلی کودتای برکناری رفیق کارمل میباشد. «نور جان!» یکجا با صالح محد زیری، کار سیاسی را گویا در جهت تغيیر ذهنیت کادر های حزبی پیش می بردند.

    نورجان در همین پروسه با کار خستگی ناپذیر در مقر کمیته مرکزی حزب در جریان تماسهای مستقیم و یا تیلفونی با کادر های حزبی ( اعم از اعضاء و اپرات کمیته مرکزی و سایر کادر های موثر در مرکز و ولایات ) استدلال میکردند که سیاست های جدید به رهبری جدید برای تحقق این سیاست ها نیاز دارد، ما با شیوه ای گذشته نمی توانیم ایده های جدید را تحقق بخشیم.

    عده يی زیادی از اعضای حزب، این صحبت های پُر حرارت نورجان را در گردهما یی های حزبی از جمله در جلسه ی فعالین حزبی شهر کابل بیاد دارند که می گفت: «... جنگ به بن بست رسیده است و زمان شعار های میان تهی «سال شصت سال شکست قطعی ضد انقلاب است» ( این شعار توسط رفیق کارمل در پلینوم سوم کمیته مرکزی حزب مطرح شد) گذشته است، اکنون سوال صلح و مصالحه مطرح است و سوال صلح و مصالحه را کسی که سالها شعار جنگ و نابودی کامل همه دشمنان انقلاب را علم کرده و در واقع حزب را در برابر توده های ملیونی افغانستان تحت عنوان دشمنان آشتی ناپذیر قرار داده است، نمی توان پاسخ داد. این امر نیاز تغییر رهبر را در برابر ما قرار میدهد...»

    نورجان برای خودم در دفتر کارش با صراحت بیان کرد، که شما می بینید که پلینوم ها تدویر مییابند، فیصله ها صورت میگیرد، ولی چون درایت در رهبری وجود ندارد، همهء تصامیم در تاق نسیان گذاشته میشود؛ لذا حزب به رهبر جوان، مبتکر، قاطع، جسور از خود گذر و توانا در حل قضایای بغرنج کشور ضرورت دارد.

    نور جان در همین صحبت چیزهای به آدرس رفیق کارمل عزیز می گفت، که امروز وقتی می بینم که او خود را یکی از داعیه داران رفیق کارمل جا زده است، از خجالت آب میشوم و با خود میگویم: آفرین به این چشم ها که هنوز هم جرأت مقابل شدن با اعضای حزب را دارند؟!

    نور جان در کار مذاکرات، سازماندهی و زمینه سازی پلینوم هژدهم، یکی از مهره های اساسی بوده که با استفاده از موقف حزبی اش یکجا با جوره ای خود صالح محمد زیری، کادر ها را در صورت عدم اجرای آنچه دستور میدادند، تهدید میکردند. ( اکثر اعضای حزب که در آن زمان با نورجان مواجه شده اند و هنوز وجدان های شان بیدار است، این گفته های مرا تصدیق میکنند.)

    ــ سلطانعلی کشتمند:

    وقتی پیام سلطانعلی کشتمند را بمناسبت هشتا دمین سالګرد تولد فرزند برومند مردم افغانستان ببرک کارمل خواندم، با خود گفتم که واقعاً سیاست، دوست دایمی و دشمن دایمی ندارد و این مسلک میتواند چنان به انحراف بگراید، که افراد مسلکی آن بخاطر منافع خود همه چیز، از جمله حیثیت، شرافت و عزت خود را زیر پا سازند (عین تفکر برایم زمانی که کتاب ایشان را خواندم، متاسفانه ایجاد گردید).

    با نوشتن این سطور، خاطره یی در ذهن ام تداعی شد: مدتی از پلینوم هفدهم گذشته بود، که کم کم آوازه ها در مورد تغيیرات در حزب سر زبان ها افتید، شب به منزل رفیق کشتمند زنگ زدم. برای پس فردایش مرا به دفتر خود خواست. به پا سخ سوالم در مورد آوازهء تغیيرات در رهبری حزب، چنین توضیحات داد:

    ( قابل یاد آوری میدانم که مناسبات من با کشتمند صاحب به سالهای قبل از انقلاب به سالهای همکاری در نشرات جریده پرچم در مطبعه دولتی بر میگردد.)

    ما باید خود را برای پذیریش تغییرات آماده کنیم. حزب به نو شدن ضرورت دارد. این نو شدن به مفهوم نو شدن طرح ها، سیاست ها و هم نو شدن رهبری است، طرح های کنونی حزب وهم چنین شیوه های عمل بخاطر این طرح ها کهنه شده است. این ها باید از ریشه تغییر بخورند و نو شوند و لذا آنهایی که این تغییرات جدید را رهبری کنند، نیز باید نو شده باشند.

    او در مورد تغییرات جدید در سطح جهان، تغییرات در اتحاد شوروی ، پروسترویکا و طرح های جدید گرباچف توضیحات داد و در اخیر فرمودند که رفیق کارمل برای تعمیل این سیاست های جدید، پیر شده است و هم مریض اند. و علاوه کردند که ایشان خود شان، علی الرغم مشوره های رفقا خود را مریض ساخته اند. کشتمند همچنان گفت که طرح های بزرگ اقتصادی وجود دارد که باید پیاده شود، ولی بنابر موجودیت نوعی از بحران و بن بست، نمی توان آنرا تحقق داد. جسارت ما را بن بست موجود از ما گرفته، شیوه رهبری کنونی حزب چنین فضاء را بوجود آورده است.

    avatar
    Akhgar Atash
    Admin


    تعداد پستها : 15
    Registration date : 2009-02-06

    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Empty رد: بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي

    پست  Akhgar Atash الأحد 8 فبراير 2009 - 0:06



    او چند بار تاکید کرد که حزب و رهبری آن باید نو سازی شود. جالب ترین حرفی که از آن صحبت کشتمند بیادم مانده، اینست که گفت:

    «... ما رفقای شوروی را قانع ساختم، تا به تغییر رهبری در حزب ما موافقه کنند، آنها قناعت نمی کردند، باور کنید رفقای بیوروی سیاسی و دارالانشاء در طی این مدت کار دشواری را انجام دادند، تا قناعت رفقای شوروی را در تغییر رهبری حزب ما بدست آورند...»

    از طرف دیگر، صحبت های کشتمند را در جلسه فعالین ولایت جوزجان همه بیاد داریم، که این ضرورت تغییر را با چه «شد و مد» بیان میکرد؟! مناسبات صمیمی میان نجیب و کشتمند تا سالهای که کشتمند در حاکمیت سهم بالا داشت، همچنان پا بر جا ماند و او هنوز هم یکی از مداحان دکتور نجیب بود. بعد ها که نمی دانم بنابر کدام اختلافات و یا گویا تغییر سیاست ها، از حاکمیت نجیب الله رانده شد. خبر شدیم که اول به عضویت «حزب وحدت اسلامی» به رهبر عبد العلی مزاری در آمد و درین اواخر«خاطرات...» اش را که همان توبه نامه اش باشد، نوشت و در آن بعد از حمد و ثنا به رفیق کارمل، خود را یکی از قهر مانان شگوفایی اقتصاد کشور و بی خبر از جریانات سیاسی، امنیتی و نظامی ان زمان خواند و گویا خود خودش را برأت داد و درین اواخرخود را بمثابهء یکی از طراحان دموکراسی و جنبش ها و نهضت های جا زده و به این ترتیب شاید می خواهد آبروی برباد رفته را اعاده کند. این کهنه کاران از جمله مو جوداتی اند، که هم تخم میدهند و هم چوچه؟!

    اینها اند که وقتی جوانتر ها می خواهند در امر خیری پا به جلو بگذارند، در هر قدم شان خار مغیلان میکارند. اینها امروز کارمل شناس شده اند. اینان را باید شناخت و خوب شناخت و حرکت و جنبش را از رخنهء احتمالی شان مصوون ساخت.

    ــ نجم الدین کاویانی:

    تا جائیکه بیاد دارم، قبل از ثور ۱۳۵۷ بخصوص بعد از اینکه پنجشیری و شرعی از بخش پرچم ح۰د۰خ۰ا جدا شدند و جریان خلق کارگر را ساختند و بعد به بخش خلق ح۰د۰خ۰ا پیوستند، در جناح پرچم فرکسیونی وجود نداشت. اولین بار بعد از ثور ۱۳۵۷ بود که لایق و بارق و غوربندی به جناح خلقی ها پیوستند. شاید نوشتن این مساله برای بعضی ها جالب باشد، که اگر بگویم که اولین فرکسیون ضد حزبی پرچمی ها را در درون حزب، نجم الدین کاویانی ایجاد کرد.

    می گویند کاویانی از دوران زندان پلچرخی در زمان امین به فکر ساختن فرکسیون بود. گروپ کاویانی که تحت نام گویا دفاع از حقوق تاجک ها ایجاد شده بود، اولین گروپی بود که رفیق کارمل را حتی قبل از تدویر پلینوم هفدهم و هژدهم تخریب میکرد و علیه سیاست ها و عملکرد های رفیق کارمل تبلیغات مینمودند.

    سالهای ۱۳۶۴ در اپرات کمیته مرکزی حزب کار میکردم. یکی از روزها بعد از نان چاشت در پارک کمیته مرکزی با کاویانی مقابل شدم. اتفاقآ کتابی همرا ه داشتم و کاویانی خواست بداند چی کتابی را در دست دارم. گفتم کتاب « تحکیم حاکمیت خلق» (تحکیم حاکمیت خلق حاوی بیانیه های رفیق کارمل در یکی از پلینوم های کمیته مرکزی حزب بود) نام دارد۰

    کاویانی بعد از دیدن کتاب و گفتن بعضی سخنان ناهنجار گفت : کارمل اول خودش به حاکمیت خلق معتقد شود و باز آنرا تحکیم بخشد. من که از دشمنی کاویانی با رفیق کارمل می دانستم، گفتم: شاید در میان رهبران امروزی در سطح رفیق کارمل، کمتر کسی به امر تحکیم حاکمیت خلق اعتقاد داشته باشد. کاویانی در حالیکه از خشم سرخ شده بود ادامه داد:

    « کارمل فقط به تحکیم حاکمیت خود و اعضای خانواده خود اعتقاد دارد و بس، اگر چنین نیست یک آدم مریض کجا از عهده رهبری این همه مسایل بغرنج بر آمده میتواند. او دو دسته به قدرت چسپده است، گاهی تاجک میشود، گاهی پشتون و برادرش را از پشتون شدن ممانعت میکند.»

    برایش گفتم: از اهداف پشت پرده ای این بازی ها اطلاع ندارم، اما با این صراحت برای اولین بار چنین دشمنی را با رفیق کامل عزیز از زبان شما میشنوم. کاویانی ادامه داد:

    « من میتوانم برایت بگویم جرأت وشهامت آن را دارم، دیگران یا امکان آنرا ندارند و یا ترسو هستند- تحکیم حاکمیت خلق یک ادعای دروغ است، این حتی یک آرزومندی هم نمیتواند باشد، کارمل حتی این آرزوی شریفانه را ندارد، باور کنید که این ادعا کاملآ درغ است و مطمین باشید که در آیند های نه چندان دور اعضای حزب در مورد اکاذیب کارمل علنآ در محافل و میتنگ ها، سخنرانی خواهند کرد.»

    من در حالیکه با شنیدن این اتهام کاویانی که رفیق کارمل دروغ میگوید، سخت تکان خوردم ولی این حرف های کاویانی را به فعالیت های فر کسیونی و ضدیت با رفیق کارمل نسبت دادم و راهم را از وی جدا کردم.

    چند سال بعد از تدویر پلینوم هژده که تغییرات زیاد بر حزب تحمیل شده بود و باری باز اتفاقا کاویانی را دیدم، به طعنه برایم گفت که چطور است هنوز هم با همان طرز تفکر قبلی هستی یا تغییرات در طرز تفکر تو هم تغییرات ایجاد کرده است. برایش گفتم من همان ام که بودم.

    با در نظرداشت انگیزهء فوق در کاویانی، موصوف یکی از فعالترین «عناصر» در حلقه فعالین بر کناری رفیق کارمل بود. او در بحبوحهء تدویر پلینوم هژدهم کادر ها را ملاقات میکرد و در رابطه با تغییر و ضرورت آن در رهبری توضیح میداد. کاویانی عمدتآ کادرهای را از فرکسیون خود ملاقات میکرد و آنها را توظیف میکرد تا وظایف سپرده شده را با دقت اجرا نموده و عکس العمل ها از میان اعضای حزب را جمع آوری نمایند.

    ــ دستگیر پنجشیری:

    وقتی می خواهم در مورد پنجشیری بنویسم، تصور میکنم ما اعضای حزب چی گناه نا بخشودنی را مرتکب شده بودیم که خداوند متعال چنین افراد ضعیف الا نفس و مجهول الهویه ( از نظر سیاسی) را در رهبری ما قرار داده بود. بهرصورت پنجشیری که خود یکی از نا استوار ترین فرد در خانواده حزب ما محسوب میشود، تا همین اکنون هم موضع گیری های سیاسی – کمیدی اش برایم سوال بر انگیز است. وقتی میخواهی با پنجشیری مواجه شوی، همیشه با مشکل روبرو میشوی وتصمیم گیری در برخورد با این چهره برایت دشوار میگردد، که در مورد کدام پنجشیری می خواهی بنویسی:

    - پنجشیری عضو ح۰د۰خ۰ا ؟

    - پنجشیری مربوط به جناح پرچم ؟

    - پنجشیری مربوط به جریان خلق کارگر ؟

    ــ پنجشیری عضو جناح خلق؟

    - پنجشیری که یکجا با مامورین شوروی درپلان دادن سوپ آلوده به زهر به امین دست داشت ؟

    - پنجشیری عضو فعال کودتای تڼی؟

    - پنجشیری مدافع پلنگینه پوشان هندوکش (شورای نظار) ؟

    - پنجشیری مدافع نقش ببرک کارمل در نهضت چپ؟

    من نمیدانم که جناب پنجشیری این موقـف اخیر را از چه وقت اختیار کرده اند؟! از نظر من این هم توبه نامه ای است همانند توبه نامهء جناب کشتمند. فکر میکنم آقای پنجشیری اوضاع را طور دیگری یافته و میخواهند با چهرهء جدید وارد عرصه شوند.

    پنجشیری درین اواخر مقالات زیادی به سایت های انترنیتی میفرستد واین برای موصوف اهمیت ندارد که در مورد چه مینویسد. مهم اینست که در هر نوشته باید وسیله یی برای نکوهش نجیب داشته باشد. خلاصه پنجشیری به آن شاگرد مکتب میماند، که مثلا در مضمون بیولوژی صرفآ در مورد وظیفهء دست ها معلومات دارد و بس. و در برابر هر سوال جواب وظیفهء دست را میدهد.

    بهر صورت این پنجشیری که امروز در مورد نقش رفیق کارمل در جنبش چپ مقاله مینویسد، شیاد ترین فرد در گروپ رهبری کهنه کار همان وقت حزب بود، که با ولع و ابراز احساسات کودکانه در مورد تغییرات در حزب در بحبوبه ی پلینوم هژدهم حرکت میکرد. این یزید این تغيیر را ضرورت تاریخی (!) و به اصطلاح خودش نجات از ستم و استبداد آل حسین مینامید. پنجشیری چنان ذوق زده به این کار مبادرت می ورزید، که گویی او بعد از چندین سال مبارزه به هدفی نایل می آمد.

    واقعآ اینها شرم ندارند و آزرمی نمی شناسند، در غیر آن باید زهر بخورند و خود را از شر بار ننگین گناهان کبیرهء خود، رهایی بخشند. گناه اینها یکی دو نیست، گناه اینها جُرم ساده هم نیست. آنها گناه های کبیره را مرتکب شده اند و تیمی از عاملین بدبختی و سیاه روزی مردم ما و تباهی وطن ما که هنوز هم از تن زخمی اش خون میچکد، میباشند!

    آنها شریک جرم تمام جنایاتی اند که گرو پ های وحشت و ترور جهادی و طالبی بسر مردم ما آورده اند که سلسله آن هنوزهم جریان دارد.

    جوانان عزیز، اعضای صادق حزب، اصا لتمندان متعهد! راهی که شما انتخاب نموده اید، راه رهایی مردم است. شما به شخصیتی اقـتدا کرده اید، که افکار و اندیشه هایش عشق به مردم و وطنش بوده است، بیایید آنها را رهنمای عمل خود سازیم و دیگر فریب چال های سیاسی این کهنه کاران فرتوت را نخوریم. در غیر آن به گفته هیگل که تاریخ کشور ما بار دیگر به ما خواهد آموخت که با وجود اینهمه تجارب خونین، ما آنرا نیآموخته ایم و در آنصورت ما تکرار کننده گان حوادث فاجعه بار تاریخ در کشور خود خواهیم بود./



    avatar
    Akhgar Atash
    Admin


    تعداد پستها : 15
    Registration date : 2009-02-06

    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Empty رد: بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي

    پست  Akhgar Atash الأحد 8 فبراير 2009 - 0:07

    چرند و قصه ساختگی دوم، نویسنده :شاخی مستعار


    اين مطلب آخرين بار توسط Akhgar Atash در الأحد 8 فبراير 2009 - 0:11 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
    avatar
    Akhgar Atash
    Admin


    تعداد پستها : 15
    Registration date : 2009-02-06

    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Empty رد: بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي

    پست  Akhgar Atash الأحد 8 فبراير 2009 - 0:11

    بعد از مدت زيادی، يک مقالهء زيبای را خواندم و با خود گفتم که دريغا چنين نويسندگان صاحب قلم، هميشه بنويسند.

    در مورد هويت اصلی و چهره های حقيقی رهبران سابق ح.د.خ.ا هر قدر اگر نوشت و پيچيد، جا دارد، زيرا آنها در حقيقت عاملين اصلی تراژيدی افغانستان اند.

    من مانند آقای شمس، از رهبران سابق خاطره های زياد دارم، که در نویت های جداگانه روی آنها خواهم نوشت.

    از نور احمد نور آغاز می کنم:

    نور جان، که ديگر «جان» همه نيست، روزگاری بود که در هيچ صحبت اش نام ببرک کارمل را بدون پسوند «عزيز» ياد نمی کرد. روزی در پولی تخنيک کابل بيانيه داشت و آنقدر «کارمل عزيز» گفت، که با خود گفتم برادر، يک بار بس است، به اصل مطلب بيا!

    خلاصه تا زمانيکه سياست ها تغيير نکرده بودند و ببرک کارمل در مقامش قرار داشت، «عزيز» بود، اما بعداً در صحبتی که داشتيم، از من پرسيد:

    در مورد انتخاب داکتر صاحب چه نظر داريد؟ من که سرباز گارد بودم و نبايد به جبهه اعزام می شدم، گفتم نمی دانم.

    اما نور نمک نا شناس، خود اظهار نظر کرد و گفت: «حزب خود را از وجود يک فرعون خلاص کرد» اشاره ای او به زنده ياد کارمل بود.

    اين بود، شمهء از شخصيت نور که امروز در رهبری «نهضت فراگير» قرار دارد. يک حزب را به ثمر رسانيد و حالا نوبت دومی است. اينکه به گفتهء «آزادی» نهضت ميهنی، ميهنی نشد، در حقيقت از برکت همين نمک ناشناس های از تيپ نور، کشتمند، کاويانی و ديگران بود.
    ادامه در آينده!!
    avatar
    Akhgar Atash
    Admin


    تعداد پستها : 15
    Registration date : 2009-02-06

    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Empty رد: بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي

    پست  Akhgar Atash الأحد 8 فبراير 2009 - 0:14

    و در فرجام تعرض نجیب روشن و جلال بایانی به من ( اخگر هامبورگ)
    شما خوب ببنید این گرگزاده آخر گرگ شد گرچه....

    در دنيای بيرون مرزی انترنيت سايتهای افغانی، از مدتها بدين سو تحت گروهی به رهبری آدم مجهول تشکيل و آنها تنها و تنها وظيفه دارند از رهبران ح . د .خ .ا . که غرق در منجلاب عناد، کينه، دسيسه، فرکسيون، تجريد حزب، تجزيهء حزب، سقوط حزب، فروپاشی حزب و انداختن وطن به دست ارتجاع داشتند و دارند، دفاع نموده هر صدا، هر درد، هر سوزی را که عضو حزب، صفوف رنجبران، دردمندان، جهش پرستان، ديگرانديشان از قلم و ذهن ديگران بلند گردد و يا خامه گردد، چون خفاشان، بدون در نظر داشت عزت، حرمت طرف مقابل بنام «اخگر هامبورک»، «زرنگار»، و ....، که همه از يک برقه استفاده ميکنند برخواسته با نهايت ددمنشی، خفت، هرزگی و بد اخلاقی طرف مقابل را خاموش ساخته و اينک دوست دل به دريا زده از سايهء پاک و شفاف آزادی استفاده نموده، پرده از چهره های اژدهای هفت سر بنام رهبران بيرو سياسی برداشته تا ديگران نيز قلم برداشته آنچه در مورد اين خفاشان در سينه و ذهن دارند، بيرون و افشأ سازند.

    ولی اينک شخصی به نام « اخگر هامبورک » که به يقين خودش در رديف رهبران قرار دارد، بدون در نظر داشت عفت قلم به جان جميل بامی و رفيق نهايت آرام، مريض، خوب، آگاه و با عزت افتاده، چون آن رفيق در گذشته پرده از کثافات فوروم نگاه و پندار و گرداننده آن برداشته بود.

    avatar
    Akhgar Atash
    Admin


    تعداد پستها : 15
    Registration date : 2009-02-06

    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Empty رد: بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي

    پست  Akhgar Atash الأحد 8 فبراير 2009 - 0:16

    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Empty رد: بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي

    پست  admin الأحد 8 فبراير 2009 - 6:13




    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Icon_minipostعنوان: Re: جدال زرنگار با قوم ياجوج و ماجوج بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي EmptyYesterday at 19:02
    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي 2cfxi00 بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي 14mdsar

    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Keshtmand1 بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Lajeq

    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي 30tp64m
    بحث کودتاي پلينوم 18 در سايت آزادي Faridmazdak

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الإثنين 20 مايو 2024 - 16:14 ميباشد