زلمي خليلزاد كيست؟
افغاني الاصل است، بعد از يكسال سفيري در عراق اكنون به سازمان ملل نقل مكان ميكند، "پل ولفوويتز" و "زبيگنو برژينسكي" از تاثيرگذارترين افراد در شكلگيري افكار وي بودهاند، ديك چني مدال خدمت ممتاز وزارت دفاع را به او اعطا كرده و در جنگ آمريكا عليه طالبان در افغانستان سكاندار راهبردهاي نظامي و سياسي بوش بوده است.زلمي خليلزاد" در سال 1951 از پدري پشتون و مادري تاجيك در شهر مزار شريف افغانستان به دنيا آمد، پدر وي مشاور دربار ظاهرشاه پادشاه سابق افغانستان بود و به همين دليل تحصيلات خود را تا دوره دبيرستان در مدرسه مخصوص فرزندان نخبگان كشور در كابل (محل سكونت خانوادهاش) ادامه داد، اين امر سبب شد تا در كنار زبان پدري خود به زبانهاي دري، اردو و فارسي مسلط شود .
در آغاز دهه 70 خليلزاد هنگاميكه وارد دانشگاه بيروت شد به داشتن گرايشهاي چپ و دفاع از فلسطين معروف بود اما در ميانه اين دهه، پس از مهاجرت به آمريكا و ورود به دانشگاه شيكاگو – براي كسب مدرك دكتري – تحولي شگرف پيدا كرد كه گفته ميشود اين تحول ناشي از همكلاسي بودن با "پل ولفوويتز" كه اكنون يكي از شاخصترين چهرههاي نومحافظهكاران است، تحت تاثير قرار گرفتن افكار راستگرايانه و تندرو پرفسور"آلبرت وهليتير"، استاد آنها در دوره دكتري كه دوستان صميمي يكديگر نيز بودند، تدريس در دانشگاه كلمبياي شهر نيويورك در آغاز دهه 80 و آشنايي با "زبيگنيو برژينسكي" است.
برژينسكي كه بعدها مشاور امنيت ملي در دولت ريگان شد، نقش بسزايي در تاثير گذاري بر خليلزاد و جذب او به سوي انديشههاي راستگراي تندرو كه ويژگي خاص دوره رياست جمهوري ريگان بود ، داشت.
خليل زاد در سال 1985 مليت آمريكايي را كسب و بعد از آن براي مدت كوتاهي به عنوان مشاور ويژه بخش "برنامهريزي سياسي وزارت خارجه آمريكا" در كنار پل ولفوويتز كه رهبري اين بخش را به عهده داشت مشغول به فعاليت شد.
وي در اوج بحران حمله شوروي به افغانستان به واسطه آشنايي كامل با خصوصيات، زبان، فرهنگ و بافت قبيلهاي افغانيها در مدت كوتاهي توجه همه را به خود جلب كرد و اين امر سبب شد تا پايان دوره رياست جمهوري ريگان در منصب خود در وزارت خارجه بماند و در طول آن دوره و به ويژه پس از آشنايي با شخصيت مهمي همچون "ريچارد پرل" از چهرههاي سرشناس نومحافظهكاران، رابطهاي قوي با اين طيف فكري پيدا كرد.
خليل زاد با استفاده از فرصت طلايي حمله شوروي به افغانستان توانست در خط مقدم نو محافظهكاران براي خود جا باز كند؛ وي نقش مهمي در بسيج قبايل افغاني براي رويارويي با شوروي ايفا كرد و از طراحان اصلي ائتلاف سري آمريكا با جنبشهاي اسلامي به منظور فراخواني و مسلح كردن داوطلبان براي جهاد برضد شوروي در افغانستان بود.
خليلزاد كه پيش بيني كرده بود بيتوجهي آمريكا به افغانستان پس از خروج نيروهاي شوروي به جنگ داخلي در اين كشور خواهد انجاميد باعث شد كه پل ولفوويتز در دوره اول رياست جمهوري بوش و تصدي مقام دوم پنتاگون از دور انديشي وي در زمينه افغانستان تمجيد كند.
پل ولفوويتز گفت آنچه خليل زاد سال 1989 نسبت به آن هشدار داد پس از 12 سال به طور كامل تحقق يافت و پيشبينيهاي وي در مورد جنگ داخلي در افغانستان و تهديد تمام منطه از سوي جنبش هاي اسلامي در مدت زمان كوتاهي عملي شد .
خليل زاد همچنين در سال 1988 طي يادداشتي به "جورج شولتز" دبيركل وقت آمريكا، نسبت به خطر تهديد نظامي صدام حسين هشدار داد و آمريكا را به عدم حمايت از عراق دعوت و خواستار نزديكي تدريجي اين كشور با ايران شد.
وي در يادداشت خود تا آنجا پيش رفت كه براي سرنگوني نظام صدام حسين خواستار مسلح كردن مخالفان عراقي شد اما شولتز نتوانست باور كند اما پس از گذر دو سال و با حمله صدام حسين به كويت پيش بينيهاي خليلزاد محقق شد.
زلمي خليل زاد به رغم موضع نومحافظهكاران به موضع خود در قبال ايران پايبند ماند و در آغاز دهه نود كتابي با عنوان " ايران انقلابي " منتشر كرد كه در اين كتاب آمريكا را به اتخاذ سياستي پراگماتيك در قبال ايران دعوت كرده است. خليل زاد اين كتاب را به كمك همسر اتريشي خود "شيريل بينارد" نوشت .
خليل زاد در پايان دوره دوم رياست جمهوري ريگان در سال 1989 به مدت دو سال كار تدريس در رشته علوم سياسي را در دانشگاه كاليفرنياي سانتاياگو از سر گرفت و در اواخر سال 1991 در دوره رياست جمهوري بوش پدر براي مدت كوتاهي به سمت مشاور ويژه بخش برنامه ريزي سياسي وابسته به وزارت دفاع كه ديك چني معاون رئيس جمهور فعلي رياست آنرا به عهده داشت، منصوب شد.
به رغم اينكه خليلزاد بيشتر از يك سال در اين سمت باقي نماند اما چني آنقدر شيفته وي شد كه در جشني كه براي خداحافظي زلمي ترتيب داده بود مدال خدمت ممتاز وزارت دفاع را به او اعطا كرد؛ خليل زاد به در خواست خود سال 1993 وزارت دفاع را ترك كرده و به موسسه (رند) كه يكي از بزرگترين موسسات تحقيقاتي و برنامه ريزي استراتژيك آمريكايي در زمينه نظامي است، ملحق شد.
وي در اين موسسه مركز مطالعات خاورميانه را تاسيس كرد و در طول دو دوره رياست جمهوري "بيل كلينتون" به واسطه نشر مطالعات خود در موسسه رند و پس از ترك اين موسسه و حضور در شركت نفتي يونوكال، نقش مهمي در انتقاد از سياست آمريكا در قبال افغانستان را بر عهده داشت.
در اوايل ظهور طالبان و گسترش حاكميت آنها بر افغانستان اوايل 1996 خليل زاد به دليل حمايت غير مستقيم دولت كلينتون از طالبان ، به واسطه حمايت اطلاعات پاكستان ازاين گروه، از سياستهايي اين دولت دموكرات انتقاد كرد و آن را خطاي فاحش استراتژيك ناميد.
گرچه خليلزاد در اوايل با ظهور طالبان مخالف بود اما پس از بسط سيطره اين گروه بر تمام افغانستان و تثبيت وجود آنها وي سياستي پراگماتيك در قبالشان اتخاذ كرد و در بهار سال 1997، اولين ديدار مسئولان جنبش طالبان با مسئولان آمريكايي شركت نفتي يونوكال كه در آن زمان خود مشاور استراتژيك آن بود را در واشنگتن ترتيب داد تا نظر طالبان را براي عبور انتقال نفت درياي خزر و گاز تركمنستان به بندر كراچي پاكستان از طريق افغانستان كه حدود 100 ميليون دلار نيز هزينه شده بود،جلب كند.
براي حل وفصل اين مشكل شركت يونوكال از خليل زاد و مشاور افغاني ديگري به نام حامد كرزي كمك خواست و در اين ديدار هيات طالبان درازاي عبور لولههاي نفت و گاز از خاك افغانستان به رسميت شناختن طالبان از سوي آمريكا را خواستار شدند كه خليلزاد در خطاب به هيات طالبان گفت: " در مقابل شما دو گزينه وجود دارد يا اينكه با عبور لوله هاي نفت وگاز موافقت ميكنيد كه در اين صورت افغانستان را به دشتي پر از طلا تبديل خواهيم كرد و يا اينكه مخالفت كنيد كه در آن صورت آنرا دشتي پر از بمب خواهيم ساخت ".
خليل زاد قبل از به حكومت رسيدن نومحافظهكاران در دوره رياست جمهوري بوش پسر اوايل2001 استراتژي سرنگوني طالبان را در پيش گرفت . پس از حملات موشكي آمريكا به پايگاههاي القاعده در افغانستان در پي انفجارهاي تروريستي در سفارتخانههاي اين كشور در نايروبي و دارالسلام اگوست 1998 خليل زاد از سياست هاي كلينتون در برخورد با القاعده انتقاد كرد.
خليلزاد تنها راه برخورد با اين خطر را سرنگوني طالبان ميدانست و اوايل سال 2001 كمي پيش ازروي كار آمدن دولت بوش تحقيقي كامل كه شامل طرحي براي خارج ساختن افغانستان از قبضه طالبان بود در مجله "واشنگتن كوارترلي" منتشر كرد.
با فرارسيدن دوره اول رياست جمهوري بوش پسر در اواخر ژانويه 2001 خليل زاد، مجددا در شمار تصميم گيرندگان سياسي درآمد و ضمن اينكه جزو كادر دونالد رامسفلد در وزارت دفاع محسوب ميشد به عنوان مشاور ويژه پل ولفوويتز مشغول به كار شد.
چهار ماه قبل از حمله هاي تروريستي 11 سپتامبر 23 مه 2001 كاندوليزا رايس مشاور امنيت ملي كاخ سفيد زلمي را به عنوان مسئول امور جنوب غرب آسيا و خليج فارس و شمال آفريقا منصوب كرد و پس ازحملات 11 سپتامبر نيز به سمت مشاور و نماينده ويژه بوش در امور افغانستان منصوب شد؛ خليلزاد مهمترين مقام آمريكايي در جنگ اين كشور عليه طالبان و القاعده تبديل و سكاندار استراتژي هاي نظامي و سياسي آمريكا در افغانستان را به عهده گرفت.
بعد از سقوط طالبان، پس از آنكه ظاهر شاه پادشاه پير افغانستان در كنفرانس گروههاي افغاني در "بن" به دليل كهولت سن از پذيرش قدرت امتناع كرد، ايالات متحده به خليلزاد اختيار تام داد كه به عنوان نمايند ويژه بوش، شخصي را براي رياست دولت انتقالي پيشنهاد دهد كه اين امر در نهايت به انتصاب حامد كرزاي همكار سابق زلماي در شركت نفتي يونوكال، به عنوان رئيس جمهور مردم افغانستان منجر شد.
خليل زاد در سپتامبر 2003 به عنوان سفير آمريكا در عراق منصوب شد و بدين ترتيب حكومت ميان او و همكار سابقش در يونوكال تقسيم شد.
گفته مي شود خليلزاد افغاني 55 ساله، نقش مهمي در سياست خارجي جورج بوش رييسجمهوري آمريكا در كمك به ساختار تشكيل دولت افغانستان ايفا كرده است و به همين دليل بود كه پس از كسب اين موفقيت سناي آمريكا در 28 خرداد 84 به انتخاب زلمي خليل زاد به عنوان سفير واشنگتن درعراق راي اعتماد داد.
در جلسه شنود كميسيون روابط خارجي كنگره آمريكا براي اعطاي راي اعتماد به خليلزاد، يك طرح هفت بندي براي همكاري با عراقيها جهت شكست افراد مسلح در عراق ارايه شد؛ اعضاي اين كميسيون فعاليت و تلاش هاي زلمي را در افغانستان ستودند و نسبت به توانايي وي براي غلبه بر چالش هاي دشوار فرا روي آمريكا در عراق ابراز اطمينان كردند.
از 12 فروردين 85 منابع خبري از تغيير "زلمي خليل زاد" سفير آمريكا در بغداد خبر داده و اعلام كرده بودند كه كميته روابط خارجي كنگره آمريكا در پي درخواست برخي از گروههاي عراقي نسبت به تغيير سفير آمريكا در عراق درصدد است بعد از تشكيل دولت جديد بغداد سفير خود را در اين كشور تغيير دهد.
دليل تغيير خليلزاد در عراق متهم شدن وي به بحرانيتر كردن اوضاع عراق از طريق مذاكره با گروههاي مسلح عنوان شده است.
افكار عمومي عراق در تشديد ناامنيها و كشتار شيعيان و سنيها انگشت اتهام را به سوي سفير و سفارت آمريكا دراز ميكنند؛ براين مبنا بسياري از مردم و شخصيتهاي سياسي و مذهبي عراق در روزهاي اخير خواستار اخراج سفير آمريكا شدهاند.
منبع : پارس تاجران
افغاني الاصل است، بعد از يكسال سفيري در عراق اكنون به سازمان ملل نقل مكان ميكند، "پل ولفوويتز" و "زبيگنو برژينسكي" از تاثيرگذارترين افراد در شكلگيري افكار وي بودهاند، ديك چني مدال خدمت ممتاز وزارت دفاع را به او اعطا كرده و در جنگ آمريكا عليه طالبان در افغانستان سكاندار راهبردهاي نظامي و سياسي بوش بوده است.زلمي خليلزاد" در سال 1951 از پدري پشتون و مادري تاجيك در شهر مزار شريف افغانستان به دنيا آمد، پدر وي مشاور دربار ظاهرشاه پادشاه سابق افغانستان بود و به همين دليل تحصيلات خود را تا دوره دبيرستان در مدرسه مخصوص فرزندان نخبگان كشور در كابل (محل سكونت خانوادهاش) ادامه داد، اين امر سبب شد تا در كنار زبان پدري خود به زبانهاي دري، اردو و فارسي مسلط شود .
در آغاز دهه 70 خليلزاد هنگاميكه وارد دانشگاه بيروت شد به داشتن گرايشهاي چپ و دفاع از فلسطين معروف بود اما در ميانه اين دهه، پس از مهاجرت به آمريكا و ورود به دانشگاه شيكاگو – براي كسب مدرك دكتري – تحولي شگرف پيدا كرد كه گفته ميشود اين تحول ناشي از همكلاسي بودن با "پل ولفوويتز" كه اكنون يكي از شاخصترين چهرههاي نومحافظهكاران است، تحت تاثير قرار گرفتن افكار راستگرايانه و تندرو پرفسور"آلبرت وهليتير"، استاد آنها در دوره دكتري كه دوستان صميمي يكديگر نيز بودند، تدريس در دانشگاه كلمبياي شهر نيويورك در آغاز دهه 80 و آشنايي با "زبيگنيو برژينسكي" است.
برژينسكي كه بعدها مشاور امنيت ملي در دولت ريگان شد، نقش بسزايي در تاثير گذاري بر خليلزاد و جذب او به سوي انديشههاي راستگراي تندرو كه ويژگي خاص دوره رياست جمهوري ريگان بود ، داشت.
خليل زاد در سال 1985 مليت آمريكايي را كسب و بعد از آن براي مدت كوتاهي به عنوان مشاور ويژه بخش "برنامهريزي سياسي وزارت خارجه آمريكا" در كنار پل ولفوويتز كه رهبري اين بخش را به عهده داشت مشغول به فعاليت شد.
وي در اوج بحران حمله شوروي به افغانستان به واسطه آشنايي كامل با خصوصيات، زبان، فرهنگ و بافت قبيلهاي افغانيها در مدت كوتاهي توجه همه را به خود جلب كرد و اين امر سبب شد تا پايان دوره رياست جمهوري ريگان در منصب خود در وزارت خارجه بماند و در طول آن دوره و به ويژه پس از آشنايي با شخصيت مهمي همچون "ريچارد پرل" از چهرههاي سرشناس نومحافظهكاران، رابطهاي قوي با اين طيف فكري پيدا كرد.
خليل زاد با استفاده از فرصت طلايي حمله شوروي به افغانستان توانست در خط مقدم نو محافظهكاران براي خود جا باز كند؛ وي نقش مهمي در بسيج قبايل افغاني براي رويارويي با شوروي ايفا كرد و از طراحان اصلي ائتلاف سري آمريكا با جنبشهاي اسلامي به منظور فراخواني و مسلح كردن داوطلبان براي جهاد برضد شوروي در افغانستان بود.
خليلزاد كه پيش بيني كرده بود بيتوجهي آمريكا به افغانستان پس از خروج نيروهاي شوروي به جنگ داخلي در اين كشور خواهد انجاميد باعث شد كه پل ولفوويتز در دوره اول رياست جمهوري بوش و تصدي مقام دوم پنتاگون از دور انديشي وي در زمينه افغانستان تمجيد كند.
پل ولفوويتز گفت آنچه خليل زاد سال 1989 نسبت به آن هشدار داد پس از 12 سال به طور كامل تحقق يافت و پيشبينيهاي وي در مورد جنگ داخلي در افغانستان و تهديد تمام منطه از سوي جنبش هاي اسلامي در مدت زمان كوتاهي عملي شد .
خليل زاد همچنين در سال 1988 طي يادداشتي به "جورج شولتز" دبيركل وقت آمريكا، نسبت به خطر تهديد نظامي صدام حسين هشدار داد و آمريكا را به عدم حمايت از عراق دعوت و خواستار نزديكي تدريجي اين كشور با ايران شد.
وي در يادداشت خود تا آنجا پيش رفت كه براي سرنگوني نظام صدام حسين خواستار مسلح كردن مخالفان عراقي شد اما شولتز نتوانست باور كند اما پس از گذر دو سال و با حمله صدام حسين به كويت پيش بينيهاي خليلزاد محقق شد.
زلمي خليل زاد به رغم موضع نومحافظهكاران به موضع خود در قبال ايران پايبند ماند و در آغاز دهه نود كتابي با عنوان " ايران انقلابي " منتشر كرد كه در اين كتاب آمريكا را به اتخاذ سياستي پراگماتيك در قبال ايران دعوت كرده است. خليل زاد اين كتاب را به كمك همسر اتريشي خود "شيريل بينارد" نوشت .
خليل زاد در پايان دوره دوم رياست جمهوري ريگان در سال 1989 به مدت دو سال كار تدريس در رشته علوم سياسي را در دانشگاه كاليفرنياي سانتاياگو از سر گرفت و در اواخر سال 1991 در دوره رياست جمهوري بوش پدر براي مدت كوتاهي به سمت مشاور ويژه بخش برنامه ريزي سياسي وابسته به وزارت دفاع كه ديك چني معاون رئيس جمهور فعلي رياست آنرا به عهده داشت، منصوب شد.
به رغم اينكه خليلزاد بيشتر از يك سال در اين سمت باقي نماند اما چني آنقدر شيفته وي شد كه در جشني كه براي خداحافظي زلمي ترتيب داده بود مدال خدمت ممتاز وزارت دفاع را به او اعطا كرد؛ خليل زاد به در خواست خود سال 1993 وزارت دفاع را ترك كرده و به موسسه (رند) كه يكي از بزرگترين موسسات تحقيقاتي و برنامه ريزي استراتژيك آمريكايي در زمينه نظامي است، ملحق شد.
وي در اين موسسه مركز مطالعات خاورميانه را تاسيس كرد و در طول دو دوره رياست جمهوري "بيل كلينتون" به واسطه نشر مطالعات خود در موسسه رند و پس از ترك اين موسسه و حضور در شركت نفتي يونوكال، نقش مهمي در انتقاد از سياست آمريكا در قبال افغانستان را بر عهده داشت.
در اوايل ظهور طالبان و گسترش حاكميت آنها بر افغانستان اوايل 1996 خليل زاد به دليل حمايت غير مستقيم دولت كلينتون از طالبان ، به واسطه حمايت اطلاعات پاكستان ازاين گروه، از سياستهايي اين دولت دموكرات انتقاد كرد و آن را خطاي فاحش استراتژيك ناميد.
گرچه خليلزاد در اوايل با ظهور طالبان مخالف بود اما پس از بسط سيطره اين گروه بر تمام افغانستان و تثبيت وجود آنها وي سياستي پراگماتيك در قبالشان اتخاذ كرد و در بهار سال 1997، اولين ديدار مسئولان جنبش طالبان با مسئولان آمريكايي شركت نفتي يونوكال كه در آن زمان خود مشاور استراتژيك آن بود را در واشنگتن ترتيب داد تا نظر طالبان را براي عبور انتقال نفت درياي خزر و گاز تركمنستان به بندر كراچي پاكستان از طريق افغانستان كه حدود 100 ميليون دلار نيز هزينه شده بود،جلب كند.
براي حل وفصل اين مشكل شركت يونوكال از خليل زاد و مشاور افغاني ديگري به نام حامد كرزي كمك خواست و در اين ديدار هيات طالبان درازاي عبور لولههاي نفت و گاز از خاك افغانستان به رسميت شناختن طالبان از سوي آمريكا را خواستار شدند كه خليلزاد در خطاب به هيات طالبان گفت: " در مقابل شما دو گزينه وجود دارد يا اينكه با عبور لوله هاي نفت وگاز موافقت ميكنيد كه در اين صورت افغانستان را به دشتي پر از طلا تبديل خواهيم كرد و يا اينكه مخالفت كنيد كه در آن صورت آنرا دشتي پر از بمب خواهيم ساخت ".
خليل زاد قبل از به حكومت رسيدن نومحافظهكاران در دوره رياست جمهوري بوش پسر اوايل2001 استراتژي سرنگوني طالبان را در پيش گرفت . پس از حملات موشكي آمريكا به پايگاههاي القاعده در افغانستان در پي انفجارهاي تروريستي در سفارتخانههاي اين كشور در نايروبي و دارالسلام اگوست 1998 خليل زاد از سياست هاي كلينتون در برخورد با القاعده انتقاد كرد.
خليلزاد تنها راه برخورد با اين خطر را سرنگوني طالبان ميدانست و اوايل سال 2001 كمي پيش ازروي كار آمدن دولت بوش تحقيقي كامل كه شامل طرحي براي خارج ساختن افغانستان از قبضه طالبان بود در مجله "واشنگتن كوارترلي" منتشر كرد.
با فرارسيدن دوره اول رياست جمهوري بوش پسر در اواخر ژانويه 2001 خليل زاد، مجددا در شمار تصميم گيرندگان سياسي درآمد و ضمن اينكه جزو كادر دونالد رامسفلد در وزارت دفاع محسوب ميشد به عنوان مشاور ويژه پل ولفوويتز مشغول به كار شد.
چهار ماه قبل از حمله هاي تروريستي 11 سپتامبر 23 مه 2001 كاندوليزا رايس مشاور امنيت ملي كاخ سفيد زلمي را به عنوان مسئول امور جنوب غرب آسيا و خليج فارس و شمال آفريقا منصوب كرد و پس ازحملات 11 سپتامبر نيز به سمت مشاور و نماينده ويژه بوش در امور افغانستان منصوب شد؛ خليلزاد مهمترين مقام آمريكايي در جنگ اين كشور عليه طالبان و القاعده تبديل و سكاندار استراتژي هاي نظامي و سياسي آمريكا در افغانستان را به عهده گرفت.
بعد از سقوط طالبان، پس از آنكه ظاهر شاه پادشاه پير افغانستان در كنفرانس گروههاي افغاني در "بن" به دليل كهولت سن از پذيرش قدرت امتناع كرد، ايالات متحده به خليلزاد اختيار تام داد كه به عنوان نمايند ويژه بوش، شخصي را براي رياست دولت انتقالي پيشنهاد دهد كه اين امر در نهايت به انتصاب حامد كرزاي همكار سابق زلماي در شركت نفتي يونوكال، به عنوان رئيس جمهور مردم افغانستان منجر شد.
خليل زاد در سپتامبر 2003 به عنوان سفير آمريكا در عراق منصوب شد و بدين ترتيب حكومت ميان او و همكار سابقش در يونوكال تقسيم شد.
گفته مي شود خليلزاد افغاني 55 ساله، نقش مهمي در سياست خارجي جورج بوش رييسجمهوري آمريكا در كمك به ساختار تشكيل دولت افغانستان ايفا كرده است و به همين دليل بود كه پس از كسب اين موفقيت سناي آمريكا در 28 خرداد 84 به انتخاب زلمي خليل زاد به عنوان سفير واشنگتن درعراق راي اعتماد داد.
در جلسه شنود كميسيون روابط خارجي كنگره آمريكا براي اعطاي راي اعتماد به خليلزاد، يك طرح هفت بندي براي همكاري با عراقيها جهت شكست افراد مسلح در عراق ارايه شد؛ اعضاي اين كميسيون فعاليت و تلاش هاي زلمي را در افغانستان ستودند و نسبت به توانايي وي براي غلبه بر چالش هاي دشوار فرا روي آمريكا در عراق ابراز اطمينان كردند.
از 12 فروردين 85 منابع خبري از تغيير "زلمي خليل زاد" سفير آمريكا در بغداد خبر داده و اعلام كرده بودند كه كميته روابط خارجي كنگره آمريكا در پي درخواست برخي از گروههاي عراقي نسبت به تغيير سفير آمريكا در عراق درصدد است بعد از تشكيل دولت جديد بغداد سفير خود را در اين كشور تغيير دهد.
دليل تغيير خليلزاد در عراق متهم شدن وي به بحرانيتر كردن اوضاع عراق از طريق مذاكره با گروههاي مسلح عنوان شده است.
افكار عمومي عراق در تشديد ناامنيها و كشتار شيعيان و سنيها انگشت اتهام را به سوي سفير و سفارت آمريكا دراز ميكنند؛ براين مبنا بسياري از مردم و شخصيتهاي سياسي و مذهبي عراق در روزهاي اخير خواستار اخراج سفير آمريكا شدهاند.
منبع : پارس تاجران