سیدموسی عثمان مدیر مسوول ماهنامه طنزی وانتقامی بینام
هزا ران افتخار برخویش دارم
که نام بد به ملک خود ندارم
بشرمید نوکران آی،اس،آی
که کابل رانمودید شهرویران
ویس ناصری ودیگر جیره خواران آی اس آی را من بهتر میشناسم
چندروز قبل درسایت فاشیستان اخوانی " آزمون ضد ملی "دربرابر یک نوشته من که هویت وشهرت کاذب یک مشت خاینین فاشیست مذهبی درآن افشا شده ومورداستقبال وطنداران باوجدان ما قرارگرفت بود ،چرنیاتی درمورد من از سوی عناصر بی هویت که جز جاسوسان وخاینان ترسو کسی دیگری نیستند، چاپ شده بود .
معلوم گردید که نوشته من مثل خنجری درقلب این خاینین کارگر افتاده و آنها را چنان دیوانه ساخته است که ازروی درماندگی به زندگی شخصی من چسپیده و برایم سوانح جعلی ساخته اند. این بیچارگان خیال میکنند که با این تقللبات میتوانند ذهنیت یکعده را علیه من مکدر نموده ومرا به سکوت وخاموشی وادار سازند. اما نمیدانند که زندگی من وخاندان من در مبارزه علیه وطنفروشان، جواسیس، نمک حرامان ملت و قاتلین مردم وقف گردیده وبه همین علت بار ها به زندان استبداد محکوم شده ام .
دوستانی که مرا میشناسند بعدازخواندن سوانح خیالی وتقلبی که دشمنان شناخته شده به من ساخته بودند به حماقت سوانح سازان خندیده و به من تلفن زدند ودر لابلای خنده خبر دادند که دشمنان قلمی برای شما یک سوانح جعلی ودور از عقل درست کردند. من اول با شوخی گفتم من بار ها گفته ام که من مانند کوه هندوکش هستم هرقدر برف که سرمن بزند سرانجام خود آن برف را کرم می زند.و سر کوه تاثیر ندارد . بعد به کمپیوترمراجعه کردم و چرندیات آنهارا خواندم وفهمیدم که راستی دشمنان قلمی من بنام یک دوست من ( که من اورادوست دارم واو نیزمرادوست دارد ) چتیات خنده آور نوشته و ازنام داکتر صاحب دوست محمد خان پروانی که دوست نزدیک من و در دوران ماستری استادمن بود وازهمشهری های من می باشدودر سن وسال من قراردارد استفاده سوءکرده اند. داکتر صاحب انسان شریف است فامیل داکترصاحب از جمله مردم شریف ولایت پروان بوده وسالها با فامیل ما دوستی داشتند ولی این دشمنان زبون خواستند که روابط من وداکتر صاحب را به هم بزند دست به یک رذالت غیر انسانی زده اند.در حالیکه من به آن احترام دارم واوبه من . این اوباشان ناجوان مردانه مانند رهبران پاکستانی شان دست به یک توطئه خنده آورزدند. نوشته دلقکان باوجودیکه قابل جواب گفتن نیست بازهم بخاطریکه دردل جانب مقابل چیزی نگردد، نگزیر شدم تا حقایق را بار دیگر بنویسم.
ویس ناصری دوستان متقلب خودرا مجبور نموده تا از طرف داکتر صاحب دوست محمد خان پروانی که در مسکو با خانم روسی خود واولاد های خود زندگی می کند علیه من چیز های بنویسند.
شاید هم اصلاٌبنام دوست محمد پروانی شخصی نباشد و خود این ویس ناصری پسرخانم طلاقی پسراندرقاسم بخش چرسی شکردره ی دست به یک جعل کاری نا جوان مردانه زده باشد چنا نچه قبلاً هم این کار را کرده است.
مثلیکه این جعلکار وفاشسیت مذهبی نوشته خانم ملالی نظام راجعل کرده بود وتا امروزاز خم چشمی زمان طفلیت خودکارگرفته به سوالات خانم ملالی نظام جواب نگفته وخودرا به کوچه بی شرمی خانوادگی خود زده است. این دلقک آی اس آی پاکستان اگرکسی بنام دوست محمد هم باشد ویا وجود خارجی هم داشته باشد از قماش همین اوباشان بی آبرو بخاطر حفظ آبروی ویس ناصری که در خانه حمیدگل رییس آی اس آی به شکل بی شرمی زندگی می کرد و "ایاز محبوب" او بحساب میرفت،من آن را افشاه کرده و چلوصاف گذشته او ورهبران قتل ملت آن را از آب بیرون کرده ام خواسته است به تلافی همان نوشته علیه من چیزی نوشته کرده و به من یک سوانح خیالی وجعلی بسازد ولی این بیچاره درآن سوانح خیالی هم نتوانسته چیزی درست کندکه کسرشان من گردد . چراکه می دانستند هیچ وقت گل خشک در دیوار نمی چسپد. او فکر کرده که من با خواندن آن جعلکاری اش عقب نشینی کرده ودیگر دست به قلم نخواهم برد واز جنایات رهبران وهمسنگران اخوانی او مانند گلبدین راکتیار ودیگران چیزی نخواهم نوشت ولی او نمیداند که من از افشای اخوانی های جاسوس، طالب وطالب نما، گلب الدین وگلب الدین نما، فاشیست قبیلوی وفاشیست شهری که فرزندان صدیق انگلیس دشمن تاریخی مااستند و پیش من نامرد حساب می شوند هیچ وقت ازنیش قلم من تا افغانستان آزاد نشود وملت از زیر سلطه فاشیستانی که دوصد وپنجا سال در سرزمین من بیدا د کرد ه ا ند خلاصی نخواهند داشت . قلم من همیشه واقعیت ها را مینویسد ومانندرعد وبرق تاریکی هارا روشن وکثافت هارا نشان خواهدداد.
اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الإثنين 20 أكتوبر 2008 - 15:02 ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.