به هيئت تحريريه پندار

بنام خدا

هيئت تحريريه محترم سايت وزين پندار :

سلام عليكم

مدت يك سال واندي مي شود كه همكاري غير رسمي ما وشما ادامه داشته است ودر اين مدت ،مقالات اين برادر كوچك خود را بدون سانسور وكدام شيطنت به نشر رسانده ايد كه ازاين جهت از تمام دست اندر كاران سايت وزين پندار وبويژه از برادر عزيزم «بابك »مديريت سابق پندار ،تشكر مي كنم ودوام عزت آن عزيزان را از خداي بزرگ مسئلت دارم.

راجع به مقاله من تحت عنوان (او مي آيد كه جهاني از نوسازد ) واقتراح كه مديريت محترم سايت پندار، راجع به آن مقاله مطرح كرده است نكاتي را ياد آور مي شوم:

1 – من از مديريت سايت پندار تشكر مي كنم كه اين نوشته را به اقتراح گذاشته است بسيار تشكر مي كنم. (اگرچه عبارات بكار گرفته شده در شأن مديريت آن سايت وزين نيست)

2 – چنان كه مديريت محترم وخوانندگان عزيز سايت پندار مي دانند :

اولين همكاري غير رسمي قلمي من با آن سايت با نقد يك نوشته ي خواهر عزيز ودانشور بنام نيلاب سلام ودر مقوله بنام (زن روز ) آغاز شد واز آن روز ببعد بود كه من همكاري قلمي خود را بطور غير رسمي با پندار آغاز كردم وخدارا شكر كه اين همكاري تا امروز بدون هيچگونه سانسور ادامه پيداكرده است و يكي از علت هاي همكاري من با سايت پندار همين سانسور نكردن نوشته هاي من است واگر نه در بعضي از جهات با سايت پندار هم عقيده نيستم .

3 - من از هرگونه نقد عالمانه وچاليش زا به شرط علمي بودن وعاري از فحاشي ودكم انديشي استقبال مي كنم چنان كه در وقتي كه من نوشته خواهر عزيز وگرامي ام بانو سلام را نقد كردم ودر همان نقد از خواهر بزرگوارم خواسته بودم كه دوست دارم به نوشته من پاسخ بدهيد واين گفت وگوي برادرانه وعلمي ادامه يابد كه آن خواهر عزيز بسيار بزرگوانه پاسخ داد واز ادامه گفت وگو، خواهرانه ومحترمانه عذر خواست .

اما در همان خلال، عزيزي( كه نمي دانم برادر بود يا خواهر )،بانام مستعار دكتر خاكستر از هامبرگ ،نوشته من را نقد كرد ومن به نقد ايشان محترمانه پاسخ دادم واز ايشان خواستم كه اگر بناي گفت وگو دارند من از اين گفت وگو،به شرط شفافيت وبي طرفي ودكم انديشي، استقبال مي كنم وبه نقد دوم ايشان بسيار محترمانه پاسخ دادم.

بنا بر اين من از اصل نقد استقبال مي كنم واز هيئت تحريريه سايت وزين پندار مي خواهم كه تمام نقد هاي را كه بر نوشته هاي من مي شود در آن سايت به نشر سپارد ومن در اولين فرصت به ناقدان محترم پاسخ مي دهم .

من به نقد هاي پاسخ خواهم داد كه عاري از بهتان ودكم انديشي باشد واز معيار هاي استاندار علمي بهره من باشد وبه نقد هاي جزم انديشانه و مألوف از تهمت ها وفحاشي ها ، هرگز پاسخ نخواهم داد.

4 – من هر گز انكار نمي كنم كه بنياد گرا نيستم وايده ئولوژي مدارانه نمي انديشم .نه من با سرفرازي وافتخار مي گويم كه من يك مسلمان نو انديش بنياد گرا هستم وهرگز بنياد گرايي خود را پنهان نمي كنم .

اما بنياد گرايي كه در ادبيات سياسي امروز به كار مي رود قلب بنياد گرايي است ودر كاربرد اين واژه نوعي مغالطه بكار رفته است كه اين مغالطه عامدا وعالما در خدمت استعمار امريكا قرار گرفته است ومنظور از بنياد گرايي مبارزه با انديشه هاي اصيل اسلامي مبتني بر برهان قويم است واستعمار در برابر اين انديشه هاي برهاني وقويم، هيچ گونه برهاني ندارد وبراي مبارزه با آن انديشه هاي قويم، از قلب حقيقت استفاده مي كند.

من در عين حالي كه مسلمان بنياد گرايي مي باشم به پروسه نوانديشي معتقد ومتعهد هستم ونو انديشي را با بنياد گراي مبتني بر برهان ودر نظر گرفتن واقعيت هاي زماني واقتضائات مكاني را،در تضاد وضديت نمي دانم .

بنياد گرايي را با جزم انديشي ودكم مداري عقيدتي وانحصار گرايي مطلق انديشانه ي ديني ،نبايد اشتباه گرفت،بنياد گرايي از نوع بنياد گرايي امريكايي با بنياد گرايي اسلامي نوانديشانه ي وفادار به عقلانيت هرگز هم خواني ندارد.

لذا من با اين قرائت از بنياد گرايي ونو انديشي ، خود را يك بنياد گراي نو انديش مي دانم ودر بيان عقايد وانديشه هاي بنياد گرايانه ام بي پراوصادقم اما عقيده وانديشه هاي خودرا حق مطلق نمي دانم وبه همين لحاظ است كه به عقايد وانديشه هاي ديگران به ديده احترم مي نگرم وهيچ انديشه ي را باطل مطلق نمي دانم .

درست است كه دين خود را بر حق مي دانم ودراين حق بودن دينم بطور مطلق مي انديشم وبه نسبيت حق معتقد نيستم. اما قرائت خود را از آموزه هاي دينم حق مطلق نمي دانم وقرائت ديگر انسان ها را از دين مورد مطالعه قرار مي دهم ودر اين نوع مطالعه است كه به نارسايي قرائت خود از دين وقرائت صحيح ديگران پي مي برم وبدون هيچ جزم انديشي انديشه پيشين خود را رها كرده به انديشه نوين مبتني بر برهان دل مي بندم وايمان مي آورم.

من معتقدم كه در سايه نقد عالمانه ي انديشه ها است كه تعالي انساني وتعامل ديني پديد مي آيد .

هرديني كه نتواند نقد پذير باشد نمي تواند هدايت انسان را بعهده بگيرد ودر مسير تاريخ به حيات عقلاني وفرهنگي خود ادامه دهد.

دين اسلام ومذهب شيعه ، دين برهان وعقلانيت وفطرت است واين دين ومذهب با نقد هاي انديشمندان جهان نه تنها نقص نمي پذيرد بلكه با نقد انديشوران به حيات برهاني وعقلانيت خود مي افزايد .

هيئت تحريريه محترم سايت وزين پندار

من ضمن استقبال ازاين اقتراح شما در نسبت به مقاله من :

از شما بزرگواران خواهشمندم كه نقد هاي خوانندگان عزيز را به نشر رسانيد واگر مقدورتان باشد اصل نوشته خوانندگان عزيز را به اميل من ارسال كنيد تا در پاسخ گويي به نقد عزيزان وقفه ي ناخواسته پيش نيايد.