خاطرات و افتخارات
( بخش نهم )
سـرزمین کـودتا ها و بـحران سازی هاافغانستان سرزمین عجیب و زیبائی است و موقعیت خاص و مهم جغرافیائی در آسیا دارد، و اما با دریغ و افسوس بی پایان این کشور و مردم آن از قرن ها قبل پیوسته مورد کشمکش های داخلی حکمروایان، شاهان و امیران فاسد، خود خواه و غلامان اجنبی قرار گرفته است و هیچگاهی صلح و آرامش و آزادی حقیقی و راه رشد و ترقی در خود ندیده است، درین سرزمین دو پدیده شوم، شرم آور، ضد انسانی و ضد ترقی و رفاه ملی بدست قدرتمندان و امیران زمان حکومت کرده است :
پدیده شوم و غارتگر استبداد دینی و مذهبی و پدیده ویرانگر و تباه کن ستم قومی و قبیلوی و (ناسیونالیسم کور قومی ) که انواع ستم طبقاتی را بوجود آورده است مهمترین وسیله و افزار سرکوب و استثمار انسان بوده، شاهان مستبد، قدرتمندان کور دل و جاه طلب، امیران خونخوار و روحانیون مزدور و مفت خوران شکم پرست از این پدیده های ضد انسانی سود برده اند و بقای ننگین خود را جستجو کرده اند حاکمیت ملی و نظام مردم سالاری و دموکراتیک استقرار نیافته است، صدا و آرمان آزادی خواهی، عدالت خواهی و داد خواهی مردم در گلو ها خفه و کشته شده، بهترین فرزندان صادق و راستین این وطن با اندیشه های ترقی خواهانه سرکوب و بزندان افتاده اند و نابود گردیده اند و یا اینکه فراری و تبعید شده اند.
گفته می شود امیر حبیب الله خان همچنان شخص مستبد و عیاش بود، ملت سرکوب شده، مظلوم و محروم از پدرش عبدالرحمن خان مستبد و خون آشام بمیراث گذاشته شده بود، حبیب الله خان شب و روز را در عیاشی و خوشگذرانی و بی پروائی میگذرانید، از حال و زندگی رقت بار و اسفناک مردم و کشورش با بی اعتنائی سپری می کرد، ظلم و اختناق و بی عدالتی بیداد می کرد، گروهی از جوانان و روشنفکران علیه او و بر اندازی نظام فاسد او افتادند، شاه امان الله خان نیز علیه پدرش با این جوانان پیوسته بود، در نتیجۀ این مبارزات امیر حبیب الله خان در حال تفریح و عیاشی کشته و سر به نیست شد. در واقع این هم یک نوعی از بغاوت و کودتای بود که تاریخ کشور ما شاهد آن است. قبل ازین حادثه نیز از قرنها پیش شاهان، امیران و قدرتمندان علیه یکدیگر کودتاهای متعدد انجام داده اند با قتل و قتال های زیاد جا و مقام یکدیگر را تصاحب نموده اند و هیچ کسی از این نوع جاه طلبان فرصت طلب و خودخواه برای تأمین منافع ملی متعهد و پابندی نداشتند و هیچ یکی از آنها به میل و رغبت خود، مقام و اقتدار خود را واگذار نشدند.
" استعمار انگلیس در سال 1839 میلادی با 54000 لشکر مسلح تحت فرماندهی جنرال کین به افغانستان حمله نمودند و بار دیگر با لشکر مسلح 16500 نفری در سال 1842 میلادی به افغانستان حمله نمودند و در هر دو تهاجم به سختی شکست ننگین بر انگلیس ها وارد آمد و بالاخره انگلیس ها به نامۀ مورخ 24 ماه می سال 1919شاه امان الله خان جواب مثبت داده پیشنهاد متارکه را قبول و در نهایت استقلال افغانستان در 18 اگست سال 1919 از طرف انگلستان برسمیت شناخته شد.
حبیب الله کلکانی و همکارانش با استفاده از فرصت خیانت بزرگ ملی را مرتکب شدند، به تحریک استعمار انگلیس علیه شاه امان الله خان و نظام مترقی و عدالت پسند شاه مدبر بغاوت کردند و دزدانه کودتا نموده حکومت و نظام شاه امان الله خان را بر انداخت، در عقب این توطئه بزرگ انگلیس ها فعال بودند. دوستانش او را قهرمان، مبارز، نشان زن ماهر و نمونۀ جوانمردی و گذشت و سخاوت میخوانند و مخالفانش او را دزد و قطاع الطریق، جاهل و جنایتکار و خایین ملی میخوانند. بهر حال بزودی پس از چند روزی هویت اصلی بچۀ سقاء و همکارانش هویدا شد، حبیب الله بچۀ سقاء خادم دین رسول الله با افراد و نظام خود به چور و چپاول و به ترور و دهشت افگنی گستردۀ دست یازیدند. ( ترک عمل موجب مرض ) این دزدان نا بکار زمینۀ تسلط خاندان آل یحیی و استعمار انگلیس را بار دیگر فراهم آوردند.
نادر شاه خان و برادرانش شاه محمود خان و شاه ولی خان به هند آمدند و پشتیبانی انگلیس ها را برای گرفتن مجدد کابل بدست آوردند. و در ماه سپتامبر 1929 میلادی لشکری از اقوام و قبایل جاجی و وزیری فراهم نمودند، در حالیکه حمایت مستقیم انگلیس ها و روحانیون مذهبی از آنها پشتیبانی میکردند به آسانی کابل را تصرف شدند، حبیب الله بچۀ سقاء خادم دین رسول الله به چهاریکار گریخت. لشکر نادر شاه خان همچنان شهر کابل و شهریان بیدفاع کابل را چور و چپاول کردند، نادر شاه خان به تاریخ 15 اکتوبر 1929 میلادی بکابل رسید اقوام و قبایل وزیری و جنوبی و قندهار از خدمت مکلفیت نظام و پرداخت مالیات معاف ساخته شدند. و این هم توطئه و کودتای دیگری در تاریخ کشور ما بود. پس از سالها عبدالخالق جوان و متعلم مکتب همچنان با نفرت عمیق از استبداد و اختناق نظام شاهی خاندان نادری که با سفاکی تمام بر مردم حکمرانی و بیداد میکرد، نادر شاه خان را در محضر هیأت حاکم و گارد حفاظتی بگونۀ تحقیر آمیزی کُشت.
ادامه دارد.
لا يوجد حالياً أي تعليق