پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    شخصيت فاضل واديب - سلطان حسين بايقرا

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20130917

    شخصيت فاضل واديب - سلطان حسين بايقرا  Empty شخصيت فاضل واديب - سلطان حسين بايقرا

    پست  admin

    شخصيت فاضل واديب - سلطان حسين بايقرا  Ouooo14
    بخش سوم – پژوهش (صباح)

    تيموريان يكي از حكومت هايي بود كه ساليان دراز در افغانستان حكومت كرد و تاثير زيادي در حكومت هاي بعد از خود گذاشت. دوره سلطان حسين بايقرا به دليل حمايت از فرهنگ و هنر، از بهترين دوره هاي حيات فرهنگي هرات به شمار مي رود. وي در پيشبرد و ترويج جنبه هاي گوناگون فرهنگ و هنر كوشيد و در هرات محيطي را فراهم آورد كه هنرمندان، اديبان، عالمان و بسياري از افراد با ذوق رو به اين شهر آوردند.

    شخصيت فاضل واديب - سلطان حسين بايقرا  Temur10

    بايقرااز حاميان بزرگ علم و فضل و از طرفداران جدي ادبيات و صنعت بود. وي از شاهزاده گان گوركاني است كه نخست تحت حمايت الغ بيك بود و چون وي و پسرش عبدالطيف بقتل رسيدند، ابوسعيد اورا به حبس افكند، سلطان حسين از حبس گريخته به ابوالقاسم بابرپيوست وبا او فراركرد و در سال هشتصدوشصت ودواسترآباد را تسخير كرد و در آنجا به شاهي نشست .  بعد از مرگ ابوسعيد، سلطان حسين هرات را گرفت و در سال هشتصدوهفتادودو هجري به تخت نشست.دربارسلطان حسين بايقرا در هرات مجمع اهل دانش و كمال بود و لطفش شامل حال سخنوران و قلم بدستان گرديده و از اين حيث نام خود را بعنوان يكي از بزرگترين معارف پروران باقي گذاشته است.

    سلطان حسين بايقرا ابن امير منصور بن بايقرا بن عمر شيخ ‌بن تيمور گوركاني معروف به «خاقان منصور» و معزالسلطنه و ابوالغازى آخرين از امراى تيموري. پادشاهى ادب‌پرور و هنردوست بود و وزير معروفش اميرعليشير نوايي است كه موجب شهرت دربار او و آباداني پايتختش هرات شده بود. در سال 861 ه‍. ق. كه خراسان آشفته شده بود، در شهر مرو به پادشاهى نشست و در ذى‌حجهٔ 862 ه‍. ق./1459 م. استرآباد را فتح كرد و در سال 873 ه‍. ق./1469 م. هرات را تسخير نمود و در 874 با ميرزا يادگار محمد جنگيد و در اواخر سال 875 ه‍. ق. با سلطان محمود جنگيد و تا سال 902 در غايت دولت و اقبال حكومت كرد. و در سال 911 ه‍. ق./1506 م. درگذشت. اثرى موسوم به مجالس‌العشاق و اشعارى به پارسي و ترکي دارد و تخلصش حسيني بوده است.
    دربار هرات -  دربار او يک مرکز درخشان از ادب و هنر عصر بود . به طورى که هرات کانون بزرگى از فرهنگ و دانش عصر به شمار مى‏رفت. وزير دانشمند، شاعر و نويسنده ، امير عليشير نوايى، روح واقعى اين کانون و حامى و مربى دانشمندان و هنر پروران وابسته به دربار سلطان حسين بايقرا بود.  در اين کانون پر آوازه افرادى همچون عبدالرحمن جامى، شاعر و عارف نامدار، کمال الدين بهزاد، نقاش و صنعتگر معروف، و مير خواند مورخ مشهور عصر، درخشيدند .  همچنين پاره اي علماي معروف نيز در هرات پرورش يافتند و توسط سلطان حمايت شدند . از ميان ايشان نام ملا حسين واعظ کاشفى معروف است .  به علاوه در مدرسه بزرگى که سلطان به وجود آورد، هزاران عالم و طالب علم به حمايت سلطان و وزيرش ، سرگرم تحصيل و تحقيق و تأليف بودند.
    بايقرا در شمار اندك فرمانروايان تاريخ است كه نه تنها براي پيشبرد فرهنگ تلاش كرد، بلكه خود از جمله شاعران و نويسندگان قرن نو / ق. به‌شمار مي‌آيد. آثار متعددي به نظم و نثر از وي برجاي مانده است - رساله معما، به شعر كه از طبع‌آزمايي‌هاي رايج آن زمان بوده است؛ مناظره گل و مل، در قالب مثنوي كه نسخه دستنويس آن موجود است؛ ديوان منظوم تركي، كه اشعار آن در قالب غزل و دربر گيرنده مضامين عاشقانه است؛ و رساله‌اي منثور به زبان تركي كه در آن انديشه‌ها و عقايد خود را همراه با شرح مختصري از وضعيت فرهنگي عصرخويش بيان كرده است. اثر معروفي كه به‌غلط به وي نسبت داده شده مجالس‌العشاق است كه نويسنده واقعي آن، كمال‌الدين حسين گازُرگاهي، از معاصران و نزديكان حسين بايقراست.
    در دوره زمامداري او، بناهاي متعددي به‌منظور پيشبرد فرهنگ احداث گرديد. خواندمير در خلاصه‌الاخبار به ذكر نمونه‌هاي مختلفي از مدرسه، مصلّي، خانقاه، دارالشفا، و جز آن در هرات و ساير مناطق خراسان مي‌پردازد كه همگي در زمان حسين بايقرا و با حمايت‌هاي وي بنا گرديده است.
    اشتياق او به كتاب و كتابخانه را مي‌توان پيش از آغاز زمامداري وي نيز مشاهده كرد. به گفته بنايي هروي (قرن ده-ق.) هنگامي كه وي مجبور شد اردوي خود را در خوارزم برجاي گذارد و از مقابل سپاه ابوسعيد گوركان بگريزد، آنچه براي دشمن باقي گذاشت، كتابخانه‌اش بود؛ و اضافه مي‌كند كه يكي از سرداران ابوسعيد به نام امير بيگ‌آتا وارد كتابخانه شد و چند جلد كتاب نفيس را به‌غنيمت برد كه از آن جمله كتابي از مولانا احمد رومي (قرن هشت - ق.) بوده است. در سال‌هاي زمامداري او، كتابخانه‌ها از رونق كم‌نظيري برخوردار بودند.
    علاوه بر مدارس متعددي كه در آنها كتابخانه احداث گرديده بود، دربار او در هرات نيز كتابخانه‌اي مجلل و باشكوه داشت و خوشنويساني چون سلطانعلي مشهدي، خواجه محمد حافظ، مولانا زين‌الدين محمود، و ساير خوشنويسان زبده در آنجا كتابت كرده‌اند. نقاشان متعددي نيز در اين كتابخانه به كتاب‌آرايي مشغول بوده‌اند، كه بلندآوازه‌ترين آنها، كمال‌الدين بهزاد، نقاش نامدار اواخر تيموري است. ميرك نقاش، مولانا حاجي محمد، مولانا محمد ، و قاسمعلي چهره‌گشا از ديگر نقاشان كتابخانه حسين بايقرا بوده‌اند.
    در منابع عصر تيموري، اشاره روشني به نام رئيس كتابخانه حسين بايقرا صورت نگرفته ولي ظاهراً مدتي، ميرك نقاش فوق‌الذكر عهده‌دار اين سمت بوده است. نظامي باخزري (قرن نو - ق.) در منشأالانشاء، منشوري از جانب حسين بايقرا با عنوان فرمان كتابداري كتابخانه همايون آورده كه متأسفانه مخاطب نامه ذكر نگرديده است. در بخشي از اين فرمان، كه با نثري متكلّف و با ذكر مقدمه‌اي در اهميت كتاب و كتابخانه تنظيم گرديده، چنين آمده است: بر ناظمانِ فوايدِ كتابخانه افكار، و متمتعان از فوايد شعور، پوشيده نماند... روضه خزانه ما را كه مَشْرَع و منبع عيون معارف و عوارف است، به واسله ينابيع مجمل و مفصَل، و اصول و فروع مختصر، و مطوّل و معقول و مسموع، بر خوبتر هيأتي نمودار گلستان فردوس و بوستان جنان گردانيديم و مقاليد اختيار ضبط و ربط كتابخانه همايون را كه مفتاح كنز حقايق و ايضاح رمز دقايق است... به يَد استحقاق ... سپرديم.
    كتابخانه‌هاي ديگري نيز در عصر حسين بايقرا وجود داشته كه وابسته به ديگر مقامات و صاحب‌منصبان تيموري بوده است. از جمله اين اشخاص بايد از وزير نامدار حسين بايقرا، اميرعليشير نوايي، نام برد كه در سراسر خراسان كتابخانه‌هاي متعددي را بنا نهاد. احمد ميرزا، نواده ميرانشاه‌بن تيمور، كتابخانه‌اي در شهر هرات ساخت و كتاب‌هاي نفيسي بر آن وقف كرد. از فرزندان حسين بايقرا مي‌توان به فريدون حسين ميرزا اشاره كرد. رياست كتابخانه اول برعهده نصيرالدين خطاط بود كه فرمان كتابداري وي در بدايع‌الوقايع واصفي هروي (قرن ده / ق.) آمده است. حسين بايقرا در يازدهم ذيحجه سال نوصدويازده / ق. در منطقه بابا الهي بادغيس درگذشت و در شهر هرات دفن گرديد. با مرگ وي، سلسله تيموريان (هفتصدوهفتادويک – نوصدويازده / ق.) منقرض گرديد، اما برخي شاهزادگان تيموري، حكومت‌هاي محلي و كوتاه‌مدتي را در نقاطي از خراسان و ماوراءالنهر در اختيار داشتند.
    مير علي سادات حسيني هروي از خوشنويسان دربار وي بوده است.
    مير علي سادات حسيني هروي (متوفي 951ه‍) معروف به مير علي هروي و مولانا ميرجان و ملقب به کاتب‌سلطاني از نستعليق‌نويسان بنام و از خوشنويسان بزرگ قرن دهم هجري در دربار سلطان حسين بايقرا است. ميرعلي الحسيني خطاط مشهور به هروي اهل هرات بوده او در هرات در خانواده‌اي سيد به دنيا آمد . خانواده آن‌ها در 1506م/911ه‍.ق به مشهد کوچ کردند ولي بزودي به هرات بازگشتند و در همانجا ماندگار شدند. تا اينکه در سال 1528م/935ه‍.ق عبيدالله يا عبيدخان ازبک اين شهر را تسخير و ميرعلي هروي را با خود به بخارا برد. ميرعلي هروي تا هنگام مرگش در حدود 1544م/950ه.ق در اين شهر کار مي‌کرده است. او در 1519م/925ه‍.ق يعني هنگامي که در هرات ميزيسته کتاب بوستاني را نوشته که اکنون در موزيم اسلامي و ترکي در استانبول نگهداري مي‌شود.  او از سادات حسيني و از اهالي هرات بود که لقب کاتب السلطاني داشته است. اوشاگرد زين الدين محمد و سلطان‌علي مشهدي بود که از هر دو استاد پيشي گرفت. ميرعلي هروي در سال 935 به اجبار به شهر بخارا برده شد و تا سال 960 که درگذشت در همان شهر با افسرده گي روزگار مي‌گذرانيد. از آثار منثور او رساله مدادالخطوط را مي‌توان نام برد.
    او برخي از آثارش را با امضاء  ميرعلي الکاتب السلطاني رقم زده است.
    اين شعر از اوست:
    عمري از مشق دوتا بود قدم همچون چنگ
    تا خط من بيچاره بدين قانون شد
    طالب من همه شاهان جهانند ولي
    در بخارا جگر از بهر معيشت خون شد
    سوخت از غصه درونم چگنم چون سازم
    که مرا نيست از اين شهر ره بيرون شد
    اين بلا برسرم از حسن خط آمد امروز
    وه که خط سلسلهٔ پاي من مجنون شد.
    سلطان حسين بايقرا پشتيبان جدي دانش و هنر بود و در زمان او شهر هرات رونق افزونتري يافت . دوران فرمانروايي او را مي توان از نظر مرکزيت علمي و ادبي و هنري شهر هرات يکي از ادوار بسيار مهم برشمرد . عموم نويسندگان ان روزگار رونق علمي- ادبي شهر هرات را ستوده و عامل اصلي ان را سياستهاي عالمانه سلطان حسين بايقرا دانسته اند ؛ چنانکه دولتشاه سمرقندي در تذکرة الشعراي خويش در مورد رونق هرات و سبب ان چنين سروده است :
    هرجا که بي عنايت تو در جهان    
    تابوت و دار بود کنون تخت و منبر است
    دارالامان تخت هري با وجود تو    
    رشک بهشت و شمع اقليم و کشور است .

    "( سلطان حسين بايقرا ابن امير منصور بن بايقرا بن عمر شيخ بن تيمور گورکاني معروف به "خاقان منصور" و معزالسلطنه و ابوالغازى آخرين از امراى تيموري. پادشاهى ادب پرور و هنردوست بود و وزير معروفش اميرعليشير نوايي است که موجب شهرت دربار او و آباداني پايتختش هرات شده بود. در سال 861 ه‍. ق. کهخراسان آشفته شده بود، در شهر مرو به پادشاهى نشست و در ذى حجهٔ 862 ه‍. ق./1459 م. استرآباد را فتح کرد و در سال 873 ه‍. ق./1469 م. هرات را تسخير نمود و در 874 با ميرزا يادگار محمد جنگيد و در اواخر سال 875 ه‍. ق. با سلطان محمود جنگيد و تا سال 902 در غايت دولت و اقبالحکومت کرد و در سال 911 ه‍. ق./1506 م. درگذشت. اثرى موسوم به مجالس العشاق و اشعارى به پارسي و ترکي دارد و تخلصش حسيني بوده است.)"

    ملايمت طبع و حسن شفقت و عطوفت سلطان حسين بايقرا او را مافوق معاصرين خويش قرار داده بود . او دربار خود را به مرکزي بسيار درخشان و تابان از جهت علم وادب تبديل کرده بود . در حقيقت ؛ شمار بسياري از شاعران و مورخان و مولفان نامدار در اين مرکز در سايه عنايت سلطان مجتمع و از توجهات او برخوردار بودند . البته از جمله سعادتهاي او داشتن نديمي صادق و مشاوري فاضل و شاعري ارجمند چون امير کبير نظام الدين عليشير نوايي بود . نديمي که سلطان حسين همواره در مورد او با مهر سخن مي گفت و نسبت او را با خود چون هارون براي موسي مي دانست . در واقع ؛ امير عليشير نوايي که خود به دو زبان پارسي و ترکي شعر مي سرود مشوق عمده فاضلان و انديشمندان ان روزگار در تاليف و تصنيف و دوستدار شاعران و همچنين از بانيان بزرگ اثار خير بود . حتي برابر با نوشته هاي کتاب ارزشمند روضه الصفا به توسط ميرخواند به سبب کرامات و عنايات او بوده است .
    در دربار سلطان حسين بايقرا علاوه بر دانشمنداني فرهيخته چون امير عليشير نوايي؛ فرزانگاني چون مولانا نورالدين عبدالرحمن جامي و دو تاريخنگار نامي ؛ ميرخواند و خواندمير و صورتگر و نقاش بزرگ ؛ بهزاد نيز به سر مي بردند . انچه مشخص است در روزگار فرمانروايي او دگربار درخت دانش باليدن اغاز نمود و البته صدق اين مدعا ازگفتارهاي نويسنده گان و تاريخنگاران که همگي او را به عنوان فردي اديب ؛ شاعر و حامي دانشمندان و هنرمندان و همچنين فردي شجاع و سخاوتمند و عادل ياد کرده اند نيز بر مي ايد . چنانکه ؛ امير عليشير نوايي در مجالس النفائس خويش او را چنين توصيف نموده است : « ابر گوهربار فضاي اسمان سخاوت ؛ سروبلند بوستان عدالت ؛ رستم دستان معرکه رزم وکوشش ؛ حاتم زمان بزم وبخشش ؛ نکته دان سحرساز عالم  فصاحت و معجزه پرداز جهان بلاغت»  
    درباره عوامل پايداري و ثبات حكومت سلطان حسين مي توان گفت كه وي با تدبير، استفاده از مشاوران سياسي، قدرت استدلال، هوشمندي دبيران و منشيان حكومت كه در زمره اهل قلم بودند، بيش از نيروي اهل شمشير به اينها بها و ارزش مي داد. مورد ديگري كه در ماندگاري حكومت وي نقش چشمگير داشت، هويت فرهنگي حكومت او بود. به دلايل متعدد از جمله اشتغال جدي سياستمداران حكومت به كارهاي ادبي، هنري، فرهنگي و زيستن چهره هاي برجسته فرهنگ و هنر در قلمروي وي از قبيل نورالدين عبدالرحمن جامي، كمال الدين بهزاد، حسين واعظ كاشفي، امير علي شير نوايي و...و گرد آمدن شاعران، اديبان، عالمان و هنرمندان متعدد در هرات و حمايت گسترده حكومت از آنان ،هويت فرهنگي به حكومت سلطان حسين داده بود. درباره روابط و سياست خارجي در اين دوره مي توان گفت اين دوران، مملو از آشفتگي و پراكندگي بود. اما منطق حاكم بر آن همان منطق دوران گذار است.
    حكومت هاي سنتي در آستانه اضمحلال از خرد سياسي لازم براي ماندگاري برخوردار نبودند. اوضاع اجتماعي و اقتصادي در اين دوره بسيار پررونق بود و مردم نيز با توجه رونق تجارت، از رفاه نسبي برخوردار بودند. درباره وضعيت فرهنگي مي توان گفت كه اهميت پادشاهي دراز مدت سلطان حسين بيشتر از جهت فرهنگي و تمدني است ، نه از جهت سياسي. هرات، تحت فرمانروايي وي، پايتخت و چراغ پر نور علم و مدنيت زمان شد. در آن ، مدارس، خانقاه ها و كتابخانه هاي متعدد بنا شد و دانشوران و هنرمندان و نويسندگان و سرايندگان از گوشه و كنار جهان اسلام بدان روي آوردند. شكل گيري دبستان معروف به مكتب هرات در هنر، معماري، شعر، نقاشي، تزيين، تذهيب، خوشنويسي و كتاب آرايي در اين دوره اتفاق افتاد. هرات در اين دوره به جايي رسيد كه برخي معتقدند: هرات قرن نهم هجري از شهرهاي معروف ايتالياي دوره رنسانس هرگز چيزي كم نداشته است.
    از اقدامات سلطان حسين بايقرا، براي پيشبرد فرهنگ، ايجاد بناهاي عمومي از قبيل باغ، مسجد، مدرسه و خانقاه بوده است. به عنوان نمونه عمارت مصلا در نوع خود يك مجتمع آموزشي يا يك شهرك بود.در اين مكان مدرسه گوهرشاد ، مسجد گوهرشاد، مدرسه سلطان حسين بايقرا، خانقاه، مسجد جامع امير علي شير، دار الحفاظ، دارالشفاء، خانقاه اخلاصيه و...قرار داشت. سرآمد حاميان نام آور و متنفذ علم، ادب و هنر امير علي شير نوايي بود. ويسه صدوهتاد مسجد، مدرسه و بقاع در خراسان ساخت و يا تعمير كرد.
    سلاطين مغول و تيموري به مرور زمان با زبان و ادب پارسي رغبت پيدا كردند و خواستند كه شرح جهان گشايي ايشان در تواريخ ثبت شوند، از اين رو در اين دوره شاهد آثار تاريخي درخشاني چون: تاريخ جهان گشاي جويني، جامع التواريخ رشيدالدين فضل الله، تاريخ وصاف، حضيره شيرازي، زبده التواريخ حافظ ابرو، ظفرنامه تيموري و تاريخ روضه الصفا ميرخواند و ... هستيم. تاريخ نگاري اين دوره را مي توان در دو طيف اساسي تاريخ نگاري عمومي و تاريخ نگاري سلسله اي بررسي كرد. دوره تيموري دنباله تاريخ نگاري عمومي ادوار پيشين و مشتمل بر معيارهاي آنهن بود، يعني با بهره گيري از متون تاريخي و گزارش رويدادهاي زمانه خود و انضمام آن به آن با شيوه ذيل نويسي. آثاري چون روضه الصفا في سيره الانبيا و الملوك و الخلفا تاليف ميرخواند ، خلاصه الاخبار في بيان احوال الاخيار، حبيب السير في بيان الاخبار البشر تاليف خواند مير از اين دست هستند. تاريخ نگاري محلي تيموريان بسي پرمايه است . آثاري چون روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات ، تاليف معين الدين محمد زمچي اسفزلري، مطلع السعدين و مجمع البحرين تاليف عبدالرزاق سمرقندي، منشا الانشاء تاليف شهاب الدين خوافي از اين نوع مي باشند.
    سيد بن امير برهان الدين خاوند شاه بن شاه كمال الدين محمود بلخي، معروف به ميرخواند مولف روضه الصفا في سيره الانبيا و الملوك و الخلفا، نثر روضه الصفا معروف ترين نثر آن زمان است. مولف، صنايع و بدايع مانند تشبيهات، استعارات، مراعات النظيرو جناس، احاديث، امثال، ترصيعات، تعقيدات و....را كه در آن روزگارمردم مي پسنديده اند را به كار برده است –خواجه غياث الدين محمد بن همام الدين بن جلال الدين بن برهان الدين محمد شيرازي مولف مآثر الملوك، اين كتاب بيشتر پيرامون مقررات مملكتي و امور خيريه تكيه دارد. كتاب ديگر وي خلاصه الاخبار است در تاريخ عمومي .
    مهمترين اثر خواند مير حبيب السير في اخبار افراد البشر در تاريخ عمومي است كه از حيث جامعيت مطلب و سهولت انشاء و اشتمال بر اطلاعات بسيار سودمند درباره زمان مولف است. امتياز ديگرش اين است كه مولف ، در پايان هر دوره اي فصلي در شرح حال وزرا، رجال، سادات، نقبا، مشايخ، فضلا، ادبا، شعرا و هنرمندان آن دوره نوشته است. خواند مير توجه ويژه اي به شرح جزئيات امور نظامي و جنگ هاي گوناگون دارد و وي بيش از معاصرانش به زندگي فرهنگي عصر خودپرداخته و به گونه اي غير قابل انكار از امير علي شير نوايي جانبداري كرده است. از اين روي مي توان گفت وي در نوشتن تاريخ عصر تيموري در سطح اخبار و روايات باقي مي ماند و هيچ تلاشي براي راه بردن به عمق رويدادها از خود نشان نمي دهد. قلم او به تمام معني قلمي در خدمت سلطان است. –كمال الدين عبدالرزاق سمرقندي، مولف مطلع السعدين و مجمع البحرين، شيوه انشاء سمرقندي در اين كتاب ، منشيانه ولي دور از مبالغات اديبانه و تصنعاتي است. –معين الدين زمچي اسفزاري مولف روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات، وي در تاليف اثرش روش قانونمندي را اختيار نكرده و رويدادها از منطق و پيوستگي و نظم لازم براي يك اث تاريخي برخوردار نيست، اما اطلاعات درست و تازه اي را به خواننده مي دهد. –امير دولتشاه بن علاء الدوله بختيشاه سمرقندي مولف تذكره الشعراء.
    فرمانروايي شاهرخ و سلطان حسين بايقرا در هرات مقدمه دوران باشكوهي شد كه مي توان آن را رستاخيز هنر ايراني عهد تيموري نام نهاد. رستاخيزي كه باعث شد هنرهايي چون موسيقي، فلز كاري، آبگينه و چيني سازي و كاشي كاري ايراني نيز تكامل يابد.و بدين سان مقدمات نهضت علمي، ادبي و هنري بزرگي فراهم آمد كه در عهد صفوي به اوج خود رسيد. نويسنده در ادامه به هنرهايي كه در اين دوره رواج داشته و پديد آمده اشاره اي دارد.
    نقاشي در عصر تيموري بالاترين اوج و ترقي خود را يافت. به همين سبب است كه اين عصر را دوره طلايي در هنر نقاشي خراسان دانسته اند. خصوصيت آثار نقاشان تيموري، در مقياس كوچك است و در كشيدن آنها دقت بسياري صرف شده است. رنگ ها متناسب و لطيف و خوش منظر است و به گونه اي است كه بتوانند تغيراتي در سطوح از نظر دوري و نزديكي تصويرها را به خوبي نمايان سازند. از نقاشان برجسته مي توان به بهزاد اشاره كرد. وي در كشيدن اشكال ابنيه و مظاهر طبيعي كار خود را به حد اعجاز رسانده است. در نقاشي هاي وي آرامش و خوش سليقگي و ابداع و مهارت موجود است و در تركيب و تزيين آن و انسجام رنگ ها، كمال نقاشي تيموري را بروز داده است. از هنرمندان خوشنويس مي توان به احمد تبريزي، ميرزا جعفر تبريزي و سلطان علي مشهدي نام برد. استفاده از: سخن تاريخ ، هنرنشريه اتحاديه هنرمندان افغانستان ، سيمرغ ونبشته هاي قبلي نويسنده .
    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    لا يوجد حالياً أي تعليق

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الجمعة 29 مارس 2024 - 14:36 ميباشد