پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    خليلزاد و رهبري افغانستان

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20080322

    خليلزاد و رهبري افغانستان Empty خليلزاد و رهبري افغانستان

    پست  admin

    محمد قاسم هاشمی
    خلیلزاد و رهبری افغانستان

    در این اوخر سرو صداهای بلند است مبنی بر تمایل آقای زلمی خلیلزاد سفیر اسبق اضلاع متحدهء امریکا در کابل و فعلاٌ نمایندهء امریکا در سازمان ملل متحد به احراز مقام ریاست جمهوری افغانستان از طریق شرکت در انتخابات سال آینده.
    اقای "زال" مطلبی قابل توجه ای را از مضمون منتشرهء آقای جیمز کرچیک معاون سردبیر "نیو ریپوبلیک" تحت عنوان "آیا خلیلزاد میخواهد کاندید مقام ریاست جمهوری افغانستان شود؟" ترجمه و از طریق سایت وزین پندار به دست نشر سپرد. باوجود آنکه نویسندهء متن و مصاحبینش کوشش نموده اند تا تلویحاٌ نارضایتی خویش را از این تصمیم آقای خلیلزاد تبارز دهند؛ مګر از جانب دیګری تلاش نموده اند تا این امر را بسیار عادی جلوه داده بالای افغانها بقبولانند؛ آنجا که مینویسد:
    خلیل زاد نخستین نماینده حکومت امریکا نیست که شاید رییس جمهور یک کشور گردد. در سال 1998، انتخاب کنندگان لیتوانیایی والداس آدامکوس 71 ساله را که بیش از 50 سال عمرش را در امریکا گذرانده بود، به مقام ریاست جمهوری کشور شان انتخاب کردند. آدامکوس اول علیه نازیزم و بعد علیه کمونیزم رزمید.... آدامکوس با مصرف 50 هزار دالر از دارایی شخصی و یک عشاریه بیست و پنج میلیون دالر اعانه دوستان شیکاگو توانست دادستان یا ثارنوال کل لیتوانیا را، که وی را متهم به بیگانه بودن نموده بود، در مبارزات انتخاباتی شکست دهد و تا اکنون به مثابه رییس جمهور ایفای وظیفه میکند.
    خليلزاد و رهبري افغانستان _13779_khalilzad-16-6-2005
    خليلزاد و رهبري افغانستان 041207f5586b025_screen
    در یک نګاهء سطحی، نخستین مانع در برابر کاندیدای شخصیت های دارای دو تابعیت و یا بیشتر از آن رارویهء پذیرفته شده کشور هادر قبال تابعیت تشکیل میدهد؛ زیرا برخورد کشور های متفاوت در رابطه به افراد دارای دو و یا بیشتر از دو تابعیت از هم متفاوت است؛ طوریکه بعضی کشورها؛ مانند جمهوری مردم چین تابعیت دوګانه را نمیپذیرند، در حالیکه بعضی از کشورها فقط بیشتر از دو تابعیت را نپذیرفته و عده ای از دولت ها در مورد تابعیت چندګانهء اتباع خویش نرمش نشان داده و آنرا میپذیرند.
    افغانستان شامل دستهء سوم؛ یعنی آنعده دولتهائیست که در رابطه به تابعیت چندګانهء اتباع خویش نرمش نشان داده و آنرا میپذیرد.
    از لحاظ قانونی نمیتوان مانعی را در برابر کاندیدای آقای خلیلزاد برای احراز پست مزبور جستجو نموده و بر مبنای آن از جلوس احتمالی آقای خلیلزاد بر اریکهء قدرت افغانستان جلوګیری نمود.
    مادهء شصت و دوم قانون اساسی افغانستان در رابطه به شرایط لازم برای کاندیدان پست ریاست جمهوری چنین وضاحت دارد :
    :شخصي که به رياست جمهورى کانديد مي شود، واجد شرايط ذيل مي باشد
    ۱ـ تبعه افغانستان ، مسلمان و متولد از والدين افغان بوده و تابعيت کشور ديگرى را نداشته باشد
    باید ګفت که حکم مندرج این ماده بالای معاونین رئیس جمهور نیز قابل تطبیق است.
    در این حالت نیز کاندیدان میتوانند ادعا نمایند که تابعیت دومی خویش را از دست داده اند و به محض ارائهء اسناد لازمه به سادګی میتوانند در انتخابات ریاست جمهوری اشتراک نمایند.
    با توجه به آنچه در بالا ذکر شد، هیچګونه مشکل قانونی در رابطه به کاندیدای آقای خلیلزاد و تمایل احتمالی شان نسبت به احراز مقام ریاست جمهوری افغانستان به ملاحظه نمیرسد.
    عده ای از تحلیلګران سیاسی باتوجه به همین عدم موجودیت موانع یا سهولت برچیدن موانع قانونی در مورد کاندیدای آقای خلیلزاد به پست ریاست جمهوری افغانستان خوشبین اند.
    ولی مشکل را، با نګاهء ژرفتر، دور از احکام مندرجهء قوانین مدون، در بائیسته ها و پرنسیپ های سیاسی ـ اخلاقی میتوان جستجو کرد.
    خليلزاد و رهبري افغانستان KarzaiFlankedA
    شاید عده ای از دانشمندان عرصهء سیاست، به ویژه آنانیکه برداشت ماکیاوولی از سیاست دارند، ترکیب "سیاسی ـ اخلاقی" را به باد استهزا ګیرند؛ زیرا اکثراٌ چنین ادعا میشود که احساسات و اخلاق را در سیاست راهی نیست. بناءٌ هیچ ارتباطی میان آنها را نمیتوان پذیرفت.
    اګر عمیق تر بیاندیشیم ملاحظه خواهد شد که احساسات هدف آفرینند و سیاست وسیلهء دستیابی به آن. به این مفهوم که فقدان احساس، فقدان هدف است و فقدان هدف، فقدان سیاست. پس احساس، هرچند هدف آفرین است؛ مګر وسیلهء بسیار نا مناسبیست برای دستیابی به آن. پس احساسات، با آنکه در سیاست جا ندارند، هدف آفرینند. هدفیکه سیاست باید آنرا تعقیب نماید و بدینګونه میتوان ګفت که فقدان احساسات، فقدان سیاست است و، باوجود آنکه احساسات را در سیاست جایی نیست؛ مګر ارتباط علی محکمی را که میان ایندو برقرار است نمیتوان انکار نمود.‌
    به همین ترتیب رابطهء علی میان سیاست و اخلاق وجود دارد که نمیشود از آن انکار کرد. سیاست و قدرت دو واژه و دو مفهوم متفاوت ازهم و چنان باهم عجین یافته اند که به مشکل میشود یکی را از آندیګر تفکیک کرد.
    زمانیکه سیاست در موضع قدرت قرار میګیرد، به منظورایجاد سهولت جهت دستیابی به اهدافیکه احساسات آنرا تعیین و مشخص نموده اند، به وضع قوانین مبادرت میورزد و بدون شک قوانین اند که خوبی ها و بدی ها را مشخص نموده تعریف مینمایند و بدینګونه اخلاق می آفرینند. یعنی رابطهء قدرت با اخلاق معکوس رابطه ایست که میان احساسات و قدرت برقرار ګردیده است. بدین مفهوم که احساسات زمینهء طرح و ایجاد سیاست را فراهم نموده و سیاست خود اخلاق می آفریند.
    مانع سیاسی ـ اخلاقی مانعیست که فرا راهء هر فرد دارای دو تابعیت قرار میګیرد؛ زیرا فرد، در صورت ترجیح منافع یک دولت منبوع، منافع دولت متبوع دیګر را نادیده ګرفته است.
    آقای جیمز کرچیک از زبان یکی از همکاران سابقهء وزارت خارجه اش که از عدم صراحت آقای خلیلزاد در برابر سؤالات مبنی بر آوازه های مربوط به تمایلش به رهبری کشور افغانستان ناراضی به نظر میرسد، مینویسد:
    زمانیکه شما سفیر امریکا هستید و توسط سنا تائید شده اید، نباید اجازه دهید که آوازه هایی در اطراف علاقمندی تان در خصوص صدر نشینی بر اریکهء قدرت یک دولت بیگانه منتشر شود.
    ملاحظه میګردد که دیپلومات مزبور با توجه به ضوابط و یا بهتر ګفته شود وجایب سیاسی ـ اخلاقی حتی کشور زادګاهء شخصیت های سیاسی را که تاهنوز تابعیت آنرا نیز دارند دولت "بیګانه" برای آنها میخواند. این قضاوت، و آنهم از زبان یکی از دیپلومات های کشوریکه خود را الګوی دیپلوماسی در جهان تصور میکند، مبین همان رابطه ایست که میان سیاست و اخلاق برقرار است و اکثراٌ آنرا انکار مینمائیم.
    مادهء شصت و سوم قانون اساسی افغانستان چنین مشعر است :


    اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در السبت 22 مارس 2008 - 14:04 ، و در مجموع 8 بار ويرايش شده است.
    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    avatar

    پست السبت 22 مارس 2008 - 6:30  admin


    ادامه
    رييس جمهور قبل از تصدى وظيفه ، مطابق به طرزالعمل خاص که توسط قانون
    :تنظيم مي گردد، حلف (سوگند) آتي را به جا مي آورد
    بسم الله الرحمن الرحيم
    به نام خداوند بزرگ (جل جلاله ) سوگند ياد مي کنم که دين مقدس اسلام را اطاعت و از آن حمايت کنم . قانون" اساسي و ساير قوانين را رعايت و از تطبيق آن مواظبت نمايم . ازاستقلال، حاکميت ملي و تماميت ارضي افغانستان حراست و حقوق و منافع مردم افغانستان راحفاظت کنم و با استعانت از بارگاه پروردگار متعال و ."پشتيباني ملت ، مساعي خود را در راه سعادت و ترقي مردم افغانستان بکار برم
    با توجه به محتوای متن تحلیف، تنازع منافع دو کشور متبوع، رئیس جمهور دارای دو تابعیت را بر سر دوراهی قرار داده، برایش مشکل آفرین خواهد بود.
    شاید ادعا شود که کاندید ریاست جمهوری، جهت رفع مشکلی که قانون اساسی بر سر راهش قرار داده، امکان دارد تا قبل از آغاز پروسهء انتخابات، به صورت داوطلبانه سایر تابعیت های خویش را از دست دهد.
    از آنجائیکه قدرت واقعی چیزی جز اعتماد ملت نیست، ترک یک تابعیت توسط کاندید خود حس بی باوری را نزد دو ملت و دو دولتیکه کاندید تابعیت آنها را دارد ایجاد مینماید؛ زیرا در اینصورت دشوار خواهد بود تا تثبیت شود که شخص مورد نظر به کدام تعهد خویش وفادار است.
    اګر شخص مورد نظر ادعا نماید که نسبت به ملت و دولتیکه خود را برای احراز پست ریاست جمهوری آن کاندید نموده است وفادار تراست، مردمیکه کاندید میخواهد بر آن حکومت نماید حق دارد به او به دیدهء تردید بنګرد؛ زیرا او قبلاٌ و عملاٌ از یک تعهد خویش سرپیچی نموده است.
    به همینګونه مردم دولتی که شخص کاندید از تابعیت آن صرفنظر نموده و به اعتماد آنها اعتنایی نکرده است حق دارد به او به دیدهء تردید نګریسته از تامین و تحکیم روابط با دولتی که او درآینده در راس آن قرار میګیرد اجتناب ورزد. جیمز کرچیک در بخشی از مقالهء خویش مینویسد:
    یکی از دیپلوماتها به من گفت: در میان همتا های وی شوخی در گردش است که:«ما سپهسالار افغانستانی داریم، که نماینده ایالات متحده امریکا در سازمان ملل متحد است.
    در نتیجه میتوان ګفت که اشتراک آقای خلیلزاد در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان به شخصیت سیاسی اش در محافل سیاسی امریکائیان صدمه وارد مینماید؛ در حالیکه پیروزی اش در انتخابات متذکره نه به نفع آقای خلیلزاد خواهد بود و نه به نفع کشور زادګاهش.
    بدینګونه میتوان ګفت که هیچ عقل سلیمی به عملی که منفعت آن نه به خودش و نه به سایرین متصور باشد، مبادرت نخواهد ورزید.
    آرتور بلینف کارشناس روزنامه "نیزاویسمایا گازیه تا" نا امنی های افغانستان را نه تنها بهانه ای برای سقوط حکومت در کانادا دانسته؛ بلکه عاملی معرفی نموده است جهت طرح نامزدی زلمی خلیل زاد برای ریاست جمهوری افغانستان از جانب اضلاع متحدهء امریکا.
    شاید امریکا با یک ابتکار منحصر به فرد به این تلاشها بپیوندد یعنی نامزدی دیپلمات بلند پایه خود زلمی خلیل زاد را برای ریاست جمهوری افغانستان مطرح کند.وی همان شخصی است که قبلا به عنوان سفیر امریکا در این کشور تلاشهای زیادی برای تحکیم موضع حامد کرزی انجام داده است. طبق ارزیابیهای رسانه های امریکایی ماموریت خلیل زاد در افغانستان مشابه وضعیتی است که در کشورهای حوزه بالتیک مشاهده شده و تعداد زیادی از اتباع امریکایی تبار انها با پولهای خود به این کشورها سرازیر شده اند که از جمله انها می توان والداس ادامکوس رئیس جمهور لیتوانی رانام برد که برای پیروزی مبلغ پنجاه هزار دلار از حساب شخصی و یک میلیون و دویست و پنجاه هزار دلار از محل کمک دوستان شیکاگویی استفاده کرده است. با توجه به این که خلیل زاد سمت های مهمی را بر عهده داشته می توان از حالا وی را رئیس جمهور افغانستان نامید.
    اما اګر عمیق تر بیاندیشیم به این نتیجه خواهیم رسید که نا آرامی های سال ګذشته و تقویت نیرو های طالبان از برجستګی "رسالت ملی" علیهء هجوم بیګانګان در برابر "رسالت دینی و مذهبی" ناشی میشود و در اینصورت اشتراک آقای خلیلزاد در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان و پیروزی موصوف به بهانهء تبلیغاتی خوبی برای جلب و جذب افرد در جبههء مخالف دولت توسط طالبان مبدل خواهد شد.
    جیمز کرچیک در مقالهء خویش با توجه به همکاری های سالهای قبل آقای خلیلزاد و جلالتمآب حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان در کمپنی نفتی امریکائی یونوکال مینویسد:
    کرزی به طور استثنایی به خلیل زاد نزدیک و نفر وی است
    اګر این ادعای آقای کرچیک حقیقت دارد ـ که بدون شک چنین هم است پس باید آقای خلیلزاد قبلاٌ از تمایلش دوست رئیس جمهورش را آګاه نموده باشد. در حالیکه قراین موجود احتمال جنین امری را رد مینماید؛ زیرا رئیس جمهود قبلاٌ برای اشتراک در مبارزات انتخاباتی آینده آمادګی های لازم را ګرفته است.
    در خزان سال ۱۳۸۶ رئیس جمهور یکبار دیګر با بکارګیری تکتیک قبلی تلاش نمود تا از جمع آنانیکه از نفوذ ایشان میتواند در انتخابات آینده استفاده نماید به جمع مشاورین خویش بیافزاید. انتخاب احمدشاه ظاهر و میرویس ظاهر پسران اعلیحضرت محمد ظاهر فقید (بابای ملت) منحیث مشاورین رئیس جمهور همان تکتیک های کهنه رادر اذعان تداعی میکند که بر اساس آن از یکپارچګی مجاهدین با اعطای پست های تشریفاتی از اشتراک در مبارزات انتخاباتی منصرف ساخته و ضریب نقش شاهء سابق و خانوادهء او را در حیات سیاسی کشور با اعطای لقب تشریفاتی "بابای ملت" به صفر تقرب داد.
    مګر اینبار آقای رئیس جمهور در محاسبهء خویش اشتباه کرده است؛ زیرا نفوذ شاه به مفهوم نفوذ خانوادهء سلطنتی نیست.
    باید ګفت و یقین داشت که نفوذ خانوادهء سلطنتی فقط در جنوب افغانستان خلاصه میشود؛ در حالیکه اعلیحضرت فقید از محبوبیت در میان تمام اقوام و مناطق افغانستان برخوردار بود. رئیس جمهور در تلاش است تا مبادا کاندید جبههء متحد ـکه بدون شک سرسخت ترین رقیب انتخاباتی آقای کرزی خواهد بودـ با استفاده از نفوذ مصطفی ظاهر و سید محمد ګلاب زوی از آرای مردم مناطق جنوبی افغانستان به نفع خویش استفاده نمایند.
    نفوذ خانوادهء سلطنتی در جنوب، بعد از موضعګیری متفاوت از جانب مصطفی ظاهر و جنرال سردار عبدالولی نصف شده است؛ زیرا بیشتر از نصف مردم جنوبی که سالها سنګ وفاداری به شاهء سابق را به سینه زده اند، دیګر به خانوادهء قصر نشین شاهی که با القاب و سمت های تشریفاتی دل خوش نموده اند، اعتماد ندارند. مصطفی ظاهر با درک همین نزاکت قصر را، باوجود مخالفت های شدید جنرال سردار عبدالولی، ترک ګفته به صفوف مخالفین آقای کرزی پیوست.
    سایت وزین جاودان مطلبی را نحت عنوان "قبایل محمدزائی بر علیهء کرزی اقدام میکنند" به نشر سپرد که طی آن از تلاش ۲۶ قبیله جهت تشکیل شورای قدرتمندی در قندهار به منظور جانشینی شورای ولایتی قندهار به رهبری احمد ولی کرزی (برادر رئیس جمهور) خبر داده مینویسد:
    قبیلهء محمد زایی در کنار انتقاد از حکومتداری ضعیف حامد کرزی، معتقدند که وی با کنار زدن محمد ظاهر شاه سابق و ‏خانواده اش از قدرت دولتی عملاً به قبیلهء محمد زایی بی حرمتی و کم توجهی کرده است. ‏
    ‏ احمد ولی و قیوم کرزی سه هفته قبل هنگامی که خشم عمومی مردم قندهار بخاطر بمب گذاری های پرتلفات به اوج خود ‏رسیده بود با خواهش و تمنای زیاد سعی کردند از عکس العمل شورای جدید التشکیل به رهبری محمد زایی های قندهار علیه ‏حامد کرزی که از قبیلهء بارکزی است، جلوگیری نمایند . فشار بیش از حد قبایل قندهاری علیه حامد کرزی باعث شد تا وی ‏روابط تیره و تارش با هم قبیله ای معروف خود یعنی گل آغا شیرزی والی سابق قندهار و والی فعلی ننگرهار را بهبود ‏بخشد. گل آغا شیرزی که مانند حامد کرزی از قبیلهء بارکزی است، بخاطر مخالفت های احمد ولی کرزی چندی قبل از مقام ‏والی قندهار برکنار گردید و در مخالفت با حامد کرزی قرار گرفت تا اینکه وی را والی ننگرهار مقرر کردند. گل آغا ‏شیرزی پس از بهبود مجدد روابط اش با حامد کرزی کاروان صلح چهار ولایت مشرقی را براه انداخت و حامد کرزی هم ‏جلسهء کابینه را در ننگرهار – محل فرمانروایی گل آغای بارکزی- دایر کرد.
    شاید درعقب اینهمه هیاهو دست فردی آزرده خاطر خانوادهء سلطنتی باشد که به ګفتهء نویسندهء مقالهء "قبایل محمدزائی بر علیهء کرزی اقدام میکنند" ۱۸ ماه قبل (قبل از تصمیم رئیس جمهور مبنی بر انتخاب احمدشاه ظاهر و میرویس ظاهر برای پست های تشریفاتی مشاوریت) سعی نموده اند تا به قدرت احمد ولی کرزی در قندهار خاتمه دهند.
    بناء انتصاب دو تن از خانوادهء سلطنتی در دو پست تشریفاتی امر تصادفی نیست؛ بلکه در عقب اینهمه تمایل رئیس جمهور به حفظ مقامش نهفته است.
    در صورتیکه واقعاٌ آقای خلیلزاد تمایل به رهبری مسقیم افغانستان داشته باشد، رئیس جمهور کرزی، نه به پاس روابط حسنه ایکه دارند؛ بلکه با توجه به قدرت و امکاناتیکه آقای خلیلزاد در تحمیل خویش دارد، هرګز به مبارزات انتخاباتی آینده نیاندیشیده و به تاکتیک ها و ترفند هائیکه در بالااز آن تذکر به عمل آمد، توسل نمی جست.
    از جانب دیګر رهائی اکبر بای از زندان در مخالفت با اصرار جنرال دوستم که به عنوان اعترض به سیاست آقای کرزی به صفوف مخالفین دولت پیوسته است، دلیل آشکاریست مبنی بر اینکه رئیس جمهور تلاش دارد تا حمایت اقوام مختلف را در انتخابات آینده به نفع خویش جلب نماید.
    دور از امکان نخواهد بود که این عدم صراحت آقای خلیلزاد در رابطه به تمایلش به رهبری افغانستان بازی روانی ای باشد جهت کند نمودن تلاشهای سریع آقای علی احمد جلالی که در اوج کشیدګی روابط میان اضلاع متحدهء امریکا و انګلستان در ارتباط با قضایای افغانستان به لندن سفر نموده کوشش نمود تا پشتیبانی و حمایت انګلیس ها را نسبت به خویش جلب نماید. بدون شک سفر آقای جلالی در چنین مقطع خاص زمانی روابطش را با مقامات امریکائی متاثر خواهد ساخت.
    به هر ترتیب، هرجند به ادعای آقای جیمز کرچیک از قول سخنګوی نمایندګی اضلاع متحدهء امریکا در ملل متحد: «خلیل زاد میخواهد همانقدر به وظیفه اش ادامه دهد که رییس جمهور به آن نیاز دارد. ولی پس از پایان وظایف دولتی اش آرزو میرود تا مشغولیتی مناسبی در سکتور خصوصی در ایالات متحده امریکا برایش جستجو نماید»؛ مګر با آنهم، در صورت پیروزی جان مک کین کاندید جمهوریخواهان در انتخابات آیندهء امریکا، تصور آن میرود که آقای خلیلزاد کمافی السابق به وظایف خویش در جوکات دولتی آضلاع متحدهء امریکا ادامه دهد. چیزیکه هم به نفع آقایان کرزی و خلیلزاد و هم به نفع اضلاع متحدهء امریکا و افغانستان خواهد بود.



    خليلزاد و رهبري افغانستان Pendar_home2
    avatar

    پست الأحد 23 مارس 2008 - 5:27  admin


    تحلیل کارشناس روس از آینده افغانستان و احتمال ریاست جمهوری خلیل زاد



    خليلزاد و رهبري افغانستان A0122908_0_35003



    تحلیلگر یک روزنامه روسی معتقد است افغانستان به تهدید تروریستی علیه همه جهان تبدیل خواهد شد و خلیل زاد احتمالا رئیس جمهور آتی این کشور خواهدبود.
    آرتور بلینف کارشناس روزنامه نیزاویسمایا گازیه تا در مقاله ای به نقل از دیوید میلبند وزیر خارجه انگلیس نوشت: دورنمای تبدیل شده افغانستان به یک کشور خطر ناک می تواند در صورت ناکامی عملیات نظامی نیروهای بین المللی در این کشور علیه طالبان به واقعیت تبدیل شود. علاوه بر این اوضاع نظامی افغانستان بهانه ای برای بروز بحران دولتی درکانادایی شده که هزاران مایل با ان فاصله دارد.
    نویسنده مقاله با اشاره به این موضوع که وزیر خارجه انگلیس بلافاصله پس از کنفرانس های وزرای ناتو در ویلنیوس و مونیخ این مسئله مهم را مطرح کرده است ؛می افزاید:‌ هر دو این نشستها به مشکل افغانستان اختصاص داشت و رابرت گیتس وزیر خارجه امریکا ضرورت اعزام نیروهای تکمیلی به این کشور را مطرح کرد.
    به گفته وی تهدید تروریسم واقعی است ولی این نگرانی وجود دارد که خیلی از کشورها به مقیاس های این تهدید مستقیم برای امنیت اروپا واقف نباشند. وی با یاداوری این موضوع که در این اواخر جلو حملات تروریستی بسیاری در اروپا گرفته شده که توسط القاعده ،‌طالبان و گروههای مرتبط با انها سازمان دهی شده بودند در خصوص احتمال تکرار حوادث مشابه یازده سپتامبر در اروپا هشدار داده است.
    از سوی دیگر پیتر مک کی وزیر دفاع کانادا از امادگی فرانسه برای اعزام نیرو به قندهار در جنوب افغانستان به منظور حمایت از نیروهای کانادایی خبر داده است.
    به این ترتیب از قرار معلوم دولت کانادا برای متحدانش ضرب الاجل تعیین کرده تا انها هزار سرباز به قندهار بفرستند در غیر این صورت دو هزار و پانصد نیروی خود را اوایل سال اینده از افغانستان خارج خواهد کرد.
    هم چنین کانادایی ها خواهان کمک در زمینه حمل و نقل هستند اما با اینکه علاوه بر امریکاییها فرانسوی ها هم به انها وعده کمک داده اند درعمل هنوز چیزی انجام نشده و استیون هارپر نخست وزیر کانادا پیشنهاد خود را در مورد رای گیری در پارلمان در رابطه با ادامه حضور نیروهای کانادایی در افغانستان باز پس نگرفته است . از ان جا که دولت هارپر از اکثریت پارلمانی برخوردار نیست احتمال سقوط دولت کاملا وجود دارد و به این ترتیب کانادا اولین کشور عضو ناتو است که قربانی جنگ افغانستان می شود.
    به عقیده تحلیلگر روزنامه با توجه به سخنان مک کی و میلیبند و سایر شرکت کنندگان نشست های ویلنیوس و مونیخ قرار است تا پیش از نشست ماه اوریل بخارست راهبرد واحد ناتو در خصوص افغانستان تنظیم شود و شاید امریکا با یک ابتکار منحصر به فرد به این تلاشها بپیوندد یعنی نامزدی دیپلمات بلند پایه خود زلمی خلیل زاد را برای ریاست جمهوری افغانستان مطرح کند.وی همان شخصی است که قبلا به عنوان سفیر امریکا در این کشور تلاشهای زیادی برای تحکیم موضع حامد کرزی انجام داده است. طبق ارزیابیهای رسانه های امریکایی ماموریت خلیل زاد در افغانستان مشابه وضعیتی است که در کشورهای حوزه بالتیک مشاهده شده و تعداد زیادی از اتباع امریکایی تبار انها با پولهای خود به این کشورها سرازیر شده اند که از جمله انها می توان والداس ادامکوس رئیس جمهور لیتوانی رانام برد که برای پیروزی مبلغ پنجاه هزار دلار از حساب شخصی و یک میلیون و دویست و پنجاه هزار دلار از محل کمک دوستان شیکاگویی استفاده کرده است. با توجه به این که خلیل زاد سمت های مهمی را بر عهده داشته می توان از حالا وی را رئیس جمهور افغانستان نامید.

    منبع : خبرگزاری صدای افغان


    اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الأحد 13 أبريل 2008 - 6:05 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
    avatar

    پست الأحد 23 مارس 2008 - 5:35  admin

    چه کسانی می خواهند رئیس جمهور شوند؟(1)
    یاسین کمالی
    سه سال و چندماه از ریاست جمهوری حامد کرزی می گذرد. و کمتر از یک سال به انتخابات ریاست جمهوری دوم افغانستان باقی مانده است. این مساله باعث شده است که سرو صداهای مربوط به انتخابات ریاست جمهوری سال آینده آهسته آهسته به گوش رسد. به همین میزان تصمیمات گروه های سیاسی و قومی افغانستان برای شرکت فعال در انتخابات آینده در حال شکل گیری است.
    تاکنون و به صورت رسمی چند نفر برای کاندید شدن در انتخابات ریاست جمهوری پیشنهاد و تبلیغ شده است. یکی از این افراد حامد کرزی ( رئیس جمهور کنونی ) است. حامدکرزی درمصاحبه رسمی با "هفته نامه نیوزیک" تصمیم خودش را مبنی بر شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آینده اعلام کرده است. این خبر کاشف از تصمیم مهمی است که توسط او گرفته شده است. در یک خبر دیگر و از جمله در سایت "کابل پرس" خبر از تصمیم احتمال زلمی خلیل زاد برای شرکت در انتخابات آینده ریاست جمهوری نشر شده است. زلمی خلیل زاد نماینده دولت آمریکا در سازمان ملل است که قبلا در افغانستان و عراق نمایندگی می کرد. البته این تصمیم به صورت رسمی از ناحیه شخص او اعلام نشده است. لذا ضرورتی به بحث جدی نیست. در یک خبر دیگر تصمیم فرد دیگری برای کاندید در انتخابات ریاست جمهوری آینده اعلام شده است. این فرد کسی نیست جز داکتر عبدالله. تا کنون از تصمیم رسمی فرد دیگری برای کاندید در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده نام برده نمی شود. اما ممکن است افراد دیگری هم باشد که در آینده ها تصمیم خودش را بیان خواهد کرد. این خبرها بیانگر رویارویی طیف های سیاسی کشور در آینده نزدیک است. البته مخالفت سیاسی و یا بهتر است بگوییم رقابت سیاسی دمکراتیک جناح های سیاسی در کشور ما تجربه جدید و البته بسیار مهم است. به همین دلیل باید مورد بحث و تحلیل قرار گیرد. 1. حامد کرزی در یک مصاحبه رسمی با هفته نام نیوزیک علاوه بر تصمیم خودش مبنی بر شرکت درانتخابات ریاست جمهوری سال آینده این گونه گفته است: "البته... من بايد كارهايي را به انجام برسانم. «رابرت فراست» در اين باره شعري دارد: «جنگل دلفريب، تاريك و عميق است. اما من پيماني بسته ‌ام و مايل ها بايد راه بروم قبل از اينكه به خواب روم... مايل‌ها راه پيش رو دارم، قبل از اينكه به خواب بروم ...»" (www.noma-afg.org) این شعر کرزی به معنی آن است که او به ریاست جمهوری افغانستان به دیده یک تصمیم حساب شده و یک پروژه مهم می نگرد. پروژه یا هدف سیاسی او در دوره اول به اتمام نرسیده است. به همین دلیل تصمیم دارد در دوره دوم این کار را به اتمام برساند. اما معلوم نیست که کارهای مانده حامد کرزی برای افغانستان و در پست ریاست جمهوری چیست؟ این امر مبهم است و کسی از آن اطلاع ندارد. خودش هم چیزی نگفته است. در ابتدا ما فقط می توانیم خود او را بشناسیم. البته امکان دارد که از این طریق به شناخت اهداف و کارهای اصلی او در گذشته و شرایط کنونی و شاید در آینده دست یابیم.
    کرزی کیست؟ حامد کرزی از" اوغان ها" و پشتون های منطقه جنوب مرکزی ( ولایت ارزگان) است. پدرش آدم کلان و معروف بود. کرزی تحصیلات دانشگاهی علوم سیاسی دارد. او در رشته علوم سیاسی از هندوستان ماستری گرفته است. تجربه سیاسی کرزی متعدد و متفاوت است. حامد کرزی در جوانی عضو یکی از گروه های جهادی بود. اولین تجربه سیاسی او بعد از دوران جهاد در سمت معاونت وزارت خارجه افغانستان در دولت مجاهدین است. کرزی همانند سایر دوستانش موقعیت چندانی در دولت مسعود- ربانی نداشت. همین مساله باعث شد که بعدها او از عملکردهای دولت مسعود- ربانی ناراضی باشد. در نتیجه از دولت مجاهدین به پاکستان انتقال یافت. تجربه دوم حامد کرزی در همکاری نظامی و سیاسی با طالبان بیان می شود. البته معروف است که بعدها رابطه او با طالبان تیره شد. و پدرش به قتل رسید. از این تاریخ به بعد رابطه او با نیروهای سیاسی کشورهای خارجی تقویت شد. حامد کرزی قبل از معاهده بن فرد شناخته شده برای مردم افغانستان نبود. قبل از این دوران تجربه او چندان معلوم نیست. البته قریب دو سال پیش در یکی از برنامه های شامگاهی رادیو بی بی سی مصاحبه سفیر اسبق آمریکا در پاکستان( اکنون سفیر در قزاقستان) آمده بود که ارتباط سیاسی حامدکرزی را با آمریکائی ها در سفارت آمریکا به دهه 1980 بیان می کرد؟!
    کرزی قبل از معاهده بن یک باره در رادیوهای بین المللی معروف شد. او از کسانی بود که در معیت نیروهای نظامی آمریکایی وارد جنوب افغانستان شد. در ابتدا قریب بود توسط حمله نظامی یک گروه از طالبان کشته شود. او در این مسافرت سختی های زیادی را تحمل کرد. در همین زمان او و همراهانش توسط مجاهدین مردم هزاره در ارزگان از محاصره طالبان نجات داده شد. بعد از این تاریخ او به سمت قصر ریاست جمهوری افغانستان در دولت انتقالی و دولت موقت حرکت کرد. حامد کرزی به لحاظ مزاجی آدم آرام است. از نظر فکری و سیاسی روش معتدل دارد. گرایش های حزبی و سیاسی کنونی کرزی روشن نیست. اما در عین حال بسیاری معتقد اند که ضعف سیاسی شخص حامد کرزی باعث تاثیر گذاری تیم افغان ملتی های تندرو قومی بر او می شود. عصبیت های قومی و حزبی در تفکر شخصی حامد کرزی کمتر از بقیه دوستان است. به همین دلیل مشی سیاسی و کاری او نسبت به سایر اقوام و احزاب سیاسی کشور معتدل تر از دیگران نشان داده شده است. حامدکرزی سابقه منفی مشخصی ندارد. به همین دلیل ذهنیت مردم افغانستان نسبت به او مثبت بود. البته مواضع و عملکرد خود او هم در دوره انتقالی و موقت این ذهنیت را تقویت کرد. روحیه سازگار حامد کرزی با جناح ها و نیروهای قومی مختلف یکی از نقاط مثبت اساسی او بود. به همین دلیل در دوره اول انتخابات ریاست جمهوری برنده شد. واقعیت آن است که روش اعتدالی و تفکرات میانه روانه سیاسی و قومی حامد کرزی در ابتدا برای مردم افغانستان مناسب بود. به همین دلیل مردم افغانستان از اقوام مختلف نسبت به او دیدگاه بد بینانه نداشتند. البته میزان دقیق آراء کرزی در انتخابات اول ریاست جمهوری معلوم نشد. شایعه تقلب در انتخابات هم به این ابهام افزود. در عین حال کرزی تنها کسی بود که جناح مختلف سیاسی و اقوام متعدد افغانستان نسبت به او نگرش منفی نداشتند و توده مردم نسبت به او امیدوار بودند. ارزیابی همه جانبه و کامل عملکرد حامد کرزی در این چندسال کار سخت و زمانبر است. در عین حال به نظر می رسد روند کلی عملکرد او روش اعتدالی گذشته اش را تایید کرد. و این نقطه قوت مهمی برای او است. واقعیت آن است که افغانستان کشور کثیر الملیت است. اقوام زیادی در این کشور زندگی می کنند. هرکدام از اقوام خواسته و حقوق خاص خود را دارد. تمام اقوام افغانستان در راه استقلال و آزادی فداکاری ها و خدمات زیادی انجام داده اند. کشته ها داده اند و رنج ها برده اند. لذا حقوق مسلمی در این کشور دارند که باید توسط نظام سیاسی افغانستان تامین شود. از این رو بسیار طبیعی است که بر این حقوق تاکید و پافشاری کنند. مردم افغانستان کسی را لازم دارد که نسبت به واقعیت های این کشور توجه داشته باشد. کسی باشد که با روند اعتدالی خودش حقوق هریک از اقوام و گروه های سیاسی را مدنظر قرار دهد. تنها این دیدگاه است که می تواند باعث تحکیم ثبات و تداوم صلح و امنیت در افغانستان شود. این امر هم با رضایت اقوام و گروه های قومی ممکن خواهد بود. عملکرد سیاسی حامد کرزی تا کنون به صورت کلی روند تندی طی نکرده است. البته برخی مواقع تاثیرات و گرایش های تند قومی در عملکردهای کلی دولت او مشاهد می شود. در این رابطه بسیاری معتقد اند که این گونه عملکردها از خود او نیست. زیرا تیم اطراف او از دخالت ها و فشارهای سیاسی جناح تند رو قومی و سیاسی" افغان ملتی ها " متاثر است. عامل فشار بعدی بر حامدکرزی را مربوط به دخالت ها و تاثیرات کشورهای خارجی می دانند. این مساله نیز باعث تغییر در روند تصمیم گیری و عملکردهای سیاسی یا اداری کرزی است. درعین حال به نظر می رسد مواضع سیاسی کرزی اعتدال خاص خودش را حفظ کرده است. البته این نکته باعث نمی شود که نوسانات و فراز و نشیب های تصمیم گیری سیاسی و اداری او را نسبت به تحولات داخلی و علی الخصوص نیروهای مخالف و طالبان نادیده بگیریم. موضع دیگر دگر گونی و بی ثباتی سیاست کرزی مربوط به کشورهای خارجی و علی الخصوص پاکستان است. این امر هم ناشی از مشکلات خاصی است. ضعف سیاسی کشور و قدرت نظامی و امنیتی دولت او یک عامل است. عامل دیگر فشارهای خارجی است که بازهم باعث ضعف تصمیم گیری و ایجاد فشار می شود. عملکرد حامد کرزی نسبت به برقراری امنیت و ثبات اقتصادی و بهبود وضع معیشتی کشور ضعیف است. این ضعف حقیقت مسلم دولت او است. اما مشکلات خاصی نیز وجود دارد که نمی توان انکار کرد. میزان زیادی از فساد اداری و مالی کشور ناشی از بدنه فرسوده و فاسد نظام اداری افغانستان است که از قبل ها و در دولت های قبلی وجود داشت. تغییر آن ها و ورفع فساد در زمان اندک کار مشکل است. انکشافات اقتصادی هم در کشور ضعیف بوده است. این هم مشکلات خاصی دارد. قسمت عمده این مشکلات به فساد اداری و بدنه مریض اداری و کاری دولت بر می گردد. وجود شبکه های فساد مالی و گروه های قومی و محلی مانع دیگر کار دولت افغانستان است. یکی از مشکلات عمده و ناکامی دولت کرزی رشد روز افزون قدرت نظامی وتهدید های نیروهای طالبان است. این امر به دو عامل بر می گردد:
    1ـ جدی نبودن نیروهای خارجی نسبت به سرکوبی و نابودی طالبان. حتی کمک مالی و تسلیحاتی برخی از کشورها به طالبان برای ایجاد فشار بر دولت کرزی و اهداف نامعلوم دیگر.
    2- فشار گروه های قومی همسو با طالبان بر نیروهای اردوی ملی و دولت کرزی برای مماشات با طالبان و حمایت پنهان از طالبان. این امر تاثیر بیشتری را بر کرزی برجای می گذارد. از این راه مبارزه کرزی با مخالفان نظامی و قدرت او برای کنترل اوضاع امنیتی کشور روز به روز مشکل است. یک مساله در دولت کرزی قدرت روز افزون گروه های قومی تند رو همسوی کرزی در دولت است. به تبع این مشکل طبیعی است که کنترل او نسبت به نیروهای مخالف قومی ضعیف است. مشکل دیگر در دولت کرزی بروز نا امنی ها در سرمایه گذاری های اقتصادی کشور است. حمله و آتش سوزی مارکت بزرگ اقتصادی در مزار شریف و سرای شاه زاده کابل و هوتل سرینا یک نمونه است. این مسایل اگر کنترل نشود باعث بد تر شدن وضع امنیتی می شود و در نتیجه نارضایتی کاملی را از دولت کرزی دامن خواهد زد. مساله مهم بعدی مساله اساسی مشارکت عادلانه اقوام است. این مساله در دولت کرزی و در ابتدا مورد توجه بود. اما به مرور زمان بکلی فراموش شد. فراموشی این مساله به هر دلیل که باشد باعث خلع مشروعیت از دولت افغانستان خواهد شد. دولت کنونی به سمتی پیش می رود که تنها یک قوم و یا دو قوم در دولت تقویت می شود. این مساله بر خلاف توافق نامه وقانون اساسی است. برعلاوه در دراز مدت باعث نارضایتی جدی سایر اقوام می شود. و اگر مشارکت متناسب اقوام در دولت تامین نشود نارضایتی اقوام به عصیان و مخالفت اقوام و گروه های سیاسی منجر خواهد شد. مشارکت اقوام صرفا در قالب توزیع پست های وزارت خانه ها نیست. مشارکت متناسب اقوام باید در تمام رده های اداری دولت عملی شود. تنها این مساله است که تامین کننده مشارکت واقعی اقوام است. و همین نکته از نارضایتی اقوام جلو گیری خواهد کرد. دولت حامد کرزی تا کنون در این زمینه ضعیف عمل کرده است. در نتیجه ای مسایل است که ناکامی دولت کرزی نزدیک خواهد شد. و این مساله بر انتخابات ریاست جمهوری سال آینده تاثیرگذار است.


    اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الأحد 23 مارس 2008 - 5:46 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
    avatar

    پست الأحد 23 مارس 2008 - 5:44  admin

    - داکتر عبدالله رييس بنياد احمد شاه مسعود در یک نشست سیاسی اخیر در «انجمن آسیا» به مسئلهء مهم تمرکز زدایی ‏سیاسی در افغانستان اشاره نمود.عبدالله گفته است که ما نیاز داریم تا اجتماعات محلی و رهبران شان را در پروسهء تصمیم گیری ها شامل بسازیم. امروزه شدیداً نیاز است که یک مباحثهء کلان در سطح ملی را در افغانستان در مورد چگونگی تمرکز زدایی از ‏قدرت آغاز کنیم. ‏در شرایط کنونی روحیه ای که نیروهای مختلف سیاسی را با بینش مشترک افغانستان دموکراتیک و صلح آمیز گرد هم آورده بود، رنگ ‏باخت. این، آغاز ضعف وسستی افغانستان بعنوان یک دولت بود.
    به نقل از سایت پیمان ملی (www.paymanemeli.com) این صحبت های داکتر عبدالله جنبه انتقادی نسبت به دولت حامد کرزی و مشی بزرگ و ملی دارد که کاشف از تصمیم های کلان او برای کاندید شدن در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده دارد. خبر کاندید شدن داکتر عبدالله در حاشیه متن اصلی "سایت کابل" پرس به نشر سپرده شده است. داکتر عبدالله کیست؟. داکتر عبدالله عبدالله از ولسوالی پنجشیر است. در شرایط کنونی پست دولتی ندارد. و فعلا در سمت رئیس بنیاد احمدشاه مسعود کار می کند. داکتر عبدالله تحصیلات علمی کامل ندارد. صرفا یکی دو سال در رشته طب درس خوانده است. در این رشته هم موفق نشد که لیسانس خودش را بگیرد. لقب داکتری برای او صرفا تشریفاتی و شهرت حزبی و مطبوعاتی دارد. البته ممکن است بعدها و یا هم اکنون از جای برای خود مدرکی هم درست کرده باشد.؟ داکتر عبدالله به عنوان یک فرد نظامی و سیاسی در حزب شورای نظار احمدشاه مسعود شناخته شده است. داکتر عبدالله از لحاظ مزاجی آدم با عصبانیت و تند است. تفکرات سیاسی او هم تند و حزبی شکل گرفته است. گرایش های حزبی و سیاسی و قومی ( پنجشیری) در او قوت دارد. تجربه نشان داده است که روحیه همکاری او نسبت به سایر اقوام و جریان های سیاسی کشور بسیار ضعیف است. عملکرد سیاسی و کاری داکتر عبدالله در وزارت خارجه افغانستان خوب نبود. به همین دلیل از وزارت خارجه افغانستان عزل شد. هیچ طرح و برنامه و یا ابتکار خاصی از او در دوران زوارت خارجه مشاهده نشد. فلذا قوت و لیاقت کاری خاصی از توانایی او برای مردم افغانستان شناخته شده نیست. البته ممکن است دوستان حزبی و قومی خودش از او بسیار راضی باشد که بعید هم نیست. زیرا خدمت های زیادی را برای اشغال پست های سیاسی و اداری برای آنها در وزارت خارجه انجام داده است. اولین تجربه سیاسی و کاری داکتر عبدالله فقط در سمت کارهای نظامی و سیاسی در شورای نظار احمدشاه مسعود بود. او یار نزدیک و سخنگوی شخصی احمد شاه مسعود بود. صحبت های او را مردم افغانستان در جنگ ها و رقابت های نظامی احزاب و اقوام در کابل از رادیو های داخلی و خارجی زیاد شنیده اند. داکتر عبدالله در تمام این سال ها همراه احمدشاه مسعود بود و از عملکردهای نظامی و جنگ های مسعود حمایت سیاسی می کرد. او در سمت مشاور نزدیک احمدشاه مسعود در جنگ ها و کارهای سیاسی ایفای وظیفه می کرد و همیشه بیان کننده مواضع نظامی شورای نظار در برابر احزاب و اقوام افغانستان در صحنه بین المللی و داخلی بود. داکتر عبدالله یار دیرین احمدشاه مسعود به حساب می آمد و تنها کسی بود که بعد از کشته شدن مسعود بر جنازه او گریان می کرد. عمده تجربه سیاسی و رسمی داکتر عبدالله در زمان سیطره نظامی احمدشاه مسعود و حزب شورای نظار در کابل شناخته شده است. در زمان سیطره نظامی احمدشاه مسعود بر کابل او سمت وزارت خارجه و سخنگوی مخصوص احمدشاه مسعود را داشت. عبدالله بعد شکست توسط طالبان و فرار تیم احمدشاه مسعود از کابل بازهم مثل ربانی و احمدشاه مسعود چوکی وزارت خارجه را در کوه های پنجشیر با خود حمل می کرد. او همیشه و حتی در کوه ها و دره های پنجشیر و طالقان خود را وزیر خارجه قانونی افغانستان می خواند. و با این نام از عملیات های نظامی قومندان احمدشاه مسعود بر علیه دیگر اقوام و گروه های سیاسی افغانستان حمایت می کرد.!! برخی معتقد اند که تجربه کاری داکتر عبدالله در کارهای سیاسی مستقل و موفق نیست. زیرا تجربه سابق او این است که او از خود تصمیم شخصی و فکری نداشت و همیشه به فرمان احمدشاه مسعود و به سمت سخنگوی شخصی او عمل می کرد. احمدشاه مسعود یک فرد نظامی و منضبظ و سختگیر بود که در تصمیم گیری های خودش بسیار تکروانه عمل می کرد. صحبت ها و دیدگاه های داکتر عبدالله صرفا بیانگر تصمیمات و دستورات احمدشاه مسعود بود. لذا طبیعی بود که در تمام دوران حیات مسعود هیچ گونه تصمیم و ابتکار عمل از خودش نداشته باشد. به همین دلیل از نظر روحی فرد عصبانی و ضعیف و فاقد تصمیم گیری مستقل است. تیم احمدشاه مسعود بعد از تسلط نظامی بر کابل و برخلاف توافقات و حقوق تمام احزاب و منافع ملی اداره ای تشکیل داد که تمام قدرت در اختیار و انحصار قومی و حزبی خودش(پنجشری ها) بود. ریاست جمهوری از ربانی٬ وزارت دفاع از مسعود و وزارت خارجه از دکتر عبدالله تنها یک نمونه بود.
    دوران حاکمیت نظامی تیم شورای نظار و احمدشاه مسعود خرابی های وسیعی در کابل انجام شد. در این دوره احمدشاه مسعود از قبول اقوام و احزاب جهادی دیگر در دولت حزبی خودش ممانعت کرد و همین دلیل باعث بروز جنگ ها و درگیری های تنظیمی و قومی در افغانستان شد. احمدشاه مسعود در وزارت دفاع قرار گرفت و با در اختیار گرفتن قدرت نظامی بجا مانده از دولت کمونیستی٬ توپ ها و طیاره های نظامی را برای سرکوبی احزاب رقیب استفاده کرد. " احمدشاه مسعود از فراز کوه تلویزیون تمام عملیات های نظامی را رهبری می کرد. از جمله این که در نتیجه یک جنگ تنظیمی و نظامی با حزب وحدت مزاری هزاران توپ و مرمی را به سوی مردم ملکی و غیر نظامیان " منطقه افشار " نشانه گیری و هدایت کرد. نبی عظیمی معتبد است که:‌ در آتش کینه احمدشاه مسعود در افشار کابل هزاران انسان بی گناه زنده زنده سوخت و هزاران خانه تخریب شد و هزارن زن دختر و... مورد تجاوز قرار گرفت." ( نبی عظیمی / اردو و سیاست/ ص 420) جناب صبقت الله مجددی اولین رئیس جمهور مجاهدین در پایان حکومت سه ماه خودش شکایت های مختلفی را از تک روی احمدشاه مسعود و تیم شورای نظار در مقابل خبرنگاران بیان کرد. وی گفت:‌" تیم نظامی احمدشاه مسعود تمام امکانات دولتی ملت را به نام و دراختیارگروه سیاسی و نظامی و منطقه ای( پنجشیری ها " خودش گرفته است. با دولت مجاهدین هیچ نوع همکاری نمی کند. رادیوتلویزیون و امکانات ملت را در اخیتار حزب خودش گرفته است. به قانون پایبند نیست و در کارهای دولت مجاهدین و دستورات قانونی من اخلال می کند. از جمله این که با اختلاف اندازی سیاسی و نظامی در کابل نه تنها بی طرف نیست که در جنگ ها عامل اصلی درگیری های قومی و تنظیمی به حساب می آید..."( اردو و سیاست / نبی عظمی ص 432) معروف است که احمدشاه مسعود اردو و پلیس ملی افغانستان را منحل کرد و نیروهای نظامی خودش را به جای اردوی و پلیس ملی قرار داد.


    اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الأحد 23 مارس 2008 - 5:45 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
    avatar

    پست الأحد 23 مارس 2008 - 5:44  admin

    در دوران احمدشاه مسعود تمام بدنه دولت ملی افغانستان از بین رفت. بسیاری باور دارند که داکتر عبدالله در قالب وزارت خارجه احمدشاه مسعود تمام ارتباطات سالم افغانستان را با کشورهای خارجی از بین برد. و تنها با کشورهای ارتباط داشت که دوست نزدیک گروه سیاسی او بود. تمام نمایندگی های خارجی افغانستان را از کادرهای باتجربه سیاسی و کاری خالی کرد. همه پست ها را در اختیار گروه قومی و سیاسی خودش(پنجشیری ها) قرار داد. هیچ وزارت خانه دولت افغانستان مثل وزارت خارجه از عناصر ملی و کادرهای مجرب از اقوام مختلف خالی نشد. این یکی از کارهای مهمی بود که داکتر عبدالله در چندسال سیطره خودش بر وزارت خارجه افغانستان تحمیل کرد. برهان الدین ربانی رهبر جمعیت اسلامی و فرد دیگری از هم حزبی های داکتر عبدالله بود که به طور غیر قانونی به نام رئیس جمهوری افغانستان پز می داد. بسیاری از احزاب جهادی و اقوام افغانستان او را قبول نداشت. حزب وحدت و جنبش ملی اسلامی شمال و حزب اسلامی و حزب محاذ ملی و ... احزاب جهادی بود که با دولت او مخالف بود. با این وجود بازهم ربانی مدعی ریاست جمهوری قانونی افغانستان بود و چوکی خالی و غیر قانونی ریاست جمهوری را رها نمی کرد. یک فکاهی سیاسی در افغانستان معروف است که در زمان شکست در برابر طالبان این چوکی را با خودش در کوه های بدخشان و دره پنجشیر هم برده بود. داکتر عبدالله یکی از عناصر دولت ربانی بود که بعد از معاهده بن بازهم وزیر خارجه باقی ماند. در این دوران او برای اولین بار تصمیم شخصی و مستقل گرفته بود در نتیجه این تجربه جدید وی طرح دوستی نزدیک را با تیم کرزی شروع کرد. بعد از برکناری فهیم و بی اعتنایی کرزی به اعضای تیم شورای نظار دوستانش به داکتر عبدالله ظنین شدند. مخصوصا این که او در اوایل و در انتخابات ریاست جمهوری قبلی از یونس قانونی حمایت نکرد. البته بعدها وضعیت یونس قانونی هم در شورای نظار تغییر کرد. از جمله این که برادر احمدشاه مسعود نسبت به استفاده ابزاری یونس قانونی از شعار دوستی و عکس های احمدشاه مسعود اعتراض رسمی و ممانعت کرد. یونس قانونی فرد معتدل و سیاست مدار جوان است که روحیه نظامی ندارد. به همین دلیل رابطه او با تیم نظامی شورای نظار تغییر کرد. بسیاری معتقد اند که داکتر عبدالله جایگزین اصلی یونس قانونی برای انتخابات ریاست جمهوری بعدی باشد؟ داکتر عبدالله در پست وزارت خارجه و در ابتدا از کرزی حمایت می کرد. بعدها تحت فشار پنجشیری ها به حمایت از یونس قانونی روی آورد. بسیاری معتقد اند همین مساله باعث شد که از وزارت خارجه اخراج شود. دلیل دیگر اخراج او این بود که گفته می شد که او همانند سابق تنها دوستان حزبی و پنجشیری های خودش را در وزارت خارجه حفظ و تقویه می کند و به فکر منفعت ملت افغانستان نبود و تنها با کشورهای ارتباط دارد که موافق تیم نظامی شورای نظار و دوست احمدشاه مسعود است. بسیاری معتقد بودند که داکتر عبدالله هنوز هم در فضای منافع حزبی و قومی خودش قرار دارد. لذا از درک مصالح ملی و جلب مشارکت اقوام و احزاب دیگر در وزارت خانه و کادر اداری دولت افغانستان در خارج از کشور عاجز است.
    داکتر عبدالله در شرایط کنونی مشغول فعالیت های حزبی و سیاسی در بنیاد احمدشاه مسعود است. در عین حال به تلاش های سیاسی خودش برای ایجاد ارتباط باکشورهای غربی ادامه می دهد. کارشناسان سیاسی باور دارند که داکتر عبدالله و برادران مسعود از کشورهای بلوک شرق و هم پیمان های سیاسی سابق احمدشاه مسعود منصرف شده اند. به همین دلیل به کشورهای غربی روی آورده اند. زیرا میزان تاثیر کشورهای غربی را در افغانستان بیش از دیگران می دانند. این در حالی است که طرفداران یونس قانونی هنوزهم بر وفاداری وارتباط همه جانبه خودش با کشورهای هم پیمان با احمدشاه مسعود تاکید می کنند. بسیاری باور دارند که تیم یونس قانونی و ربانی و به خصوص قسیم فهیم از حمایت های همه جانبه روسیه و ایران و هند و تاجیکستان برخوردارند. کاندیدهای احتمالی تا کنون کس دیگری غیر از ایندو نفر اعلام رسمی نشده است. با این وجود به نظر می رسد که افراد متعددی در انتخابات آینده شرکت خواهند کرد. این مساله در یک جامعه دمکراتیک ضرورت دارد. زیرا اصول رقابت سیاسی و مشارکت ملی را در افغانستان تحکیم می بخشد. نکته دیگر آن است که مشارکت وسیع و حداکثری مردم تابع سهم گیری اقوام و گروه های مختلف سیاسی در صحنه سیاست افغانستان است. این امر ضرورت جامعه ای ما و شرط اصلی گذار از جامعه انحصاری- استبدادی قومی به سوی دمکراسی ملی می باشد. با توجه به این نکته مشارکت همه جانبه اقوام در صورتی تحقق خواهد یافت که شخصیت های مورد قبول آن ها در صحنه رقابت حضور یابند. در افغانستان شخصیت های مورد قبول اقوام تنها کسانی اند که از پایگاه خاص قومی آن ها برخواسته و خواستار حقوق برحق آن ها باشد. بر این اساس اگر منتظر مشارکت فعال و همه جانبه اقوام مختلف هستیم٬‌ باید منتظر حضور شخصیت های مختلفی از اقوام متعدد افغانستان در انتخابات آینده ریاست جمهوری باشیم. دلیل این امر آن است که در افغانستان شخصیت ملی و مورد قبول همه اقوام وجود ندارد. لذا هر یک از اقوام کاندید های مورد نظر خاص خودش را خواهند داشت. با توجه به تجربه گذشته انتخابات ریاست جمهوری انتظار حضور فعال افراد و احزاب مختلف در آینده معقول است. شکی نیست که حضور قدرت مند شخصیت ها و احزاب مدعی حقوق٬‌ از ناحیه چهار قوم بزرگ این کشور قابل پیش بینی قطعی خواهد بود. این چهار قوم بزرگ شامل هزاره ها٬ ازبک ها و پشتون ها و تاجیک ها است. علاوه بر کرزی افراد و گروه های دیگری هستند که حافظ منافع و تحقق بخش آمال قومی پشتون ها هستند. قطعا این افراد کاندید خواهند شد. در این رابطه حضور " علی احمد جلالی" از حزب و جریان " افغان ملتی ها" از هم اکنون شایعه شده است. علی احمد جلالی وزیر سابق داخله و از نیروهای غرب گرا است. این حزب به گرایش های تند قومی و زبانی معروف است. جربان قومی تاجیک ها نیز دارای افراد و گروه مدعی قدرت متعدد اند. این جریان هم به احتمال قومی کاندیدهای متعددی را معرفی خواهند کرد. یکی از گزینه های احتمالی "یونس قانونی" و " لطیف پدرام" خواهد بود.
    گزینه دیگر و در ارتباط مستقیم با جریان قومی تاجیک ها تبلیغات سیستماتیک و هدفمند "بیات های" افغانستان است. " موسسه بیات" و تبلیغ فعالیت های خدماتی و خیری" آقای بیات" گویای هوس قدرت در این جریان است. این جریان قومی و سیاسی با در اختیار گرفتن امکانات وسیع مالی از کشورهای خارجی و حضور مسلط رسانه ای در "تلویزیون آریانا" مدعی حضور در آینده قدرت سیاسی افغانستان است.
    البته معرفی این افراد مانع حضور احتمالی سایر افراد از این گروه قومی نیست. هزاره ها دارای جریان ها و نحله های مختلف فکری و سیاسی است. در گذشته تنها فرد کاندید حاجی "محمد محقق" بود. که در انتخابات گذشته رای قابل توجهی را کسب کرد اما در نتیجه شکست خورد و در مقام سوم قرار گرفت. به نظر می رسد در این مرحله افراد بیشتری مدعی حضور در صحنه انتخابات باشد. این احتمال در این مرحله قوت بیشتری دارد. البته نگرانی از پراکندگی آراء هزاره ها بعد دیگر نگرانی این قوم را تشکیل می دهد که می باید مورد توجه جدی باشد در عین حال به نظر می رسد بسیاری از نیروهای سیاسی و فرهنگی این کشور بر حضور گزینه های مختلف و متفاوت هم فکر می کنند. و این نکته مثبت به حساب می آید. میزان کمی از نارضایتی مردم و نیروهای فرهنگی و سیاسی هزاره ها از عملکردهای سابق "محمد محقق" و به خصوص حزب وحدت و شخص "کریم خلیلی" امکان حضور سایر افراد فعال را در انتخابات آینده بیشتر می کند.
    حضور احتمالی "صادق مدبر" و " انجنیر عباس" شایعه دیگری است که در گوشه و کنار محافل نقل مجلس است. حضور افراد فعال و مدعی قدرت در جریان قومی ازبک ها نیز گزینه دیگر این رقابت است. البته تاکنون روند عمومی فعالیت های سیاسی در جامعه ترک تباران به نفع جنرال "عبدالرشید دوستم" بوده است. دوستم کاندید مرحله قبل ریاسبت جمهوری بود که با قبول شکست درمرحله چهارم قرار گرفت. تحریکات پنهان جناح های مختلف سیاسی در جامعه ترک تباران افغانستان و به خصوص جامعه ازبک زمینه حضور افراد دیگری را فراهم می کند. از جمله این افراد تعدادی از نمایندگان ازبک در پارلمان است.
    "اکبر بای" یکی از نمونه ها است که هرچند گاهی با مخالفت خودش برعلیه دوستم سر بر می آورد. غائله اخیر محاصره خانه دوستم و قضیه او با اکبر بای نمونه ای از رقابت های پنهان او با دوستم است. این مساله نشان از آن دارد که احتمال حضور افراد دیگری از جامعه ترک تباران در انتخابات آینده ریاست جمهوری قوت می یابد. با این وجود نمی توان افراد و گروه های اصلی مدعی حضور در انتخابات آینده را پیش بینی دقیق کرد. بهترین راه آن است که منتظر آینده باشیم. البته گمانه زنی ها و تحلیل های دقیق سیاسی می تواند راهگشاه باشد. راستی شما چه فکر می کنید؟
    منبع سایت نیزار

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الجمعة 29 مارس 2024 - 14:25 ميباشد