درباره برنامه های سیاسی تلویزیون های بیرون مرزی با متصدیان ان وهموطنان شرافتمندم سخنی دارم
از چندی به این طرف امکان ان دست داد تا به تما شاه تلویزیون های افغانی در پای این صندوق شیشه ای زباندار بنیشنم و بعد از یازده ساعت کار روزانه به دلیل تفاوت زمانی از مرکز نشراتی، دیر هنگام از مقابل ان دور شوم
قبل ازهمه باید بگویم همنوا با سایر هموطنان داشتن وسایل اطلاعات جمعی ( روزنامه، هفته نامه، ماهنامه، مجله، رادیو وتلویزیون) را برای جمیعت های دور از قرار گاه اصلی ما یعنی محدوده بزرگ داشته های سنتی ما ضرور دانسته واین فعالیت های کلتوری که بیان هویت فرهنگی مردم ماست باارزش و قابل قدر میباشند چنانچه یاد هانی میکنم که در محوطه کار و اشتغال خود روزی به جواب همشغلان که پرسیدند ایا ما نشرات تلویزیونی داریم گفتم بلی شش شبکه تلوزیونی ما در این قاره قابلیت دست رسی دارند از این پاسخ احساس ارامش روحی نمودم واما انچه را به اوشان گفته نمیتوانستم اکنون با شما اشنایان در میان میگذارم
از انجا که هدف این یادداشت تبصره پیرامون برنامه های سیاسی است در خصوص سایر فعالیت های فرهنگی باید بگویم زمینه سازی جمع اوری پول در مقطع های زمانی که حوادث طبیعی وتصنوعی دامنگیر هموطنان ما میشود در پهلوی فعالیت های هنری، برنامه های تفریحی ،برنامه های دینی، علمی، ادبی و معلوماتی ، اخبارو سایر برنامه های فرهنگی که با تفاوت های معلوم صلیقوی تنظیم میشوند وهر کدام بیننده وشنونده خودرا دارند زحمات متصدیان این برنامه ها قابل قدر وستایش اند نظر شایان دراینباره صفتی است در خود برنامه ها که با ذوق های مختلف تعریف میگردند.
واما درباره برنامه های سیاسی این شبکه های تلویزیونی افغانان که در قاره امریکا وچند شبکه در قاره اروپا قابل دید اند گفتنی است در صورتیکه بخواهند میتوانند بسیاری از انتظارات مردم را بر اورده سازند اما با دریغ در قبال سرنوشت عمومی برنامه های سیاسی ازاصل مبارزه سیاسی عدول وتخطی نموده به مصداق مثلی برای کشیدن ابرو چشم را کور مینمایند ودر عین حال میتوانم بگویم یک سلسله زهر پاشی های عمدی در پهلوی خود منشی ها و شهرت طلبی ها است که متاسفانه جامعه را عقده من وانتقام جو میسازد در این باره وطنداران همه شاهد اند تحریک امیز ترین عوامل نفاق وبی مسوولیت ترین اعمال در شبکه تلویزیون اریانا توسط شخصی متمول که مسکنیار تخلص میکند با یک چند شریک وظیفوی شان پیش برده میشود در باره این فعالیت های غرض الود بسیاری از هموطنان شرافتمند ما با توضیح و تشریح مشخصات پنهان وپیدای اقای مسکین یار ، این مبلغ بد بینی گپ های گفته اند ویاداشت های نوشته اند که یقینا زهر پراگنی او در اینده نیز بی جواب نخواهد ماند البته عناصر متشابه شان که به بهانه انان به سازمانهای مردمی و شخصیت های نیک عمل، بی نفس ، ایثار گر واگاه میتازد مردم را در تشخیص این عناصر راه گم نمیسازد هدف از توضیح کج و پیچ رفتن شخص اوست که پناه گاه های تعرض جستجو میکندولی ناگفته پیداست که این خم خم رفتن او از دید مردم پنهان نیست لذااز تک تک مردم جواب حیله ومکر خود را به مصداق این شعر دریافته است که میگویند:
من از حیات گذشتم اگر تو جان بخشی
من از علاج گذشتم اگر تویی داکتر
(.......)
واما در باره یکی دیگر از این شبکه ها، تلویزیونی است بنام پیام افغان که بیشتر با لقب متصدی امور ان بنام تلویزیون خطاب به سر زبانها است این شبکه ای ا ست که در جای پای مسکنیار گام میماند و اما گرداننده ان با شیوه مخصوص ، بدبینی ،کدورت و عقده سازی را بر خلاف مسکنیار با زبان نرم وارام شیوع میبخشد این دریای به ظاهرارام با هیچ کس سر سازگاری ندارداو را میتوانم با تعریف عامیانه یک شخص کلانکار نیز بنامم که بدون نظرداشت سن وسال و درجه علمیت با خود بزرگ بینی بی مانند پیش امد میکند با انکه بسیار ماهرانه این تلویزیون را به بیننده ها، تلویزیون انان معرفی میکند اما احدی نمیتواند بر سر سخن او سخن بگوید همه شخصیت ها احزاب وجمعیت ها نزد او محکوم اند خشک وتر را یکسان اتش میزند طعم حلوا ونمک برای او یکی است یگان بار بعضی ها با کنایه وبعضی ها با اخلاص هم نشینی که او را به ریاست جمهوری پیشنهاد میکنند بسیار حق به جانب تظاهر میکند که او در این کار مطبوعاتی بسیار موثر است تا ریاست جمهوری؛اما گاهگاهی طعم خوش مزه گی این مقام به دلش میزند و خاموش میماند.
مبارزه در راه تامین ایدال های انسانی حق هر انسان است اگر کسی مبارزه سیاسی مینماید کسی حق ندارد حق او را صلب نماید و اما در میان ایدال های موافق کسی خودرا بی طرف جا بزند این دگر حیله ومکر سیاسی است ودر اینباره یاد کرد های از متصدی تلویزیون اقای خطاب دارم که معرف شخصیت سیاسی اوست .
روزی به تماشاه یکی از برنامه او نشسته بودم که یک خواهری زنگ زد گفت من از کابل امده ام من در انجا بیجاره گی فقر درد رنج وصد ها الام را دیدم شما در این جا چندین تلویزیون دارید بروید یکجا یک تلویزیون بسازید یکجا کار کنید مصارف تانرا صرفه جویی نماییدو مساعدت های تانرا به مردم ارسال بدارید بدرستی از صدای گرفته ان خواهر درک میشد هیج مقصدی جز احساس همدردی نداشت اقای خطاب بر افروخته شد نه تنها اورا در سخن قطع کرد بلکه تیلفون را نیز برخ او قطع نمود لحظه ای بعد خواهر خورد سالی زنگ زد وبا معصومیت بی حد از ان خواهر پشتیبانی کرده برای اقای خطاب گفت شما کار درست نکردید که این خواهر را اجازه صحبت ندادید من به حیث یک جوان از این کار شما متاثر شدم من شنیدم که او حرف های بدی نزد . بیننده های این برنامه در حضور قلب های شان شاهد اند که اقای خطاب سر به گریبان فرو برد اما هیچ ندای از درون او را تحریک نکرد که ان دخترک معصوم را که چون اولاد شان بود نوازش میکرد وبامهربانی به او جواب میداد بر عکس خشم خودرا هم پنهان کرده نتوانست واو را منسوب به فامیل همان خواهر اولی نمود وگفت که: میروند دختر خود را میگویند که زنگ بزن حتی اگر این گفته حقیقت باشد چرا برای یک فرزندکه در عین حال عضو جامعه نیز است همنوایی با مادر رااقای خطاب حق او نمیداند و با این حال تعجب میکنم که بعضی از هموطنان ما چگونه از اقای خطاب به مثابه یک شخص مردم پرور توصیف مینمایند این یک نمونه بود این اتفاق هر شب رخ میدهد
اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در الإثنين 3 مارس 2008 - 7:04 ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.