پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    کارتون صداي آزادي

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20080223

    کارتون صداي آزادي Empty کارتون صداي آزادي

    پست  admin

    چارم فبروری 2008
    یوسف آرینتا
    کارتون صدای آزادی
    کارتوندای قدرت نیست - کارتون صدای زجردیده هاست آنهایکه رنج میبرند وبدرستی درک نمیشوند.
    برگردانی که از دید شما میگذرد از یک کارتونیست، فیلسوف،، شاعر و نگارگر شناخته شده آسترلیائی مایکل لوینگ است که در سال 1999 به مثابه ارثیه ملی زنده آسترالیا اعلام شد. این کفت وشنید را "هدیه قویدل" برای ( تلویزیون پرس)* انجام داده است.
    پرسش :آیا خودتان را برای تلویزیون پرس معرفی میکنید؟
    پاسخ : من یک کاتورنیست، مفسر وبرای روزنامه عصرملبورن و صبح سیدنی هرالد "آسترالیا" منظم مینویسم. من شعر میگویم نقاشی میکنم و با موریسین ها کار میکنم. با شرکتهای فیلم و تیاتر درخلاقیت های هنری سهم میگیرم بیش از بیست کتاب به چاپ رسانیده ام وتا حال سه درجه افتخاری از دانشگاه ها بدست آورده ام.
    باین چیزها من هنوز خودم را گوشه نشین خوشبخت میدانم. زندگی در فضای طبیعی درمزرعه و کنار جنگل دور از شهر تدبیر و آزادی میطلبد.
    پرسش : چه زمانی بار اول اقدام به تصویرکشیدن کارتون شدید؟
    پاسخ : به خاطر جواب رد به جنگ ویتنام درسال 1965که در آن آسترالیا یک متحد ایالات متحده و مشترک درمسئله جنگ بود شروع به کشیدن کارتون نمودم. زمانیکه به خدمت سربازی احضار شدم تا در آن جنگ سهم بگیرم قویاً آنرا رد کردم.
    پرسش :موضوعات دوستداشتنی شما چه است؟
    پاسخ : موضوع دوست داشتنی من طبیعیت انسان، زندگی احساسی و شخصی آدمها و روانشناسی - و آن شیوه های و چیزها یکه سیاست، فرهنگ و تاریخ از آن متأثر است. ملیتاریزم و امپریالیزم، قویترین توجه و هیپوکراسی (ریاکاری، تزویر) انسانی ترجیحاً.
    پرسش :آیا کارکاتونیستهای معروف بر شما طوری تأثیرگذار بوده است؟
    پاسخ : بلی، مگر با این احساس که آنها بمن قوت قلب و باور را میرساند تا کارتونیست همیشه و حتماً ادامه دهنده ندای یگانه ای انسانیت با احساس و مخالفت شخص باشد. آنها آنچه را که سرکوب میشود توضیح بدارد.
    پرسش : شما فکر میکنید که کارتون راه مناسب اظهار دیدگاه های سیاسی است؟
    پاسخ : شما بخاطر داشته باشید که هیتلر و ستالین کارتونیست ها را برای دیدگاه های سیاسی شان به خدمت میگرفتند. کارتون برای پروپاگند دولتی میتواند کار برد اثرگذار داشته باشد ولی، این کارتون واقعی نیست. کارتون ندای قدرت نیست- کارتون صدای مردمان زجردیده هاست، آنهائیکه رنج میبینند و بدرستی درک نمیشوند.
    کارتون خودش را با عدالت همنوا میکند.خوبی کارتون در صدای شعرگونه وپیامبرانه آن است زیرا از ناخودآگاه جهان، از تعهد و از روشنفکری غریزی بیرون میآید.
    کارتون هنرمندانه است ساده تر و عمیقتر از انتلکت (خرد، عقلانیت).
    کارتون احساس، گرمی انسانیت و ایجادگر جرقه های خلاقیت دیدگا های سیاسی است.
    پرسش :کدام یک پیام راقویتر میفرستد، کلام یا کارتون؟
    پاسخ : کلام و کارتون هردو، زمانیکه مخلوق تعهد، روشنبینی، شهامت ونهادینه است، میتواند قویاً به ذهن مردم بنشیند. هر دو شکل پیام رساست از آنچه که مردم در کوچه و بازار و درحلقه خانواده ها به کنکاش میگیرند.
    این دو چیزهای را توضیح میکند که با احتمال مردم تلاش دارند به آن بیاندشند به حقیقت های ممنوع و خوشی های ممنوع برای بقا . این چیزیست که شاعران برای توضیح آن دایم خفقان و خوشی مردم را چنگ میاندازند وبه مردم میرسانند که چه چیزها فراموش شده است.
    پرسش : نظر شما دلیل باخت جان ایوارد نخست وزیر پیشین درانتخابات چه بود؟ وپیامد های سیاسی آن برآسترلیا چگونه است؟
    پاسخ : در نهایت جان هیوارد بمانند یک روان گم شده نمیتوانست حقیقت را بگوید، او از حقیقت گفتن چیزی نمیدانست وبه آن حرمت قائل نبود. روشن شد که او اساساً به قدرت کوچک شخصی خودش میاندیشید ومردم آسترالیا به زندگی دلبندی داشتند.
    مردم به راستی، اتحاد و اعتماد و شیوه های تازه زنگی نیاز داشتند. ولی جان هیوارد یک حُقه باز جستجوی قدرت، شبیح پیرمرد مستأصل ونا امید که فاقد دیدگاه بود و نمیدانست مردم چگونه زندگی میکنند.
    او عمیقاً با ایدیولوژی کانسرواتیف با فقدان روشنفکری مواجه بود، این به جای خودش برای مردم که طبیعتاً میانه رو هستند نه گیرا و نه جالب بود.
    پرشس : تغیر در دیدگاه رد اتحاد با امریکا - آسترالیا چه پیامدی خواهد داشت؟ آیا فکر نمیکنید دولت جدید نیروهای آسترالیا را از عراق بیرون کند؟
    پاسخ :بلی، نیروهای استریالیا خاموشانه عراق را ترک خواهند گفت و دولت تازه با تأنی قدمهای روشنفکرانه و متعادل را در رابطه با "جنگ با ترور" خواهد گذاشت.
    همکاری های ایالات متحده و آسترالیا درمسیراحترام متقابل بازسازی خواهد شد و رفتن جورج بوش درعادی شدن روابط کمک خواهد کرد.
    اتحاد با ایالات متحده در سالهای پیشین درحاکمیت هوارد غیر عادی بود. بصورت عنعنوی آسترالیا به نوعی به امریکا در حد احساس همبستگی شخصی و فرهنگی نزدیک است، ولی به این معنی نیست که مشابهات فرهنگی وسیاسی و احساسی ما با نام "یانکی" که به آنها اطلاق شده است تفریق نشود.در زمینه " امریکن وی" همیشه یک احتیاط سالم وبا تدبیر وجود داشته است.استرالیا با وجود مشابهت های بسیار از امریکا متفاوت است.
    پرسش : گذارشهای البرادئی از سازمان بین الملی انرژی اتومی خصلت صلح آمیز بودن فعالیت های اتومی تهران را تائید میکند، شما زمینه های فشار ایالات متحده در رابطه مسائل هسته ئی را چگونه میاندیشید؟
    پاسخ : این سوأل بسیارحجیم است و جواب آن نیز وسیعتر. چرا امریکا در زمینه سلاحهای کشتار جمعی به عراق فشار آورد در حالیکه همه شواهد درآنزمان دال برنبود چنین سلاحها بود و ثبوتی وجود نداشت؟
    این پرسش از حدود آدمهای متوسط بیرون است که جواب درست بدهند ولی فکر میکنم ببیشتر مردم درون سینه هایشان چیزهای را چون دیدگاه شخصی دارند که آنها را متأثر میسازد.
    پرسش : چرا غرب در ناحیه های از جهان بالای کشورهای که انبار سلاحهای هسته ای دارند فشار نمیآورد؟
    پاسخ : من نمیدانم. من نمیفهمم. این گیج کننده است و این وضع دشوار جهان را بسمت مأیوسی برده است. این پرسش استثناء گزیدن و دو دستگی اصول یک هیپوکراسی برهنه، گستاخانه و خود خواهانه را بنمایش میگذارد.
    برای نسلهای که میآیند و نیز برای من این بیمعنی است، هیچ دلیل وبرهانی ندارند من میخواهم بدانم چرا چنین معافیتها برای بعضیها. این این غیر قابل قبول ومزاحمت کننده است ولی تاریخ بشریت پُر از چنین تناقضات است.
    من فکر میکنم که راسیزم یک فکتور عظیم است. عده ای از ملتها احساس جنتیکی سرآمد بودن را دارند که با دیگر ملیتها رفتار بد داشته باشند. آنها این احساس را دارند که مستحق امتیازطلبی اند، و این تصور بچگانه تبدیل به سیاست و ایدیولوؤی شده است. این یک شیوه خبیثانه، خائنانه و تفکرغیراخلاقی ولی معمول است.
    امپریالیزم بسیارسنتی است و عده ای از ملت های امپریالیستیک با آن بسیار راحت اند و فکر میکنند شیوه عادی و مناسب است.
    آنها دردها و زخمهای که سبب میشوند نمیدانند. آیا این یک دموکراسی خوب است که یک کشور دموکرات با دیکر کشور ها رفتار دموکراتیک نداشته باشد؟ یک دموکراسی واقعی به همه مردم بدوراز تعهدها، ائین، ملیت و رابطه طایفه ای مساویانه برخوردمیکند. پایان

    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    لا يوجد حالياً أي تعليق

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الجمعة 29 مارس 2024 - 4:54 ميباشد