پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


باراك اوباما هنوز اميد اصلى سياهان در انتخابات ۲۰۰۸ است
آمريكايى ها سياست تازه اى را مى خواهند
325017.jpg

 ترجمه: محمدعلى فيروزآبادى

بارك اوباما يكى از دو پديده انتخابات ۲۰۰۸ رياست جمهورى آمريكا است. او از بدو ورود خويش به عنوان يك سياهپوست پرنفوذ ، موقعيت مدعيان جانشينى جورج بوش را مورد تهديد قرار داد . در كارزار انتخابات اوباما بيش از همه، با هيلارى كلينتون ديگر نامزد مؤثر دموكرات ها رقابت دارد. زمان چندانى تا جلسه سرنوشت ساز حزب دموكرات ها در باره انتخاب ميان يكى از اين دو نامزدى كه به باور اغلب ناظران بر كرسى جانشينى بوش تكيه خواهد زد نمانده است. به اين دليل سناتور ۴۶ ساله ايالت ايلينويز كه با ورود خويش آرزوى ديرين جامعه رنج كشيده سياهان را به صحنه آورده است مبارزه انتخاباتى سختى را پيش مى برد. نامزد دموكرات ها با وعده هايى شفاف پاى در اين رقابت نفسگير گذاشته است:تعطيلى گوانتانامو، تغيير درسياست جنگى بوش و لزوم استفاده از انرژى هاى پاك. اغلب آراى اوباما در اين ميدان انتخابات مناقشه انگيز بوده است از مسأله مبارزه با تروريسم كه در آن اوباماخواهان ورود ارتش آمريكا به خاك پاكستان شد تا مسائل اخلاقى داخل ايالات متحده كه وى با طيف مدافعان سقط جنين همراه شد. اوباما در مصاحبه اى با سايت اينترنتى نشريه آلمانى «دى ولت» درباره عراق، اتومبيل هاى سنگين و علاقه دخترش به فوتبال گفته است!
* اين اتومبيل اتاق دار با مصرف بنزين بالا چيست كه شما در سفر انتخاباتى خود به آيووا از آن استفاده مى كرديد؟ اين اتومبيل بيش از ۲ تن وزن دارد و اين در حالى است كه شما بار ها تأكيد كرده ايد كه مصرف انرژى در آمريكا بسيار بالا است.
من با سرويس هاى مخفى در مورد اتومبيل هاى كم مصرف صحبت كرده ام، اما در حال حاضر كارى در اين مورد از من ساخته نيست. توجه كنيد كه من از مدت ها قبل در مورد اتومبيل هاى كم مصرف تبليغ مى كنم. تنها در صورتى مى توانيم در مصرف سوخت صرفه جويى كنيم كه واردات نفت ما از خليج فارس منطقى شود. اين كار هم تنها با استفاده از سوخت هاى با كربن كم امكان پذير است و در اين صورت استفاده از انرژى هاى مركب پاك ضرورى است. در اين حالت صرفه جويى امكان پذير خواهد بود و البته علاوه بر آن بايد توليد گازهاى گلخانه اى هم كاهش پيدا كند. من اين مسأله را در جمع خودروسازان ديترويت عنوان كردم اما كسى استقبال نكرد.
* محدوديت حقوق بازداشت شدگان و مسأله گوانتانامو و تفتيش در زندگى شهروندان براى آمريكايى ها معضلى شده است. در صورتى كه به رياست جمهورى برسيد چه موضعى در مورد اين مسائل خواهيد گرفت؟
در بسيارى از موارد خدشه دار شدن حقوق شهروندى ارتباطى با قوه مقننه ندارد بلكه ناشى از تصميم هاى قوه مجريه است. بدين ترتيب من در وهله اول وزيرى براى وزارت دادگسترى انتخاب مى كنم كه حفظ حقوق تضمين شده شهروندى در قانون اساسى را پاسدارى از ارزش ها بداند و معتقد به تفكيك قوا باشد. سپس از وزارت دادگسترى مى خواهم تا دست به يك بررسى اساسى در دستور العمل هاى موجود بزند. بازتوليد حقوق بازداشت شدگان، تعطيلى گوانتانامو و تقويت قوانين نظارت بر سرويس هاى مخفى خارجى هم در دستور كار من قرار دارد. اين ها حوزه هايى است كه ما بايد براى جبران زيان هايى كه روش هاى پرزيدنت بوش موجب آن شده، دست به اقدامات ترميمى بزنيم.
* شما گفته ايد كه در عرض يك سال نيروهاى آمريكايى را از عراق خارج مى كنيد. اگر رئيس جمهور شويد شروع دوره شما از ژانويه ۲۰۰۹ خواهد بود. در اين صورت با چه سرعت نيرو ها را خارج مى كنيد و چه تعداد از سربازانتان را در آن كشور باقى مى گذاريد؟
در اين مورد شفافيت كامل وجود دارد: من گفته ام كه بى درنگ يك خروج برنامه ريزى شده را شروع و در هر ماه يك يا دو تيپ را از خاك عراق خارج مى كنم. با چنين روندى يك سال بعد از شروع رياست جمهورى هيچ نيروى عملياتى در عراق باقى نمى ماند. البته به مانند قبل نيروهايى در منطقه خواهيم داشت اما اين كه چه تعداد از آنها در عراق و يا خارج از آن كشور باشد بستگى به توصيه هاى فرماندهان دارد. وظيفه اين واحد ها حفاظت از سفارتخانه آمريكا و ديپلمات ها و شهروندان ما در منطقه است. همچنين ما نياز به يگان هاى عملياتى داريم كه امكان نبرد با القاعده عراق را داشته باشند. علاوه بر آن بايد آمادگى خود را براى آموزش نيروهاى امنيتى غيرفرقه اى در عراق اعلام كنيم. ما هرگز نبايد به گروه هاى فرقه اى كه آتش جنگ داخلى را برمى افروزند، آموزش بدهيم. اين كارى غير منطقى است۰۰۰ ( در همين حال تلفن زنگ مى زند ) معذرت مى خواهم، همسرم است (به طرف تلفن مى رود ) گل! اين عالى است ( ظاهراً در آن سوى خط دخترش است ) بگو ببينم چه خبر ؟ آه. محشر است، عالى است. اين نخستين گل تو در اين فصل است، درست مى گويم؟ محشر است. خيلى به تو افتخار مى كنم. وقتى به خانه آمدم حتماً جشن مى گيريم. از زندگى لذت ببر دخترم. به تو افتخار مى كنم و خيلى دوستت دارم. فعلاً خداحافظ (گوشى را مى گذارد). خب كجا بوديم؟ آه بله عراق. هيچ كدام از اين كار ها معنى ندارد. دليل كاهش نيروهاى آمريكايى تنها اين نيست كه آمريكا نمى تواند براى مدت طولانى هزينه هاى اين جنگ را تأمين كند بلكه به اين خاطر هم هست كه صلح پايدار در منطقه تنها زمانى وجود خواهد داشت كه طرف هاى مختلف حاضر در منطقه به يك تفاهم سياسى برسند. اعتقاد راسخ دارم كه تا به اين تفاهم سياسى نرسيم هيچ ثبات واقعى وجود نخواهد داشت بلكه بى ثباتى در عراق همچنان ادامه مى يابد.

Die Grafik "http://www.wherethemoneygoes.com/off_message_files/image002.gif" kann nicht angezeigt werden, weil sie Fehler enthält.

* كشورهاى همسايه عراق چه نقشى در اين چنين راه حل سياسى ايفا مى كنند؟
از نظر من نقشى تعيين كننده و اساسى ايفا مى كنند. ما بايد نه تنها با ايران و سوريه بلكه با دوستانمان در منطقه مانند اردن هم گفت و گوى مستقيم داشته باشيم و بر اين مسأله تأكيد كنيم كه منافع همه آنها در ثبات عراق است. يك جنگ داخلى در عراق كه حتى الامكان مرزهاى آنها را هم مورد مخاطره قرار مى دهد، نمى تواند مطلوب اين دو كشور باشد و خودشان هم اين را مى دانند. همين حالا هم تعداد بسيار زيادى از پناه جويان عراقى در اين كشور ها هستند و سوريه چند صد هزار نفر از آنها را ميزبانى مى كند و اين خود بارى سنگين بر دوش سوريه و ايران است. از همين رو بايد ما آغازگر يك ابتكار ديپلماتيك قوى در منطقه باشيم و اعضاى دائم شوراى امنيت سازمان ملل هم بايد دراين كار مشاركت كنند.
* ادعا مى شود كه ايران در تلاش براى ساختن بمب اتمى است و البته هيچ مدركى براى اثبات اين ادعا وجود ندارد. به نظر شما آيا تلاش كافى ديپلماتيك براى حل مسأله هسته اى ايران صورت گرفته است؟
نه. يك عقب نشينى گام به گام روابط با متحدانمان و بخصوص با فرانسه را بهبود خواهد بخشيد و علاوه بر آن بايد دست به يك همكارى بزرگ با كشورهايى مثل روسيه ، چين و هند بزنيم يعنى با كشورهايى كه نفوذى بيشتر از ما بر ايران دارند. اما تا زمانى كه وجهه ما به خاطر حضور در عراق خدشه دار است، اين كار بسيار مشكل به نظر مى آيد.
* از روسيه گفتيد. آيا شما به صلح سرد در نبود يك جنگ سرد اعتقادى داريد؟
بى ترديد سمت و سويى كه پوتين دولت را به آن هدايت كرد دلسرد كننده بوده است. البته در برآوردى خوشبينانه مى توان گفت كه تغييرات چه درزمان يلتسين و چه در دوران پس از وى روند مثبت هم داشته است. اين ما بوديم كه براى تقويت نيروهاى دموكراتيك در روسيه دير اقدام كرديم. بدبختانه جورج دبليو بوش هم چشمانش را بست و سيگنال هايى فرستاد كه موجب شد پوتين نسبت به نتايج اقدام هاى غير دموكراتيكش هيچ هراسى به دل راه ندهد. و حالا با انبوه دلارهاى نفتى اش همچنان اصول حقوق بشر را ناديده مى گيرد. بهترين كارى كه ما مى توانيم در مقابل انجام دهيم اين است كه تا حد ممكن از وابستگى مان به نفت خارجى كاسته و بازار نفت را از اين تب و تاب بيندازيم و با هماهنگى با هم پيمانان اروپايى مان به دنبال عرصه هايى باشيم كه بتوان در آن عرصه ها با روسيه همكارى كرد مثلاً در حوزه هاى تشكيل ارتش ضد ترور، در حوزه مسائل مربوط به ايران و پيمان منع و گسترش سلاح هاى اتمى. با اين حال بايد سيگنال هايى براى روسيه ارسال كنيم و بگوييم كه اين اقدامات در عرصه جامعه مدنى (از ايجاد محدوديت براى روزنامه نگاران گرفته و غيره) مغاير با منافع روسيه و بعضاً مغاير با منافع جامعه جهانى است.
* كدام يك از رئيسان جديد دولت هاى اروپايى را مى شناسيد و كدام يك براى شما تأثيرگذار بوده است؟
از ميان سه رئيس دولت جديد يعنى «گوردون براون» و «آنگلا مركل» و «نيكولا ساركوزى»، تنها با ساركوزى ملاقات داشته ام. من با تونى بلر البته قبل ازكناره گيرى اش از قدرت، رابطه اى صميمى داشتم. اگر بار ديگر به اروپا بروم دلم مى خواهد با مركل و براون ملاقات كنم. من هر سه آنها را افرادى عمل گرا و فكور مى دانم كه دوران مدرنيزاسيون را به پيش مى برند و ادامه مى دهند تا دراقتصاد جهانى مشاركت داشته باشند. هر سه آنها علاقه مند به روابط سودمند با ايالات متحده آمريكا هستند. به نظر من هيچ يك از آنان (بر خلاف ديگر رهبران اروپايى در گذشته) مخالف آمريكا نيستند. البته اين را هم مى دانم كه آنها با سياست هاى دولت بوش، بويژه با سياست هاى يك جانبه گرايانه وى با بدبينى برخورد مى كنند. يكى از وظايف رئيس جمهور بعدى اين خواهد بود كه سيگنال هاى روشنى حاوى اين پيام بفرستد كه ما خواهان يك همكارى ارزشمند بوده و مى خواهيم به حرف يكديگر گوش بدهيم و قصد ديكته كردن سياست هايمان را هم نداريم.
* جورج دبليو بوش ادعا مى كند كه در چشم هاى پوتين خيره شده و روح و احساس وى را ديده است. آيا شما هم به همين صورت يك رئيس جمهور احساساتى خواهيد بود؟ چطور مى خواهيد به ساخت و پرداخت روابط بپردازيد و چه ارزش هايى را ملاك قرار مى دهيد؟
من فكر نمى كنم كه عرصه سياست خارجى جاى مناسبى براى احساساتى شدن و مردم را با احساس تماشا كردن باشد. در عرصه سياست خارجى به نگاهى شفاف و آمادگى براى گفت و گو نياز است. اما اعتقاد راسخ دارم كه سياست خارجى ما نياز به يك جهت گيرى در راستاى ارزش ها و ايده آل ها دارد و همين طور اعتقاد به آزادى و حقوق بشر و كرامت همه انسان ها. با اين حال بايد درك كنيم كه توانايى هاى ايالات متحده هم حد و مرزى دارد و نمى توانيم اين ارزش ها را تحميل كنيم. به جاى اين كار بايد اين ارزش ها را زنده نگهداشته و با فشارهاى ديپلماتيك و همين طور با تأثيرات اقتصادى و سياسى و فرهنگى آنها را به ديگران انتقال دهيم. تنها در اين صورت است كه مى توانيم كارى بكنيم. اين كار هم منوط به اين است كه به حرف همه گوش بدهيم و با دشمنانمان همان طور حرف بزنيم كه با دوستان خود حرف مى زنيم. من اعتقادى به مجازات كشورهاى ديگر ندارم آن هم پيش از آن كه با آنها گفت و گو كرده باشيم. به هر حال همه كشورها ارزش هاى ما را نخواهند پذيرفت. ما بايد جايگاه و اعتقادات خود را روشن كنيم و به انگيزه ها و علائق بسيارى از كشورهايى كه با آنها كار داريم به ديده مثبت نگاه كنيم.
* شما از ۷ ماه پيش مشغول مبارزات انتخاباتى هستيد. از اين فعاليت ها چه چيزهايى آموخته ايد؟
آمريكايى ها با نااميدى خواهان نوع جديدى از سياست هستند. آنها نه تنها از دولت بوش-چنى خسته شده اند بلكه از لحن سياست واشنگتن هم روى گردانند. علاوه بر آن آمريكايى هاى معمولى به نوعى خنثى شده اند چون از لحاظ اقتصادى هم مشكل دارند. تفاوت زيادى ميان رشد اقتصادى آمارى در ۶ سال گذشته و ثابت ماندن دستمزد ها و افزايش هزينه هاى درمانى گرفته تا قيمت بنزين وجود دارد. بسيارى از مردم نيازهاى شديد اقتصادى دارند. وقتى دستمزد ها ثابت مى مانند اما قيمت ها افزايش مى يابند مردم له مى شوند ... جوانانى هستند كه هزاران دلار بدهى دارند. ديروز ميهمان دانشگاه آيووا بودم. رئيس تشكيلات دانشجويى به من گفت كه بتازگى يكى از دانشجويان با ۲۷۰۰۰ دلار بدهى دانشگاه را ترك كرده است. نشريه اكونوميست نوشته است كه شما به كراوات خيلى اهميت مى دهيد همان طور كه پرزيدنت كندى اهميت زيادى براى كلاه قائل بود و زمانى كه ديگر از كلاه استفاده نكرد مردم هم كلاه را كنار گذاشتند.
واقعيت دارد اما منظور خاصى پشت اين مسأله نيست. گاهى خيلى راحت كراواتم را كثيف مى كنم و آن را از گردنم باز مى كنم.
obama1 Green1