ملت فرانکن شتايني
احد ترکمنی
با انتخاب عنوان بالا، هر خواننده ای نیت مرا درک می کند؛ من می خواهم تحقیق کنم که «ملت» برخلاف معانی و مفاهیم تاریخی، فلسفی و نحوی اش، آن تعبیرات سیاسی و ژئوپولیتیکی ای را، که به مردمِ کشورهای متشکلۀ پس از انقلاب کبیر فرانسه در جهان، و دولت ها و کشورهای معاصر که در قرن نزده و بیست تشکیل شده اند و به خصوص پاکستان و افغانستان افاده نمی کند.
من قصد دارم با این تحقیق به اثبات برسانم که تقسیمات ژئوپولیتیکی مورد نظر مثل آدمی که فرانکنشتاین، گویا، در قرن نوزده ساخت، از سوی سازمان های مخفی متمرکز در اروپا به هم پیوند داده شده و دولِ استعماری انگلیس و سایر امپراتوری های اروپایی مثل فرانسه، اطریش، آلمان و روسیۀ تزاری اسباب نظامی، سیاسی و اقتصادی برای ایجاد این ملت های فرانکنشتاینی بوده اند. می خواهم در عین حال نتیجه بگیرم که سعادت اقوام و ملل؛ نه نیشن nation؛ و امنیت جهان ایجاب می کند در مورد چاره های اساسی، و احتمالاً تغییرات در نقشه های سیاسی اندیشید.
اولین چیزی که می توانم برای شناخت پدیده ای به نام ملت به آن روی آورم، مطابق معمول توجه به معناییست که موازینِ «کلام» از آن استنباط می کند. این کار را پیش از آن که به «ملت» تعریفی قایل شویم باید انجام بدهیم زیرا تا اول معنایی را که برای این واژه مد نظر بوده است ندانیم، عقلاً نمی توانیم آن را در جایی قرار دهیم و مفهومی از آن توقع کنیم.
برای یافتن معنای «ملت» باید اول بدانیم منظور ما، معنی ملت، به عنوان یک کلمۀ عربی است یا می خواهیم با جستن معنی عربی کلمه، سپس مفهوم انگلیسی ملت (nation) را، که البته در کلام انگلیسی معنای متفاوتی دارد، بار کنیم. ولی حتی قبل از پرداختن به این نکته نیز مجبوریم اول معنی کلمۀ «ملت» را در کلام عربی بجوئیم.
علامه دهخدا در لغت نامه برای کلمۀ عربی ملت این معانی را ذکر کرده است:
ملت . [م-ل ۣل َ ] (ع اِ) دین و کیش و شریعت . (غیاث ). کیش و دین و آیین و مذهب . (ناظمالاطباء). ملة. ج ، مِلَل « : فاتبعوا ملةابراهیمحنیفاً». اشتقاق ملت از امللت الکتاب است وملت و دین دو نام اند آن شرع را که خدایعزوجل نهاد میان بندگان بر زبان انبیا. (کشف الاسرار ج١ص٢٠٦):)
بنا به معنی فوق، کلمۀ ملت، آن کلمۀ ملت که ما به صورت خالص و بدون مغالطه با «نیشن» می شناسیم و تقریباً عین مفهومی را دارد که دهخدا برایش یافته است. بدون تمسخر به عرض می رسانم پیش از به کار بردن ملت، حتماً این نکتۀ اسرار آمیز را در نظر داشته باشید که «ملت» کاملاً معنی متفاوتی با نیشن دارد، و الا با هنری که در به کار بردن کلمات می گیرند، و با منطقی که از آن سپس تولید می کنند، به راحتی می توانند تربوز را خربوزه چه، که نخود سیاه معنی کنند.
این کلمه، غیر از نیشن nation است و مجموعه های موجودۀ اقوام در جهان و منطقۀ ما را؛ بخصوص آنهایی که دین و فرهنگ های جداگانه نیز دارند و فی المثل می توان به آنها نیشن گفت، ملّت نمی توان گفت و نه ملت مجموعۀ افراد در یک ساحۀ جغرافیایی معنی می دهد. این معنی تنها به دین و آرمان و اخلاق اطلاق می شود. بنا بر آن معنی ملت به این دلیل، ظاهراً، رابطه ای با کلمۀ نیشن nation ندارد.
بیایید معنی کلمۀ نیشن را در فرهنگ مریم وبستر Websterببینیم:
- نیشن ، اسم
١- یک کتلۀ بزرگ انسان های مربوط به یک قلمرو معیین که با آگاهی کافی از اتحاد شان، دولتی مطابق خصوصیات خویش دارند و یا طالب چنین دولتی می باشند.
٢- قلمرو یا کشور
٣- یکی از اقوام ِ عضوِ اتحادیه بومیان امریکایی
٤- گرد هم آیی افراد یک تبار قومی، که بیشتر به زبانی واحد یا دارای ریشۀ مشترک تکلم می کنند.
این دو مورد نیز از کلمۀ نیشن ترکیب می شود:
- نیشن هود nationhood (ملیت) ، اسم
- نیشن لِس nation- less (بی ملت)، صفت
مرادفِ اول برای این کلمه در وبستر race (نژاد) آمده است و مرادف های دیگر: دولت، کامن ویلت commonwealth، پادشاهی، و قلمرو سلطان ذکر شده است.
این دو قاموس مرا قناعت ندادند. من از هردو قاموس برای ملت مفهومی را نیافتم که بر بسیاری از «ملل!!!» موجود در جهان و به خصوص افغانستان باید اطلاق شود. می خواهم منابع بیشتری را جستجو کنم:
کلمۀ ملت را به فارسی در گوگل تایپ کردم، تنها از ویکیپیدیا/ ویکیشنری Wiktionary پاسخی یافتم، هزاران مورد دیگری که از جستجو به دست آمد، بازی با این کلمات بود که نویسندگان و قانونگذاران و سیاسیون در مقالات و بیانات و شعار ها و بیانات رسمی و اعلامیه ها داده بودند. در ویکشینری این دو معنی را یافتم:
ملت
١- نیشن nation ٢- مردم people
ویکیشنری در معنی نیشن چنین نوشته است (ترجمه):
ریشه: از کلمۀ ناسیون nation در فرانسوی قدیم و جدید، [در فرانسوی] از کلمۀ لاتینِ ناتیو natio؛ که صیغۀ جمعِ مفعولی nasci، به معنی مولود است.
ملت. اسم:
١- یک دسته از مردم که با مظاهرِ زبان، فرهنگ و یا قومیّت به وجود آمده اند. و مثال آورده است: روما The Roma ملتی بدون کشور می باشند.
٢ - به هم پیوستن پایدارِ جامعه ای از مردم که بر بنای زبان، قلمرو، زندگی اقتصادی، و ساختار روانی مشترک به صورت تاریخی و در یک فرهنگ واحد تبارز کرده اند.
٣- (قانون) (قوانین بین المللی) یک دولت مقتدر A sovereign state، معنی لغوی sovereign نیز که sovran نیز در قاموس وبستر گفته شده:
١- مونارک a monarch به معنی یک پادشاه، ملکه و یا فرمانروای کل.
٢- کسی که این صلاحیت ها را داراست.
٣- دسته ای از افراد یا تشکل یا دولتی که چنین صلاحیتی را دارا باشد.
٤- یک سکۀ طلایی United Kingdom (پادشاهی متحده، که نام حقوقی دولت انگلیس است و از انگلند، اسکاتلند و ویلش یا ویلز متشکل است که هر کدام ملت متمایزی پذیرفته شده اند- نویسنده)
در وبستر شش معنی در صیغۀ صفت نیز برای این کلمه آمده است که رابطه ای با بحث ما ندارد.
همچنان تبصره ای در پایان بر این لغت شده است به این عبارت: (ترجمه) با وجودی که بسیاری از دول، از نظر حقوقی ملت های واحدی اند، زبان ها و اقوام متعدد و متمایز دیگری در ترکیب خویش دارند.
بنا بر ویکیشنری، اصطلاحات آتی از لغت نیشن مایه گرفته اند:
ملت سازی
دولتِ ملت
ملی
ملل متحد
فیرست نیشن [نام نژادهای اولیۀ اروپایی که در کانادا مقیم شدند- نویسنده]
اصطلاحات آتی در ویکشینری به نیشن مربوط دانسته شده است:
کشور
فرهنگ
وطن
قومیت
مردم
نژاد
جامعه
دولت
اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در السبت 19 يوليو 2008 - 8:49 ، و در مجموع 11 بار ويرايش شده است.